0

فقه‌السیره‌نویسی شیوه‌ای نوین در تاریخ‌نگاری اسلامی

 
samsam
samsam
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1387 
تعداد پست ها : 50672
محل سکونت : یزد

فقه‌السیره‌نویسی شیوه‌ای نوین در تاریخ‌نگاری اسلامی

 

  استخراج احکام فقهی و معارف اسلام از روش زندگی پیامبر(ره) بر اساس حجیت فعل معصوم، در کتاب‌های فقهی سابقه طولانی دارد، ولی در این اواخر به این موضوع با عنوان «فقه السیره» توجه ویژه‌ای شده است.

خبرگزاری فارس: فقه‌السیره‌نویسی شیوه‌ای نوین در تاریخ‌نگاری اسلامی

 

چکیده

فقه السیره، نوع خاصی از سیره‌نویسی است که در آن، سیره نبوی با نگاهی تازه مطرح می‏شود و در بیشتر به نتایج فقهی، عقیدتی، اجتماعی سیاسی حوادث عصر پیامبر(ره) نگریسته شده و جنبه‏های تاریخی حوادث در درجه دوم اهمیت قرار می‏گیرد. البته استدلال به برخی از احکام شرعی با عمل پیامبر(ره)، سابقه‏ای طولانی دارد، ولی آنچه فقه‌السیره را متمایز می‏سازد، شیوه خاصی است که در آن به کار می‏رود و سیره نبوی از حالت تاریخی صرف، به حالتی فعال و پر از درس‏های کاربردی در می‏آید.در این مقاله، ضمن بررسی سوابق این نوع سیره‌نگاری، به معرفی اجمالی چند کتاب در این باره پرداخته شده و در پایان، ملاحظاتی در این باب تحت عنوان «نقد و نظر» ارائه شده است.

کلید واژه‏ها: فقه‌السیره، سیره نبوی، حجیت فعل معصوم، شیوه دعوت، درس‏ها و عبرت‏ها.

مقدمه

سیره نگاری یا همان نگارش تاریخ زندگانی پیامبر اسلام(ره) از همان قرن‌های اولیه آغاز شد و ـ همانگونه که خواهیم دید ـ به عنوان یک رشته ویژه در تاریخ‏نگاری اسلامی پی‌گرفته شد.واژه «سیره» اسم مصدر از ریشه «سیر» به معنای رفتن است. این واژه در معانی گوناگونی به کار می‏رود که نزدیک به‏ هم هستند، مانند روش، شکل، سنت، شیوه و طریقت.

این واژه در قرآن کریم فقط یک بار آن هم در داستان عصای موسی به کار رفته و به معنای شکل و هیئت است: «قال خذها و لا تخف سنعیدها سیرتها الاولی»؛(طه: 21). «سیره» در اصطلاح فقها به معنای شیوه متداول میان مسلمانان است که آن را «سیره مسلمانان» می‏نامند و از آن برای تقویت یک نظر فقهی استفاده می‌کنند و در اصطلاح مورخان به معنای روش زندگی و سنت جاریه در زندگی یک شخص یا یک سلسله از حاکمان است. خالدبن زهیرکه از مُخَضْرمین بوده، چنین گفته است:

فلا تجز عن من سیرة انت سرتها  

و اول راض سیرة من یسیرها1

از سیره‌ای که پیش گرفته‌ای ناراحت مباش؛ نخستین کسی که از یک سیره، خوشنود است همان کسی است که به راه آن می‌رود.البته این واژه در تاریخ اسلام بیشتر درباره روش زندگی پیامبر(ره) به کار می‏رود و شاید نخستین بار این واژه را کعب بن مالک انصاری یکی از اصحاب پیامبر، درباره آن‏حضرت به کار برده است. او در قصیده‏ای که در مدح پیامبر سروده چنین می‏گوید:

فینا الرسول شهاب ثم یتبعه

الحق منطقه و العدل سیرته   نور مضیئی له فضل علی الشهب

فمن یجبه الیه ینج من تبب2

پیامبر در میان ما شهابی است که نوری روشنگر او را دنبال می‌کند و او بر شهاب‌های دیگر برتری دارد. حق، منطق او و عدالت، سیره اوست؛ هر کس او را اجابت کند از خواری نجات می‌یابد.سیره به ‏این معنا در متون روایی هم به طور مکرر آمده است. امام حسین(ره) در حرکت از مکه به سوی کوفه، به ابن عباس فرمود: طبق سیره جدم و پدرم حرکت می‌کنم.3

و امام باقر(ره) نیز در پاسخ کسی که از شیوه حکومتی حضرت مهدی(ره) پرسید، فرمود: طبق سیره پیامبر خدا حرکت می‌کنند تا اسلام پیروز شود. راوی می‏پرسد: سیره پیامبر خدا چگونه بود‏؟ حضرت می‏فرماید: آنچه در جاهلیت بود باطل کرد و مردم را با عدالت استقبال کرد.4 همچنین حفص‌بن غیاث می‏گوید: مسائلی از امام صادق(ره) راجع به «سیره» پرسیدم، از جمله درباره غنایمی که سپاه اسلام در دارالحرب به دست می‏آوردند.5

هر چند سیره معنای عامی دارد، ولی بیشتر در مورد غزوه‌های پیامبر و رفتار آن ‏حضرت با سپاهیان خود و سپاهیان دشمن به کار می‏رود، از این‌رو، می‏بینیم در برخی از کتاب‏ها باب‏هایی تحت عنوان «السیرة فی المشرکین»، «السیرة فی اهل الکتاب»،6 «السیرة فی اهل البغی»،7 «السیرة فی اهل القبله»8 و «السیرة فی اهل الذمه»9 وجود دارد که به رفتار پیامبر(ره) یا امیرالمؤمنین با سپاهیان و اسرای این گروه‏ها مربوط است.

درباره نخستین کسی که راجع به سیره پیامبر کتاب نوشته، مطالبی گفته شده است، از جمله اینکه نخستین بار ابان‌بن عثمان‌بن عفان آنچه از سیره و مغازی پیامبر شنیده بود، نگاشت و آن را به سلیمان‌بن عبدالملک داد و او هم آن کتاب را از بین برد.10 از افراد دیگری هم در این باره نام برده شده، اما می‏توان گفت قدیمی‏ترین کتاب در این باره که هم اکنون هم در دست ماست، سیره ابن‏اسحاق (م ‌ق) و متن تهذیب شده آن توسط ابن‌هشام است. ابن‌اسحاق معاصر با امام باقر و امام صادق(ره) بود و شیخ طوسی او را از اصحاب این دو امام معرفی می‏کند.11

پس از ابن‌اسحاق کتاب‏های گوناگونی تحت عنوان «السیرة النبویه» با پسوندها و پیشوندهای مختلف نوشته شد.12نگارش سیره نبوی علاوه بر سبک معمول، به سبک‏های گوناگون دیگری هم ادامه یافت؛ گاهی به صورت شرح حال صحابه، مانند الطبقات الکبری از ابن‌سعد، گاهی به صورت ترتیب تاریخی حوادث در تواریخ عمومی، مانند تاریخ طبری، گاهی به صورت گزارش جنگ‏های صدر اسلام، مانند المغازی واقدی، گاهی به عنوان تاریخ شهرها، مانند تاریخ مکه ازرقی و تاریخ المدینة المنوره ابن شَبّه و مانند آنها نگاشته شد.

