رشد جامعه هميشه وجود داشته، اما در قرن حاضر اين رشد نتوانسته آن طور كه بايد طبق روند محدود قبل حركت كند و سرعتي گرفته است بيش از حد تصور. امروزه واژه ديجيتال حتي براي روستاييان هم آشناست و اين از مواهب زندگي مدرن است.
استفادهكننده از يك فناوري ميتواند يك دانشمند يا متخصص باشد، ميتواند يك كشاورز يا پيرمرد و حتي كودك باشد. اين گستردگي طيف مخاطب با وجود سادگيهاي ظاهري، كار را پيچيده ميكند، اما فقط براي توليدكننده و ارائهكننده فناوري، سختي كار اين است كه بايد استفاده از فناوري را براي استفادهكننده تا حد امكان آسان كند كه با كمترين هزينه و برخورد با موضوعات فني بتواند از آن استفاده كند.
پس هنگام رويارويي با واژه ديجيتالي شدن نبايد نگران باشيم كه چه رخ خواهد داد، چراكه هر فناورياي بايد كاربري آسان داشته باشد و صدالبته ارائهدهندگان، اين را در نظر ميگيرند تا مخاطب خود را از دست ندهند.
تا پيش از اين يكي از آرامترين و بدون تغييرترين قسمتهاي منزل كه هنوز توسط فناوري زير و رو نشده بود مربوط به تلويزيون بود كه با ظهور فناوري ديجيتال در اين صنعت آن هم كمكم دستخوش تغييرات اساسي شده است و خلاصه آن كه تلويزيون بايد از حالت قديمي به ديجيتال درآيد.
اين تغيير، هزينههايي دارد و به دليل گستردگي طيف مصرفكنندگان اين ارقام خودبهخود بزرگ خواهد شد، اما چقدر؟
پاسخ آسان است. در كشور ما فقط ديجيتال شدن تلويزيونهاي قديمي به كمك دستگاههاي گيرنده جانبي 600 تا 1600 ميليارد تومان ارزش دارد.
روش محاسبه آن هم چندان مشكل نيست. كافي است تعداد تلويزيونهاي غيرديجيتال موجود را كه حدود 20 ميليون دستگاه است ضرب در بيشينه (بالاترين) معقول قيمت گيرندههاي ديجيتال كنيــد كه حدود 80 هزار تومان است، حاصل ميشود عدد 1600 ميليارد كه اين عدد سقف ارزش بازار است.
اين عدد را بايد براساس شاخصههاي ديگري كوچك كنيم، يعني اين را در نظر بگيريم كه ممكن است در يك بازار، افراد ارزانترين محصول را بخرند كه براي اين كار همان عدد 20 ميليون بايد در كمينه (كمترين) معقول يعني 30 هزار تومان ضرب شود كه ميشود 600 ميليارد تومان.
يعني اين بازار ميان 600 تا 1600 ميليارد تومان ارزش دارد. حال بايد اين عدد را در عمل و از زبان مسوولان بازار و توليد آن بشنويم كه به همين جهت با دو نفر از مسئولان بخش دولتي و خصوصي در اين حوزه گفتوگويي داشتيم كه در ادامه ميخوانيد.
خسرو توانا، رييس كنسرسيوم توليدكنندگان گيرندههاي تلويزيون ديجيتال در گفتوگو با جامجم، موضوع تشكيل كنسرسيومي متشكل از توليدكنندگان را اين گونه بيان ميكند: پاييز 1389 وزارت صنايع طي فراخواني اقدام به انتخاب شركتهايي كرد تا توليد گيرندههاي تلويزيون ديجيتال را در كشور آغاز كنند چراكه تا سال 2015 تلويزيونهاي آنالوگ جمع خواهد شد و مردم بايد بتوانند همچنان تصاوير تلويزيون را دريافت كنند.
وي درباره پيشبينياش از اين بازار ميگويد: در بازار تلويزيونهايي هست كه داراي تيونر داخلي ديجيتال است و همچنين دستگاههاي تركيبي مانند پخشكنندههاي ديويدي يا مديا نيز وجود دارد كه آنها هم گيرنده ديجيتال است. در نهايت حدود 12 تا 15 ميليون دستگاه پتانسيل اين بازار است. از طرفي تعدادي تلويزيون در اين چند سال فروخته خواهد شد كه ديجيتال نيست و اين شاخصهها عدد نهايي را مشخص خواهد كرد.
توانا درباره عدد 20 ميليون كه وزارت صنايع اعلام كرد بر چه اساس بود، تصريح ميكند:آنها نظر خودشان را دارند، اما به عقيده ما يك سري از دستگاهها كه عموما زير يکصد هزار تومان قيمت دارد ارزش اين را ندارد كه 50 هزار تومان دستگاه در كنارش قرار دهند و اين پنج ميليون را براي آن كم كرديم. از طرف ديگر الان يك سال از شروع كار گذشته و حدود 500 هزار دستگاه در بازار به فروش رفته است.
رييس كنسرسيوم توليدكنندگان گيرندههاي ديجيتال همچنين درباره نحوه ارائه تائيديه براي توليد يا واردات اين دستگاهها ميگويد:
محصولات اين حوزه چه وارداتي و چه توليدي بايد به سازمان تنظيم مقررات و ارتباطات راديويي ارائه شود و آنها محصول را براساس توافق به شركت تكتا يا صنايع انفورماتيك ايران به عنوان آزمايشگاه همكار ارسال ميكنند تا نمونهها تست و تائيديه صادر شود.
وي در پاسخ به اين سوال كه مردم از چه راهي بايد جنس تائيد شده را بشناسند؟ و آيا بهتر نيست يك هولوگرام يا نشان مشتركي براي اين كار مشخص شود، نيز ميگويد: اول اين كه ميتوانند به ماركها اعتماد كنند و ضمانت نامه آنها را بگيرند. نكته دوم اين كه بله وجود هولوگرام خوب است، اما به شرطي كه اين نشان، ارزان باشد و براي يك كالاي 50 هزار توماني پرداخت دو يا 3000 تومان به صرفه نيست چراكه اين قيمت به خريدار تحميل ميشود، اما اگر طبق عرف بينالمللي باشد ما هم رضايت داريم تا يك آرم مشترك براي همه استفاده شود.
وي درباره فروش اجناسي كه متفرقه فروخته ميشود و مشكلاتي براي خريداران بوجود ميآورد هم ميگويد:ابتدا اين كه استاندارد نبودن به نفسه، يك ضعف است. از طرفي خريدار بايد بداند مدتي بعد كه اين فناوري ارتقا پيدا كرد و فرستندههاي صدا و سيما به نوعي ديگر و با فناوري ديجيتال پيشرفتهتري كار كرد، ديگر اين دستگاه به دردشان نميخورد چراكه قابل به روزرساني نيست. اين دستگاه بايد توسط شركت توليدكننده پشتيباني فني شود چون فناوري در حال تغيير دائم است.
وي درباره كيفيت محصولات داخلي معتقد است: بله چون يك سري استانداردها را بايد رعايت كنند و تائيد نمونه بگيرند. از طرفي توليدات ما فارسيسازي ميشود، اما اجناس متفرقه فارسي ندارد و در زمان مصرف ميبينيم حروف معكوس ميشود يا ناخواناست چراكه يا حروف عربي استفاده شده است يا اصلا براي استفادهكننده داخلي قابل استفاده نيست.
او همچنين در پاسخ به سوالي درباره تفاوت ستآپباكسها با رسيورها ميگويد: كسي روي رسيور ماهواره كار نكرده و چيزهايي كه به داخل كشور ميآيد قانوني نيست براي همين نميتواند محصول قابل اعتمادي باشد ، ديگر اينکه اصولا نيازي به ماهواره نداريم و ميتوانيم با سيستم پخش زميني كار كنيم و اگر شبكهاي از ماهواره، قابل قبول نظام بود بايد سازمان صدا و سيما خودش آن را روي اين فرستندهها بيندازد وگرنه اصولا گيرنده ماهواره نياز نيست.
وي درباره بازار اين محصول هم ميگويد: اين در بازار الكترونيك خيلي متفاوت است و سطحبندي دارد. شايد نشود هيچگاه صددرصد توليد داخلي انجام داد چون يك زمان آنقدر كار تخصصي است كه بستن سه عدد پيچ خودش يك كار عظيم است، اما مواقعي مثل توليد راديو برعكس است.
توانا دستگاههاي غيرمجاز را از نظر امنيتي مشكلساز ميداند و ميگويد: در هر كشوري ورود و توزيع دستگاههايي كه به هر نحو به موضوع فركانس مربوط شود محدوديت دارد. اين دستگاهها نبايد خارج از باند فركانسي تلويزيون را دريافت كند. حال گذشته از اين كه از آن باندها نميتواند استفاده كنند، اما در كل بايد براي كاري كه ساخته شدهاست باشد و نه چيز ديگر. براي همين دستگاه داخلي ميتواند اين استانداردها را داشته باشد.
وي در پاسخ به اين سوال كه چند درصد بازار را محصولات وارداتي تشكيل ميدهد، ميگويد: در حال حاضر بازار متلاطم است و اصولا هر جنس كوچكي، بازار شكنندهاي دارد. مدتي هم دامپينگ داشت و محصولات خارجي را خيلي ارزان ميفروختند، اما تخمين ما حدود 50 درصد است.