پس از شكست تحريم نفت و مستثني شدن كشورهاي اصلي نفت ايران يكي پس از ديگري، طرح تحريم گاز آماده ارائه است كه به زعم صاحب نظران اقتصاد انرژي، منافع اروپاييان را به خطر مياندازد. روسيه به عنوان اصليترين صادركننده و يگانه تأمين كننده گاز اروپا، طي ساليان گذشته فشارهاي فراواني را براي افزايش بهاي گاز خود به قاره سبز وارد كرده و كار را به جايي رسانده است كه فلكه گاز خود را به روي اروپا بسته است تا سرماي بيسابقه، اتحاديه را وادار به پذيرفتن شرايط مسكو كند. در چنين شرايطي برون رفت از سايه سنگين روسيه ميتواند كار را براي كشورهاي توسعهيافته سادهتر كند كه به همين جهت پروژههاي انتقال گاز از مناطق ديگر مطرح شده است.
روسيه كه بزرگترين مانع اروپا براي رسيدن به گاز ايران است، از اين طرح استقبال ميكند كه نشاندهنده اشتباه بزرگ اروپا در سرسپردگي به گاز روسيه و شركت گازپروم است؛شركتي كه ولاديمير پوتين يكي از سهامداران اصلي آن به شمار ميرود و غول گازي جهان شناخته ميشود. آمار هم از صادرات كم ايران به اروپا ميگويد كه بر فرض با تصويب اين طرح، اتفاق خاصي رخ نميدهد چراكه ايران چالههاي ديگري را براي گاز خود در نظر گرفته است؛ توسعه صنايع پتروشيمي، تزريق گاز به مخازن نفتي، توسعه صنعت برق و نيروگاهي و توسعه گازرساني و ...
آمارها نشان ميدهد چاههاي نفت ايران در نيمه دوم عمر خود بسر ميبرند. در چنين شرايطي تزريق گاز به مخازن براي افزايش برداشت داراي اهميت بسياري است. بررسيها نشان ميدهد تزريق ۶۰ ميليون مترمكعب گاز طبيعي به ميدان آغاجاري با حدود ۲۸ ميليارد بشكه نفت خام، ۳ درصد افزايش برداشت ايجاد خواهد كرد كه در مقايسه با صادرات گاز به هند، در قيمت بيش از ۵۵ دلار براي هر بشكه نفت افزايش حدود ۴۰ درصدي را به همراه دارد. حال اگر ۱۵۰ ميليون مترمكعب گاز به مخازن نفتي تزريق شود ۱۰ درصد افزايش برداشت از مخزن به همراه خواهد داشت كه در قيمتهاي بيش از ۳۵ دلار براي هر بشكه نفت بسيار مقرون به صرفه است.
بايد توجه داشت كه قيمتهاي جهاني نفت بسيار بيشتر از گاز است. البته با تزريق گاز به مخازن، گاز از بين نميرود بلكه امكان برداشت مجدد حدود ۷۰ درصد آن وجود دارد. اين موضوع در حالي است كه در صورت از بين رفتن امكان برداشت از چاه نفت، يا كوتاه شدن عمر برداشت از چاه، منابع بسياري از نفت كشور به هدر ميرود.
با توجه به حوزههاي مشترك گازي بهتر است گاز توليدي مازاد، به مخازن نفت تزريق شود زيرا موجب افزايش برداشت است و همچنين بهترين راه ذخيره گاز براي برداشت مجدد در آينده به شمار ميآيد. ايران به عنوان يكي از بزرگترين كشورهاي دارنده نفت درجا در سطح جهان، توانايي آن را دارد كه حجم نفت قابل استحصال از ذخاير خود را به بيش از ۴۵ ميليارد بشكه در مقايسه با وضعيت فعلي افزايش دهد. بهترين روش براي اجراي اين كار، تزريق گاز غير امتزاجي به مخازن نفتي است.
در تزريق گاز به مخازن نفتي كشور، مخازن نفت اشباع نشده بايد در اولويت قرار گيرد زيرا اين مخازن به ازاي توليد هر بشكه نفت اضافي به حجم گاز كمتري نياز دارد و نفت از آنها با سرعت بيشتري توليد ميشود. با توجه به تأثير منفي افت فشار مخزن بر دُبي توليد وحداكثر نفت قابل استحصال از آن و همچنين پيش بيني سرعت گرفتن روند افزايش قيمت نفت و گاز در سالهاي آينده تا پيش از به كارگيري روشهاي ازدياد برداشت براي هر مخزن بايد تنها به اندازه نياز نفت و گاز توليد كرد.
شايد بهتر است استراتژي ما اين باشد كه نويري در پايان مقاله خود تأكيد ميكند: « اگر قرن۲۰ قرن فروش نفت خام ارزان براي توسعه غرب بود، نبايد قرن۲۱ به قرن صدور گاز طبيعي ارزان قيمت براي توسعه صنايع غرب تبديل شود.»
خدمت اروپا به ايران ميتواند اهداف برنامه پنجم توسعه را محقق كند زيرا سياستهاي گازي ايران نميداند كه بايد در صادرات حضور داشت يا تزريق گاز كه اگر چنين اتفاقي رخ دهد طرفداران تزريق گاز به ميادين نفتي با توجه به افزايش تولد گاز تا سه سال آينده، كلاه نفتيها به هوا پرتاب خواهد شد.