در این میان به نوعی خاص از سیره‌نویسی بر می‏خوریم که با سیره‌نویسی معمولی متفاوت است و آن را امروزه به نام «فقه السیره» می‏شناسیم. اصطلاح «فقه السیره» اصطلاح متأخریاست، هر چند کتاب‏هایی از متقدمان در دست داریم که با همان هدف نوشته شده که فقه‌السیره‌نویسان آن را مد نظر دارند، ولی عنوان فقه‌السیره ندارد. در اینجا برخی از آنها را معرفی و بررسی خواهیم کرد.

تعریف فقه السیره

از فقه‌السیره دو تعریف متفاوت داریم. گاهی فقه‌السیره به تحلیل حوادث و ربط دادن آن به یکدیگر و تطابق آن با مسائل عقلی گفته می‏شود و گاهی هم فقه‌السیره به استخراج موضوعات عقیدتی و فقهی و سیاسی و اخلاقی و اجتماعی از سیره نبوی گفته می‏شود.در تعریف اول، منظور از فقه السیره، فهم درست سیره نبوی و به نوعی تحلیل تاریخی حوادث عصر پیامبر(ره) است، ولی در تعریف دوم که بیشتر مورد توجه است و کتاب‏های بسیاری با این عنوان نوشته شده، هدف، فراتر از بحث‏های تاریخی است، بلکه هدف، کشف احکام و معارف اسلامی از رفتار و سلوک پیامبر اسلام(ره) به صورت کاربردی است؛

یعنی موضوعاتی را که از پیامبر سخنی در باره آنها به دست ما نرسیده، از چگونگی عملکرد آن حضرت در طول حوادثی که اتفاق افتاده به دست می‏آوریم. مبانی و مستندات این کار، به روشنی در علم اصول در بحث حجّیّت فعل معصوم ذکر شده است.تردیدی نیست که انجام یافتن کاری از سوی معصوم، دست‌کم بر مباح بودن آن کار دلالت می‏کند و ترک کاری از سوی او، دست‌کم بر عدم وجوب آن کار دلالت می‏کند و اگر فعل معصوم در مقام تعلیم و بیان حکمی از احکام یا عبادتی از عبادات باشد، فعل او دلالت بر وجوب یا استحباب می‏کند و همان‌گونه که ظواهر الفاظ حدیث حجت است ظواهر چنین افعالی هم حجت است.

برای مثال، وقتی پیامبر می‏فرماید: «صلّوا کما رأیتمونی اصلّی»؛13 نماز بگذارید همان‌گونه که می‌بینید من نماز می‌گذارم» یا می‏فرماید: خذوا عنّی مناسککم»،14 و پس از آن اعمالی را انجام می‏دهد، آن اعمال از واجبات نماز یا حج است و فعل پیامبر مانند قول او حجت شرعی است.حجّیّت فعل معصوم و لزوم پیروی از آن را می‏توان از برخی آیات به دست آورد، از جمله: «همانا برای شما در وجود پیامبر خدا سرمشق خوبی است».(احزاب: 21)

این آیه در جنگ احزاب نازل شد و مسلمانان دعوت شدند که به پیامبر تأسی کنند. البته اسوه بودن پیامبر به جنگ احزاب اختصاص نداشته و مسلمانان وظیفه دارند که آن حضرت را در همه چیز سرمشق قرار دهند. در آیه دیگر چنین آمده است: «بگو اگر خدا را دوست دارید از من پیروی کنید تا خدا هم شما را دوست داشته باشد».(آل‌عمران: 31)

با مراجعه به ابواب گوناگون فقه اسلامی می‏بینیم که در موارد بسیاری، حکم یک مسئله از فعل پیامبر استنباط شده است و با بررسی‏های به عمل آمده معلوم شد که بیشترین احکامی که مستند آن فعل‌النبی است، احکام جهاد و جنگ و نیز احکام مناسک حج است و البته در باب‏های دیگر فقهی هم فراوان از فعل‌النبی استفاده شده است، ولی این دو باب بسیار شاخص به نظر می‏رسد. برای نمونه، چند مسئله را در باب جهاد و جنگ یاد‌آور می‌شویم که فقها آنها را از فعل پیامبر استخراج کرده‏اند:

1. برای امام جایز است که در جنگ با مشرکان، از مشرکان دیگر کمک بگیرد، همان‌گونه که پیامبر خدا(ره) با صفوان بن امیه چنین رفتار کرد و از یهودیان کمک گرفت.15

2. امام می‏تواند در صورت لزوم، شهر دشمن را محاصره کند و با منجنیق دیوارهای خانه‏ها را تخریب کند، همان‌گونه که پیامبر(ره) با اهل طائف چنین کرد.16

3. در یک قبر نمی‏توان دو نفر را دفن کرد، مگر در مقام ضرورت، چنان‌که پیامبر‌(ره) در جنگ احد انجام داد.17

4. اگر لباس شهید در معرکه به غارت برود باید او را کفن کرد، ولی غسل داده نمی‏شود. مستند این حکم، فعل پیامبر(ره) درباره حمزه در جنگ احد است.18

5. در معرکه جنگ، نخست باید با آن گروه از سربازان دشمن که به امام نزدیک‌ترند جنگ شود، مگر اینکه خطر مهمی در قسمت‏های دورتر باشد که باید جنگ را از همان‌جا آغاز کرد، همان‌گونه که پیامبر(ره) با حارث بن ابی‏ضرار و خالد بن ابی‏سفیان هذلی چنین کرد.19

همچنین در باب مناسک حج مسائل متعددی را به فعل النبی مستند کرده‏اند. برای نمونه، به چند مورد اشاره می‏شود:

1. اگر کسی که قصد انجام حج یا عمره را کرده و در بیرون از حرم از طرف دشمن محصور شود، می‏تواند در همان‌جا قربانی کند و از احرام بیرون آید. مستند این حکم، فعل پیامبر(ره) در حدیبیه است که چون از طرف مشرکان مصدود شد، در همان‌جا قربانی کرد و از احرام بیرون آمد.

