0

پاسخ به شبهه «اثرات منفی اجتماعی حجاب زنان»

 
siasport23
siasport23
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1391 
تعداد پست ها : 16696
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به شبهه «اثرات منفی اجتماعی حجاب زنان»

« در ایران فردی را می شناختم که با مشاهده یک دختر بدحجاب دچار تحریک می شد و حتی محتلم می شد! ولی اینجا می بینید که مرد و زن براحتی با هم استخر می روند یا در ساحل دریا شنا می کنند. حالا ممکن است بگویید چه عیبی دارد آستانه تحریک بالا بیاید؟ جواب این است که دقیقا همین نکته است که سست شدن خانواده را بدنبال دارد. یعنی ارضا شدن انسان ها سخت می شود. از همین روست که خیانت های جنسی شایع می شود».

سایت فرهنگی و مذهبی نگار

 

وجوب حجاب بر زن مسلمان آزاد از احکام بدیهی اسلام است و در بین مذاهب اسلامی تقریبا اجماعی است. در مذهب شیعه اصل وجوب حجاب آنقدر بدیهی شمرده شده است که مانند اصل وجوب نماز ضروری دین محسوب می شود و منکر آن مرتد و خارج از دین محسوب می شود. بر همین اساس مسلمان شمرده شدن مذاهبی همانند اسماعیلیه نزاریه (بخصوص شاخه غالب آقاخانیه) بعلت انکار برخی احکام مانند حجاب مورد مناقشه است. در مورد حد حجاب و وجوب آن بر بنده مسلمان بحث هایی وجود دارد. بعلت موضوعیت نداشتن کنیز و غلام در جوامع امروزی بحث در این مورد فایده چندانی ندارد. در مورد حد حجاب هم در بین علمای امروزی در حد مرجع تقلید اجماع وجود دارد و در رساله های توضیح المسائل ذکر شده است. از دید تاریخی هم باز می توان ادعای اجماع کرد. بنحوی که اگر وجوب حجاب و حد آن از قرآن و سنت قابل استخراج نباشد از اجماع قابل استخراج است. نظرات شاذی از سوی برخی همانند آقای قابل ارائه شده است ولی اگر نوشته های ایشان را مطالعه کنید متوجه می شوید چندان از نظر فقهی قابل استناد نیست. تا همین جای بحث برای یک انسان مسلمان حجت است. یعنی برای یک مسلمان در مقام عمل و اعتقاد فردی هیچ چاره ای جز قبول و رعایت حجاب باقی نمی ماند. بحث های نظری بیشتر و برون فقهی در این باره فقط جهت اقناع و روشنگری است. یعنی اگر هیچ وجه عقلی هم پیدا نکنیم حجتی برای عدم رعایت حجاب یا عدم اعتقاد به آن نداریم.

در مورد اجباری بودن حجاب در سطح جامعه از دید فقهی کمتر بحث شده است. یعنی با فرض وجوب حجاب، آیا حکومت و قانون در کشور با اکثریت مسلمان در قبال رعایت حجاب مسئولیتی دارد؟ مثلا تراشیدن ریش هم بنا بر احتیاط جایز نیست ولی چنین موردی حداقل در ایران اجباری نیست. سیره حکومتی معصومین (رسول اکرم و امیرالمومنین) در این باره مبهم است. اعتراض عمده مخالفان هم به این موضوع است. یعنی به ندرت کسی مطرح کرده است که حجاب بصورت شخصی واجب نیست بلکه می گویند با فرض وجوب شخصی آن چرا بصورت اجتماعی اجباری است؟ مطرح می کنند غیر از ایران و شاید عربستان در سایر کشورهای اسلامی حجاب قانونا اجباری نیست. رویه فعلی فقها و مراجع تقلید نشان می دهد آنها نسبت به حجاب اجباری اعتراض ندارند و اغلب مشوق این نکته هستند. فقهایی چون امام خمینی و آیت الله خامنه ای هم بعنوان رییس حکومت ایران سعی بر اجرای آن داشته اند. این موارد نشان می دهد از دید فقهی حداقل بسیاری از فقها موافق و قائل به اجباری بودن اجتماعی حجاب هستد. اجباری بودن اجتماعی فقهی حجاب در تخصص نگارنده نیست و فعلا روی آن بحث نمی کنیم. اگر خوانندگان منابع یا مقالات فقهی سراغ دارند ممنون می شوم اعلام نمایند. یعنی آیا از متون دینی می توان استخراج کرد که حجاب بصورت اجتماعی هم اجباری است؟

