0

تعریف شما از سیاست چیست؟

 
prompet
prompet
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1389 
تعداد پست ها : 4609
محل سکونت : خراسان جنوبی

تعریف شما از سیاست چیست؟

در مورد سیاست چیزهای زیادی شنیدیم

تعریفی که از سیاست در ذهن شما شکل گرفه چیه

لطف کنید و بنویسید

یک شنبه 23 مهر 1391  9:46 AM
تشکرات از این پست
qodrat siasport23 babak110 mohammad_43 farshon saeid63
prompet
prompet
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1389 
تعداد پست ها : 4609
محل سکونت : خراسان جنوبی

پاسخ به:تعریف شما از سیاست چیست؟

بیشتر ما شنیدیم که سیاست پدر ومادر ندارد؟یا پدر و مادر نمی شناسه؟ یا یک چیزی شبیه این

تا به حال فکر کردین که واقعا همین طور هست یا فقط یک برداشت غلط هست که در بین مردم راوج پیدا کرده است!!!

یک شنبه 23 مهر 1391  5:19 PM
تشکرات از این پست
babak110 qodrat mohammad_43 saeid63
AliFanoodi
AliFanoodi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1391 
تعداد پست ها : 17248
محل سکونت : خراسان جنوبی

پاسخ به:تعریف شما از سیاست چیست؟

سیاست یعنی انجام دادن یک کار به نحو احسن.که می گویند ما در آن کار سیاست داریم.

هی گنه کرديم و گفتيم خدا مي بخشد...
عذر آورديم و گفتيم خدا مي بخشد...
آخر اين بخشش و اين عفو و کرامت تا کي...!!!
او رحيم است ولي ننگ و خيانت تا کی...!!!
بخششي هست ولي قهر و عذابي هم هست...
آي مردم به خدا روز حسابي هم هست...
زندگي در گذر است...
آدمي رهگذر است....
زندگي يک سفر است....
آدمي همسفر است...
آنچه مي ماند از او راه و رسم سفر است...
 
"رهگذر ميگذرد"
یک شنبه 23 مهر 1391  5:28 PM
تشکرات از این پست
prompet babak110 qodrat mohammad_43
prompet
prompet
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1389 
تعداد پست ها : 4609
محل سکونت : خراسان جنوبی

پاسخ به:تعریف شما از سیاست چیست؟


نقل قول mohammadrezashabani

يك كار خوب انجام دادن

پس هر کس که کاری که به او سپرده شده بخوبی انجام دهد واز پس آن برآید یک پا سیاست مدار هست.

دوستانی که موافقند تشکر بزنن

یک شنبه 23 مهر 1391  6:42 PM
تشکرات از این پست
qodrat
iran313
iran313
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : مرداد 1390 
تعداد پست ها : 1561
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:تعریف شما از سیاست چیست؟

سلام و خسته نباشيد

  سياست يعني تئوري را به عمل تبديل كردن يعني انچه به صورت تئوري ياد گرفته ايم به صورت عملي اجرا كنيم

      

امیدوارم لبخند امام زمان روزی شما باشد. باتشکر/

 

یک شنبه 23 مهر 1391  7:53 PM
تشکرات از این پست
prompet babak110 qodrat mohammad_43
babak110
babak110
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : مهر 1391 
تعداد پست ها : 4259
محل سکونت : ایران عزیز

پاسخ به:تعریف شما از سیاست چیست؟

تعريف سياست از منظر شريعتی

 

در شرق به جای پلتیك (اداره جامعه یا كشورداری)، سیاست بكار رفته كه معنایش نگهداری مردم و اداره كشور یا اجتماع نیست بلكه سیاست در معنی لغوی، تربیت كردن اسب وحشی است. بنابراین اصل تغییر و تربیت و تكامل در سیاست مطرح است.  

مبانی علم سیاست.

 

     مبانی علم سیاست

 سیاست چیست ؟

     سیاست از قدیمی ترین فعالیت های انسان ها است.چه کسی قدرت دارد؟چه کسی باید فرمان بدهد؟چه کسی فرمان ببرد؟از هنگامی که بشر زندگی گروهی را آغاز نموده با این مسائل تا کنون سر وکار دارد.

     فرهنگِ معین: سیاست یا خط ‌مشی، عبارتست از «خط سیر و راهی که انسان پیش‌رو دارد». این کلمه ریشه‌ی عربی دارد(از ساس یسوس) و به معنی «رام کردن اسب» است  .

     دانشواژه  (politics) از واژه یونانی پولیس (polis به معنی شهر) بر گرفته شده است. ارسطو گفته است : «انسان به حکم physis موجودی است که برای زندگی در polis آفریده شده است» از نظر یونانی ها سیاست دانش مربوط به امور یک شهر وشهر و دولت از هم جدائی نا پذیر بودند. یونانی ها در جاهای زندگی می کردند که ما امروز آنها را «شهر – دولت» می نامیم. هر شهر – دولت یک شهر حومه و اراضی اطراف آن را در بر می گرفت. افزون بر آن واژه پولیس در زبان یونانی تنها در بر گیرنده شهرنبود بلکه در معنی «دژ» «دولت» و جامعه هم به کار می رفت. حمید عنایت در پیشگفتار ترجمه سیاست ارسطو توضیح داده است که: مفهوم شهر با polis یونانی تفاوت آشکار دارد. شهر به معنای جایگاه زیست مردمان را در یونانی asty مینامیدند. polis در آغاز قلعه ای بود که در پای asty ساخته میشد اما مفهوم آن تغیر یافت و به معنی جامعه منظم سیاسی به کار رفت. برخی از محققان می گویند که واژه polis در اسناد آتن به خصوص به معنای جامعه سیاسی یک کشوردر ارتباط با کشورهای دیگر و یا به عبارت بهتر به معنای «شخصیت بین الملل» کشور آمده و در برابر آن واژه «دموس» demos ریشه دموکراسی بر مجموعه سازمان داخلی یک شهر اطلاق میشد.

     سیاست را سایر فرهنگ‌ نامه‌های انگلیسی زبان در تعابیری مانند :برنامه، شیوه‌ی عمل، اصول و قواعدی اساسی، اصول راهنما و ... نیز بکار برده‌اند

عناصری که درتعریف سیاست نقش دارند عبارتند از:

1- شکل یا صورتبندی جامعه یا ساختار سیاسی جامعه.این که جامعه سیاسی از نظر ساختاری به چه صورتی است عملا در رهیافت سیاست نقش دارد.مثلا شهروندی که در جامعه قبیله ای زندگی می کند تا شهروندی که در دولت ملی ،دیدگاهش وتعریفش از سیاست فرق می کند.

دریک جامعه ودولت پادشاهی مهمترین عنصرجامعه شاه است ومهمترین موضوع موردمطالعه سیاست،شاه،مشروعیت وعملکرد وتاثیر شاه برزندگی سیاسی است.در حالیکه درنظام دولت ملی عناصردیگری اهمیت دارد.پس هرگونه تعریفی ازسیاست ازساختارنظام حاکم متاثراست.

2 -نخبگان وصاحبان اندیشه:عالم تفکروتعقل عالم خواص است که درنتیجه تلاش یا به دلیل رابطه با ماورای طبیعت به آن دست می یابند.اگرمخروط فرهنگی جامعه را ترسیم کنیم این ها در راس هرم اند.(ستارگان جامعه اند).سپس روشنفکران بعد مردم عامی.مثلا پیامبران که بحث مدینه فاضله ،عدالت ،جهانداری را مطرح کردند یا فلاسفه ،مدنی الطبع بودن انسان ،قرارداد اجتماعی  وضع مدنی .....این ها اسوه های سیاست اند.

 3- ا نقلاب: انقلاب های بزرگ هم در نحوه نگرش به سیاست و تعریف اجتماعی آن تاثیر داشته است.مثلا :انقلاب های ساختاری واقتصادی ،ا نقلاب های فکری و فرهنگی وانقلاب های سیاسی-اجتماعی.تعریف سیاست با توجه به انواع انقلاب متفاوت خواهد بود. 

        تعریف سیاست

       سیاست در ادوارگوناگون زندگی بشر با برداشت های متفاوت مواجه وتعاریف مختلف از آن ارائه گردیده است.در یونان باستان سیاست یعنی رسیدن انسان به سعادت،در قرون وسطی به معنی رستگاری انسان ودر عصر جدید به مفهوم آزادی ورسیدن انسان به قدرت بکار رفته است.

         سیاست از دیدگاه دانشمندان غربی

        سقراط 

     سقراط سیاست را رسیدن انسان به سعادت از طریق فضیلت دانسته و مجرای تحقق آن را در فرمانروائی و حکومت خوب می داند. اوحکومت را در پنچ شکل، حکومت فرمانروای عادل, حکومت سلطان مستبد، حکومت نجبا (اشراف و قشر ممتاز), حکومت اغنیاو حکومت عامه  مردم مطرح می کند. سقراط حکومت عامه را که مستلزم دخالت افراد نا صالح می باشد رد  و حکومت فرمانروای عادل با تقوی و با فرهنگ را ترجیح میدهد.به نظر او در حکومت فرمانروای عادل است که فضیلت محقق گردیده انسان به سعادت دست می یابد.

        افلاطون 

   افلاطون در کتاب جمهوریت و رساله های خود حکومت را از چند زاویه بررسی می کند .گرچه نظریات افلاطون را به جهت کثرت و تنوع آن نمی توان به یک جمع بندی مشخص رساند ولی او فصل نوی در اندیشه سیاسی در زمینه های حکومت و جامعه به و جود آورد. عده ای معتقد اند که حکومت از دید افلاطون به پنچ  نوع حکومت فلاسفه، نظامیان، اغنیا, عامه مردم و استبدادی تقسیم شده است.افلاطون ضمن ترجیح حکومت فلاسفه می گوید : زمامدار باید فیلسوف باشد و بهترین دولت ها آن است که بهترین مردم حکومت کنند و حکیم حاکم باشد و حاکم حکیم شود. افلاطون در نظریه جدید بعد از کتاب جمهوریت و وظیفه دولت و نظام سیاسی را تعلیم و تربیت مردم دانست. فرمانروایان را به شبان یا چوپان تعبیر کرد.

       ارسطو 

    ارسطو انسان را موجود اجتماعی ودر نتیجه سیاسی می داند«غایت سیاست خیری خواهد بود که اختصاص به انسان دارد .اگر چه در واقع خیر فرد وخیر مدینه یکی است ،با وجود این حفظ ورعایت خیرمدینه برخیرفرد مقدم ومقدستراست ».ارسطو از سیاست علم سیاست را مراد می کندوبه شکلی آن را مطالعه علمی دولت-شهر ویا چیزی که به هنر سیاست مربوط می شود می داند.اگر ما از طرف ارسطو سیاست را تعریف کنیم چنین خواهد بود:هر آنچیزی که در شهر میگذرد و بدنبال سعادت آدمی است ،سیاست نامیده می شود.ارسطو سیاست را مساوی با ایجاد اعتدال می داند. ارسطو مردم را به سه قسمت تقسیم کرده ( اغنیا –توده مردم – طبقه متوسط که معتدل ترین مردم هستند ) به عقیده ارسطو اساس دولت در طبیعت انسان است و دولت برای تا ًمین نیاز های انسان است که اولین نیاز جسمانی است که سبب پیدایش خانواده شد. ارسطو استقلال نهاد خانواده را ضروری میداند. به عقیده وی قانون و عدالت در قالب دولت، مردم را به هم پیوند میدهد.

 

         سنت آگوسیتن قدیس

    سیاست را راه رسیدن انسان به رستگاری تعریف می کند.او کتابی دارد بنام «شهر خدا».در این کتاب  تصویری از دو شهر زمینی وشهر خدا ارائه می دهد.شهر زمین جایگاه گنهکاران وشهر آسمان مقر بندگان صالح خداوند وآمرزیده شدگان است.سیاست یعنی تدبیری که انسان بتواند از شهر زمینی خود را به شهر آسمانی برساند.

       توماس اکویناس

  پس از گذشت حدود هشت قرن بعد از ارسطو حکومت را به مثابه یک کشتی که نا خدای آن مذهب و روحانیون هستند می داند و می گوید : «حکومت کردن به معنی هدایت کشتی است و ماهیت حکومت را از همین شباهتی که میان دوکلمه هست باید فهمید......و به همین دلیل حکمرانان دنیوی، پاسدار مقاصد فرعی زندگی فردی و اجتماعی انسان اند».هدف حکومت مانند هدف کشتی رساندن بار ومحموله از بهترین راه به مقصد  است.غرض اجتماع این است که به کمک پارسائی به نعمت همجواری خدانائل گردد.پس سیاست رهنمونی بشر به سوی سعادت است.