2. احرام باید فقط از میقات صورت بگیرد. دلیل این حکم، فعل پیامبر(ره) است که هیچ وقت احرام نبست، مگر از میقات.20

3. در رمی جمرات باید سنگ‏ها جدا جدا انداخته شود و انداختن همه آنها در یک دفعه کافی نیست، چون مخالف فعل النبی است.21

4. قربانی در حج باید یکی از سه حیوان باشد: شتر، گاو و گوسفند و غیر آنها کافی نیست، دلیل، آن فعل پیامبر(ره) و ائمه(ره) است.22

5. طواف کردن در حالت سواره، حتی بدون عذر جایز است، چون پیامبر خدا(ره) گاهی سواره طواف می‏کرد.23

از این موارد در ابواب دیگر فقه نیز فراوان به چشم می‏خورد ما فقط نمونه‏هایی را یاد‌آور شدیم.

نکته‏ای که توجه به آن را در اینجا لازم می‏دانیم این است که برخی احکام به شخص پیامبر اختصاص دارد، مانند وجوب خواندن نماز شب، جواز ازدواج با بیش از چهار همسر، حرمت ازدواج با زنان او حتی پس از مرگش و مانند آنها. چنین کارهایی از محل بحث بیرون است و چون این موارد مشخص شده است، مشکلی در اقتدا به سیره آن حضرت نخواهیم داشت.

با توجه به آنچه گفته شد، معلوم گردید که استخراج احکام از سیره نبوی سابقه‏ای طولانی دارد و با جست‌وجوی موارد آن در ابواب فقهی، می‏توان حجم عظیمی از آن موارد را به دست آورد، اما آنچه کار فقه‌السیره‌نویسان را متمایز می‏کند، این است که در این شیوه، زندگی پیامبر اسلام(ره) به ترتیب تاریخی، بررسی شده و درس‏ها و عبرت‏ها و احکامی که از آن به دست می‏آید، گردآوری می‏شود.

فقه‌السیره نویسی

گفته شد که از فقه‌السیره دو تعریف متفاوت در دست می‌باشد. بر این اساس، در طول تاریخ و به خصوص در عصر حاضر، هم کتاب‏هایی به عنوان فقه‌السیره به معنای تحلیل حوادث تاریخی عصر پیامبر تألیف شده و هم کتاب‏هایی به عنوان فقه‌السیره به مفهوم استخراج احکام و معارف و سیاسات از سیره نبوی تألیف شده است و گاهی هم عنوان کتاب، فقه‌السیره نیست، ولی درپی همان هدف است.

در اینجا چند کتاب را که در این موضوع نگاشته شده و شهرت ویژه‏ای دارند، بررسی می‌کنیم:

1. زاد المعاد فی هدی خیر العباد نوشته ابوعبداللّه‏ ابن‌قیّم جوزی

شاید بتوان گفت که این کتاب قدیمی‏ترین کتابی است که در آن احکام فقهی به تفصیل از سیره نبوی استخراج شده است. البته ـ همان‌گونه که در بحث‏های مقدماتی گفته شد ـ استدلال به فعل پیامبر(ره) در ابواب فقهی سابقه‏ای طولانی دارد و صدها سال پیش از ابن‏قیّم فقهای اسلام در استنباط احکام فقهی به فعل معصوم استناد می‏کردند،ولی چیزی که این کتاب را متمایز می‏سازد این است که در این کتاب، به صورت مستقلی به سیره نبوی توجه شده و احکام فقهی با تبویب خاصی که در کتاب‏های فقهی معمول است، در این کتاب بر اساس سیره نبوی تنظیم شده و هر چند فصل‌های کتاب و چینش آنها مانند یک کتاب اخلاقی و فقهی است، ولی ذیل آن فصل‏ها، همواره سیره نبوی مطرح و احکامی از آن استخراج شده است؛ در واقع این کتاب، آمیزه‏ای از سیره نبوی و احکام فقهی و اخلاقی است.

برای مثال، پس از نقل جریان صلح حدیبیه، در فصلی تحت عنوان «بعض ما فی قصة الحدیبیة من الفوائد الفقهیه» ده‏ها حکم فقهی را بیان می‏کند از جمله: فرمانده لشکر می‏تواند جاسوس‏هایی داشته باشد؛ کمک گرفتن از مشرکی که به او تأمین داده شده، در مقام ضرورت جنگی جائز است؛ مستحب است امام با پیروان و سربازان خود مشورت کند؛ اگر مصلحت مسلمانان اقتضا کند، امام می‏تواند در پیشنهاد صلح به دشمن پیش قدم باشد؛ مال مشرکی که هم پیمان با مسلمانان است حرمت دارد و فال نیک زدن جایز است.24

همان‌طور که گفته شد، فصل‌های کتاب زاد المعاد آمیزه‏ای از فصل‌های فقهی و تاریخی است. نویسنده در بخش‏های آغازین کتاب، جزئیاتی از زندگی پیامبر(ره) را نقل می‏کند و احکامی را که بیشتر جنبه اخلاقی دارد، از آن استخراج می‏کند، پس از آن، فصل مستقلی را با عنوان «باب العبادات» می‏آورد و به تفصیل، مسائل گوناگون وضو، نماز، روزه، اعتکاف، حج و عمره را با استناد به سیره پیامبر(ره) ذکر می‏کند که حدود یک چهارم کتاب را در بر می‏گیرد.

همچنین فصلی با عنوان «جهاد و غزوات» دارد که ذیل آن، جنگ‏های پیامبر را شرح می‏دهد و ذیل هر کدام، احکام و فواید فقهی استخراج شده از آن را به تفصیل بیان می‏کند.ابواب دیگری هم در این کتاب وجود دارد که با همان سبک، عنوان شده است، مانند کتاب نکاح، کتاب طلاق، کتاب بیع، کتاب احکام قضاوت و حتی فصلی تحت عنوان «فی طب الابدان» دارد که ذیل آن، نمونه‌هایی از تذکرات بهداشتی را که از آن حضرت نقل شده و خواص برخی از میوه‏ها و گیاهان را که حضرت در موارد خاصی به کار برده است، ذکر می‏کند.

2. فقه‌السیره نوشته محمد غزالی

این کتاب یکی از معروف‏ترین کتاب‏ها در فقه‌السیره است که توسط محقق معاصر مصری، محمدغزالی تدوین، و از چاپ دوم به بعد، همراه با استخراج احادیث و تعلیقات ناصرالدین آلبانی منتشر شده است. نویسنده ضمن استقبال از تعلیقات آلبانی، در مواردی نظر او را نمی‏پذیرد. یکی از مهم‏ترین آنها استفاده از احادیث ضعیف است.

غزالی با اشاره به تضعیف برخی از احادیث کتاب توسط آلبانی، اظهار می‏دارد: گاهی حدیث نزد محدثان ضعیف است، ولی من بیشتر به متن حدیث توجه دارم و می‏بینم که آن با آیه‏ای از قرآن یا سنتی صحیح کاملاً مطابقت دارد، در چنین حالتی اشکالی در نقل آن نمی‏بینیم.25 همچنین غزالی گاهی حدیثی را که محدثان آن را صحیح می‏دانند، چون به گفته خود، آن را طبق قواعد اسلام نمی‏یابد، رها می‏کند.26

غزالی، سیره نبوی را سرچشمه جوشانی از معارف و احکام و عاملی قوی برای رشد و تکامل جامعه‏های اسلامی می‏‌داند. او تاریخ را برای تاریخ و سیره را برای سیره نمی‏خواهد، بلکه سیره را منبع الهام مسلمانان در تنظیم زندگی اسلامی خود می‏داند و مطالعه سیره نبوی را با هدف اسوه قرار دادن پیامبر(ره) توصیه می‏کند.غزالی خود را مورخی بی‏طرف نمی‏داند و در مقدمه کتاب خود می‏گوید: هدف من این است که سیره چیزی باشد که ایمان را رشد دهد و اخلاق را تزکیه کند و شخص را به مبارزه وادارد و او را به پذیرش حق و التزام به آن تشویق کند و ثروتی عظیم از نمونه‏های با ارزش را فراهم آورد.

در ادامه می‏گوید: من سیره را مانند نوشتن سربازی از فرماندهش یا خدمتکاری از آقای خودش یا شاگردی از استاد خودش می‏نویسم و من هرگز مورخ بی‏طرفی نیستم که ارتباطم را با صاحب سیره قطع کنم.27در عین حال، با همه عشق و علاقه‏ای که به پیامبر اسلام(ره) ابراز می‏کند، در مواردی از همین کتاب، قداست و شخصیت ماورایی آن حضرت را زیر سؤال می‏برد و او را در حد فردی روشن بین و عاقبت اندیش و نابغه قرار می‏دهد و برخی از روایات را که طبق آنها پیامبر(ره) از حوادث آینده و وقوع فتنه‏های پیش رو خبر داده، توجیه مادی می‏کند و آن پیشگویی‏ها را ناشی از تیزبینی و هوش و کیاست آن حضرت می‏داند.28

یکی از موضوعاتی که غزالی را دچار تشویش کرده، موضوع شق صدر است. از سویی در احادیثی که از طریق اهل‌سنت نقل شده، حدیث شق صدر، حدیثی صحیح قلمداد شده و طبق آن هنگامی که پیامبر کودک بود و با حلیمه سعدیه زندگی می‏کرد، جبرئیل نازل شد و سینه او را شکافت و چیزی را از درون سینه او بیرون آورد و آن را شست و به جای خود برگردانید.29

و از سوی دیگر، غزالی طبق مبانی خود، نمی‏تواند آن را بپذیرد. به همین دلیل تلاش می‏کند که برای آن توجیه مادی پیدا کند و پس از قلم فرسایی‏هایی می‏گوید: شاید احادیث شق صدر به حفظ و حراست پیامبر از بدی‏ها توسط خداوند اشاره می‌کند. شرح صدر پیامبر(ره) نتیجه جراحی سینه او نیست و باید در سنت به حقیقت و مجاز توجه داشت.30

غزالی مانند بسیاری از نویسندگان اهل‌سنت در نقل حوادث تاریخی گزینشی عمل‏کرده و برخی حوادث مهم را در سیره نبوی که می‏شد درس‏های مهمی از آن استخراج کرد، از قلم انداخته است، مانند جریان غدیر خم. گفتنی است که فقه‌السیره غزالی توسط محمدطاهر حسینی به فارسی ترجمه شده و در سال 1378 در تهران به چاپ رسیده است.

3. فقه‌السیره نوشته محمد سعید رمضان بوطی

شاید بتوان گفت که این کتاب، جامع‏ترین کتاب در موضوع فقه‌السیره است و نویسنده آن، که استاد دانشگاه دمشق است، در این اثر تلاش بسیاری برای کشف و استخراج احکام و دلالات از سیره نبوی کرده، از این‌رو از کتاب او استقبال بسیار شده است.او پس از چاپ این کتاب، سلسله درس‏هایی را در دانشگاه دمشق با همین عنوان تدریس کرده و به نتایج تازه‏ای رسیده است. مجموعه این درس‏ها نیز مستقلاً چاپ و منتشر شده است.

او در این کتاب برخلاف برخی از سیره‌نویسان معاصر، پیامبر اسلام(ره) را پیامبری که متصل به وحی بوده مطرح کرده است و از کسانی که آن حضرت را سیاست‌مدار یا قهرمان و یا نابغه باهوشی مطرح می‏کنند به شدت انتقاد کرده و آن را توطئه غربی‏ها برای نفی شخصیت قدسی پیامبر دانسته و اشاره کرده است که وقتی این تعبیرها به جهان اسلام رسید، عده‏ای از آن استقبال کردند به گمان اینکه غربی‏ها پیامبر ما را تعریف می‏کنند، غافل از اینکه هدف آنها در ورای این الفاظ چیزی دیگری بود؛ آنها می‏خواهند مرتبه آن حضرت را از پیامبری صاحب معجزه، به فرماندهی شایسته پایین بیاورند.31

بوطی در این کتاب تا اندازه‏ای متأثر از غزالی بوده است، ولی احکام و معارف و داده‏های بیشتری را از سیره نبوی استخراج می‏کند و از چاپ ششم به بعد، بحث‏های تازه‏ای را به کتاب می‏افزاید. او در تمام فصل‌های کتاب پس از ذکر هر واقعه‏ای، استنباط‏های خود را با عنوان «العبر و الدلالات» بیان می‏کند. برای مثال، ذیل داستان فتح مکه با عنوان «العبر و العظات» موضوعات اخلاقی و احکام فقهی بسیاری از آن استخراج کرده که برخی از آنها عبارت‌اند از:

ـ کسانی که با مسلمانان پیمان صلح و عدم تعرض دارند، اگر به قومی که در پناه و ذمّه مسلمانان زندگی می‏کنند حمله کنند، پیمان آنها با مسلمانان نقض می‏شود.

ـ امام مسلمانان می‏تواند به طور ناگهانی و بدون اعلام قبلی به دشمن حمله کند.

ـ مسلمانان در هیچ شرایطی حق ندارند با دشمنان خدا رابطه دوستی برقرار کنند و بر ضد مسلمانان با آنان همکاری کنند (داستان حاطب بن ابی بلتعه).

ـ بیعت زنان در کنار مردان و شرکت آنها در مسئولیت‏های اجتماعی، جایز است.

متأسفانه بوطی هم مانند برخی دیگر از سیره‌نویسان اهل‌سنت، در پی فضیلت زدایی از علی‌بن ابی‏طالب(ره) است و از ذکر حوادث مهم و آموزنده‏ای که به نوعی مربوط به فضیلت علی(ره) است خودداری می‏کند و می‏بینیم بسیاری از سخنان پیامبر(ره) درباره علی(ره) که در مناسبت‏های گوناگون فرموده است و حتی جریان غدیر خم، در این کتاب مشاهده نمی‌شود، در مقابل، تلاش بسیاری کرده که از ذکر هیچ حدیثی در فضیلت ابوبکر فروگذار نکند.32

البته بوطی در کتاب خود از سلفی‏ها و وهابیان دوری گرفته و در مواردی از آنها انتقادهای تندی کرده است. بر این اساس، او محبت پیامبر(ره) را فقط پیروی خشک از وی نمی‏داند، بلکه آن را امری قلبی ـ عاطفی می‏داند که منشأ پیروی می‏شود. می‏گوید: آنها که محبت پیامبر(ره) را فقط پیروی مجرد می‏دانند، گمراه شده‏اند، چون بدون محبت قلبی پیروی امکان ندارد، از این‌رو، پیامبر(ره) معیار ایمان به خدا را پر شدن قلب مؤمن از محبت آن بزرگوار معرفی می‏کند. این محبت باید چیزی از جنس محبت پدر و فرزند باشد.33

همچنین او ذیل داستان هجرت پیامبر(ره) به مدینه و نقل تبرک جویی ابوایوب انصاری و همسرش از آثار انگشت پیامبر(ره) می‏گوید: یکی از دلالات این حادثه این است که تبرک‏جویی از آثار پیامبر مشروع است و پیامبر خودش آن را تقریر کرده است آنگاه روایاتی از تبرک‏جویی صحابه به آثارِ آن حضرت و نهی نکردن ایشان نقل می‏کند.34بوطی حتی توسل و تبرک‏جویی را پس از درگذشت پیامبر جایز می‏داند و درباره سلفی‏ها و وهابی چنین می‏گوید: آنان که دل‏هایشان از محبت پیامبر خدا(ره) خالی است و توسل و تبرک به آثار آن حضرت را بعد از وفاتش جایز نمی‏دانند، گمراه شده‏اند.

سپس اضافه می‏کند که در توسل به پیامبر(ره) هیچ فرقی میان زنده و مرده آن حضرت وجود ندارد، چون توسل به ایشان به این معنا نیست که او اقدامات عملی در رفع حاجت شخص انجام بدهد، بلکه به این معناست که خداوند به سبب جاه و عظمت او آن حاجت را برآورد. بنابراین، زنده و مرده پیامبر(ره) در این جهت فرقی نمی‏کند.او اضافه می‏کند که گروهی توسل به پیامبر(ره) را پس از وفاتش به این دلیل انکار می‏کنندکه پیامبر از دنیا رفته و پس از مرگ هیچ گونه تأثیری نمی‏تواند داشته باشد. این سخن، دلیل بر نادانی عجیب این گروه است.35

همچنین در مشروعیت و حتی فضیلت زیارت قبر پیامبر(ره) روایات متعددی نقل می‏کند و می‏گوید: عموم مسلمانان در این مسئله، اجماع دارند و کسی به جز ابن‌تیمیه36 با آن مخالفت نکرده است.به سبب همین مواضع بوطی است که سلفی‏ها او را به باد انتقادها و حتی فحاشی‏ها گرفته‏ و در پاسخ او کتاب‏ها نوشته‏اند که از جمله آنها کتاب ناصرالدین آلبانی است که با عنوان دفاع عن الحدیث النبوی و السیرة و الرد علی جهالات الدکتور بوطی فی فقه السیرة منتشر شده است.

آلبانی در این کتاب، عبارت‌های تندی را درباره بوطی به کار برده و او را جاهل، بی‏سواد، و ناآشنا با حدیث می‏نامد و در مقدمه کتابش می‏گوید: بوطی مدعی است که به روایات صحیح استناد کرده، در حالی که بسیاری از روایاتی که آورده، ضعیف است و نیز می‏گوید: بوطی سلفیان را آدم‏های سخیفی می‏نامد و حکومت‏ها را بر ضد آنان می‏شوراند.37

گفتنی است که آلبانی از تندروهای سلفیه بود که در دمشق زندگی می‏کرد و از عقاید عجیب او این است که غیر از دو کتاب صحیح بخاری و صحیح مسلم کتا‌ب‌های دیگر قابل اعتماد نیستند.38 در رد آلبانی کتاب‌های متعددی از طرف دانشمندان نوشته شده که از جمله آنها: القول المقنع فی الرد علی الالبانی المبتدع نوشته عبداللّه‏ بن‌صدیق و کتاب تناقضات الالبانی الواضحه نوشته حسن سقاف، است.

4. السیرة النبویه دروس و عبر؛ نوشته مصطفی سباعی

نویسنده در مقدمه‏ای با عنوان «میزة السیرة النبویه» سیره پیامبر اسلام(ره) را با تاریخ زندگی پیامبران پیشین و مصلحان قدیم مقایسه کرده و به این نتیجه رسیده که سیره آن حضرت از نظر سند، صحیح‏ترین و از نظر اشتمال بر جزئیات زندگی، فراگیرترین؛ و از نظر آموزندگی، آموزنده‏ترین است.در این کتاب، وقایع تاریخی عصر پیامبر(ره)، به طور اجمال و بدون ذکر هیچ گونه منبعی بیان می‏شود. در واقع نویسنده فشرده‏ای از هر واقعه‏ای را با توجه به آیات و روایات و کتاب‏های سیره به دست می‏دهد و هدف نهایی او استخراج نتایج مورد نظر از حادثه است که در هر جا با عنوان «الدروس و العظات» مطرح کرده است.

برای اینکه نمونه‏ای از برداشت‏های او را از وقایع تاریخی به دست دهیم، فصل پنجم کتاب را بررسی می‏کنیم. در این فصل که با عنوان «فی معارک الرسول الحربیه» است، تقریبا همه غزوه‌های پیامبر(ره) با همان شیوه که گفتیم؛ یعنی بدون ذکر منبع شرح داده شده و در آخر، در بخش «الدروس و العظات»به طور مشروح درباره شیوه‏ها و تاکتیک‏ها و رهبری‏های کاربردی پیامبراکرم(ره) بحث کرده و نکته‏های جالبی ارائه داده است که می‏تواند برای مسلمانان سرمشق خوبی باشد.

در این بخش، نخست درباره مشروعیت جنگ در اسلام و اسباب و اهداف و قواعد کلی آن با استناد به سیره نبوی به طور مشروح بحث کرده، آنگاه به شیوه‏ها و رفتارهای پیامبر(ره) و صحابه در جنگ‏ها اشاره نموده که برخی از آنها را به تمام غزوه‌های تعمیم داده و برخی را هم از غزوه‏های معینی با توجه به وضعیت خاص آن استخراج کرده است.