حال سوال اینجاست اگر همه احکام اسلامی را وضع شده از روی حکمت بدانیم، چرا حجاب واجب شمرده شده است؟ در این نوشته بیشتر سعی بر این است در باب سخن گفته شود. یکی از مسائل مورد تاکید اسلام تشکیل خانواده و اهمیت آن است. ازدواج سنت مهم پیامبر شمرده شده است و فایده های متعدد در مورد آن بیان شده است. ازدواج کامل کننده نیمی از دین شمرده شده است. بر فرزنددار شدن و تربیت صحیح فرزندان تاکید زیاد شده است. سعی اسلام همواره بر گرم بودن و حفظ کانون خانواده است. اگرچه حکم طلاق تشریع شده است ولی برای اجرای آن موانعی قرار داده شده است (مثلا بصورت ابتدایی زن حق طلاق ندارد یا مهر یکی از ارکان ازدواج است تا مرد براحتی نتواند زنی را طلاق دهد) و از سویی طلاق ناپسندترین حلال نزد خداوند شمرده شده است. این که حفظ خانواده خوب است یا بد می تواند مورد مناقشه باشد ولی فکر می کنم در جامعه فعلی ایران غالب جامعه حفظ خانواده را مفید می دانند. یعنی حتی افراد غیر متدین (مثلا افراد بیحجاب) یا غیر مسلمان (اقلیت های دینی) هم تشکیل خانواده را یک ارزش می دانند و اکثریت قریب به اتفاق جامعه مصادیقی از وجود روابط بین زن و مرد را قبل از ازدواج ناپسند می شمارند. در جوامع غربی هم دید در مورد خانواده همین گونه است. یعنی بخصوص برای خانم ها ایده آل زندگی با یک مرد همراه ازدواج و تشکیل خانواده است. خانواده دوستی و وفا به ارزش های خانوادگی یک ارزش است و حتی در مبارزات انتخاباتی یک نکته مثبت محسوب می شود. همین اواخر شاهد بودیم که آقای استراوس کان بدلیل عدم رعایت این موضوع مجبور به استعفا از سمت خود شد و با وجود تبرئه از تجاوز از رقابت برای ریاست جمهوری باز ماند (اگر این مساله پیش نیامده بود به احتمال بسیار بالا رییس جمهور فعلی فرانسه آقای کان بود). یا آقای شوارتزنگر، فرماندار سابق ایالت کالیفرنیا از پایبند نبودن به همسر خود ابراز تاسف کرد. حال سوال اینجاست که عامل تحکیم خانواده چیست؟

هر چقدر هم بخواهیم بحث از عشق های لیلی و مجنونی و مقدس بودن خانواده و ارزشمندی عفت صحبت کنیم، نمی توانیم مساله جنسی را کنار بگذاریم. یعنی یکی از دلایل بسیار مهم پایداری خانواده نیاز جنسی زن و مرد به یکدیگر و ارضای نیاز جنسی آنها داخل خانواده است. اخیرا مطرح می شود یکی از دلایل عمده طلاق در ایران عدم ارضای جنسی طرفین پس از ازدواج است. آمارهایی ارائه شده است که ۵۰% تا ۸۰% طلاق ها را ناشی از این نکته اعلام می کند!!! از همین روست که ازدواج هایی که ارضا کننده نیاز جنسی زن و مرد باشد پایدارتر خواهد بود. بنابراین با فرض وجود شرایط مناسب، زمان مناسب ازدواج نیز، اوج غلیان حس جنسی یعنی ابتدای دوران بلوغ جنسی خواهد بود. اگر قرار باشد سطح جامعه محل تحریک جنسی باشد به پایداری خانواده لطمه می خورد. این موضوع در مورد مرد بسیار جدی است. دلیل این است که مرد بصورت ذاتی در امور جنسی از زن تنوع طلب تر است. یعنی اگر آماری مطالعه کنیم غالب خیانت های جنسی بعد از ازدواج از سوی مردان است. در همه جا عمل فحشا معمولا با تقاضای مرد و پرداخت مالی مرد انجام می شود. پدیده روسپیگرانه مردانه در دنیا بسیار نادر است.

در همه کشورهایی که فحشا در آنها قانونی یا متداول است مشتریان مردان هستند و بسیار نادر است زنی دنبال فحشا با پرداخت مالی باشد. بنابراین هر چقدر مرد در جامعه تحریک جنسی شود این موضوع باعث ایجاد ریسک در پایداری خانواده می شود. یعنی مردی که تحریک شده است بعلت تنوع طلبی، سعی در ارضای خود خارج از خانواده می کند. یعنی پیوسته دست به مقایسه با همسر خود می زند و بعلت تنوع طلبی سراغ محیط خارج از خانواده می رود. بخصوص در سنین بالا به علت این که مردان از نظر جنسی دوره بیشتری از عمر خود فعال هستند بعلت جذابیت کمتر همسر، این امر تشدید می شود. از همین روست که می بینیم بسیاری از خیانت های جنسی در سنین بالا و بعد از بدنیا آمدن فرزند رخ می دهد . حتی در ازدواج های موقت بسیاری موارد سن مرد بالاتر است. این موضوع با تحصیل و مطالعه و افزایش آگاهی یا شان اجتماعی حل نمی شود. برای مثال افرادی مانند بیل کلینتون (رییس جمهور سابق آمریکا)، استراوس کان (رییس سابق بانک جهانی)، سیلویو برلوسکنی (نخست وزیر سابق ایتالیا)، آرلوند شوارتزنگر (بازیگر مشهور و فرماندار سابق کالیفرنیا)، پرنس چارلز (ولیعهد انگلستان)، موشه کاتساو (رییس جمهور سابق رژیم اشغالگر قدس)، فرانسوا اولاند (رییس جمهور فعلی فرانسه)، آلبرت انشتین (فیزیکدان مشهور و برنده نوبل فیزیک)و …. با وجود تحصیلات و شخصیت اجتماعی قابل توجه و متاهل بودن بدنبال ارضای جنسی خارج از خانواده رفتند و در مواردی گرفتار رسوایی بزرگی شدند. این موارد نشان می دهد تنوع طلبی جز ذات مردان است و باید مهار شود (البته وجود آن اثرات مثبت دارد که فعلا موضوع بحث نیست). در چنین مواردی یکی از آسیب های بزرگ متوجه قشر زنان درگیر در چنین روابطی است. یعنی چنین زنانی تبدیل به کالا می شوند و اصلا پدیده فحشا از همین جا نشات می گیرد. نزد اکثریت جوامع ناپسند است که با جنسیت زنان بصورت کالا برخورد شود.

بسیاری از افراد فعال در زمینه حقوق زنان فکر می کنند اگر قوانین سخت گیرانه وضع شود موضوع حل خواهد شد. یعنی اگر مثلا در جوامع اسلامی ازدواج موقت یا چند همسری ممنوع شود، حق طلاق برای زنان وضع شود یا تعهدات سنگین برای مردان (همچین زنان) بعد از ازدواج وضع شود دیگر مردان سراغ فحشا یا روابط خارج از ازدواج نمی روند. این همان مسیری است که غرب رفته است ولی در عمل می بینیم موفق نبوده است. یعنی وقتی مردان دیده اند تعهد در صورت ازدواج سنگین خواهد بود و طلاق ساده نخواهد بود به زندگی های خارج از ازدواج رو آورده اند. در چنین زندگی هایی ضرر اصلی متوجه زنان است. جذابیت یک زن نسبت به یک مرد بازه زمانی کوتاهتری از عمر اوست. از این رو شانس تشکیل خانواده در صورتی که چنین زندگی به ازدواج منجر نشود برای زنان کمتر است .در چنین زندگی هایی مردان براحتی شانه از تعهد خالی می کنند. برای مثال در صورت بارداری از فرزند داری و حمایت مالی فرزند شانه خالی می کنند. این موضوع باعث آمار بسیار بالای سقط جنین در غرب است. مثلا در کشور کانادا سالانه حدود صد هزار مورد سقط جنین رخ می دهد (حدود یک سوم بارداری ها. مقایسه کنید با قربانیان ۱۱ سپتامبر که حدودا ۳۰۰۰ نفر بودند.)!!!

در چنین مواردی بسیاری موارد زنان بعلت عاطفی حاضر به سقط نمی شوند و مجبور هستند بچه را به تنهایی بزرگ کنند. به همین دلیل آمار مادران تنها (single mother) در غرب بشدت افزایشی بوده است. در کشورهای غربی بصورت متوسط ۴۰% کودکان حاصل روابط خارج از ازدواج هستند (این آمار در برخی کشورها به ۷۰% می رسد!!!). یعنی با ادامه این روند تا ۶۰-۷۰ سال دیگر شاهد بحران هویتی در غرب خواهیم بود. نبود پدر در زندگی یک انسان آسیب ها خاص خود را دارد. حتی شنیده ام در ایران خانواده های شهدا به علت نبود پدر به مشکلاتی بر می خورند. از سویی بر خلاف انتظار، افرادی که بعد از چند سال زندگی مشترک خارج از ازدواج، و گاها همراه فرزند! ازدواج می کنند خانوادها پایدار تشکیل نمی دهند. برای مثلا نرخ طلاق در آمریکا حدود ۵۰% است (به این آمارها دقت کنید و فکر کنید). بنابراین تجربه غرب نشان می دهد وضع قوانین سختگیرانه در این باب آب کوبیدن در هاون است. اگر قرار بود نتیجه بدهد باید تا کنون نتیجه می داد نه این که اوضاع را بدتر کند. حال چه عاملی از نظر اجتماعی می تواند به پایداری خانواده از این جهت کمک کند؟ جواب این است که باید عامل انحراف را از بین ببریم. یعنی نباید مردان تحریک شوند که بعد بخواهند دنبال ارضای خود بروند. پوشش مناسب مرد و بخصوص زن در اجتماع یکی از عوامل اساسی کمک کننده است. یعنی اگر کاری کنیم در سطح اجتماع مرد تحریک نشود کمتر بدنبال رابطه خارج از ازدواج می رود. تجربه جوامع اسلامی هم موید این نکته است. یعنی نرخ طلاق (۱۳% برای ایران که البته تا چند سال پیش کمتر از ۱۰% بود و یکی از نگرانی های اجتماعی افزایش طلاق در ایران است) و آمار کودکان خارج از ازدواج (تقریبا صفر در ایران) در جوامع اسلامی خیلی پایین تر از غرب است و نهاد خانواده بسیار مستحکم تر است. بنابراین یکی از فایده های مهم اجتماعی حفظ حجاب پایداری خانواده است. از همین جا فرق بین حجاب و احکامی از قبیل ریش تراشی مشخص می شود.حجاب یک حکم فقهی شخصی مانند نماز خواندن نیست بلکه اثرات اجتماعی دارد و در نتیجه یک حکم اجتماعی است. بر همین اساس می توان نتیجه گرفت چرا حجاب می تواند اجباری باشد و رعایت آن چه نکات مثبت اجتماعی بدنبال خواهد داشت.

یکی از مطالبی ک در مورد حجاب گاهی عنوان می شود این هست که حجاب تاثیری در کاهش آمار جرائم جنسی یا حفاظت زن ندارد و بیشتر خودش عامل محرک است. این سخن بیشتر در جواب سخن معروف “حجاب مصونیت است نه محدودیت” گفته می شود. چنین افرادی معمولا مواردی مانند تفاوت جنسی زن و مرد را می پذیرند. قبول می کنند مردان بیشتر دنبال فحشا هستند. یا این که در مردان لذت جنسی و تحریک بصورت بصری نمود بیشتری دارند. اما می گویند راه درمان پوشش خانم ها نیست. راه این است که جامعه و مردان بیاموزند باید خود را کنترل کنند. مثال می زنند در غرب در سطح جامعه و بصورت بشتر در مناطقی مانند ساحل دریا یا استخر اختلاط جنسی با پوشش محدود وجود دارد ولی مردات خود را کنترل می کنند. یا بعلت رشد فرهنگ پدیده چشم چرانی در غرب خیلی کمتر از ایران رخ می دهد. در این نوشته می خواهم این سخنان را نقد کنم و بگویم چرا این راهکار جانشین حجاب نمی شوند.

ابتدا باید ذکر کرد تقلیل حجاب به عامل مصونیت زن متاسفانه ناکامل و اشتباه است. تبلیغ و تاکید ما بر این وجه حجاب باعث شده نقد به حجاب هم متمرکز بر این نکته باشد. همانطور که قبلا شرح داده شد حجاب بیش از فایده فردی فایده اجتماعی دارد. آماری که بصورت خلاصه در نوشتار قبلی ارائه شد نشانگر فایده اجتماعی حجاب در تحکیم خانواده است. ان شا الله در آینده مطلبی در مورد فایده تحکیم خانواده هم خواهم نوشت تا مشخص شود چرا این موضوع می تواند اهمیتی در حد بقای بشریت! داشته باشد. اما در پاسخ به این دوستان که وجه مصونیت حجاب را نقد می کنند باید گفت اتفاقا بر خلاف ظاهر آمار جرائم جنسی مانند تجاوز در غرب بسیار بالاتر از کشورهای اسلامی است. آمار جمع آوری شده توسط سازمان ملل:
www.unodc.org/documents/data-and-analysis/Crime-statistics/Sexual_violence_sv_against_children_and_rape.xls
نشانگر این نکته است در کشورهای غربی آمار تجاوز حدود ۱۰ برابر کشورهای اسلامی مانند سوریه و مصر است. جالب این است که در کشوری مانند سوئد که خانواده در آن استحکام کمتری نسبت به دیگر کشورهای توسعه یا فته دارد آمار تجاوز بالاتر است. آمار حاصل از مصاحبه با یک نمونه آماری در آمریکا

https://www.ncjrs.gov/pdffiles1/nij/182369.pdf

نشان می دهد از هر چهار زن آمریکایی یک نفر در طول عمر حداقل یک بار دچار تجاوز شده است! در مورد ایران آمار رسمی پیدا نکردم ولی حتما تایید خواهید کرد به هیچ وجه از هر چهار زن یک نفر چنین تجربه ای ندارد. احتمالا آمار ایران مشابه ترکیه یا سوریه خواهد بود. علت این که بصورت روانی فکر می کنیم آمار در ایران بیشتر است حساسیت بالای جامعه به این مسائل است. مثلا اخیر در پی تجاوز یک افغانی به یک دختر ایرانی در یزد مردم یزد به محله افغانی ها حمله کرده اند و بصورت فیزیکی در گیر شده اند و علاوه بر ضرب و شتم، خانه عده ای از مهاجران افغان را آتش زده اند. در حالی که جرائم مشابه در غرب از سوی مهاجران به کرات صورت می گیرد. اما در غرب خیلی بخواهند واکنش نشان دهند یک تظاهرات می کنند. مثلا چند ماه پیش چند مرد مسلمان به چند دختر نژاد سفید در انگلستان تجاوز کرده بودند ولی واکنش تظاهراتی محدود بود که علت آن هم بیشتر مسائل نژادی بود یعنی اگر دو طرف ماجرا از نژاد سفید بودند احتمال بالا همان تظاهرات هم رخ نمی داد. یعنی چنین امری در غرب خیلی عادی تر شده است و جامعه با رخداد آن ملتهب نمی شود. علاوه بر این مجازات تجاوز به عنف در ایران اعدام است.

این که اعدام مجازات خوبی است یا نه (بخصوص برای چنین جرمی) بحث دیگری است ولی واضح است که باعث می شود خیلی بیشتر مجرمان جرائم جنسی در صدر خبر قرار بگیرند. ولی همانطور که گفته شد آمار بیانگر این است که جرم های جنسی در غرب خیلی بیشتر است. در اصطلاح مهندسی حدود یک اردر بیشتر است. بنابراین اشتباه است بگوییم مردان غربی بعلت افزایش فرهنگ خود را بهتر کنترل می کنند. دقت کنید حتی اگر تجاوز به عنف صورت نگیرد، رابطه خارج از چهارچوب خانواده حاکی از عدم کنترل است که در نوشته قبل چند مثال داده شد که حتی در بین سران کشورهای غربی چنین امری صورت می گیرد. وقتی آمار تجاوز این قدر بالا است، حتما روابط مرضی الطرفین خارج از چهارچوب خیلی گسترده تر است. اما نکته ای وجود دارد که با توجه به تجربه شخصی از جامعه ایران و کانادا قبول دارم. یکی از نکات ملموس چشم چرانی کمتر مردان کانادایی است. در حالی که پوشش خانم ها خیلی کمتر از ایران است. بخصوص در فصل گرما بسیاری بیش از نیم برهنه هستند! الان تصور کنید خانمی با این وضع در خیابان های ایران ظاهر شود. فکر کنم همه نگاه ها بر روی متوقف شود. احتمال بالا مورد تعرض زبانی و حتی بیشتر قرار خواهد گرفت. شما این را کمتر در کانادا می بینید. اما نکته مهم این است که دلیل آن فرهنگ بالای آقایان و کنترل نگاه توسط آنان نیست. اصلا چشم چرانی آن قبحی که در جامعه ایران دارد در اینجا ندارد.

دلیل عمده آن این است که سطح حساسیت و تحریک پذیری جنسی مردان بالا رفته است. این موضوع را خود به شخصه احساس کرده ام. یعنی بعد از مدتی زندگی در این محیط آستانه تحریک انسان بالا می رود چه برسد به این که از کودکی در چنین محیطی انسان بزرگ شود. در ایران فردی را می شناختم که با مشاهده یک دختر بدحجاب دچار تحریک می شد و حتی محتلم می شد! ولی اینجا می بینید که مرد و زن براحتی با هم استخر می روند یا در ساحل دریا شنا می کنند و آفتاب می گیرند. حتی مناطقی وجود دارد که افراد در آن کاملا و ۱۰۰% برهنه هستند. محتلم شدن آن پسر ایرانی به خاطر بی ظرفیت بودن او نیست بلکه بخاطر این است که آستانه تحریک او بسیار پایین است. حالا ممکن است بگویید چه عیبی دارد آستانه تحریک بالا بیاید؟ جواب این است که دقیقا همین نکته است که سست شدن خانواده را بدنبال دارد. یعنی ارضا شدن انسان ها سخت می شود. از همین روست که خیانت های جنسی شایع می شود. انواع اسباب و ابزار، قرص و دارو و محرک ابداع می شود تا بگونه ای انسان ها ارضا شوند. یا انحرافات دیگر مانند روابط جنسی خارج از چهارچوب زن-مرد شایع می شود. اما وقتی مرد در سطح جامعه تحریک نشود براحتی داخل خانواده ارضا می شود و نکات منفی نوشته قبل بوجود می آید. هدف از بیان این نکات این بود که بگویم کنترل مردان بدون حجاب در عمل جواب بهتری نداده. اگر کسی به حجاب انتقاد دارد ابتدا باید جایگزین مناسب ارائه کند. آمار نشان می دهد سیستم غرب جانشین مناسب نیست.

پ.ن.۱:با پسر زیمبابوه ای قبلا اشاره کردم دوباره صحبت می کردم. پرسیدم در کشور شما آیا کسی به مسیح در رسانه ها توهین می کند؟ گفت:نه. گفتم اگر توهین کند چه اتفاقی می افتد؟ گفت: چنین رفتاری از سوی جامعه قبول نمی شود. در حالی در کانادا قضیه متفاوت است و کاریکاتورهای مسیح هم چاپ می شود. این نکته را الان بیان می کنم که در آینده در مورد آزادی بیان مطلبی بنویسم.
پ.ن.۲: چند وقت پیش در اتوبوس دیدم یک خانم بیحجاب در حال قرائت قرآن هست. تعجب کردم. خوب که دقت کردم دیدم قرآن نیست. خانم داشت کتاب زبور داوود رو به زبان عربی می خوند. ولی کتاب رو خیلی شبیه قرآن چاپ کرده بودن و به احتمال بالا خانم از مسیحیان عرب بود. جالبه بدونید بیش از نیمی از اعراب مهاجر به آمریکا مسیحی هستن.

شنبه 22 مهر 1391  11:25 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها