حالا ديگر مدتي است گردانندگان شبكههاي مختلف تلويزيون به اين نكته پي بردهاند كه الزاما آثار نمايشي بهترين وسيله براي ارائه پيام نيستند و برخي از فيلمهاي مستند يا برنامههاي تركيبي هم ميتوانند پيامهاي رسانهاي را بهتر و موثرتر به مردم منتقل كنند.
ديروز بعدازظهر شبكه يك سيما، برنامه «يك عاشقانه آرام» را روانه آنتن كرد. برنامهاي كه در گروه مستند اين شبكه توليد شده بود.
يك عاشقانه آرام براي نمايش محتواي خود از كلاسيكترين روش مستندسازي استفاده كرده بود. فرم در اين برنامه حرف چنداني براي گفتن نداشت.
دوربين در قابي ثابت چهار نفر را به صورت مجزا نشان ميداد كه رو به دوربين حرفهاي خود را ميگفتند و احساسات مختلف خود را به نمايش ميگذاشتند؛ اما آنچه يك عاشقانه آرام را ديدني كرده بود، محتواي آن بود.
مادري پا به سن گذاشته بر اثر سكته همه توان حركتي، كلامي و... را از دست ميدهد اما دختر و پسر او تصميم ميگيرند كه هر جور شده تواناييهاي مادر را در او احيا كنند و نگذارند كه چراغ خانه آنها خاموش شود.
دختر و پسر هر كدام براي خود خانواده دارند و گرفتاريها و مسووليتهاي خاص خود را هم دارند اما هيچكدام از اينها نميتواند مانع اين شود كه آنها فراموش كنند كه روزي مادر با همه گرفتاريهايي كه داشته مانند پروانه گرد شمع زندگي آنها چرخيده و محبت خود را نثار آنها كرده است.
فرزندان تصميم ميگيرند محبت مادر را جبران كنند. آنها پرستاري براي مادر پيدا ميكنند. الميرا زن جوان و با محبتي است كه در كودكي مادرش او را رها كرده و رفته و او هرگز محبت مادر را نديده است.
حالا او به عنوان پرستاري زني انتخاب شده است كه بهترين مادر براي فرزندان خود بوده و بچهها از او ميخواهند كه هر كاري از دستش برميآيد براي مادر بيمار آنها انجام دهد. الميرا به مرور عاشق مادر ميشود.
او مقابل دوربين از احساس تجربه نكردن محبت مادري گفت و آنقدر اين حس او را برآشفت كه بغضاش را تركاند و اشكش را جاري كرد اما او خدا را شكر ميكرد كه براي پرستاري از زني انتخاب شده كه آنقدر حس مادري قوي داشته كه به فرزندانش آموخته كه بايد جريان محبت را دائمي نگه دارند.
مادري كه 12 سال بيمار بوده و الميرا و فرزندانش از او نگهداري كردهاند در پسزمينه برخي از تصاوير ديده ميشد. زني كه كهولت سن و بيماري نتوانسته بود زيبايي را از او بگيرد. پيرزني كه محبت در چهره و چشمان او موج ميزد.
زني كه عشق را به فرزندانش آموخته بود و در يك عاشقانه آرام به ما ميآموخت كه محبت را از پدران و مادران كهنسال خود دريغ نكنيم.