سباعی در این کتاب، از نقش نیروهای غیبی در پیروزی‏های مسلمانان غافل نبوده و آنها را شرح می‏دهد، این در حالی است که برخی از نویسندگان معاصر آنها را به نوعی توجیه مادی می‏کنند.همچنین سباعی به جنبه‏های انسانی در جنگ‏ها توجه خاصی دارد و نمونه‏های بسیاری از آن را ارائه می‏دهد و وصایای پیامبر(ره) را در برخورد کریمانه با دشمن برجسته می‏کند و آن را با جنگ‏های صلیبی و اقدامات اسرائیل بر ضد مسلمانان مقایسه می‏کند.39

5. دروس السیرة النبویه و عبرها (فقه السیره)نوشته دکتر احمد محمد علیمی

نویسنده این کتاب در مقدمه اشاره می‏کند که کتاب‏هایی با عنوان «فقه السیره» نوشته شده که هر کدام شیوه خاص خود را دارد؛ برخی از آنها فقط به استنباط احکام شرعی پرداخته‏اند، مانند ابن قیّم در زاد المعاد و برخی، درس‏ها وعبرت‏هایی را که در فقه معاصر برای برطرف کردن نیازهای مردم لازم است،استخراج کرده‏اند و برخی درس‏های مربوط به شیوه‏های جهادی و نظامی و فرماندهی سپاه را با توجه به سیره نبوی و تحلیل جنگ‏های عصر پیامبر ارائه کرده‏اند. پس از این تقسیم‌بندی اضافه می‏کند که او سعی کرده با استفاده از کتاب‏های موجود، از هر حادثه‏ای درس‏ها و عبرت‏های لازم را از هر نوع که باشد، استخراج کند.40

شیوه علمی در این کتاب، مانند سایر کتاب‏های مشابه، ذکر حوادث تاریخی عصر نبوی و سپس استخراج درس‏ها و عبرت‏ها از آن حوادث است. او پس از ذکر هر حادثه مهمی، نتایجی را که از آن حادثه برداشت کرده، با عنوان «الدروس و العبر» می‏شمرد که شامل موارد مختلفی، مانند نتایج فقهی، نظامی، اجتماعی و اخلاقی است. برای مثال، پس از نقل مشروح حوادث جنگ بدر، دوازده مطلب از آن استخراج می‏کند، از جمله:

ـ در جنگ‏ها برای اطلاع از نیروها و امکانات دشمن، جاسوسی کردن جایز است.

ـ در حالت جنگ علاوه بر عملیات جنگی، باید از هر جهت، از جمله از جهت اقتصادی و فرهنگی به دشمن حمله کرد و توان او را از میان برد.

ـ فرمانده سپاه اسلام باید برای اداره جنگ با دیگران مشورت کند و دولت اسلام باید مسئله شورا را، اصلی اساسی بداند.41

6. فقه السیرة النبویه نوشته نجاح طائی

این کتاب هر چند عنوان مستقلی دارد، ولی در ردیف مجلدات کتاب السیرة النبویه از همین نویسنده قرار گرفته و در شناسنامه کتاب، جزء سیزده معرفی شده است.نجاح طائی نویسنده‏ای پرکار است و سبک و سلیقه خاصی دارد و معتقد است که از سوی منافقان و امویان داستان‏های غیر واقعی وارد تاریخ اسلام و سیره نبوی شده و نه تنها در حق اهلبیت، بلکه در حق خود پیامبر(ره) جفا شده است.او در این کتاب برخلاف فقه‌السیره‌نویسان اهل‌سنت و بر اساس مبنای خود، همه حوادثی را که در کتاب‏های سیره نقل شده، به پیامبر(ره) و روش آن حضرت نسبت نمی‏دهد. او کتاب خود را به دو بخش تقسیم می‏کند:

بخش اول، شیوه پیامبر برای هدایت دولت و جامعه، بخش دوم، شیوه شیطانی برای گمراه کردن مردم.

بخش اول، مشتمل بر شش باب است و روایاتی را که صحیح می‏داند در این بخش نقل می‏کند و احکام آنها را با عنوان «الدلائل و العبر» استخراج می‏کند و باب پنجم را به داده‏های غزو‌ه‌های پیامبر اختصاص می‏دهد. این باب با عنوان «الدروس المستوحاة من الحروب النبویه» است و خود دو بخش دارد:

نخست، دلالت‌هایی که از مجموع جنگ‏ها به دست می‏آید، مانند: رعایت اخلاق در جنگ، حرام بودن کشتن زخمی‏ها و حرام بودن مثله کردن جنازه دشمن. آنگاه یک‌یک غزوه‌ها را بررسی می‏کند و ذیل هر کدام نتایجی را که به دست آورده است، می‏شمارد.

بخش دوم که همان شیوه شیطانی است، مشتمل بر روایاتی است که به نظر نویسنده از طرف منافقان و بنی‏امیه وارد سیره نبوی شده و از آنها نتایجی را استخراج کرده‏اند و به سیره نبوی نسبت داده‏اند، در حالی که از اساس باطل است. وی، موضوعاتی را در این قسمت می‏آورد و آنها را مصداق تحریف تاریخ می‏داند. از جمله این موضوعات، از داستان شق صدر و ساختن فضایل برای افراد خاص است.

7. المنهج الحرکی للسیرة النبویه نوشته منیر محمد غضبان

نویسنده این کتاب، سیر حرکت سیاسی پیامبر اسلام‌(ره) را از بعثت تا رحلت بررسی کرده و می‌کوشد که مراحل حرکت پیامبر را در تأسیس و تثبیت حکومت اسلامی تبیین کند و از آن الگویی عملی برای مسلمانان در هر عصری ارائه دهد.نویسنده در مقدمه کتاب تأکید می‏کند که او در نوشتن این کتاب تحت تأثیر کتاب معالم الطریق نوشته سید قطب قرار گرفته است؛ آنجا که برای حرکت سیاسی ـ اجتماعی پیامبر اسلام(ره) چند مرحله قائل شده که هر مرحله مقتضیات خاص خودش را دارد.

او در مقدمه کتاب خودش برای دعوت پیامبر(ره)، پنج مرحله ترسیم کرده است:

مرحله اول: دعوت پنهانی و زمینه سازی پنهانی، از آغاز بعثت تا نزول آیه و انذرعشیرتک الاقربین؛

مرحله دوم: دعوت آشکار و زمینه سازی پنهانی، از آغاز دعوت آشکار تا پایان سال دهم بعثت؛

مرحله سوم: تشکیل حکومت، سال‏های آغازین هجرت؛

مرحله چهارم: تثبیت پایه‏های حکومت، از تشکیل حکومت تا صلح حدیبیه؛

مرحله پنجم: دعوت جهانی، بعداز صلح حدیبیه تا رحلت پیامبر(ره)42

نویسنده در طول کتاب به شرح و بررسی این مراحل از سیره پیامبر می‏پردازد و خطوط سیاسی ـ اجتماعی موجود در هر مرحله را استخراج می‏کند.

8. فقه السیرة النبویه نوشته منیر محمد غضبان

نویسنده در این کتاب، احداث تاریخی سیره نبوی را به ترتیب تاریخ ذکر کرده و بعد از هر حادثه مهم تاریخی، تحلیل‏هایی از آن حادثه ارائه می‏دهد و درس‏ها و عبرت‏هایی را که می‏توان از آن حادثه به دست آورد، بیان می‏کند و آنها را تحت شماره‏هایی از هم جدا می‏کند. برای مثال، پس از ذکر حوادث مربوط به مهاجرت گروهی از مسلمانان به حبشه که در سال‏های نخستین بعثت اتفاق افتاد، ده درس از درس‌های مهم این واقعه را به ترتیب ذکر می‏کند که می‏تواند الگویی برای مسلمانان در تاریخ باشد.

برای نمونه، درباره انتخاب حبشه برای هجرت مسلمانان می‏گوید: پیامبراکرم(ره) حبشه را به این دلیل انتخاب کرد که آنجا را محل امنی برای گروه مسلمانان مهاجر و زمینه‏ای مناسب برای نشر دعوت دید. این مطلب باید در هر زمانی برای رهبران فکری مسلمانان مورد توجه باشد که وقتی گروهی را برای دعوت به اسلام اعزام می‏کنند، هم سلامت و امنیت آن گروه را در نظر بگیرند و هم زمینه انتشار دعوت را مدنظر قرار بدهند تا نتیجه مطلوبی به دست آید.43

هم چنین در یکی از درس‌های هجرت به حبشه، برخورد جعفر بن ابی‏طالب با نجاشی و شیوه سخن گفتن او را، الگویی برای مبلغان اسلامی معرفی می‏کند و می‌گوید که جعفر به سبب احترام به اعتقادات نجاشی و رعایت ادب، محبت نجاشی را جلب کرد، به طوری که نجاشی در برابر گروه اعزامی مشرکان مکه به سرپرستی عمروعاص، موضع جانب‌دارانه‏ای نسبت به مسلمانان گرفت.

آنگاه نویسنده کتاب، شیوه سرسختانه و تندروانه برخی از مبلغان را در جهان امروز، با شیوه جعفر مقایسه می‏کند و اظهار می‏دارد که این آقایان به سبب شیوه تندروانه خود، مردم را از اسلام فراری می‏دهند و در آنها نسبت به اساس دین ایجاد نفرت می‏کنند.44غضبان در این کتاب در بخش غزوه‌های پیامبر(ره) تحلیل‏های بیشتری را ارائه می‏دهد و پس از شرح حوادث هر غزوه‏ای، بحث ویژه‏ای را با عنوان «من فقه الغزوه» مطرح می‏کند و در آنجا درباره نتایج فقهی، نظامی، اجتماعی و سیاسی که می‏توان از آن حوادث به دست آورد، بحث می‌کند.

9. السیرة النبویه دروس و عبر نوشته علی بن نایف شحود

نویسنده در باب اول کتاب خود ضمن اینکه سیره نبوی را تفسیر عملی و بیان تطبیقی دین اسلام معرفی می‏کند، مراحل سیره‌نویسی را به شش مرحله تقسیم می‏کند و مرحله ششم را مرحله «صحوه = بیداری» می‏نامد. منظور او از این مرحله، نوشته شدن کتاب‏های گوناگونی درباره فقه‌السیره و استخراج احکام و درس‏ها و عبرت‏ها از آن است. او نام چند کتاب را در این زمینه می‏آورد و این مرحله را انقلابی در نگرش مسلمانان به سیره نبوی می‏داند.45گفتنی است که این کتاب 1440 صفحه است و نویسنده علاوه بر مطالبی که خود نوشته است، مقاله‌های گوناگونی را از نویسنده‏های متعدد و در زمینه موضوع کتاب با ذکر نام نویسنده آورده است.

10. فقه‌السیره نوشته مکافح

نویسنده که نام دقیق او در آغاز کتاب ذکر نشده، این کتاب را برای تدریس در دانشگاه اسلامی محمد بن سعود نوشته است. او در این کتاب که بیشتر از زاد المعاد ابن‌قیّم متأثر است، حوادث تاریخی را به طور خلاصه، نقل کرده و ذیل هر حادثه‏ای با عنوان «مجمل الفوائد» و گاهی با عنوان «مجمل من الدروس و العبر» موضوعاتی را که از آن حادثه استخراج کرده، شمرده است که گاهی به ده‏ها موضوع می‏رسد. برای مثال، پس از نقل داستان افک، 43 فایده از آن استخراج کرده است.هر چند این کتاب استواری لازم را ندارد و به شیوه علمی نگاشته نشده است، ولی فوایدی که در آن برای حوادث سیره نبوی ذکر شده، قابل ملاحظه است.

نقد و نظر

هر چند کتاب‏های فقه‌السیره امتیازات خاصی دارند و سیره نبوی را از حالت تاریخی صرف به حالت دینامیک و فعال و پر از درس‏های عملی و کاربردی درآورده‏اند، ولی حقیقت این است که این روش ضعف‏ها و ابهام‏هایی دارد که باید برطرف شود تا نتیجه مطلوب به دست آید. برخی از آن ضعف‏ها عبارت‌اند از:

1. در اکثریت قریب به اتفاق این کتاب‏ها عملکرد صحابه هم به حساب پیامبر(ره) گذاشته شده و این کاری ناصواب است. برای مثال، ابن‌قیّم که در نام کتابش قید «فی هدی خیر العباد» را آورده است که مفهوم آن استخراج احکام از اعمال خود پیامبر(ره) است، در حالی‌که در بسیاری از موارد، اعمال اصحاب پیامبر را هم منبع احکام قرار داده است.

برای نمونه وی در بیان احکامی که از جنگ احد استخراج می‏شود، می‏گوید: از جمله احکام این است که جایز است انسان برای خود دعا کند که در راه خدا کشته شود و این از باب آرزوی مرگ نیست که از آن نهی شده، چون عبداللّه‏ بن جحش در جنگ احد گفت: خدا یا مرا با مشرکی روبه‌رو کن تا با او بجنگم و او مرا در راه تو بکشد.46 این روش در کتاب‏های دیگر فقه‌السیره هم و پیگیری شده است.