 

        ماکیاول 

     او از نویسندگان معاصر غرب است. اندیشه سیاسی او حذف دین و اخلاق از گردونه سیاست است. وی ضمن انکار قانون الهی کاملا" تفکر عادی سیاسی دارد و هدف زندگی را رفاه و لذایذ مادی می داند. ماکیاول اصل را درحکومت وقدرت میداند و ابزار لازم قدرت را یاد آور میشود. گرچه معتقد است که معلوم نیست انسان صاحب فضیلت از این ابزار استفاده کند وی حکومت جمهوری را بر حکومت سلطان (سلطنتی) ترجیح میدهد.

        ژان بدن

   ژان بدن نخستین کسی که تعریف علمی از حکومت ارائه می کند. او می گوید اگر در حکومت ،مردم سهیم باشند، دمکراسی، اگر عده ای حکومت کنند، اشرافی و اگر یک فرد حکومت کند سلطنتی است. ژان بدن حاکمی را که خدا ترس دور اندیش، دلسوز، عاقل و معتدل و عادل و مقتدر باشد تا وقتی که با عدالت حکومت می کند  بر حق میداند. گرچه این حاکمیت را از طریق موروثی و کودتا و یا از راه قانون بدست آورده باشد.

 

 

      تعاریف جدید سیاست

    ماکس وبر

   سیاست یعنی کوشش برای شرکت در قدرت ویا کوشش برای نفوذ درتخصیص قدرت چه در میان دولت ها و چه در میان گروه در یک دولت.پس به زعم وبر آنچه سیاست ر ااز حوزه دیگر فعالیت های بشری جدا می کندقدرت است،زیرا قدرت همیشه وجود دارد.

    مورگانتا

«سیاست تنها مبارزه برای قدرت است».پس علم سیاست مطالعه قدرت است.اگر سیاست تنها مبارزه قدرت باشد در جامعه جنگ همه علیه همه همواره حاکم است.اما دنیای سیاست از رقابت علیه قدرت هم خالی نیست.اگر انسان ها همه فرشته بودند،ضرورتی برای تشکیل حکومت وجود نداشت.و اگر فرشتگان بر جامعه حکومت می کردند،نه به اداره وکنترل عوامل داخلی حکومت نیاز بود ونه به تعیین حدود واختیارات.انسان هم قدرت طلب است وهم نظم خواه .هم با تدبیر اداره امور را می چرخاندوهم به رقابت می پردازد.

       موریس دورژه

   سیاست در همه جا ذوجنبتین است.تصویر ژانوس خدای دو چهره مظهر حقیقی دولت است.دولت ضمن این که قدرت سازمان یافته و ابزار سلطه یک طبقه علیه طبقه دیگر است،وسیله ا ی است برای تامین نوعی نظم اجتماعی ونوعی همگونی کلیه افراد در اجتماع در جهت  مصالحه عمومی. این دو همیشه با همدیگر است هرچند سهم هر یک به حسب موقعیت ها تغییر می کند.

           نقد

      این تعریف رابطه دو طرف را سلطه  آمیز می داند.در حالیکه می تواند رابطه آزادانه و آگاهانه بر اساس آمریت باشد نه سلطه پذیری دیگر این که اگر سلطه پذیری باشد دیگر نظم وهمگونی جهت مصلحت عمومی چه معنی دارد.

    سیاست هنر استفاده از امکانات است( اغلب برای فعالان سیاسی ممکن نیست به همه هدف های خود برسند بنا بر این باید بلند پروازیها را با قدرت خود متناسب کنند. هیچ کس بیش از قدرت یا امکانات خود نمیتواند در سیاست اعمال نفوذ کند و تأثیر گذارد).

       سیاست، حکومت کردن بر انسانها است : کایتا نوموسکا در طبقه حاکم و آستین رانی درحکومت بر انسانها در مورد رابطه کسانی که حکومت میکنند و کسانی که بر آنها حکومت میشود میان فرمان روا و فرمانبردار بحث می کنند و استدلال می نمایند که این رابطه مرکز زندگی سیاسی است.

     سیاست، مبارزه برای کسب وحفظ قدرت است: مهمترین تعریف سیاست در میان متفکران سیاسی غرب این است که آن را مبارزه برای قدرت و نفوذ و اعمال آن در جامعه می دانند.

     سیاست یعنی دانستن اینکه : چه کسی می برد، چه می برد، چه موقع میبرد، چگونه میبرد، و چرا میبرد. این تعریف هارولد لاسکی از سیاست است.

    سیاست، توزیع آمرانه ارزشهااست : که به ایستون تعلق دارد.

   سیاست را هنر حکومت کردن تعریف نموده اند(فرهنگ علوم سیاسی آکسفورد)

 نولی: همه آن فعالیت های که مستقیم یا غیر مستقیم با کسب قدرت دولت، تحکیم قدرت دولت، و استفاده ار قدرت دولت همراه است .تعریف نولی هم تازگی ندارد و در واقع بیان دیگری است از اینکه سیاست مبارزه  برای کسب، حفظ افزایش یا نمایش قدرت است.

     اگر بخواهیم تعریفی به نسبت فراگیر از سیاست در اختیار داشته باشیم این چنین خواهد بود: سیاست رهبری صلح آمیز یا غیر صلح آمیز روابط میان افراد گروه ها و احزاب (نیروهای اجتماعی) و کارهای حکومتی در داخل یک کشور، و روابط میان یک دولت با دولت های دیگر در عرصه جهانی است. بنابراین تعریف میتوان از سیاست یک فرد، از سیاست یک گروه، از سیاست یک حزب و از سیاست یک حکومت نام برد. و از لحاظ بین المللی هم سیاست خارجی دولت را مشخص کرد . سیاست بر گزیده  منافع هریک از نیروهای اجتماعی نامبرده است .

                                                                        

خدایا چنان کن سرانجام کار                  تو خشنود باشی و ما رستگار

دوشنبه 1 آبان 1391  4:33 AM
تشکرات از این پست
qodrat prompet mohammad_43 saeid63
smst1984
smst1984
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 555
محل سکونت : لرستان

پاسخ به:تعریف شما از سیاست چیست؟

به نظر من سیاست یعنی اتخاذ بهترین تصمیم در بهترین زمان

گاهی به آسمان بنگریم تا فراموش نکنیم امیدهایی را که از آسمان به ما بسته شده...................

یک شنبه 7 آبان 1391  12:49 AM
تشکرات از این پست
qodrat mohammad_43 saeid63 prompet
farshon
farshon
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 43957
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:تعریف شما از سیاست چیست؟

سیاست یعنی علم "زرنگ بازی" وسیاستمداریعنی کسی که بافکرواندیشه سطح بالااقدام به تدبیروچاره اندیشی درمسائل روز می نماید.

مدیرتالارلطیفه وطنزوحومه

دوشنبه 8 آبان 1391  2:51 PM
تشکرات از این پست
mohammad_43 qodrat saeid63 prompet
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:تعریف شما از سیاست چیست؟

سیاست  به معنای اصلاح امور مردم و اداره کردن کارهای مملکت است.

سیاستمدار  به کسی گفته می شود که در کارهای سیاسی و امور مملکت داری بصیر و دانا و کارآزموده باشد.

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
دوشنبه 8 آبان 1391  3:24 PM
تشکرات از این پست
qodrat saeid63 prompet
abiri064
abiri064
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : تیر 1391 
تعداد پست ها : 479
محل سکونت : سیستان و بلوچستان

پاسخ به:تعریف شما از سیاست چیست؟

 

به نظر من سیاست یعنی نحوه اجرای برنامه ها، این سیاست زیر بنای همه امور هست مثل سیاست اقتصادی ، سیاست فرهنگی و ...

این سیاستی که مد نظر من هست با خیلی از سیاسی بازی ها متفاوت هست چون اکثر سیاسی بازی ها برای بدست آوردن قدرت و حفظ آن به هر قیمت است . البته کسانی که به دنبال کسب قدرت و حفظ آن هستند به دنبال برنامه های خاص خود هستند اما چون آنها از هر راهی دنبال این مسئله هستند به تعبیر شهید مدرس در واقع به جای سیاست به دنبال "..." هستند . (لفظ مناسبی نبود ننوشتم)

هرچند خیلی ها در دنیا و البته در کشور ما به همین نوع دوم از سیاست معتقد هستند اما باور کنید سیاست حقیقی همان هست که شهید مدرس فرمودند :

" سیاست ما عین دیانت ماست "

 

لطف خدا و رحمت یزدانم آرزوست

بیمار عشق اویم و درمانم آرزوست ***** بر خوان لطف اویم و احسانم آرزوست

سه شنبه 9 آبان 1391  6:21 PM
تشکرات از این پست
prompet qodrat
دسترسی سریع به انجمن ها