حملات پیشدستانه رژیم صهیونیستی در منطقه همیشه برپایه غافلگیری طراحی و اجرا شدهاند ولی اظهارات صهیونیستها علیه برنامه هستهای ایران دقیقاً خلاف این راهبرد است.
چهارشنبه هفته گذشته منابع خبری گزارش دادند که یک کارخانه نظامی در سودان هدف حمله هوایی قرار گرفت.
مقامات خارطوم تا ساعتها از اعلام منبع این حمله خودداری کردند و ولی سرانجام مقامات این کشور اعلام کردند که رژیم صهیونیستی این حمله را انجام داده و از راکتهای عمل نکرده به این مسئله پی بردهاند.
جنگندههای صهیونیستی با طی مسافتی بیش از 1600 کیلومتر که به زعم برخی رسانههای عربی و غربی معادل فاصله فلسطین اشغالی با ایران است، کارخانه اسلحه سازی یرموک در منطقه الشجره در جنوب خارطوم را هدف قرار دادند.
رژیم صهیونیستی مسیری را که برای تجاوز به خاک سودان برگزیده است بدین گونه بوده که هواپیماهای اسرائیلی بر فراز ساحل عربستان در دریای سرخ به پرواز درآمده و از آنجا به عمق سودان نفوذ کرده و به خارطوم رسیدهاند و این هواپیماها همان مسیری را پیمودند که هواپیماهای قبلی اسرائیل در سالهای 2009 و 2011 اهدافی را در سودان بمباران کرده بودند.
نکته حائز اهمیت در این حمله سبک و سیاق عملیات ارتش اسرائیل است که شباهت زیادی به دیگر حملات آنها طی چند سال گذشته به کشورهای عربی دارد.
یکی از ویژگیهای ارتش رژیم صهیونیستی سرعت عمل و توان غافلگیری آن است که نیروی هوایی ارتش این رژیم از ابزارهای اصلی این عملکرد صهیونیستهاست.
حملات برق آسای اسرائیل به تاسیسات هستهای عراق در اوسیراک (1981)، حمله به مقر ساف در تونس (1985) و حمله به تاسیسات هستهای در سوریه (2007) همه یک ویژگی مشترک داشتند، حمله بسیار سریع انجام شده و تا چند روز بعد هم مقامات کشورهای مذکور به هویت حمله کنندگان پی نبردند و کاملا غافلگیر شدند.
اسرائیلیها نیز به طور رسمی مسئولیت این حملات را قبول نکردند و تنها برخی از رسانههای آنها سیگنالهایی درباره این عملیاتها در اختیار افکار عمومی خود قرار دادند.
اما نکته قابل بحث این است که اسرائیل در هیچ کدام از این حملات به طرف مقابل هشدار نداده و حملاتی ناگهانی انجام شده است به طوری که تا چندین روز کشورهای مورد حمله درباره هویت حمله کنندگان تردید داشتند.
مقایسه این راهبرد اسرائیل در حملات پیشدستانه و مقایسه آن با تهدیدات این رژیم علیه جمهوری اسلامی ایران حاوی نکات قابل توجهی است که برخی استراتژیستهای صهیونیست در مقالات خود بارها بر آن تاکید کردهاند.
نکته اصلی در این مسئله نهفته است که اگر تلآویو قصد هدف قرار دادن تاسیسات هستهای ایران را داشت هرگز دراین باره هشدار نمیداد و به طور کامل این اعلام عمومی برای حمله با راهبرد نظامی رژیم صهیونیستی در حملات برق آسا و غافلگیر کننده در تعارض قرار دارد.
هر چند عقل سلیم، تهران را مجاب میکند که درباره تهدیدات همیشه آماده باشد تا دشمن اجازه ماجراجویی و حماقت به خود ندهد ولی تل آویو به خوبی میداند که توان نظامی ایران با سودان، سوریه و تونس قابل مقایسه نیست.
آنچه باعث میشود صهیونستها در بازی نقش خود بسیار جدی باشند و با اطوارهای خود رسانه های غربی را از جنگ افروزی نگران کنند، دو مسئله اصلی است؛ اول گرفتن امتیاز از طرفهای آمریکایی و اروپایی برای فشار بیشتر به ایران پای میز مذاکره و دوم جنگ روانی علیه افکار عمومی و تصمیم سازان ایرانی؛ اینکه چقدر این راهکار موفق بوده در جایی دیگر باید مورد بحث قرار گیرد ولی نتیجه آنکه اسرائیل هرگز استراتژی غافلگیری را در مقابل حریفان رها نخواهد کرد.