به نظر می‌رسد چنین کاری اگر در حضور پیامبر(ره) اتفاق می‏افتاد و ایشان از آن نهی نمی‏کرد، می‏توانست از باب حجّیّت تقریر معصوم مورد استناد باشد، ولی چنین می‏نماید که در کتاب‏هایی که از سوی اهل‌سنت نوشته شده، توجهی به این نکته نشده و مجرد صدور فعلی از صحابه را حجت دانسته‏اند، در حالی که فعل صحابه ـ حتی بنا بر نظریه عدالت صحابه که آنها دارند ـ نمی‏تواند برای دیگران حجت شرعی باشد.

2. همان‌گونه که در آغاز بحث اشاره شد، حجیت فعل پیامبر و استخراج حکم عمومی از آن، شرایط ویژه‏ای دارد که غالباً از آن غفلت شده است، از جمله اینکه فعل پیامبر(ره) اگر در مقام تشریع باشد مانند قول او حجت است، اما اگر در مقام تشریع نباشد، مانند کارهای روزمرّه شخصی آن حضرت، دلیل بر وجوب و حرمت نمی‏شود و حداکثر بر مباح بودن یا حرام نبودن دلالت می‏کند.

در این مورد هم باید تفحص کرد که شاید علت خاصی داشته و پیامبر(ره) این کار را در آن مورد به خصوص انجام داده است یا کاری که انجام داده بر اساس شأن و مقام وی بوده است و به دیگران سرایت نمی‏کند. برای مثال، اگر پیامبر به کشتن کسی دستور داد که او را دروغ‌گو خوانده، این نمی‏تواند برای ما ملاک عمل قرار بگیرد و کشتن هرکسی که ما را دروغ‌گو خواند، برای ما مباح باشد. معلوم است که دروغ‌گو خواندن پیامبر(ره) به معنای تکذیب نبوت است.

3. مستند این کتاب‏ها علاوه بر احادیثی که در کتاب‌های حدیثی آمده، سلسله روایات تاریخی است که در مجامع تاریخی ذکر شده است. استناد به بسیاری از این روایات در بحث‏های تاریخی شاید اشکالی نداشته باشد، ولی در استنباط احکام شرعی نمی‏توان به آنها استناد کرد.

نتیجه

استخراج احکام فقهی و معارف اسلام از روش زندگی پیامبر(ره) بر اساس حجیت فعل معصوم، در کتاب‌های فقهی سابقه طولانی دارد، ولی در این اواخر به این موضوع با عنوان «فقه السیره» توجه ویژه‌ای شده است.در کتاب‌هایی که تحت این عنوان نوشته شده سعی بر آن بوده که با توجه به نیازهای زمان، درس‌های عملی و کاربردی از سیره نبوی استخراج شود.هر چند این اقدام، اقدام مبارکی است، ولی ضعف‌ها و ابهام‌هایی دارد که باید برطرف شود.

پی نوشت:

1. شهاب‌الدین عسقلانی، الاصابة، ج 2، ص 298.

2. عبدالملک بن هشام، السیرة النبویة، ج 2، ص 161. (تبب به معنای خواری).

3. محمدبن علی‌بن شهر آشوب، المناقب، ج 3، ص 241.

4. محمدبن حسن شیخ طوسی، التهذیب، ج 6، ص 154.

5. محمدبن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 15، 102.

6. احمد بن حسین بیهقی، السنن الکبری، ج 9، ص 49.

7. حسین بروجردی(آیت‌الله)، جامع احادیث الشیعه، ج 13، ص 103.

8. علاءالدین متقی هندی، کنزالعمال، ج 11، ص 336.

9. ابن عبدالبر، الکافی، ص 320.

10. خیرالدین زرکلی، الاعلام، ج 1، ص 27.

11. محمدبن حسن شیخ طوسی، الفهرست، ص 37.

12ر.ک: مصطفی بن عبدالله، حاجی خلیفه، کشف الظنون، ج 2، ص 1012 تحت عنوان «علم السیر».

13. احمدبن حسن‌بن ابی جمهور احسائی، عوالی اللئالی، ج 1، ص 198؛ علاءالدین متقی‌هندی، کنز العمال، ج 7، ص 281.

14. بیهقی، سنن بیهقی، ج 5، ص 125.

15. محمدبن حسن طوسی، المبسوط، ج 2، ص 8.

16. همان، ص 10.

17. همان، ج 1، ص 155.

18. علی بن حسین کرکی، جامع المقاصد، ج 1، ص 366.

19. محمد بن مکی شهید اول و دوم، شرح لمعه، ص 390.

20. جعفر بن حسن محقق، المعتبر، ج 2، ص 806.

21. محمدحسین نجفی، جواهرالکلام، ج19، ص 106.

22. همان، ج 19، ص 135.

23. همان، ج 19، ص 353.

24ابوعبدالله ابن‌قیم جوزی، زادالمعاد، ج 2، ص 127 ـ 128.

25. محمد غزالی، فقه السیره، ص 12.

26. همان

27. همان، ص 5.

28. همان، ص 52 ـ 54.

29. مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج 1، ص 101، طبق روایات اهل سنت واقعه شق صدر یک بار دیگر هم در جریان معراج پیامبر به آسمان اتفاق افتاده (صحیح بخاری، ج 6، ص 332).

30. همان، ص 65 ـ 66.

31. ر.ک: محمدسعید رمضان بوطی، فقه السیره، ص 112 به بعد.

32. به نظر می‏رسد که غیبت احادیث مربوط به فضائل علی(ره) از بسیاری از کتاب‏های اهل سنت و حتی سعی در تضعیف آنها توسط برخی از علمای آنان، علاوه بر حاکمیت اندیشه اموی در طول تاریخ، بدین جهت بوده که این احادیث دلیل بر تفضیل او بر دیگران می‏شود و با مبنای مهم اهل سنت که معتقد بر تفضیل ابوبکر بر علی هستند، مغایرت دارد.

33. محمدسعید رمضان بوطی، فقه السیره، ص 146.

34. همان.

35. همان، ص 264.

36. همان، ص 392.

37. همان، ص 264.

38. همان، ص 392.

39. مططفی سباعی، السیرة النبویة دروس وعبر، ص 130 - 131.

40. احمدمحمد علیمی، دروس السیرة النبویه و عبرها، ص 8..

41. همان، ص 159.

42. منیر محمد غضبان، المنهج الحرکی للسیره النبویه، ج 1، ص16.

43. منیر غضبان، فقه السیرة النبویه، ص 234.

44. همان، ص 238.

45. علی بن نایف الشحود، الشحود، السیرة النبویه، ص 20.

46. ابوعبدالله ابن‌قیم جوزی، زاد المعاد، ج 2، ص 97.

یعقوب جعفری/استاد و پژوهشگر در علوم قرآن و تاریخ اسلام.

منبع: فصلنامه تاریخ در آئینه پژوهش شماره 25

 

یک شنبه 14 آبان 1391  11:13 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها