0

بانک مقالات معارف قرآن

 
babak110
babak110
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : مهر 1391 
تعداد پست ها : 4259
محل سکونت : ایران عزیز

پاسخ به:بانک مقالات معارف قرآن

شیطانیسم و دفاع از گناه      
 
 

سران شیطانیسم در تلاشند این اجتماع را به تحقق برسانند و برای این مقصود، از ابزار‌های متنوّع اطلاع‌رسانی بهره می‌برند، که این نوشتار سعی داشته شاخصه‌های موجود در منابع شیطانیستی در رابطه با انسان جامعه شیطانیست را بررسی کند تا راه برای شناخت ابعاد کلی جامعه شیطانیست، هموار شود. خوب است بدانیم، همه این شاخصه‌ها تحت هدف مخفی و پوشیده‌ای با سربرگ «تغییر ذائقه» هستند. چنانچه همه اقسام شاخصه‌های مذکور در شکل‌های متفاوت، هرکدام به گونه‌ای به مخاطب «القا می‌شوند» و مخاطب تقریباً به طور غیرمستقیم و تحت تأثیر و تبعیت فضای حاکم بر کتاب‌ها و منابع و البته محافل حضوری، اینگونه احساس می‌کند که به این شاخصه‌ها نیازمند است؛ بدین گونه که اگر برنامه‌ریزی براساس این شاخصه‌ها صورت گیرد، این ویژگی‌ها در وجود مخاطب، نهادینه شده و عادّی و ملزوم تلقّی می‌گردند.

ویژگی‌های رفتاری به الحان مختلف در میان آموزه‌های شیطانیستی به کار رفته است و با درنظر گرفتن آنها در کنار هم، به نظر می‌رسد بتوان به تصویری کلی از جامعه ایده‌آل شیطانیست ساخت: جامعه‌ای با شعار تحقق انسان حقیقی و با حقیقتی پوشالی و متناقض و موحّش، که سرانجام آن بی‌سرانجامی است.

روزگار عصر حاضر برای شیطانیست‌ها، روزگار مقدمه‌چینی و پایه‌ریزی و انسجام است. سران شیطانیست، با ابزارهای متنوع اطلاع‌رسانی (مانند کتاب، سایت‌های اینترنتی و محافل و مجامع حضوری) درصددند زیربنایی برای تشکیل یک جامعه منسجم به وجود بیاورند. در این میان، شناخت این جامعه منسجم، منوط به شناخت شاخصه‌های معرفی شده در تبلیغات شیطانیست‌ها برای معرفی خود است که در این نوشتار، به آن خواهیم پرداخت.

شیطانیسم و ادیان
در همه صحبت‌هایی که این گروه از خود ارائه می‌کنند، ویژگی‌های مشترکی یافت می‌شود. در واقع، اگر فردی قرار است وارد دنیای شیطانیسم شود، باید مجموعه‌ای از ویژگی‌ها را در خود ایجاد کند. برای تعریف این ویژگی‌ها، هنجارهایی تعریف می‌شوند که به تدریج، ذائقه مخاطبان را تغییر می‌دهد. به این گونه که در ترسیم زندگی یک شیطانیست، به او القا می‌شود که رفتارهای خاصی در خور وجود اوست و او زمانی خود را شناخته و به ابعاد وجودی خودش پی برده است که این رفتارها و ویژگی‌ها را در خود شکوفا کرده باشد. از طرف دیگر، مدح این رفتارها و برنامه‌ریزی‌های منطبق با آنها، موجب می‌شود این ویژگی‌های رفتاری در فرد، مقبول تلقی گردد و نهادینه شود. برای روشن‌تر شدن مطلب، به چند شاهد مثال توجه کنید:

یک شیطانیست نباید و نمی‌تواند در ذهن خود جایی برای ادیان الهی باز کند. پذیرش ادیان الهی در ذهن شیطانیست، عمق جهل او را می‌رساند(!) زیرا او چیزی را باور کرده که امکان وجود آن عقلی نیست و در تمام استدلالاتی که در منابع شیطانیستی با آن مواجه می‌شویم، مستقیم یا غیرمستقیم، ادیان الهی و هرگونه عقیده مربوط به آنها زیرسؤال رفته، به آن توهین می‌شود یا انکار می‌گردد. نمونه بارز آن را می‌توان در کتاب انجیل شیطان (satanic bible) اثر آقای آنتون لاوی به عینه دید. او در این کتاب، گناهان هفت گانه کبیره مسیحیان (حرص و طمع، غرور، شکم‌پرستی، حسد، غضب، شهوت و کاهلی) را نام می‌برد و از این گناهان دفاع می‌کند و حتی آنها را محترم می‌شمرد و هرکدام را- با سفسطه بسیار- توجیه می‌کند و در آخر نتیجه می‌گیرد که همه این هفت گناه، نیازهای طبیعی ما هستند که باید به آنها بپردازیم؛ آن هم با این زبان که: «شیطانیسم، از افراط در هرکدام از این «گناهان» دفاع می‌کند زیرا هرکدام از اینان، راهی به سوی کامرواسازی فیزیکی، ذهنی و احساسی‌اند.»

نمونه‌هایی از این دست در کتاب‌ها و دیگر منابع شیطانیستی به وفور یافت می‌شود. در واقع، سرکوب ادیان الهی در جامعه شیطانیستی یک اصل و قاعده است. چنانچه به مخاطب این کتابها اینگونه القا می‌شود که به نوعی «تجدید» نیاز است. مثلاً در «کتاب آسمانی شیطان» (The Demonic bible) اثر آقای تی سرک سوسج، فصلی در باب جهان پویا و جنبشی باز شده که در آن، تماماً از تحولات جهان صحبت می‌شود و لابه‌لای آن، از تحولات تاریخی نیز سخن به میان می‌آید و در همین میان به رابطه انسان و ادیان نیز گریزی زده می‌شود: «بیشتر مردم، ادیان پیشین را رد می‌کنند. ما نیاز به دینی داریم که تطابق بیشتری با اعتقادات جوامع‌مان داشته باشد.» سپس با استفاده از نقص‌هایی که در مسیحیت وجود دارد (مانند تعصبات بی‌حدّ کلیسایی و لغو خرد و منطق در آن) نتیجه می‌گیرد که ارزش انسان، دینی است که پاسخگو و مطابق با نیازهای او باشد. سرآخر نیز شیطانیسم را به عنوان یک «دین انعطاف‌پذیر» معرفی می‌کند.

نمونه صریح‌تر (یا به معنای دقیق کلمه، وقیح‌تر) آن را می‌توان در همان کتاب Satanic bible اثر آنتون لاوی یافت که در فصلی از کتابش خدا را تماماً زیر سؤال می‌برد و آن را به سخره می‌گیرد که تشریح آن را در این نوشتار، مجال نیست.

می‌توان نتیجه گرفت که یک شیطانیست، خدای واحد ادیان الهی را قبول ندارد. دیگر مبحثی که می‌توان به عنوان یک سرواژه به آن اشاره کرد، بحث «تبلیغ انسان محوری و خدایی انسان» است که خود، زیرمجموعه‌های گسترده‌ای را شامل می‌شود. گسترده‌‌ترین مبحثی که در شیطانیسم، به آن اشاره می‌شود، همین انسان محوری است. همه افکار و عقاید و اعتقادات شیطانیستی بر پایه انسان بنا نهاده شده است؛ هرچه انسان بخواهد و هرآنچه او طلب کند.

تمام این اصل و قاعده شیطانیستی در این جمله آقای سوسج خلاصه شده است که: «شیطانیسم، آیین«خود» است. آیین «نفس» است. آیین «خدای درون (و پنهان)» است. این، همان چیزی است که سرانجام برگزیده می‌شود.» و توضیح آنکه: «در قرن کنونی، انسان خدا شده است. با اتکا به قدرت انسان، برای تعیین واقعیت خودش و تأسیس قانون خودش، او دیگر محدود به هیچ چیزی بزرگتر از تصورات و پنداشته‌های خود نیست.»
نتیجه همه جملات و فصول کتاب‌های شیطانیستی، القای همین تفکر است که انسان، خدای عصر حاضر است. هرکدام از انسان‌ها از نظر شیطانیسم، یک پدیده‌اند که بالقوه خدا هستند و اگر به آیین شیطانیسم بگرایند، با آزادی عمل و پرورش با آیین‌های خاص، که مختص شیطانیست است، تبدیل به یک خدا می‌شوند. اعتقاد شیطانیسم بر این است که «هر مرد و زنی یک ستاره است.» ستاره‌ای درخشان به عنوان خدا. البته در بیکرانه کهکشانی که هرکدام از ستاره‌هایش خدایی واحدند! و نکته قابل توجه آن است که در هیچ کدام از منابع شیطانیستی و در هیچ کدام از توضیحات صوتی و تصویری و مکتوبی که از این گروه به جا مانده، هیچ کلامی در رابطه با تعامل، یا تقابل احتمالی خواسته‌های یک «ستاره» با «ستاره» دیگر وجود ندارد. و اینکه تکلیف چیست اگر خدای فردی با خدای فرد دیگری تقابل پیدا کند؟ آیا این خداها هدف مشترکی دارند؟ آیا همکار و تکمیل‌کننده هم‌اند؟ (شرک؟) هدف این خداها- بر فرض اشتراک- چگونه است و چه خصوصیاتی دارد؟ و اصلاً آیا می‌توان با وجود این خدا‌ها- که ظاهراً هر کدامشان قدرت بی‌نهایتی دارند- آینده‌ای متصوّر شد؟!

 

یک شنبه 19 آذر 1391  1:13 AM
تشکرات از این پست
siasport23
hoseinh1990
hoseinh1990
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2645
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:بانک مقالات معارف قرآن

قران و عترت

تحقیقات و مقالات در خصوص قران و عترت

نگاهي به اولين ها

       اولين پيامبري كه معجزه ي او جاوداني بود:

- رسول گرامي اسلام، حضرت محمد(ص) اولين و تنها پيامبري بود كه معجزه ي نبوّتش «قرآن» معجزه اي جاودانه بود.

       اولين پيامبري كه معجزه ي او كتاب بود:

- پيامبر بزرگ اسلام حضرت محمد مصطفي(ص) نخستين و تنها پيامبري است كه معجزه  اي كتاب است.

       اولين كتاب از كتاب هاي آسماني كه دو گونه نزول داشت:

- « قرآن كريم» اولين وتنها كتاب آسماني است كه داراي دو ونه نزول است:

1. انزال: نزول دفعي و يكباره«قرآن» در شب قدر.

2. تنزيل: نزول تدريجي«قرآن» طي 23 سال. ساير كتب الهي و آسماني فقط به صورت يكباره و دفعي بر پيامبران نازل شده است.

       اولين روز نزول تدريجي آيات«قرآن»:

- روز مبعث پيامبر اسلام(ص) يعني 27 رجب سال چهلم عامّ الفيل(سال 609 ميلادي) درست 13 سال پيش از هجرت پيامبر از مكه به مدينه.

       اولين مكاني كه آيات قرآن در آنجا بر پيامبر عضيم الشأن اسلام(ص) نازل شد:

- غار حرا.

       اولين آياتي كه نازل شد:

- آيات آغازين سوره ي مباركه ي «علق» كه شامل آيات يك تا پنجم اين سوره مي شود.

       اولين سوره اي كه بر پيامبر نازل شد:

- سوره ي «علق».

       اولين سوره ي كاملي كه بر پيامبر نازل شد:

- سوره ي«حمد».

      اولين سوره ي مدني قرآن:

- به سوره هايي كه پس از هجرت پيامبر اكرم(ص) از مكه به مدينه نازل شدند سوره هاي«مدني» گفته مي شود. بدين سان، سوره ي مباركه ي«بقره» نخستين سوره ي مدني است. جلب آنكه اين سوره هم مطابق ترتيب نزول و بر اساس به ترتيب سوره ها در قرآن، نخستين سوره ي مدني است.

      اولين سوره از سوره هاي«سبع طوال»:

- به هفت سوره ي طولاني قرآن، «سبع طوال» مي گويند. سوره ي«بقره» نخستين سوره از اين گروه است.

      اولين سوره از سوره هاي مئين:

- سوره ي مباركه ي «يونس»، نخستين سوره از سوره هاي مئين است. به سوره هايي كه حدود 100 آيه دارند، سوره هاي مئين گفته مي شود.

       اولين سوره از سوره هاي« مسبّحات»:

- برخي از سوره هاي قرآن با تسبيح خداوند آغاز مي شود كه در اصطلاح به آن سوره ها، «مسبّحان» گفته مي شود. سوره «اسراء» نخستين آنهاست.

       اولين سوره از سوره هاي عزائم:

- به سوره هايي كه در آنها آيه اي قرار دارد و در صورت خواندن و يا شنيدن مستقيم آن آيه، واجب است سجده كنيم، سوره هاي عزائم گفته و آن آيه را آيه ي سجده مي نامند. در قرآن مجيد، سوره اي نيز به نام سوره ي«سجده» وجود دارد. اين سوره از نخستين سوره هاي عزائم است. مجموعاً 4 سوره در قرآن سوره ي عزيمه(داراي سجده ي واجبه) هستند.

       اولين سوره اي كه در آن آيه اي قرار دارد كه در صورت خواندن يا شنيدن آن «مستحب است» سجده كنيم:

- سوره ي مباركه ي«اعراف»، نخستين سوره ي داراي سجده مستحبي است.

      اولين سوره از سوره هايي كه كه با«اذا» آغاز مي شود‌‌:

 

- به اين سوره ها، سوره هاي«زمانيّه» نيز گفته مي شود. سوره ي مباركه ي«واقعه»، نخستين سوره ي زمانيّه است.

       اولين سوره از سوره هايي كه با عبارت«يا ايّها النّبي» شروع مي شوند:

- سوره هايي كه با مورد خطاب مستقيم قرار دادن پيامبر اكرم(ص) و با عبارت«يا ايها النبي»آغاز مي شوند را سوره هاي «مخاطبات» مي نامند. سوره «احزاب» نخستين سوره از سوره هاي مخاطبات است.

            اولين سوره از سوره هاي مفصّلات:

_ به سوره هاي كوتاه «قرآن» مفصّلات مي گويند. اين نامگذاري از آن جهت است كه چون اين سوره ها كوتاهند.بسمله هاي بسياري بين آيات آنها جدايي و فاصله انداخته است. سوره مباركه «ق» نخستين سوره از سوره هاي كوتاه قران(مفصّلات)به حساب مي آيد.

         اولين سوره از سوره هايي كه با عبارت «يا ايّها النّاس» آغاز مي شوند:

_ سوره نساء .

        اولين سوره از سوره هايي كه با عبارت «يا ايّها الذين آمنوا» شروع مي شوند:

_سوره مائده.

     اولين پيامبري كه در قرآن از او نام برده شده است :

_ حضرت آدم (ع) در سوره بقره ، آيه 30 .

      اولين پيامبر از پيامبران اولوالعزم كه نام او در قرآن كريم نيز بارها آمده است :

_ پنج نفر از پيامبران كه از نظر مقام از ساير رسولان الهي مهم تر بوده ودر ميان 124 هزار پيغمبر از جايگاه ويژه اي بر خوردارند را پيامبران «اولوالعزم»مي گويند. اولين نفر آنها حضرت نوح (ع)است ونفرات بعدي عبارتند از حضرت ابراهيم (ع)،حضرت موسي(ع)، حضرت عيسي(ع)  پيامبر بزرگ اسلام ، حضرت محمد (ص).

     اولين سوره اي كه به نام يكي از پيامبران است :

  _ يونس (ع)(سوره شماره 10).

   اولين سوره اي كه نام مقدس رسول الله (ص)،درآن برده شده است:

_ سوره آل عمران آيه 144.

اولين كسي كه پس از سالم بيرون آمدن حضرت ابراهيم (ع) از آتش نمروديان به وي ايمان آورد :

حضرت لوط (ع)اولين كسي بود كه به ابراهيم بت شكن ايمان آورد . البته بايد به اين نكته توجه داشته باشيم كه حضرت لوط(ع) در آن زمان هنوز پيامبر نده بود وفردي عادي به شمار مي رفت .(سوره عنكبوت ،آيه 26).

اولين دعاي قرآني :

_ آيه 6 سوره حمد :«اهدنا الصّراط المستقيم»، خدايا ما را به راه راست ، هدايت فرما .

اولين آيه اي كه در مدح و تعريف قرآن است :

_ آيه 2 سوره مباركه بقره (ذلك الكتاب لا ريب فيه...).

اولين آيه «تحدي» (مبارزه طلبي)در قرآن كريم :

_ قرآن مجيد در محيطي نازل شد كه مهد شعر و ادب بود وبزرگترين و مشهور ترين ادبيان ، سخنوران وشاعران در آنجا حضور داشتند يا به آنجا مي آمدند تا جديد ترين آثار ادبي خود را عرضه نمايند. وقتي قرآن كريم نازل شد،همه ديدند اين كلام با آنكه شعر نيست از هرچه كه همه گفته و مي گويند زيباتر ،دلنشين تر،فصيح تر و پرمعني تر بوده واز توان بشر خارج است كه چنين سخنان و مطالبي را بيان دارد. به همين دليل يقين كردند كه اين كتاب از جانب خدا نازل شده ودين اسلام  بر حق است. اما حسودان و دشمنان پيامبر (ص) به او تهمت زدند كه «محمد»شاعر است و اين كلمات هم اشعاري است كه او مي سرايد و به هيچ وجه خارق العاده و معجزه نيست. لذا قرآن كريم براي رسوا كردن اين حسودان در چند آيه دست به مبارزه طلبي يا به اصطلاح «تحدّي»زد وگفت كه اگر شما راست مي گوييد واين كتاب ، معجزه اي جاودانه از طرف خدا نيست ، پس كتابي مانند آن يا سوره اي ويا حتي آيه اي شبيه به آن بياوريد . اولين آيه با موضوع تحدّي و مبارزه طلبي درقرآن ، آيه 23 سوره بقره است.

اولين آيه اي كه در خصوص «جنگ وجهاد» نازل شد :

_ آيه 39 سوره حج و بنابر قولي ديگر آيه 111 سوره برائت .

اولين شخصي كه پس از رسول گرامي اسلام (ص) آيات قرآن را شنيده و به اسلام ايمان آورد:

_ حضرت امير المومنين ، علي (ع).

اولين قاري و حافظ قرآن پس از پيامبر بزرگوار اسلام(ص):

_ حضرت امير المومنين ، علي (ع).

اولين وسايلي كه قرآن را برآن مي نوشتند :

- آفتاب(چوب هاي پهن وصاف) ،اكتاف(استخوان هاي شانه ) ،حرير(نوعي پارچه) ، رق (نوعي برگ سفيد با پوست نازك ) ، سجل(كتيبه) ، صُحُف(نوعي برگ نازك)،عَسَب(چوب هاي درخت خرما كه داراي برگ هاي پهن است).

اولين قرآن نوشته شده پس از رحلت پيامبر (ص) :

_ مصحف حضرت امير المومنين ،امام علي(ع).

اولين كسي كه تمامي قرآن را اعراب گذاري كرد :

_ «ابوالاسود دئلي»شاگرد حضرت امير المومنين،علي (ع).

اولين كساني كه تمامي قرآن را نقطه گذاري كردند :

_«يحيي بن يعمر» و «نصر بن عاصم» شاگردان ابوالاسود دئلي.

اولين كسي كه اعراب وعلائمي كه براي بيان حركات حروف در قرآن به كار مي روند (مانندفتحه ، كسره وضمّه)را به شكلي كه تا امروز نيز متداول است، در آورد :

_ خليل بن احمد فراهيدي .

     اولين كسي كه در راه كتابت مصحف و زيبايي خط قرآن قدم برداشت:

- «خالد بن ابي الهياج» از اصحاب امير المؤمنين، علي(ع) كه در حدود سال صدم هجري در گذشت. او به داشتن خط زيبا معروف بود.

  اولين علمي كه از علوم اسلامي مطرح شد:

- علم قرائت قرآن 

 اولين نويسنده ي كتاب در زمينه ي علم قرائت قرآن:

- «ابو سعيد ابان بن تغلب كوفي» از علماي بزرگ شيعه و صاحب كتاب القرأءات.

منبع : http://qorankarimvaetrat.blogfa.com/post/13

گـر تو خواهی که  بیابی زجهان راه نجات

بر محمّد تو بگو از دل و جان صلوات.

 

یک شنبه 19 خرداد 1392  4:22 PM
تشکرات از این پست
sajjadsaleh
sajjadsaleh
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : تیر 1392 
تعداد پست ها : 360
محل سکونت : خراسان جنوبی

مهربانترین آیه قرآن

 

به نظر می‌رسد گسترده‌ترین آیه در بعد رأفت و مهربانی آیه 53 سوره زمر است که خداوند به پیامبر رحمتش می‌فرماید:

«قُلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ ؛ بگو: «اى بندگان من- كه بر خویشتن زیاده‏روى روا داشته‏اید- از رحمت خدا نومید مشوید. در حقیقت، خدا همه گناهان را مى‏آمرزد، كه او خود آمرزنده مهربان است.

 

در بعضی از احادیث ما وارد شده است که وقتی آیه 53 زمر نازل شد شیطان رجیم از خشم و عصبانیت آنچنان صیحه و شیونی سر داد که به حالت غش در آمد و گفت : با نزول این آیه من ناامید و بیچاره شدم و خداوند با این آیه کمر مرا شکست چرا که هر چه من در گمراهی و ضلالت انسان تلاش نموده و آن‌ها را به گناه و معصیت وادار نمایم ، خداوند با این آیه به همه آن‌ها وعده آمرزش و بخشش داده است.

اگر کسی به نکات ظریف این آیه دقت کند نهایت مهرورزی و عطوفت خالق یکتا را نسبت به بندگانش مشاهده خواهد کرد .

ما تنها به چند نکته اشاره می‌کنیم : 

1.تعبیر به (یا عبادی) آغازگر لطفی بی نهایت و مهربانی عظیم از ناحیه پروردگار است به کسانی که با گناه و معصیت خودشان را از عبودیت خدا خارج کرده‌اند.

جمله (غفور الرحیم) در حقیقت مهر و امضاء خداوند بر این وعده است که همانا این همه لطف و رحمت از منبع و سرچشمه کسی به سوی بنده سرازیر شده است که خودش هم غفور و آمرزنده است و هم رحیم و مهربان

2.جمله (لا تفنطو) آنچنان امید و نشاطی در بندگان خدا ایجاد می‌کند که عشق و محبت بنده را به گوینده این جمله ازدیاد می‌بخشد.

3.جمله (رحمة الله) بیانگر نهایت مهر و کمال عطوفت و مهربانی با خدا را به بندگانش می‌رساند.

4.جمله (ان الله یغفر الذنوب) وعده ای را از سوی خداوند به بنده‌اش می‌دهد که بیانگر رساندن بنده به مقام عفو و بخشش ربوبی است.

5.جمله (جمیعاً) تأکید بر این عفو و بخشش است آن هم نه فقط راجع به یک یا چند گناه بلکه راجع به همه گناهان.

6.جمله (غفور الرحیم) در حقیقت مهر و امضاء خداوند بر این وعده است که ؛ همانا این همه لطف و رحمت از منبع و سرچشمه کسی به سوی بنده سرازیر شده است که خودش هم غفور و آمرزنده است و هم رحیم و مهربان.»

 

      

برای ورود به وبلاگ  بالا روی تصویر کلیک کنید

دوشنبه 10 تیر 1392  12:35 PM
تشکرات از این پست
meshkat2010
meshkat2010
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : مرداد 1391 
تعداد پست ها : 202
محل سکونت : اصفهان

روایت کوتاه در مورد فضیلت تسبیحات حضرت فاطمه زهرا علیها السلام

همه‌ی ما از بزرگی و فضیلت تسبیحات جضرت زهراء علیها السلام آگاهیم؛ اما متأسفانه گاهی وقت‌ها برای ما (منظورم خودمم!) پیش اومده که نسبت به این عمل بسیار با عظمت، کوتاهی کرده و غفلت می‌کنیم. در ادامه 6 روایت در مورد فضیلت این تسبیحات آوردم تا شاید تلنگری باشه برای توجه بیشتر ما.

از شما تقاضا دارم اگر وقتتان کم است، حداقل به روایت دوم نگاه کنید، فوق العاده است!

1ـ از امیرمۆمنان حضرت على علیه السلام روایت شده است که فرمودند:

«فَوَ اللَّهِ ما تَرَکتُهُنَّ مُنْذُ عَلَّمَنِیهِنَّ رَسُولُ اللَّهِ؛

به خدا سوگند! از آن روزى که رسول خدا آن ذکرها را به من یاد داده است، هیچ گاه آن‌ها را ترک نکرده‌ام.»

 شخصى از ایشان پرسید: حتّى در شب‌هاى جنگ صفین هم ترک نکرده‌اى؟!

فرمود:

«نَعَمْ وَلا لَیلَةَ صِفَّینِ؛

آرى! حتى در شبهاى جنگ صفین هم ترک نکرده ام.» [1]

 

2ـ از امام باقر علیه السلام روایت شده است:

«ما عُبِدَ اللَّهُ بِشَیى ءٍ مِنَ التَّحْمِیدِ اَفْضَلَ مِنْ تَسْبِیحِ فاطِمَةَعلیهاالسلام وَلَوْ کانَ شَیى ءٌ اَفْضَلَ مِنْهُ لَنَحَلَهُ رَسُولُ اللَّهِ فاطِمَةَعلیهاالسلام؛

از جهت حمد و ذکر، خدا با چیزى بهتر از تسبیح حضرت فاطمه زهرا علیها السلام عبادت نشده است. اگر عملى بهتر از آن بود، پیامبر خدا آن را به زهرا علیها السلام عطا مى‌کرد.» [2]

 

3ـ در روایت دیگرى از آن حضرت نقل شده است:

«مَنْ سَبَّحَ تَسْبِیحَ فاطِمَةَعلیهاالسلام ثُمَّ اسْتَغْفَرَ غُفِرَ لَهُ وَهِىَ مِائَةٌ بِالّلِسانِ وَاَلْفٌ فِى الْمِیزانِ وَتَطْرُدُ الشَّیطانَ وَتُرْضِىَ الرَّحْمانَ؛

هر کس تسبیح حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام را بگوید و بعد از آن استغفار نماید، بخشیده مى‌شود. و این ذکر زباناً 100 تا است اما در میزان، 1000 تا به حساب می‌آید. شیطان را دور مى‌کند و خدا را راضى مى‌نماید.» [3]

 

4ـ از امام صادق علیه السلام روایت شده است:

«مَنْ سَبَّحَ اللَّهَ فِى دُبُرِ الْفَرِیضَةِ تَسْبِیحَ فاطِمَةَ الْمِائَةَ مَرَّةً وَاَتْبَعَها بِلا اِلهَ اِلَّا اللَّهُ مَرَّةً غُفِرَ لَهُ؛

هر کس پس از نماز واجب، با تسبیح فاطمه علیهاالسلام صد بار به تسبیح خدا بپردازد، و به دنبال آن یک بار «لا اِلهَ اِلَّا اللَّه» بگوید، آمرزیده مى‌شود.» [4]

 

5ـ در حدیث دیگرى از آن حضرت روایت شده است:

«تَسْبِیحُ فاطِمَةَعلیهاالسلام فِى کلِّ یوْمٍ فِى دُبُرِ کلِّ صَلاةٍ اَحَبُّ اِلَى اللَّهِ مِنْ صَلاةِ اَلْفِ رَکعَةٍ فِى کلِّ یوْمٍ؛

تسبیح فاطمه زهرا هر روز بعد از هر نماز، از هزار رکعت نماز در هر روز، نزد خدا محبوب‌تر است.» [5]

 

6ـ از امام صادق علیه السلام روایت شده است:

«مَنْ سَبَّحَ تَسْبِیحَ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ علیها السلام فِى دُبُرِ الْفَرِیضَةِ قَبْلَ اَنْ یثْنِىَ رِجْلَیهِ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ؛  

هر کس بعد از نماز واجب، پیش از آنکه پاهاى خود را جفت کند (قبل از به هم خوردن حالت جلوس تشهد و سلام)، تسبیح فاطمه زهراعلیهاالسلام بگوید، خداوند او را مى آمرزد.» [6]

 از این احادیث معلوم مى شود که گفتن تسبیح حضرت فاطمه زهراعلیهاالسلام ارزش فوق العاده اى دارد و بهترین زمان گفتن آن، بعد از نماز واجب، بدون فاصله و پیش از به هم خوردن حالت نماز مى باشد

پی‌نوشت‌ها:

[1]. فاطمه تجلیگاه انوار آفرینش، سید مجتبى برهانى، ج1، ص373 و 374؛ به نقل از احقاق الحق، ج10، ص278.

[2]. وسائل الشیعه، ج4، ابواب تعقیب، باب 9، ص1024، ح1.

[3]. همان، باب8، ص1023، ح3.

[4]. همان، باب7، ص1021، ح3.

[5]. همان، باب 9، ص1024، ح2.

[6]. همان، باب 7، ص1022، ح4.

 

سلام

سه شنبه 25 تیر 1392  4:47 PM
تشکرات از این پست
meshkat2010
meshkat2010
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : مرداد 1391 
تعداد پست ها : 202
محل سکونت : اصفهان

ثار ختم سوره بقره

سوره بقره ودفع شیطان:

سهل بن سعد گوید:رسول خدا(ص) فرمودند:هر که سوره بقره را در سرای خود بخواند اگر در روز خواند سه روز شیطان گرد سرای او نگردد و اگر شب خواند سه شب شیطان گرد سرای او نگردند.(مجمع البیان(پنج جلدی)،ج1،ص32

 

سفارش رسول خدا (ص)به آموختن سوره بقره:

رسول خدا(ص)فرمودند:سوره بقره را بیاموزید که آموختن آن خیر و برکت است و ترکش حسرت و ندامت و پشیمانی است و خداوند به اهل باطل هرگز توفیق خواندن آن را نمی دهد. مجمع البیان(پنج جلدی)،ج1،ص

 

جهت حفظ از شر شیطان:

رسول خدا(ص)فرمودند:هرگاه کسی این دو آیه آخر سوره بقره را با نیت خالص و توجه به خدا بخواند،از عظمت و بزرگی این دو آیه،سه شب شیطان به در خانه او نزدیک نشود.خواص آیات قرآن کریم ص

سلام

سه شنبه 25 تیر 1392  4:51 PM
تشکرات از این پست
meshkat2010
meshkat2010
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : مرداد 1391 
تعداد پست ها : 202
محل سکونت : اصفهان

100 سخن كوتاه از امام حسن ع

 
۱. از آن‌ حضرت‌ سؤال‌ شد : زهد چیست‌ ؟ فرمود : رغبت‌ به‌ تقوى‌ و بى‌ رغبتى‌ به‌ دنیا .
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ ۲۲۷)
۲. از آن‌ حضرت‌ سؤال‌ شد : مروت‌ چیست‌ ؟ فرمود : حفظ دین‌ ، عزت‌ نفس‌ ، نرمش‌ ، احسان‌ ، پرداخت‌ حقوق‌ و اظ‌هار دوستى‌ نسبت‌ به‌ مردم‌ .
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ ۲۲۷)
۳. از آن‌ حضرت‌ سؤال‌ شد : کرم‌ چیست‌ ؟ فرمود : بخشش‌ پیش‌ از خواهش‌ و اطعام‌ در قحطى‌ .
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ ۲۲۷)
۴. از آن‌ حضرت‌ سؤال‌ شد بخل‌ چیست‌ ؟ فرمود : آنچه‌ در کف‌ دارى‌ شرف‌ بدانى‌ ، و آنچه‌ انفاق‌ کنى‌ تلف‌ شمارى‌ .
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ ۲۲۷)
۵. از آن‌ حضرت‌ سؤال‌ شد : بى‌ نیازى‌ چیست‌ ؟ فرمود : رضایت‌ نفس‌ به‌ آنچه‌ برایش‌ قسمت‌ شده‌ ، هر چند کم‌ باشد .
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ ۲۲۸)
۶ . از آن‌ حضرت‌ سؤال‌ شد : فقر چیست‌ ؟ فرمود : حرص‌ به‌ هر چیز .
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ ۲۲۸)
۷. از آن‌ حضرت‌ سؤال‌ شد : شرف‌ چیست‌ ؟ فرمود : موافقت‌ با دوستان‌ و حفظ همسایگان‌ .
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ ۲۲۸)
۸. از آن‌ حضرت‌ سؤال‌ شد : پستى‌ و ناکسى‌ چیست‌ ؟ فرمود : به‌ خود رسیدن‌ و بى‌اعتنایى‌ به‌ همسر .
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ ۲۲۸)
۹. پناهنده‌ به‌ خدا آسوده‌ و محفوخ‌ است‌ ، و دشمنش‌ ترسان‌ و بى‌یاور 
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ ۲۲۹)
۱۰. از خدا بر حذر باشید با زیادى‌ یاد او ، و از خدا بترسید به‌ وسیله‌ تقوى‌ ، و به‌ خدا نزدیک‌ شوید با طاعت‌ ، به‌ درستى‌ که‌ او نزدیک‌ است‌ و پاسخگو .
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ ۲۲۹)
۱۱. بزرگى‌ کسانى‌ که‌ عظمت‌ خدا را دانستند این‌ است‌ که‌ تواضع‌ کنند ، و عزت‌ آنها که‌ جلال‌ خدا را شناختند این‌ است‌ که‌ برایش‌ زبونى‌ کنند ، و سلامت‌ آنها که‌ دانستند خدا چه‌ قدرتى‌ دارد این‌ است‌ که‌ به‌ او تسلیم‌ شوند .
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ ۲۲۹)
۱۲. بدانید که‌ خدا شما را بیهوده‌ نیافریده‌ و سر خود رها نکرده‌ ، مدت‌ عمر شما را معین‌ کرده‌ ، و روزى‌ شما را میانتان‌ قسمت‌ کرده‌ ، تا هر خردمندى‌ اندازه‌ خود را بداند و بفهمد که‌ هر چه‌ برایش‌ مقدر است‌ به‌ او مى‌رسد ، و هر چه‌ از او نیست‌ به‌ او نخواهد رسید ، خدا خرج‌ دنیاى‌ شما را کفایت‌ کرده‌ و شما را براى‌ پرستش‌ فراغت‌ بخشیده‌ و به‌ شکرگزارى‌ تشویق‌ کرده‌ ، و ذکر و نماز را بر شما واجب‌ کرده‌ و تقوى‌ را به‌ شما سفارش‌ کرده‌ ، و آن‌ را نهایت‌ رضایت‌مندى‌ خود مقرر ساخته‌ 
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ ۲۳۴)
۱۳. اى‌ بندگان‌ خدا ، از خدا بپرهیزید ، و بدانید که‌ هر کس‌ از خدا بپرهیزد ، خداوند او را به‌ خوبى‌ از فتنه‌ها و آزمایشها برآورد و در کارش‌ موفق‌ سازد و راه‌ حق‌ را برایش‌ آماده‌ کند .
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ ۲۳۴)
۱۴. هیچ‌ مردمى‌ با هم‌ مشورت‌ نکند مگر اینکه‌ به‌ درستى‌ هدایت‌ شوند .
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ ۲۳۶)
۱۵. پستى‌ و ناکسى‌ این‌ است‌ که‌ شکر نعمت‌ نکنى‌ .
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ ۲۳۶)
۱۶. در طلب‌ مانند شخص‌ پیروز مکوش‌ ، و مانند کسى‌ که‌ تسلیم‌ شده‌ به‌ قدر اعتماد نکن‌ چون‌ به‌ دنبال‌ کسب‌ و روزى‌ رفتن‌ سنت‌ است‌ ، و میانه‌روى‌ در طلب‌ روزى‌ از عفت‌ است‌ ، و عفت‌ مانع‌ روزى‌ نیست‌ ، و حرص‌ موجب‌ زیادى‌ رزق‌ نیست‌ . به‌ درستى‌ که‌ روزى‌ قسمت‌ شده‌ و حرص‌ زدن‌ ، موجب‌ گناه‌ مى‌شود .
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ ۲۳۶)
۱۷. انسان‌ تا وعده‌ نداده‌ ، آزاد است‌ . اما وقتى‌ وعده‌ مى‌دهد زیر بار مسؤولیت‌ مى‌رود ، و تا به‌ وعده‌اش‌ عمل‌ نکند رها نخواهد شد .
(بحار الانوار ، ج‌ ۷۸ ، ص‌ ۱۱۳)
۱۸. آن‌ کس‌ که‌ بر حسن‌ اختیار خداوند توکل‌ و اعتماد کند ( و به‌ قضا و قدر الهى‌ خوشنود باشد ) آرزو نمى‌کند در غیر حالى‌ باشد که‌ خداوند برایش‌ اختیار کرده‌ است‌ .
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ ۲۳۶)
۱۹. خیرى‌ که‌ هیچ‌ شرى‌ در آن‌ نیست‌ ، شکر بر نعمت‌ و صبر بر مصیبت‌ و ناگوار است‌ .
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ ۲۳۷)
۲۰. آن‌ حضرت‌ - علیه‌ السلام‌ - به‌ مردى‌ که‌ از بیمارى‌ شفا یافته‌ بود ، فرمود : خدا یادت‌ کرد پس‌ یادش‌ کن‌ ، و از تو گذشت‌ پس‌ شکرش‌ کن‌ .
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ ۲۳۷)
۲۱. هر کس‌ که‌ پیوسته‌ به‌ مسجد رود یکى‌ از این‌ هشت‌ فایده‌ نصیبش‌ شود :
آیه‌ محکمه‌ ، دست‌یابى‌ به‌ برادرى‌ سودمند ، دانشى‌ تازه‌ ، رحمتى‌ مورد انتظار ، سخنى‌ که‌ او را به‌ راه‌ راست‌ کشد یا او را از هلاکت‌ برهاند ، ترک‌ گناهان‌ از شرم‌ مردم‌ و ترس‌ از خدا .
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ ۲۳۸)
۲۲. به‌ درستى‌ که‌ پر دیدترین‌ دیده‌ها آن‌ است‌ که‌ در خیر نفوذ کند ، و شنواترین‌ گوشها آن‌ است‌ که‌ تذکرى‌ را بشنود و از آن‌ سود برد ، سالمترین‌ دلها آن‌ است‌ که‌ از شبه‌ها پاک‌ باشد .
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ ۲۳۸)
۲۳. مردى‌ به‌ امام‌ حسن‌ - علیه‌ السلام‌ - عرض‌ کرد : دخترى‌ دارم‌ ، به‌ نظر شما با چه‌ کسى‌ وصلت‌ کنم‌ . فرمود : با کسى‌ که‌ متقى‌ و باایمان‌ باشد .
چون‌ اگر او را دوست‌ بدارد ، مورد احترامش‌ قرار مى‌دهد ، و اگر از او نفرت‌ داشته‌ باشد ، به‌ او ظ‌لم‌ نمى‌کند .
(مستظ‌رف‌ ، ج‌ ۲ ، ص‌ ۲۱۸)
۲۴. به‌ درستى‌ که‌ نعمت‌ دنیا پایدار نیست‌ ، نه‌ از آسیبش‌ آسودگى‌ هست‌ ، و نه‌ از بدیهایش‌ جلوگیرى‌ ، فریبى‌ است‌ حایل‌ سعادت‌ ، و تکیه‌ گاهى‌ است‌ خمیده‌ .
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ ۲۳۹)
۲۵. اى‌ بندگان‌ خدا از عبرتها پند گیرید ، و از اثر گذشتگان‌ متوجه‌ شوید ، و به‌ وسیله‌ نعمتها از نافرمانى‌ خدا باز ایستید ، و از پندها سود برید .
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ ۲۳۹)
۲۶. به‌ درستى‌ که‌ خداوند ماه‌ رمضان‌ را میدان‌ مسابقه‌ خلق‌ خود ساخته‌ تا به‌ وسیله‌ طاعتش‌ به‌ رضاى‌ او سبقت‌ گیرند .
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ ۲۳۹)
۲۷. به‌ خدا سوگند اگر پرده‌ برگیرند ، معلوم‌ مى‌شود که‌ نیکوکار مشغول‌ کار نیک‌ خود است‌ و بدکار گرفتار بدکردارى‌ خود .
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ ۲۴۰)
۲۸. اى‌ پسرم‌ با هیچکس‌ برادرى‌ مکن‌ تا بدانى‌ کجا مى‌رود و از کجا مى‌آید و چه‌ ریشه‌اى‌ دارد ، پس‌ چون‌ خوب‌ از حالش‌ آگاه‌ شدى‌ و معاشرتش‌ را پسندیدى‌ با او برادرى‌ کن‌ به‌ شرط گذشت‌ از لغزش‌ و کمک‌ در تنگى‌ .
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ ۲۳۶)
۲۹. از آن‌ حضرت‌ سؤال‌ شد : ترس‌ چیست‌ ؟ فرمود : دلیرى‌ بر دوست‌ و گریز از دشمن‌ .
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ ۲۲۷)
۳۰. ننگ‌ کشیدن‌ آسانتر از دوزخ‌ رفتن‌ است‌ .
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ ۲۳۷)
۳۱. سفاهت‌ ، به‌ پستى‌ گراییدن‌ و با گمراهان‌ نشستن‌ است‌ .
(بحار الانوار ، ج‌ ۷۵ ، ص‌ ۱۱۵)
۳۲. آن‌ حضرت‌ در وصف‌ برادر ( دوست‌ ) نیکوکارش‌ فرمود : از همه‌ مردم‌ در چشم‌ من‌ بزرگتر بود و سر بزرگوارى‌ او در نظر من‌ کوچکى‌ دنیا در چشم‌ او بود ، جهل‌ و نادانى‌ بر او تسلط نداشت‌ ، اقدام‌ نمى‌کرد مگر بعد از اطمینان‌ به‌ سودمند بودن‌ آن‌ . نه‌ شکایتى‌ داشت‌ و نه‌ خشم‌ و دلتنگى‌ .
بیشتر عمرش‌ خاموش‌ بود ، و چون‌ لب‌ به‌ سخن‌ مى‌گشود بر همه‌ گوینده‌ها چیره‌ بود ، ضعیف‌ و ناتوان‌ مى‌نمود ، اما هنگام‌ نبرد شیرى‌ درنده‌ بود . چون‌ با دانشمندان‌ مى‌نشست‌ به‌ شنیدن‌ شیفته‌تر بود تا گفتن‌ .
به‌ هنگام‌ ضرورت‌ سخن‌ ، سکوت‌ خود را مى‌شکست‌ . نمى‌گفت‌ آنچه‌ را عمل‌ نمى‌کرد و عمل‌ مى‌کرد آنچه‌ را نمى‌گفت‌ ، چون‌ در برابر دو کار قرار مى‌گرفت‌ که‌ نمى‌دانست‌ کدام‌ خداپسندانه‌تر است‌ آن‌ را در نظر مى‌گرفت‌ که‌ پسند نفسش‌ نبود ، هیچکس‌ را به‌ خاطر کارى‌ که‌ مى‌توان‌ از آن‌ عذرى‌ آورد سرزنش‌ نمى‌کرد .
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ ۲۳۷)
۳۳. کسى‌ که‌ عقل‌ ندارد ادب‌ ندارد ، و کسى‌ که‌ همت‌ ندارد مروت‌ ندارد ، و کسى‌ که‌ دین‌ ندارد حیا ندارد . و خردمندى‌ موجب‌ معاشرت‌ نیکو با مردم‌ است‌ ، و به‌ وسیله‌ عقل‌ سعادت‌ هر دو عالم‌ به‌ دست‌ مى‌آید .
(بحار الانوار ، ج‌ ۷۵ ، ص‌ ۱۱۱)
۳۴. تعجب‌ مى‌کنم‌ از کسانیکه‌ در غذاى‌ جسم‌ خود فکر مى‌کنند ولى‌ در امور معنوى‌ و غذاى‌ جان‌ خویش‌ تفکر نمى‌کنند. شکم‌ را از طعام‌ مضر حفظ مى‌کنند ولى‌ در روح‌ و روان‌ خویش‌ افکار پلید و پستى‌ را وارد مى‌کنند .
(بحار الانوار، ج‌ ۱ ، ص‌ ۲۱۸)
۳۵. حضرت‌ مجتبى‌ - علیه‌ الاسلام‌ - بهترین‌ جامه‌هاى‌ خود را در موقع‌ نماز مى‌پوشید ، کسانى‌ از آن‌ حضرت‌ سبب‌ این‌ کار را سؤال‌ کردند ، در جواب‌ فرمود : خداند جمیل‌ است‌ و جمال‌ و زیبایى‌ را دوست‌ دارد به‌ این‌ جهت‌ خود را در پیشگاه‌ الهى‌ زینت‌ مى‌کنم‌ ، خداوند امر فرموده‌ که‌ با زینت‌هاى‌ خود در مساجد حاضر شوید .
(تفسیر عیاشى‌ ، ج‌ ۲ ، ص‌ ۱۴)
۳۶. تنها چیزى‌ که‌ در این‌ دنیاى‌ فانى‌ ، باقى‌ مى‌ماند قرآن‌ است‌ ، پس‌ قرآن‌ را پیشوا و امام‌ خود قرار دهید ، تا به‌ راه‌ راست‌ و مستقیم‌ هدایت‌ شوید .
همانا محق‌ ترین‌ مردم‌ به‌ قرآن‌ کسانى‌ هستند که‌ بدان‌ عمل‌ کنند اگر چه‌ آن‌ را حفظ نکرده‌ باشند ، و دورترین‌ افراد از قرآن‌ کسانى‌ هستند که‌ به‌ دستورات‌ آن‌ عمل‌ نکنند گرچه‌ قارى‌ و خواننده‌ آن‌ باشند .
(ارشاد القلوب‌ ، ص‌ ۱۰۲)
۳۷. اى‌ مردم‌ هر کس‌ براى‌ خدا اخلاص‌ ورزد و سخن‌ او را راهنماى‌ خود قرار دهد به‌ راهى‌ که‌ درست‌تر و استوارتر است‌ هدایت‌ مى‌شود و خداوند او را براى‌ آگاهى‌ و هوشیارى‌ توفیق‌ داده‌ و به‌ عاقبت‌ خوش‌ کمک‌ کرده‌ است.
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ ۲۲۹)
۳۸. پرسش‌ صحیح‌ نیمى‌ از علم‌ است‌ ، و مدارا کردن‌ با مردم‌ نیمى‌ از عقل‌ است‌ ، و اقتصاد و اعتدال‌ در زندگى‌ نیمى‌ از مخارج‌ است‌ .
(شرح‌ نهج‌ البلاغه‌ ابن‌ ابى‌ الحدید ، ج‌ ۱۸ ، ص‌ ۱۰۸)
۳۹. بیشترین‌ زیرکى‌ ، ترس‌ از خدا و پرهیزکارى‌ است‌ و بیشترین‌ نادانى‌ ، عیاشى‌ و شهوترانى‌ است‌ .
(حلیه‌ الاولیاء ، ج‌ ۲ ، ص‌ ۳۷)
۴۰. مادرم‌ فاطمه‌ ( س‌ ) را دیدم‌ که‌ شب‌ جمعه‌ تا صبح‌ مشغول‌ عبادت‌ و رکوع‌ و سجود بود و شنیدم‌ که‌ براى‌ مؤمنین‌ دعا مى‌کرد و اسامى‌ آنان‌ را ذکر مى‌نمود و براى‌ آنان‌ بسیار دعا مى‌کرد ولى‌ براى‌ خودش‌ دعا نکرد ، پس‌ به‌ او عرض‌ کردم‌ : مادر چرا همان‌ طور که‌ براى‌ دیگران‌ دعا کردى‌ براى‌ خودت‌ دعا نکردى‌ ، فرمودند : پسرم‌ ، اول‌ همسایه‌ را مقدم‌ دار و سپس‌ خود و اهل‌ خانه‌ را .
(بحار الانوار ، ج‌ ۴۳ ، ص‌ ۸۱)
۴۱. رسول‌ خدا ( ص‌ ) فرمود : محبت‌ و دوستى‌ ما اهل‌ بیت‌ را اختیار کنید ، چون‌ هر کس‌ خدا را در حالى‌ ملاقات‌ کند که‌ ما اهل‌ بیت‌ را دوست‌ داشته‌ باشد ، با شفاعت‌ ما وارد بهشت‌ مى‌شود .
(محاسن‌ ، ص‌ ۶۱)
۴۲. اى‌ مردم‌ ! از جدم‌ پیامبر خدا شنیدم‌ که‌ مى‌فرمود : من‌ شهر علم‌ و دانشم‌ و على‌ ( ع‌ ) دروازه‌ آن‌ است‌ ، آیا از غیر دروازه‌ وارد شهر مى‌شوند ؟
(امالى‌ صدوق‌ ، ص‌ ۲۰۷)
۴۳. شخصى‌ به‌ امام‌ حسن‌ - علیه‌ السلام‌ - عرض‌ کرد : اى‌ پسر پیامبر خدا چرا ما از مرگ‌ اکراه‌ داریم‌ و آن‌ را دوست‌ نداریم‌ ؟ حضرت‌ فرمود : چون‌ شما آخرت‌ خود را خراب‌ و دنیایتان‌ را آباد کرده‌اید ، بنابراین‌ انتقال‌ از عمران‌ و آبادانى‌ به‌ خرابى‌ و ویرانى‌ را دوست‌ ندارید .
(بحار الانوار ، ج‌ ۴۴ ، ص‌ ۱۱۰)
۴۴. سوگند به‌ خداوند ! هر کس‌ ما را دوست‌ داشته‌ باشد ، اگر چه‌ در دورترین‌ نقاط مانند دیلم‌ اسیر باشد ، دوستى‌ ما براى‌ او مفید است‌ . همانا محبت‌ ما گناهان‌ فرزندان‌ آدم‌ را از بین‌ مى‌برد ، همانطور که‌ باد برگ‌ درختان‌ را مى‌ریزد .
(بحار الانوار ، ج‌ ۴۴ ، ص‌ ۲۴)
۴۵. بیشتر اهل‌ کوفه‌ به‌ معاویه‌ نوشتند : ما با تو هستیم‌ ، اگر مى‌خواهى‌ ما حسن‌ ( ع‌ ) را دستگیر مى‌کنیم‌ و پیش‌ تو مى‌فرستیم‌ . بعد خیمه‌ امام‌ حسن‌ ( ع‌ ) را غارت‌ کرده‌ و آن‌ حضرت‌ را مجروح‌ کردند .
پس‌ امام‌حسن‌ ( ع‌ ) به‌ معاویه‌ نوشت‌ : همانا این‌ امر ( حکومت‌ ) و جانشینى‌ پیامبر از آن‌ من‌ و اهل‌ بیت‌ من‌ است‌ و براى‌ تو و اهل‌ بیت‌ تو حرام‌ است‌ ، من‌ این‌ مطلب‌ را از رسول‌ خدا شنیدم‌ .
سوگند به‌ خداوند ، اگر یارانى‌ شکیبا و آگاه‌ به‌ حق‌ خویش‌ مى‌یافتم‌ ، تسلیم‌ تو نمى‌شدم‌ و آنچه‌ را مى‌خواستى‌ به‌ تو نمى‌دادم‌ .
(بحار الانوار ، ج‌ ۴۴ ، ص‌ ۴۵)
۴۶. اگر همه‌ دنیا را تبدیل‌ به‌ یک‌ لقمه‌ غذا کنم‌ و به‌ انسانى‌ که‌ خدا را از روى‌ خلوص‌ عبادت‌ مى‌کند بخورانم‌ ، باز احساس‌ مى‌کنم‌ که‌ در حق‌ او کوتاهى‌ کرده‌ام‌ .
و اگر از استفاده‌ کردن‌ کافر از دنیا جلوگیرى‌ کنم‌ تا به‌ آن‌ اندازه‌ که‌ جانش‌ از شدت‌ گرسنگى‌ و تشنگى‌ به‌ لب‌ برسد ، آنگاه‌ جرعه‌اى‌ آب‌ به‌ او بدهم‌ ، خود را اسرافکار مى‌پندارم‌ .
(تنبیه‌ الخواطر و نزهه‌ النواطر ( مجموعه‌ ورام‌ ) ، ج‌ ۱ ، ص‌ ۳۵۰)
۴۷. والاترین‌ مقام‌ نزد خداوند ، از آن‌ کسى‌ است‌ که‌ بیشتر از همه‌ به‌ حقوق‌ مردم‌ آشنا باشد و در اداى‌ آن‌ حقوق‌ ، بیشتر از همه‌ کوشا باشد . و کسى‌ که‌ در برابر برادران‌ دینى‌ خود تواضع‌ کند ، خداوند او را از صدیقین‌ و شیعیان‌ امیرالمؤمنین‌ - علیه‌ السلام‌ - قرار مى‌دهد .
(حیاه‌ امام‌ حسن‌ بن‌ على‌ ، ج‌ ۱ ، ص‌ ۳۱۹)
۴۸. پیامبر خدا ( ص‌ ) فرمود : هیچ‌ بنده‌اى‌ حقیقتا مؤمن‌ نیست‌ مگر اینکه‌ نفس‌ خود را شدیدتر از محاسبه‌ بین‌ دو شریک‌ و یا محاسبه‌ مولا از بنده‌ خود مورد محاسبه‌ قرار دهد .
(بحار الانوار ، ج‌ ۷۰ ، ص‌ ۷۲)
۴۹. پیامبر خدا ( ص‌ ) فرموده‌ است‌ : یکى‌ از موجبات‌ آمرزش‌ گناهان‌ ، مسرور کردن‌ برادران‌ دینى‌ است‌ .
(مجمع‌ الزوائد و منبع‌ الفوائد ، ج‌ ۸ ، ص‌ ۱۹۳)
۵۰. دنیا محل‌ گرفتارى‌ و آزمایش‌ است‌ و هر چه‌ در آن‌ است‌ رو به‌ زوال‌ و نابودى‌ مى‌باشد ، و خداوند ما را از احوال‌ دنیا آگاه‌ کرده‌ است‌ تا عبرت‌ گیریم‌ ، و به‌ ما وعده‌ عذاب‌ داده‌ تا بعد از آن‌ ، حجتى‌ بر خدا نداشته‌ باشیم‌ . پس‌ در این‌ دنیاى‌ فانى‌ زهد بورزید و به‌ آنچه‌ باقى‌ و پایدار است‌ رغبت‌ داشته‌ باشید و در خفا و آشکار از خدا بترسید .
(توحید صدوق‌ ، ص‌ ۳۷۸)
۵۱. هنگامى‌ که‌ مستحبات‌ به‌ واجبات‌ ضرر برسانند ، آنها را ترک‌ کنید .
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ ۲۳۶)
۵۲. سه‌ چیز مردم‌ را هلاک‌ مى‌کند : تکبر ، حرص‌ و حسد . چون‌ تکبر دین‌ انسان‌ را از بین‌ مى‌برد و شیطان‌ هم‌ به‌ واسطه‌ تکبر ملعون‌ و منفور شد ، و حرص‌ دشمن‌ نفس‌ انسان‌ است‌ و حضرت‌ آدم‌ به‌ سبب‌ حرص‌ از بهشت‌ رانده‌ شد ، و حسد راهبر بدى‌ و بدبختى‌ است‌ و به‌ سبب‌ حسد قابیل‌ برادرش‌ هابیل‌ را کشت‌ .
(بحار الانوار ، ج‌ ۷۵ ، ص‌ ۱۱۱)
۵۳. علم‌ و دانش‌ خود را به‌ مردم‌ یاد بده‌ و علم‌ دیگران‌ را یاد بگیر تا بدین‌ وسیله‌ هم‌ علم‌ خود را محکم‌ و استوار کنى‌ و هم‌ آنچه‌ نمى‌دانى‌ بیاموزى‌ .
(بحار الانوار ، ج‌ ۷۵ ، ص‌ ۱۱۱)
۵۴. فقط به‌ دیدار کسى‌ برو که‌ یا به‌ عطا و بخشش‌ او امیدوار باشى‌ و از قدرت‌ او بترسى‌ ، یا از علم‌ او استفاده‌ کنى‌ ، یا به‌ برکت‌ دعاى‌ او امیدوار باشى‌ ، و یا از خویشان‌ تو باشد .
(بحار الانوار ، ج‌ ۷۵ ، ص‌ ۱۱۱)
۵۵. ظالمى‌ شبیه‌تر از حسود به‌ مظلوم‌ ندیده‌ام‌ .
(بحار الانوار ، ج‌ ۷۵ ، ص‌ ۱۱۱)
۵۶. آنچه‌ از امور دنیوى‌ را که‌ طلب‌ کردى‌ ولى‌ به‌ دست‌ نیاوردى‌ ، فراموش‌ کن‌ .
(بحار الانوار ، ج‌ ۷۵ ، ص‌ ۱۱۱)
۵۷. هر کس‌ را که‌ خداوند توفیق‌ دعا کردن‌ بدهد ، باب‌ اجابت‌ را برایش‌ باز مى‌کند و هر کس‌ را که‌ توفیق‌ طاعت‌ و عبادت‌ دهد ، باب‌ قبول‌ را برایش‌ باز مى‌کند و هر کس‌ را که‌ توفیق‌ شکرگزارى‌ دهد ، باب‌ افزایش‌ نعمتها را برایش‌ باز مى‌کند .
(بحار الانوار ، ج‌ ۷۵ ، ص‌ ۱۱۳)
۵۸. به‌ امام‌ مجتبى‌ - علیه‌ السلام‌ - عرض‌ شد : اى‌ پسر پیامبر خدا در چه‌ حالى‌ هستى‌ ؟
فرمود : خدایى‌ دارم‌ که‌ بر من‌ مسلط است‌ ، و آتش‌ جهنم‌ در پیش‌ روى‌ من‌ است‌ ، و مرگ‌ مرا مى‌خواند ، و حساب‌ آخرت‌ مرا احاطه‌ کرده‌ است‌ ، و در قید و بند اعمالم‌ هستم‌ ، نمى‌توانم‌ آنچه‌ را که‌ دوست‌ دارم‌ به‌ دست‌ آورم‌ و آنچه‌ را دوست‌ ندارم‌ از خود دور کنم‌ چون‌ انجام‌ امور به‌ دست‌ دیگرى‌ است‌ .
اگر بخواهد ، مرا عذاب‌ مى‌کند و اگر بخواهد ، مرا مى‌بخشد . پس‌ کدام‌ فقیر و محتاجى‌ است‌ که‌ محتاج‌ تر از من‌ باشد ؟
(بحار الانوار ، ج‌ ۷۵ ، ص‌ ۱۱۳)
۵۹. وعده‌ دادن‌ آفت‌ کرم‌ و بخشش‌ است‌ ، و چاره‌ آن‌ انجام‌ و اتمام‌ بخشش‌ است‌ .
(بحار الانوار ، ج‌ ۷۵ ، ص‌ ۱۱۳)
۶۰. براى‌ مجازات‌ در خطاها و لغزشها عجله‌ نکن‌ ، و بین‌ خطا و مجازات‌ براى‌ عذرخواهى‌ فرصتى‌ باقى‌ بگذار .
(بحار الانوار ، ج‌ ۷۵ ، ص‌ ۱۱۳)
۶۱. مصیبتها و ناملایمات‌ کلیدهاى‌ پاداش‌ و ثواب‌ هستند .
(بحار الانوار ، ج‌ ۷۵ ، ص‌ ۱۱۳)
۶۲. نعمت‌ ، امتحان‌ و آزمایش‌ الهى‌ است‌ . پس‌ اگر شکر کردى‌ ، نعمت‌ است‌ و اگر ناسپاسى‌ کردى‌ ، به‌ غضب‌ و خشم‌ الهى‌ تبدیل‌ مى‌شود.
(بحار الانوار ، ج‌ ۷۵ ، ص‌ ۱۱۳)
۶۳. از بهره‌ زبانت‌ همان‌ مقدار براى‌ تو کفایت‌ مى‌کند که‌ راه‌ هدایتت‌ را از گمراهى‌ روشن‌ کند .
(بحار الانوار ، ج‌ ۷۵ ، ص‌ ۱۱۴)
۶۴. از تفکر و تعقل‌ غافل‌ نشوید ، زیرا تفکر حیات‌ بخش‌ قلب‌ آگاه‌ و کلید درهاى‌ حکمت‌ است‌ .
(بحار الانوار ، ج‌ ۷۵ ، ص‌ ۱۱۵)
۶۵. اى‌ پسر آدم‌ ، از زمانى‌ که‌ از مادر زاییده‌ شدى‌ مشغول‌ نابود کردن‌ عمر خود بوده‌اى‌ ، پس‌ از باقى‌مانده‌ عمر خود براى‌ آینده‌ ( عالم‌ آخرت‌ ) ذخیره‌ کن‌ ، به‌ درستى‌ که‌ مؤمن‌ از این‌ دنیا زاد و توشه‌ برمى‌گیرد و کافر خوشگذارنى‌ مى‌کند .
و بعد این‌ آیه‌ را تلاوت‌ فرمودند : " و زاد و توشه‌ برگیرید ، به‌ درستى‌ که‌ بهترین‌ توشه‌ تقوى‌ است‌ " 
(کشف‌ الغمه‌ ، ج‌ ۱ ، ص‌ ۵۷۲)
۶۶. آماده‌ سفر آخرت‌ شو و قبل‌ از فرارسیدن‌ مرگ‌ زاد و توشه‌ خود را فراهم‌ کن‌ ، و بدان‌ که‌ تو در حالى‌ دنیا را مى‌طلبى‌ که‌ مرگ‌ ، تو را مى‌طلبد ، و امروز غم‌ و اندوه‌ فردا را نداشته‌ باش‌ ، و بدان‌ که‌ هر چه‌ از مال‌ دنیا بیشتر از غذا و خوراک‌ خود به‌ دست‌ آوردى‌ در حقیقت‌ آن‌ را براى‌ دیگران‌ ذخیره‌ کرده‌اى‌ ، و بدان‌ که‌ اموال‌ حلال‌ دنیا مورد محاسبه‌ قرار خواهد گرفت‌

 

 

سلام

سه شنبه 25 تیر 1392  5:01 PM
تشکرات از این پست
meshkat2010
meshkat2010
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : مرداد 1391 
تعداد پست ها : 202
محل سکونت : اصفهان

وظایف شیعه در عصر غیبت امام زمان

1- شناخت صفات و آداب و ویژگیهای امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف

2- رعایت ادب نسبت به یاد آن بزرگوار

3- محبت امام عصر [ سعی در تحصیل محبت امام زمان داشته باشیم ]

4- انتظار فرج و ظهور آن حضرت [ قال رسول الله صلی الله علیه و آله: افضل العبادة انتظار الفرج ]

5- محبوب نمودن ایشان در میان مردم

6- اظهار اشتیاق به دیدار آن بزرگوار

7- ذکر مناقب و فضائل آن حضرت

8- اندوهگین بودن مومن از فراق آن حضرت

9- قیام [ بلند شدن ] هنگام یادشدن نام یا القاب آن حضرت

10- دعا برای فرج آن حضرت

11- مداومت کردن بر خواندن دعا برای آن حضرت

12- گریه کردن و گریانیدن دیگران بر فراق آن حضرت

13- حضور یافتن در مجالس و مناقب آن حضرت

14- تشکیل مجالس ذکر مناقب و فضائل آن حضرت

15- سرودن وخواندن شعر در ذکر مناقب و فضائل آن حضرت

16- در خواست معرفت امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف از خدای عزوجل

17- شناختن علامتهای ظهور آن حضرت [ با اعتقاد به اینکه امکان بداء نیز در آن می باشد]

18- تسلیم بودن و عجله نکردن در امر فرج آن حضرت

19- صدقه دادن به نیابت از آن حضرت

20- صدقه دادن به قصد سلامتی آن حضرت

21- حج رفتن به نیابت ازامام زمان علیه السلام  و فرستادن نایب تا از طرف امام حج بجا آورد.

22- طواف بیت الله الحرام به نیابت ازآن حضرت وفرستادن نایب تا از طرف آن حضرت طواف نماید.

23- زیارت مشاهد رسول خدا و ائمه معصومین به نیابت از امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف

24- مستحب است برای زیارت قبور ائمه نایب اعزام کند تا به نیابت از آن حضرت زیارت کند.

25- اهتمام ورزیدن به یاری آن حضرت[منظور یاری کردن دین خدا و پیروی از دستورات پیامبر و ائمه اطهار]

26- تصمیم قلبی بر یاری کردن آن جناب در زمان حضور و ظهورش

27- تجدید بیعت با آن حضرت بعد از هر نماز واجب و هر روز و هر جمعه [ مانند خواندن دعای عهد]

28- صله به وسیله مال به آن حضرت [ مومن بخشی از دارائی خود را در راه امام زمان مصرف کند.]

29- خوشحال کردن مومنین [ این کار باعث خرسندی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف میباشد]

30- طلب خیر برای آن حضرت

31- زیارت و سلام کردن بر او در هر زمان ومکان

33- دیدار با مومنین صالح و سلام کردن بر آنان به قصد نایل شدن به فضیلت آن حضرت

34- دورود و صلوات فرستادن بر آن حضرت [ اللهم صل علی مولانا و سیدنا صاحب الزمان]

35- هدیه کردن ثواب نماز به آن حضرت

36- بجا آوردن نماز مخصوص به عنوان هدیه به آن حضرت یا به یکی از امامان علیهم السلام

37- هدیه کردن ثواب قرائت قرآن به آن حضرت

38- توسل و طلب شفاعت به وسیله آ ن حضرت

39- دادخواهی و توجه نمودن و عرضه کردن حاجت بر آن حضرت

40- دعوت کردن مردم به آن حضرت

41- رعایت حقوق آن حضرت و مواظبت بر ادای آنها

42- خشوع و نرمش دل هنگام یاد آن حضرت و شرکت در مجالس دوستان آن حضرت [علمای وارسته]

43- تقیه کردن از اشرار و مخفی ساختن راز از بیگانکان [ اغیار ]

44- صبر کردن بر اذیت و تکذیب و سایر محنتها

45- در خواست صبر از خدای تعالی

46- سفارش یکدیکر به صبر در زمان غیبت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف

47- پرهیز و دوری کردن از مجالس اهل ضلالت و مجالسی که یاد امام زمان را به مسخره می گیرند.

48- ناشناس ماندن و پرهیز از شهرت

49- تهذیب نفس و پاکسازی درون از صفات پلید و زیور دادن آن به وسیله اخلاق پسندیده

50- اتفاق و اجتماع بر نصرت آن حضرت عجل الله تعالی فرجه الشریف

51- متفق شدن بر توبه واقعی و بازگرداندن حقوق به صاحبان آنها

52- خود را در محضر امام زمان ببیند و اعتقاد داشته باشد که امام زمان بر اعمال او آگاه است.

53- دعا در درگاه الهی برای جلوگیری از فراموشی آن حضرت

54- خاشع بودن بدن در هنگام یاد آن حضرت

55- مقدم داشتن خواسته آن حضرت بر خواسته خود

56- احترام کردن نزدیکان و منسوبین به آن حضرت مانند سادات علوی و علمای دینی

57- بزرگداشت اماکنی که بر قدوم آن حضرت زینت یافته اند مانند مسجد کوفه، سهله ومسجد جمکران.

58- وقت ظهور را تعیین نکردن و تکذیب کسانی که وقت ظهور را تعیین می کنند.

59- تکذیب کردن مدعیان نیابت خاصه در زمان غیبت کبری آن حضرت

60- در خواست کردن از خدای عز وجل دیدار آن حضرت را در حال عافیت و ایمان

61- پیروی کردن از آن جناب و الگو قرار دادن او در اخلاق و اعمال

62- حفظ زبان از غیر یاد خدای تبارک و تعالی

63- عالم باید علمش را آشکار سازد.

64- سعی در خدمت کردن به آن حضرت عجل الله تعالی فرجه الشریف از راه صحیحی که ممکن است.

65-بجا آوردن نماز آن حضرت [رجوع شود به مفاتیح الجنان ]

66- گریه کردن در مصیبت مولایمان امام حسین علیه السلام و زیارت قبر ایشان

67- بسیار لعنت کردن بنی امیه و لعن کردن غاصبین خلافت،خصوصا قاتلین حضرت زهرا علیها السلام

68- اهتمام در ادای حقوق برادران دینی

سلام

سه شنبه 25 تیر 1392  5:03 PM
تشکرات از این پست
meshkat2010
meshkat2010
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : مرداد 1391 
تعداد پست ها : 202
محل سکونت : اصفهان

آثار حفظ قرآن

حفظ قرآن مانند تلاوت آن آثاری فراوان و ارزنده دارد.مثلا حافظه را زیاد می کند.
برخی از آثار حفظ آیات قرآن مجید، عبارت است از:
1.پاداش اخروی
حافظان قرآن در بهشت جایگاهی والا دارند و پاداش آنان دو چندان خواهد بود. پیامبر اكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمودند

: درجات بهشت به تعدد آیه‎های قرآن است. وقتی كه صاحب قرآن وارد بهشت شود، به وی می‎گویند بخوان و بالا برو، كه هر

آیه‎ای را درجه‎ای است. پس برتر از درجة حافظ قرآن درجه‎ای نیست.

همچنین در روایات بیان شده كه حافظان قرآن توان شفاعت كردن دیگران را نیز دارند.
2
. هدایت انسان

تلاوت و انس با قرآن از سفارش‎های مكرر معصومان ـ علیهم السّلام ـ است و حفظ قرآن به طور طبیعی به انس با آیات الاهی

می‎انجامد؛ زیرا حافظ قرآن باید برای تثبیت محفوظات قرآنی‎اش دست كم روزی چند بار به قرائت قرآن بپردازد. معصومان ـ

علیهم السّلام ـ حافظان قرآن را به تكرار آیات الاهی فراخوانده، یادآور شده‎اند همان گونه كه شتر بسته شده در یك نقطه ـ چنانچه

مورد دیدار پیاپی صاحبش واقع نشود. ـ جایگاهش را ترك می‎كند، محفوظات حافظ قرآن نیز ـ اگر پیوسته مورد مراجعه و تكرار

قرار نگیرد از خاطر زدوده می‎شود.[1] بنابراین، حافظ ناگزیر با قرآن انس می‎گیرد وزمینه‎ هدایت و سعادتش فراهم می‎آید.

حضرت علی ـ علیه السّلام ـ می‎فرماید: هیچ كس با قرآن هم نشین نمی‎شود مگر این كه از كنار آن با افزایش یا كاهش برمی‎خیزد:

افزایش هدایت یا كاهش گمراهی.[2]


نفوذ قرآن در جان‎ها و پدید آوردن تحول در شخصیت افراد نیز از آثار سازنده‎ی تلاوت و حفظ قرآن است. بسیاری از مردم با

تلاوت یا شنیدن آهنگ دلنشین قرآن مسیر زندگی خود را تغییرداده، سمت سعادت و كمال رهنمون شدند.[3]
3

. آرامش روحی

یاد خدا تأثیر بسزایی در روان آدمی دارد و دل‎ها در پرتو آن آرام می‎گیرد. خداوند متعال می‎فرماید:

«أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»[4]

آگاه باش، دل‎ها با یاد خدا آرام می‎گیرد.

یكی از نام‎های قرآن ذكر است. تلاوت و حفظ قرآن نوعی ذكر خداوند است كه انسان در پرتو آن از هجوم بسیاری از فشارهای

روانی و اضطرابات درونی مصون می‎ماند. پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ می‎فرماید: مثل قرآن مثل كیسه‎ی سربسته‎ی پر از

مشك است. اگر آن را باز كنی، بوی مشك فضا را معطر می‎سازد و اگر به حال خود رها سازی، سود نمی‎بخشد. قرآن نیز، چنانچه

به تلاوتش روی آوری، فضا را از عطر خود آكنده می‎سازد و روان را نشاط می‎بخشد؛ و اگر تلاوت نكنی، در سینه‎ات پنهان

می‎ماند.[5]
4

. نجات از تنهایی

كتاب بهترین هم نشین تنهایی است و قرآن زیباترین، عمیق‎ترین و با نفوذترین كتاب شمرده می‎شود. امام سجاد ـ علیه السّلام ـ

می‎فرماید: اگر همه‎ی مردم روی زمین از دنیا بروند، تا وقتی قران با من است، از هیچ چیز وحشت ندارم.[6]
5

. فهم بهتر قرآن


مهم‎ترین و عمده‎ترین اثر حفظ قرآن درك بهتر آن است. حافظ به سبب تسلط بر همه‎ی آیات، ارتباط آن‎ها را نیك در می‎یابد و در پرتو

آن دركی بهتر و درست‎تر از قرآن به دست می‎آورد.

هر چه حافظ قرآن بر آیات و ارتباط وبازیابی آن‎ها مسلط‎تر باشد، بهتر می‎تواند نظر قرآن درباره‎ی یك موضوع را به دست آورد.

پس مفسران حافظ قرآن، بهتر ودقیق‎تر می‎توانند قرآن را تفسیر كنند و تفسیرشان از تفسیر مفسران غیر حافظ جامع‎تر و دقیق‎تر

است.
6

. همنشینی با فرشتگان:

عن ابی عبدالله ـ علیه السّلام ـ قال:

اَلْحافِظُ للْقرْآنِ الْعامِلُ بِه مَعَ السَّفَرةِ الْكِرامِ الْبَرَرَةِ.[7]

«حافظ قرآن كه بدان عمل كند، در آخرت رفیق و همراه فرشتگان و سفیران الهی خواهد بود.»
7
. غنا و بی نیازی:
 
قال رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله ـ :

اَغْنَی النّاسِ حَمَلةُ الْقُرآنِ مَنْ جَعَلهُ اللهُ تَعالی فی جَوْفِهِ[8].

بی‌نیازترین مردم حاملان قرآن می‌باشند، آن كسان كه خدای تعالی قرآن را در سینة آنها جای داده است.

قال رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله ـ :

مَنْ اَعطاهُ اللهُ الْقُرآنَ فَرَای اَنَّ رَجُلاً اُعْطِیَ اَفْضَل مِمّا اُعْطی فَقَدْ صَغَّرَ عَظِیماً وَ عَظَّمَ صَغیراً.[9]

هر كسی خداوند قرآن را به او داد و چنان پندارد كه به مردی بهتر از او چیزی داده‌اند، خیر بزرگی را كوچك شمرده و كوچكی را
بزرگ دانسته است.
8
. موجب آمرزش گناهان:

قال رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله ـ :

مَنْ قَرَأَ الْقُرآنَ عن حِفْظِهِ ثُمَّ ظَنَّ اَنَّ الله تَعالی لا یَغْفِرُ لَهُ فَهُوَ مِمَّنْ اسْتَهْزِءَ بِآیاتِ الله.[10]

«كسی كه قرآن را از حفظ بخواند و گمان كند كه خداوند متعال او را نمی‌آمرزد، در واقع از جمله كسانی است كه آیات خداوند را

مورد استهزاء و تمسخر قرار داده است.»
9
. نجات از عذاب الهی:

لا یُعَذِّبُ اللهُ قَلباً وَعَی الْقُرآن.[11]

«خداوند متعال قلبی كه قرآن در آن باشد را عذاب نمی‌كند.»
10
. قبولی شفاعت:

همانطور كه خود قرآن در حق مؤمنان شفاعت می‌كند، حافظ و حامل قرآن نیز توان شفاعت را دارد:

قال رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله ـ :

مَن قَرَاَ الْقُرآنَ حَتّی یَسْتَظْهرَهُ وَ یَحْفَظَهُ اَدْخَلَهُ اللهُ الْجَنَّةَ و شَفَّعَهُ فی عَشْرَةٍ مِنْ اَهْلِ بَیْتِهِ كُلِّهِمْ قَدْ وَجَبَتْ لَهُمُ النّارُ[12]

«هر كه (آنقدر) قرآن بخواند تا حفظ شود، خداوند او را به بهشت داخل خواهد كرد و شفاعتش را درباره ده نفر از خانواده‌اش كه

آتش جهنم بر آن واجب شده، می‌پذیرد.»
11
. آبادی و احیاء قلب:

همانطوری كه خانه ویران نزد مردم بی‌ارزش است، دلی خالی از قرآن نیز پیش خداوند بی‌ارزش است.

قال رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله ـ :

اِنَّ الَّذی لَیْسَ فی جَوفِهِ شَیْءٌ مِنَ الْقُرآنِ كَالْبَیْتِ الْخَراب.[13]

«كسی كه در درونش چیزی (سوره یا آیه‌ای) از قرآن نباشد، همانند خانه ویران است.»
12
. انس با قرآن و تلاوت آن موجب احیاء و شادابی دل می‌شود.

عن كثیر بن سلیم قال قال رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله ـ :

یا بُنَیَّ لا تَغْفَل عَنْ قَرائَةِ الْقُرآن، فَأِنَّ القُرآنَ یُحیی الْقَلْبَ و یَنْهی عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ وَ الْبَغِی.[14]

كثیر بن سلیم می‌گوید: رسول اكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود:

ای پسر! از قرائت قرآن غفلت مكن كه قرآن دل را زنده می‌كند و از فحشاء و نادرست و ستم باز می‌دارد.
13
. بالاترین درجات در بهشت:

قال رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله ـ :

فَاِذا دَخَلَ صاحِبُ القُرآنِ الْجَنَّةَ قَیلَ لَهُ: اِقْرَأ وَارْقَ، لِكُلِّ آیَةٍ دَرَجةٌ فَلا تَكُونُ فَوقَ حافِظِ القُرآنِ دَرَجةٌ.[15]

هنگامی كه صاحب قرآن داخل بهشت شود، به او می‌گویند بخوان و بالا رو، پس برتر از درجة حافظ قرآن درجه‌ای نیست.
14
. نجات از تنهایی:

زندان تنهایی، ناخود آگاه در انسان ترس و وحشت ایجاد می‌كند و در این موقعیت انسان نیاز به دوست و همراهی دارد، بهترین

مونس و همدم آدمی در تنهایی كتاب است و چه كتابی زیباتر و عمیق‌تر و با نفوذتر از قرآن؟

قال علی بن الحسین ـ علیه السّلام ـ :

لَوْ ماتَ مَنْ بَیْنَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ لَمَا اسْتَوْحَشْتُ بَعْدَ اَنْ یَكُونَ الْقُرآنُ مَعی[16].

امام علی بن الحسین ـ علیه السّلام ـ فرمود:

«اگر همه مردم كه در میان مشرق و مغرب عالم زندگی می‌كنند، بمیرند و قرآن كریم با من باشد، احساس ترس و وحشت نمی‌كنم.»
15
. در زمره بزرگان و بهترین افراد جامعه:

پیامبر بزرگوار اسلام در این باره می‌فرماید:

اَشْرافُ اُمَّتی حَمَلَةُ الْقُرْآنِ وَ اَصْحابُ اللَّیلِ.[17]

«بزرگان امت من حاملان قرآن و نماز شب خوانان می‌باشند.»

در روایت دیگر می‌فرماید:

فَضْلُ حَمَلَةِ الْقُرآن عَلَی الّذی لَمْ یَحْمِلْهُ كفضل الخالق عَلَی المخلوق.[18]

«فضیلت و برتری حاملان[19] قرآن بر كسی كه سعادت حمل قرآن را نیافته، مانند برتری آفریدگار بر آفریدگان است.»
16
. دریافت پاداش پیامبران:

حاملان قرآن، چون با كلام خداوند انس و الفت دارند و سعی می‌كنند، خود نیز متخلق به اخلاق قرآن و متادّب به آداب الهی باشند،

مرگ و حشر و نشر آنها همانند پیامبر است:

قالَ رَسُولُ الله ـ صلّی الله علیه و آله ـ :

اِنَّ اَكْرَمَ العِبادِ اِلَی اللهِ بَعْدَ الأنبیاءِ، العُلَماءُ ثُمَّ حَمَلَةُ القُرآن، یَخْرُجُونَ مِنَ الدُّنیا كَما یَخْرُجُ الانبیاءُ وَ یُحْشَرُونَ مِنْ قُبُورِهِم مَعَ الأنبِیاءِ وَ

یَمُرُّون عَلَی الصِّراطِ مَعَ الأنبِیاءِ و یُأخُذُونَ ثَوابَ الأنبِیاءِ.[20]

پیامبر اسلام فرمود:

«همانا بهترین بندگان نزد خدا بعد از پیامبران علما هستند و سپس حاملان (قاریان و حافظان) قرآن، آنان همانند انبیا از دنیا می‌روند،

همراه آنان از قبرها برانگیخته می‌شوند، در كنار آنان از صراط می‌گذرند و پاداش انبیاء را (از خداوند)دریافت می‌كنند.»
17
. سرشناسان اهل بهشت:

اهل قرآن همانطور كه در دنیا مورد تكریم و احترام مردم هستند در بهشت نیز گرامی و محبوبند.

قال رسول الله(ص):

حَمَلَةُ القرآنِ عُرَفاءُ اَهْلِ الْجَنَّة[21]

«حاملان قرآن، سرشناسان اهل بهشت‌اند.

[1] . پیامبر اسلام(ص) می‎فرماید: انما مثل صاحب القرآن كمثل الابل المعلقة اذا عاهد علیها أمسكها و ان أطلقها ذهبت و اذا قام

صاحب القرآن فقرأه باللیل و النهار ذكره و اذا لم یقم به نسیه. (صحیح مسلم، ج 1، ص 544).

[2] . ما جالس هذا القرآن احد الا قام عنه بزیادة أو نقصان: زیادة من هدی أو نقصان من عمی. (نهج البلاغه، خ 175).

[3] . برخی از دانشمندان در این زمینه كتاب‎های مستقلی نوشته‎اند و حكایات آموزنده بی‎شماری گرد آورده‎اند، مانند كتاب

نمونه‎هایی از تأثیر و نفوذ قرآن، نوشته‎ی علی كریمی جهرمی.

[4] . رعد، 13: 28.

[5] . عن رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله ـ : ان القرآن مثله كمثل جراب فیه مسك قد ربطت فاه فان فتحته فاح ریح المسك و ان تركته

كان مسكا موضوعا مثل القرآن ان قرأته و الا فهو فی صدرك. (كنز العمال، ح 2323).

[6] . لومات من بین المشرق و المغرب لما استوحشت بعد أن یكون القرآن معی. (بحار، ج 46، ص 107).

[7] . اصول كافی، ج 4، ص 404.

[8] .كنز العمال، ج 1، ص 510.

[9] . همان.

[10] . مستدرك الوسائل، ج 2، ص 294.

[11] . آثار الصادقین، ج 17، ص 247.

[12] . مجمع البیان، ج 1، ص 45.

[13] . كنز العمال، ج 1، ص 553.

[14] . كنز العمال، ج 2، ص 291.

[15] . بحار الانوار، ج 92، ص 22.

[16] . بحار الانوار، ج 46، ص 107.

[17] . سفینة، ج 2، ص 415.

[18] . كنز العمال، ج 1، ص 515.

[19] . حامل قرآن معنای گسترده‌ای دارد كه قاریان مفسران قرآن را نیز در بر می‌گیرد.

[20] . بحار، ج 92، ص 17.

[21] . وسائل الشیعه، ج 6، ص 175.

موفق و پیروز باشید.

سلام

سه شنبه 25 تیر 1392  5:04 PM
تشکرات از این پست
meshkat2010
meshkat2010
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : مرداد 1391 
تعداد پست ها : 202
محل سکونت : اصفهان

حکمت های نهج البلاغه

پاكدامن فرشته
امام علی(علیه السلام) فرمودند:
مَا الْمُجَاهِدُ الشَّهِیدُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَعْظَمَ أَجْراً مِمَّنْ قَدَرَ فَعَفَّ لَكَادَ الْعَفِیفُ أَنْ یَكُونَ مَلَكاً مِنَ الْمَلَائِكَةِ ؛
پاداش مجاهدی كه در راه خدا به شهادت رسیده برتر از پاكدامنی نیست كه توان گناه دارد و گناه نكند، كه پاكدامن در آستانه فرشته شدن است.
ا
امام علی(علیه السلام) فرمودند:
الْقَنَاعَةُ مَالٌ لَا یَنْفَدُ
و قد روى بعضهم هذا الكلام عن النبى صلى الله علیه واله ؛ 
نهی از پیشدستی در گرفتن مالیات
امام علی(علیه السلام) فرمودند:
لِزِیَادِ ابْنِ أَبِیهِ وَ قَدِ اسْتَخْلَفَهُ لِعَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْعَبَّاسِ عَلَى فَارِسَ وَ أَعْمَالِهَا فِی كَلَامٍ طَوِیلٍ كَانَ بَیْنَهُمَا نَهَاهُ فِیهِ عَنْ تَقْدِیمِ الْخِرَاجِ اسْتَعْمِلِ الْعَدْلَ وَ احْذَرِ الْعَسْفَ وَ الْحَیْفَ فَإِنَّ الْعَسْفَ یَعُودُ بِالْجَلَاءِ وَ الْحَیْفَ یَدْعُو إِلَى السَّیْفِ ؛
آنگاه كه «زیاد بن ابیه» را به جانشینی «عبداللّه بن عبّاس» به فرمانروایی فارس گسیل می‏داشت در سخنی طولانی او را از پیشدستی در گرفتن مالیات برحذر داشت و چنین فرمودند: عدالت را اجرا كن و از ستمگری و حیف و میل برحذر باش، كه ستمگری مردم را در به در كند و حیف و میل سرانجام به جنگ و درگیری كشد. 
استقرار دین
امام علی(علیه السلام) فرمودند:
فِی كَلَامٍ لَهُ وَ وَلِیَهُمْ وَالٍ فَأَقَامَ وَ اسْتَقَامَ حَتَّى ضَرَبَ الدِّینُ بِجِرَانِهِ ؛
امام علی (علیه السلام) در ضمن سخنانی فرمودند: او فرمانروایی امور مردم را به دست گرفت، پس آنان را سامان داد و خود پایمردی كرد تا دین استقرار یافت.

امام علی(علیه السلام) فرمودند:
یَأْتِی عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ عَضُوضٌ یَعَضُّ الْمُوسِرُ فِیهِ عَلَى مَا فِی یَدَیْهِ وَ لَمْ یُؤْمَرْ بِذَلِكَ قَالَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ وَ لا تَنْسَوُا الْفَضْلَ بَیْنَكُمْ تَنْهَدُ فِیهِ الْأَشْرَارُ وَ تُسْتَذَلُّ فِیهِ الْأَخْیَارُ وَ یُبَایِعُ الْمُضْطَرُّونَ وَ قَدْ نَهَى رَسُولُ اللَّهِ صلى الله علیه واله عَنْ بَیْعِ الْمُضْطَرِّینَ ؛
زمانی سخت در انتظار مردم است كه توانگران از بخل، آنچه را در دست دارند به دندان گیرند در حالی كه چنین دستوری ندارند.
ارسال رایگان پیامک

راستگویی، نشانه ایمان
امام علی(علیه السلام) فرمودند:
عَلَامَةُ الْإِیمَانِ أَنْ تُؤْثِرَ الصِّدْقَ حَیْثُ یَضُرُّكَ عَلَى الْكَذِبِ حَیْثُ یَنْفَعُكَ وَ أَنْ لَا یَكُونَ فِی حَدِیثِكَ‏ فَضْلٌ عَنْ عِلْمِكَ وَ أَنْ تَتَّقِیَ اللَّهَ فِی حَدِیثِ غَیْرِكَ؛
نشانه ایمان، گزینش راستگویی بر دروغگویی است آنجا كه راستی به زیانت و دروغ به سودت باشد. دیگر آنكه بیش از داناییت سخن مگو، و سوم آنكه در باره دیگران با احتیاط و خداترسی سخن گو.


 

سلام

سه شنبه 25 تیر 1392  5:08 PM
تشکرات از این پست
meshkat2010
meshkat2010
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : مرداد 1391 
تعداد پست ها : 202
محل سکونت : اصفهان

احادیث

صلوات فرستادن در محو کردن گناهان شدید تر از فرو نشاندن آتش توسط آب است

امام علی (ع)

2- در حالت کسالت و خواب آلودگی و سنگینی به نماز نایستید.

امام محمد باقر(ع)

3- بهترین چیزی که بنده پس از شناخت خدا به وسیله آن به در گاه الهی تقرب پیدا می کند نماز است.

امام موسی کاظم(ع)

4- اسلام بر روی پنج پایه بنا شده است نماز روزه زکات حج ولایت

امام محمد باقر(ع)

5- هر کس غمی از غم های دنیا را از دل مومنی بر دارد،خدا هم غمی از غم های آخرت را از دل او برخواهد داشت.

حضرت محمد(ع)

6- هر کس به پدر و مادر نگاه تند و خشم آلود کند اگر چه به وی ستم کرده باشند خداوند نمازش را نمی پذیرد.

امام صادق(ع)

7- همانا نفرت انگیزترین مخلوق خدا بنده ایست که مردم از شر زبان او پرهیز کنند

امام صادق(ع)

برای هر دردی درمانی است و درمان درد گناهان توبه و استغفار است

  حضرت محمد(ع)

9-قلب خود را از کینه دیگران پاک کن تا قلب آنها از کینه تو پاک شود

امام علی(ع)

10- هر که گره از کار مسلمانی بگشاید خداوند در نیا و آخرت گره از کارش خواهد گشود

امام حسین(ع)

 

 

قلب خود را از کینه دیگران پاک کن تا قلب آنها از کینه تو پاک شود.

امام علی (ع)

 

هر که گره از کار مسلمانی بگشاید خداوند در دنیا و آخرت گره از کارش خواهد گشود.

امام حسین (ع)

 

همانا نماز بنده پذیرفته نمی شود مگر آنچه را که با قلبش به نماز توجه کرده است.

امام سجاد(ع)

 

لازمه غرق در نماز شناخت خداست.

امام صادق(ع)

 

از اینکه بر یکدیگر حسادت ورزید دوری کنید زیرا کفر ریشه اش حسادت است.

امام صادق(ع)

 

خوش اخلاقی در بین مردم زینت اسلام است.

امام صادق(ع)

 

غصه نصف پیری است.

حضرت محمد(ص)

 

اگر نماز گزار می دانست تا چه حد مشمول رحمت خداستهرگز سر خود را از سجده ر نمی داشت.

امام علی(ع)

 

آن چنان نماز بگذار که گویی آخرین نماز توستو دیگر هرگز نمازی نخواهی خواند.

حضرت محمد

 

سعادت و خوشبختی انسان در حفظ و کنترل اعضا و جوارح خود از هرگونه کار زشت و خلاف است.

امام سجاد(ع)

 

نیکی به پدر و مادر خیری است که از پیش فرستاده می شود.

امام علی(ع)

 

خوبی بسیار است و کسی که بدان عمل کند اندک

حضرت محمد(ص)

 

نزدیک ترین حالت بنده به خداوند بزرگ وقتی است که در سجده است خداوند فرمود سجده کن .و تقرب بجوی.

امام صادق(ع)

 

راستی مایه آرامش است و دروغ مایه تشویش

حضرت محمد(ص)

سلام

سه شنبه 25 تیر 1392  5:36 PM
تشکرات از این پست
meshkat2010
meshkat2010
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : مرداد 1391 
تعداد پست ها : 202
محل سکونت : اصفهان

ثواب ذكر لا اله الا الله

- امام صادق (ع) فرمودند:كسی كه بدون تعجب لا اله الا الله بگوید خداوند پرنده

ای از آن می آفریند كه تا روز قیامت روی سر گوینده اش بال زده و برایش ذكر می گوید.

 

2- برترین ذكر و بالا ترین شكر="عکس">رسول خدا فرمودند::برترین ذكرها ذكر لا اله الا الله و بالاترین شكرها گفتن  الحمد الله می باشد.

3-  كلید آسمان

رسول خدا فرمودند:هر چیزی کلیدی دارد و كلید آسمان ها گفتن لا اله الا الله است...

سلام

سه شنبه 25 تیر 1392  5:37 PM
تشکرات از این پست
meshkat2010
meshkat2010
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : مرداد 1391 
تعداد پست ها : 202
محل سکونت : اصفهان

سرار موفقیت در تسبیحات حضرت زهرا سلام الله علیها

 
در نگاه اجمالی به آیات الهی و نسخه های طلایی که خداوند متعال برای رسیدن به موفقیت در همه ابعاد دنیوی و اخروی برای ما بیان کرده است با تکرار بعضی از آیات و داستان های قرآن کریم روبرو می شویم و اصولا در نگاهی گسترده تر می توان  تکرار بعضی از عبادت ها از جمله نمازهای پنجگانه را در دین مشاهده کرد .
 
حال چرا برخی از اعمال و عبادات نیاز به تکرار و استمرار دارند دلائل زیادی بیان شده که در این نوشته به بیان یکی از آنها می پردازیم .
 
برای رسیدن به جواب باید در مورد یکی از قوانین  مهم مغز صحبت کنیم و آن قانون این است که هر چیزی بر اثر تکرار زیاد از ضمیر خود آگاه به ضمیر ناخود آگاه انسان نفوذ می کند و در نتیجه می تواند  رفتار و شخصیت انسان ا تحت تاثیر قرار دهد .
 
در داستان زندگی ادیسون این مخترع بزرگ تاریخ که نزدیک به 2500 اختراع رو به نام خودش ظبط کرده میخونیم که در 16 سالگی به خاطر درک خیلی کم و حافظه بسیار ضعیف از مدرسه اخراج شد و بعد از مدتی نیز قوه شنوایی خود را از دست داد ولی با این وجود وقتی از او در اوج شهرت رمز و راز موفقیت های چشم گیر او رو ازش می پرسن میگه به دو دلیل من تونستم موفق بشم.
1)پشت کار فروانی که داشتم .
2) به خاطر حرف های مادرم که در اوج کودنی و نادانی مدام به من میگفت نابغه و من رو با این الفاظ مثبت بمباران می کرد.
 
پس تکرار بعضی از کلمات میتواند خود منشأ اثر شود,حالا اگه این کلمات منفی باشند اثر منفی در رفتار فرد می گزارد و اگر مثبت باشد اثر مثبت.خلاصه اگر ما کلمات و کارهایی رو تکرار کنیم میتواندبه راحتی از ضمیر خودآگاه به ضمیر ناخودآگاه منتقل و بعد تبدیل به انرژی  شود.
 
حال در آیات الهی نیز این قانون جاری و ساری است که بعضی از مسائل به دلیل اهمیت فوق العاده ای که دارند تکرار شده اند تا با خواندن مکرر  آنها نکته هایی که در آنها است در شخصیت و رفتار ما نفوذ کند و بتواند راهنمای ما در مسیر موفقیت و خوشبختی باشد.
 
همه این مسائل بیان شد تا به یکی از مهمترین ذکر ها و عباداتی که ما در شبانه روز چندین بار تکرار می کنیم پرداخته شود و آن تسبیحات حضرت زهرا سلام الله علیها است که بعد از هر عبادتی مستحب است که آن را تکرار کنیم .
 
حال سوالی که در این جا مطرح می شود این است  که  این تکرار چه سودی دارد و چه ویژگی را میتواند به ضمیر ناخود اگاه ما منتقل کند ؟
 
در جواب به این پرسش مهم باید گفت تکرار تسبیحات حضرت زهرا سلام الله علیها نیز از قانون کلی مغز استثنا نیست و میتواند ویژگی های مثبت فراوانی را به ضمیر ناخود آگاه ما منتقل کند که بیان این صفات می پردازیم .
 
وقتی 34 مرتبه الله اکبر می گوییم در حقیقت به بزرگی و عزت خداوند اشاره می کنیم و این درسی مهم برای زندگی ماست که وقتی خداوند بزرگ و با عزت است من هم که جانشین او در زمین هستم باید با بزرگ مردی و عزت زندگی کنم و عزت و بزرگمردی هم یافت نمیشود مگر با عبادت و پیروی از دستورات خداوند چرا که فرمود:
 
(مَنْ كانَ یُریدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمیعاً : هر كس سربلندى مى‏خواهد، سربلندى یكسره از آنِ خداست.)(  فاطر :  10)
 
با تکرار 33 بار ذکر الحمدلله  در حقیقت به مقام پروردگار عالمیان اشاره می کنیم که برای همه موجودات قابل ستایش است:
 
(وَ هُوَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ لَهُ الْحَمْدُ فِی الْأُولى‏ وَ الْآخِرَةِ وَ لَهُ الْحُكْمُ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُون: و اوست خدا[یى كه‏] جز او معبودى نیست. در این [سراىِ‏] نخستین و در آخرت، ستایش از آن اوست، و فرمان، او راست و به سوى او بازگردانیده مى‏شوید.)( القصص :  70)
 
با تکرار این کلمه طلایی میتوانیم این ویژگی را در شخصیت خود به وجود بیاوریم که به شیوه ای زندگی کنید که هم در حال حیات برای دیگران قابل ستایش باشید و هم زمانی که مرگ شما فرا رسید مردم به نیکی از شما یاد کنند .
 
با گفتن 33 مرتبه ذکر شریف سبحان الله به یکی دیگر از خصوصیات خداوند اشاره می کنیم که پاک و منزه بودن و بی عیب و نقص بودن خداوند از هر جهت است , وقتی این ذکر را بارها و بارها تکرار می کنیم علاوه بر اینکه اذعان می کنیم که خداوند پاک و منزه است این درس را هم میتوانیم از این ذکر برای زندگی و رشد و کمال شخصیت خود بگیریم که هرچند انسان معصوم از گناهان و اشتباهات نیست ولی میتوان به شیوه ای زندگی کرد که اشتباهات و گناهان خود را به حداقل برساند و در نتیجه  بتواند مسیر خوشبختی و سعادت را هر چه سریع تر طی کند.
 
خلاصه کلام اینکه تسبیحات حضرت زهرا سلام الله علیها علاوه بر اینکه یک دوره خداشناسی را برای ما به تصویر می کشد به خوبی میتوان  با تکرا رآنها  ویژگی ای مثبتی را به ضمیر نا خود اگاه خود  وارد کنیم ویژگی های مثبتی که می توان به یقین گفت مهمترین اسرار موفقیت در زندگی انسان است ویژگی هایی از جمله : 
 
الف:بزرگمردی  و زندگی با عزت که میتوان با تکرار ذکر الله اکبر در شخصیت خود نهادینه کنیم .
 
ب: زندگی به شیوه ای که مورد ستایش و مدح دیگران باشیم چه در حال حیات و چه بعد از مرگ که میتوان با تکرار ذکر شریف الحمد الله این ویزگی را در درون خود به وجود بیاوریم .
 

ج: و در اخر زندگی به شیوه ای که اشتباهات و گناهان ما به حداقل برسد که میتوان این مسئله را با تکرار ذکر سبحان الله در شخصیت خود جاری و ساری کنیم

سلام

سه شنبه 25 تیر 1392  5:39 PM
تشکرات از این پست
meshkat2010
meshkat2010
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : مرداد 1391 
تعداد پست ها : 202
محل سکونت : اصفهان

وضو دردهای مفاصل را از بین می برد

دانشمند فیزیک سوری تاکید کرد: وضو دردهای مفاصل و روماتیسم را از بین می برد و تلاوت قرآن کریم به انسان انرژی می دهد.
علی منصور کیالی، دانشمند فیزیک دانشکده حلب سوریه و متخصص در اعجاز العلمی در سخنرانی در جایزه بین المللی قرآن در دبی گفت: وضو از فواید بی شماری برخورداراست و علاوه بر اینکه نظافت همیشگی است و پنج نوبت در شبانه روز این روند ادامه دارد، باعث از بین رفتن بارهای الکترونیکی می شود که بر زمین فرود می آید و انسان را به دردهای مفاصل و روماتیسم مبتلا می کند.

کیالی تاکید کرد: برای آب نیروی عجیبی است ولی انسان این انرژی را به خاطر رسیدن آب از طریق لوله ها به منازل و نوشیدنش در بطری ها پلاستیکی از دست می دهد.
وی ادامه داد: نزدیک ترین ماده که زندگی و انرژی را به آب باز می گرداند، سفال است.در همین حال تلاوت قرآن نیز به انسان انرژی می دهد.
 
این دانشمند فیزیک سوری یادآور شد: انسان همیشه در درگیری بین ماده و انرژی است و انرژی منفی از سوی ابلیس پراکنده می شود و این مسئله در قرآن کریم تصدیق شده است هنگامی که درباره مقایسه بین شیطان و پدرمان آدم(ع) می فرماید:"خلقتنی من نار و خلقته من طین"
 
کیالی افزود: انرژی دو نوع است خیر و شر و این دو به ترتیب متبلور می شود.همانگونه که خداوند تبارک و تعالی می فرماید " ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقامو تتنزل علیهم الملائکه ألا تخافوا و لاتحزنوا و ابشروا بالجنه التی کنتم توعدون".

این متخصص اعجاز علمی خاطر نشان کرد: فرشتگان با انرژی مثبت نازل می شوند اما شیاطین انژری منفی ساطع می کند و این مسئله در سخن حق نشان داده می شود که "قل هل انبئکم علی من تنزل الشیاطین، تنزل علی کل أفاک اثیم"

بنابر گزارش پایگاه اطلاع رسانی هسبریس، وی تصریح کرد:این دو انرژی به طور کامل ناموزون و ناهماهنگ هستند و خداوند برای هر فردی فرشته ای قرار داده است تا او را حفظ کند.

سلام

سه شنبه 25 تیر 1392  5:40 PM
تشکرات از این پست
meshkat2010
meshkat2010
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : مرداد 1391 
تعداد پست ها : 202
محل سکونت : اصفهان

هدف خلقت انسان از نظر قرآن چیست ؟

هدف از خلقت انسان از دیدگاه قرآن و عقل چه می‌باشد

در پاسخ توجه به چند نکته ضروری است:
۱٫ هدف فاعل یا هدف فعل: یکی از مسائل اساسی که همیشه برای بشر مطرح بوده و هر انسان عاقل و متفکر پیوسته در اندیشه پاسخ به آن است، هدف زندگی است، یعنی انسان برای چه آفریده شده، برای چه زندگی می‌کند.
سوال «هدف از خلقت چیست» یک وقت به این معناست که هدف خالق از خلقت چیست، یعنی خالق چه انگیزه‌ای دارد و چه چیز عامل و باعث و محرّک او برای خلقت است، این چیزی است که خلقت نمی‌تواند باین معنا هدف داشته باشد، این مستلزم نقص و کمبود فاعل (خداوند) است. یعنی این گونه هدفداری تنها در فاعل‌های بالقوه و در مخلوقات صادق است، و در خالق هستی، یعنی خداوند، مورد و مصداق ندارد؛ چون این‌گونه هدف داشتن‌ها برمی‌گردد به استکمال یعنی فاعل با کار خود می‌خواهد به چیزی و کمالی که ندارد برسد.
ولی یک وقت هدف فعل مطرح است، زیرا هر کاری را که در نظر بگیریم این کار بسوی هدف و کمالی است و برای آن کمال آفریده شده تا به آن برسد،[۱] مانند گیاهی که از زمین می‌روید و شروع به رشد و فعالیت می‌کند، و به سوی کمال پیش می‌رود. این غایت فعلی است. آنچه در این پاسخ پی‌گیری می‌شود همین معنای دوّم است:
من نکردم خلق تا سودی کنم
لیک تا بر بندگان جودی کنم
۲٫ غایت در خلقت انسان به این‌که ماهیت انسان چیست برمی‌گردد؟ و در انسان‌ها چه استعدادهایی نهفته است، و برای انسان چه کمالاتی امکان دارد؟ هر کمالاتی که در امکان انسان باشد باید بحث شود، انسان برای آن کمالات آفریده شده است. بشر به این مقدار می‌فهمد که انسان برای رسیدن به کمال آفریده شده است، اما کمال انسان در چیست؟ برخی کمال انسان را در برخورداری هرچه بیشتر از لذائذ مادّی می دانند، و اصالت های اجتماعی کمال انسان را در برخورداری دسته جمعی از مواهب طبیعی، اما گروهی کمال انسان را در ترقیات معنوی و روحانی که از راه ریاضت‌ها و مبارزه با لذائذ مادّی حاصل می‌شود می بینند، و عده‌ای هم کمال را در ترقی عقلانی که از راه علم و فلسفه حاصل می‌شود می دانند.[۲]
حال باید برای رسیدن به پاسخ مطلوب سراغ عقل، این حجت باطنی و درونی خدا و قرآن این کتاب الهی، و تأمین‌کنندة سعادت بشری رفت.
الف: هدف آفرینش از دیدگاه عقل
از نظر عقلی آفرینش نوعی احسان و فیض از جانب خداوند نسبت به موجودات ممکن است؛ یعنی آنچه امکان خلق شدن دارد، خداوند از خلق کردن آن بخل نمی‌ورزد و دریغ نمی‌کند، چنین آفرینشی «حُسن ذاتی دارد» و قیام به چنین فعلی که ذاتاً پسندیده است، جز آن که خود فعل زیبا باشد، به چیز دیگری نیاز ندارد، زیرا نشانه جود و فضل اوست. خداوند متعال همان طور که واجب بالذات است، واجب من جمیع الجهات است، و لذا محال است که موجودی قابلیت وجود پیدا کند و از ناحیة او افاضه وجود نشود و امساک گردد.[۳] از نظر عقلی هر موجودی که امکان خلق شدن دارد، با زبان حال درخواست وجود و کمال می‌کنند، آفرینش جهان در واقع پاسخ به این امکان و درخواست‌های طبیعی و ذاتی اشیاء است.
خداوند وسایل کمال هر موجودی را در اختیار او می‌گذارد و ارادة حکیمانه او بر این قرار گرفته که موجود تا موجودات به صورت طبیعی و جبری به سوی کمال خویش حرکت کند، در حالی که ارادة حکیمانه او در برخی موجودات چون انسان بر این تعلق گرفته که از طریق اختیار و آزادی، کمالاتی را کسب نماید.
از نظرگاه عقل اساساً اصل آفرینش یک گام تکاملی عظیم است، زیرا چیزی را از عدم به وجود آوردن، و نیستی را هستی دادن، و صفر را به مرحلة عدد رساندن است، تمام برنامه‌های دینی و الهی بعد از گام اول در ادامه و راستای همین مسیر، و پی نمودن راه تکامل می‌باشد.[۴]
ب: هدف آفرینش در قرآن: قرآن با بینشی عمیق، سرنوشت نهایی و هدف از آفرینش انسان و حتّی جهان را مورد بررسی و کنکاش قرار داده و مقصد و مقصود مشخصی را برای آفرینش بیان نموده است. چرا که آفرینش این جهان بزرگ و خلقت موجود عظیمی به نام انسان، نمی‌تواند بدون هدف و باطل باشد. قرآن کریم می‌فرماید: «أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناکُمْ عَبَثاً وَ أَنَّکُمْ إِلَیْنا لا تُرْجَعُونَ؛ آیا می‌پندارید که شما را بیهوده آفریده‌ایم و به سوی ما باز نمی‌گردید؟»[۵]
یا در جای دیگر در ارتباط با کل نظام هستی می‌فرماید:‌ «یَتَفَکَّرُونَ فِی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً.» حال این سؤال رخ می‌نماید که این هدف از نظرگاه قرآن کریم چیست؟ قرآن کریم برای آفرینش انسان اهدافی را بیان نموده است که برخی از آن‌ها اصلی، برخی تبعی و ابزاری، و برخی به منزلة نتیجه می‌باشد. از این میان می‌توان به موارد زیر اشاره نمود:

 

 

الف) آزمایش و ابتلاء:
در آیاتی از قرآن کریم، هدف از آفرینش انسان‌ها آزمایش و امتحان دانسته آن شده است، از جمله که می‌فرماید: «الَّذِی خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیاةَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً؛[۶] خداوند مرگ و حیات را آفرید تا شما را بیازماید که کدام یک از شما بهتر عمل می‌کنید و او شکست‌ناپذیر و بخشنده است.» این امتحان برمی‌گردد به ظهور و بروز کمالات انسانی که در مقدّمه اشاره شد.

 

ب) علم توحید:
در آیة دیگر، هدف از آفرینش آدمی را علم به قدرت بی‌پایان الهی و آگاهی به یگانگی او می‌داند، آن‌جا که می‌فرماید: «اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ وَ مِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ یَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَیْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَلى کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدِیرٌ؛[۷] خداوندی که هفت آسمان را آفرید و از زمین نیز همانند را، فرمان او پیوسته فرود آید تا بدانید خداوند (یگانه) و بر همه چیز توانا است.» [۸] معرفت خدا و علم توحید زمینه‌ساز بالاترین کمالات است برای انسان که سودش به خود انسان برمی‌گردد نه خداوند، چرا که او غنی مطلق می‌باشد.

 

ج) عبادت:
در موردی دیگر، از عبادت به عنوان هدف آفرینش انسان و جن نام برده شده است: «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ؛[۹] من جنس و انس را نیافریدم جز برای این‌که عبادتم کنند.» (و بدین‌وسیله به قلّة کمالات راه یابد).

 

د) رسیدن به رحمت الهی:
در برخی از آیات قرآنی، هدف از آفرینش انسان را رسیدن به رحمت بی‌پایان الهی می‌داند و می‌فرماید: «وَ لَوْ شاءَ رَبُّکَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً واحِدَةً وَ لا یَزالُونَ مُخْتَلِفِینَ إِلاَّ مَنْ رَحِمَ رَبُّکَ وَ لِذلِکَ خَلَقَهُمْ؛[۱۰] اگر پروردگارت می‌خواست، همة مردم را یک امت قرار می‌داد، ولی آن‌ها همواره مختلفند، مگر کسی که مورد رحمت الهی قرار گیرد، و برای همین (پذیرش رحمت) خداوند آن‌ها را آفرید».

 

آیات یاد شده، چهار هدف مهم و اساسی را برای آفرینش آدمی بیان نموده که برخی اصلی، برخی ابزاری و وسیله‌ای است (برای رسیدن به هدف اصلی)، و برخی به منزلة نتیجه می‌باشد:
۱٫ آزمایش انسان‌ها.
۲٫ علم به قدرت بی‌پایان الهی.
۳٫ عبودیت.
۴٫ رسیدن به رحمت الهی.
در این میان، می‌توان گفت رسیدن به کمال و نزدیک شدن به خداوند بالاترین هدف آفرینش است، چرا که مراد از بندگی رسیدن به اوج کمال و قلّة سعادت بشری است و انسان کامل کسی است که به جوار و آستان قرب الهی راه یافته و در نتیجه، از رحمت بی‌پایان او بهره‌مند شده است. این بهره‌مندی از رحمت الهی، نتیجة عبودیت و رسیدن به مرتبة کمال انسانی است. بنابراین، هدف اصلی از آفرینش انسان رسیدن به کمال است. امّا آزمایش بندگان و عبادت از هدف‌های متوسط و ابزاری و برای رسیدن به آن هدف عالی یعنی کمال می‌باشد. بهره‌مندی از رحمت بی‌پایان الهی هم نتیجة رسیدن به کمال است.[۱۱]
بنابراین، در یک جمله می‌توان گفت هدف از خلقت انسان عبودیت و رسیدن به مرتبة کمال و استفاده از رحمت بی‌پایان الهی است. دادن رحمت نیز، مقتضای ذات الهی است؛ یعنی ذات او این‌گونه فیاض است که رحمت از او صادر می‌شود و هر موجود را به کمال شایسته خویش می‌رساند.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
۱٫ هدف زندگی، استاد مرتضی مطهری، ص ۱ـ۴۴٫
۲٫ خودشناسی برای خودسازی، استاد مصباح یزدی، ص ۱ـ۷۸٫
۳٫ تفسیر نمونه استاد مکارم شیرازی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج ۲۲٫ ص ۳۸۴ـ۳۹۶٫
[۱] . مطهری، مرتضی، هدف زندگی، جزوة شماره ۷، تهران، حزب جمهوری اسلامی، ۱۳۵۹، ص ۵ ـ ۶٫
[۲] . مصباح یزدی، محمدتقی، خودشناسی برای خودسازی، مؤسسة در راه حق، ص ۲۳٫
[۳] . مطهری، مرتضی، معارف اسلامی، در آثار استاد مطهری، قم، معاونت امور اساتید و دروس معارف اسلامی، چاپ سوّم، ۱۳۷۷، ص ۱۷٫
[۴] . ر. ک: در ساحل اندیشه، مؤسسة تعلیماتی و تحقیقاتی امام صادق ـ علیه السّلام ـ ، ص ۸۶٫
[۵] . مؤمنون/ ۱۱۵٫
[۶] . ملک/ ۲٫
[۷] . طلاق/ ۱۲٫
[۸] . طلاق/ ۱۲٫
[۹] . ذاریات/ ۵۶٫
[۱۰] . هود/ ۱۱۹٫
..[۱۱] . ر.ک: مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، تفسیر نمونه، تهران دارالکتب الاسلامیه، ج ۲۲، ص ۳۸۴ ـ ۳۹۶٫

سلام

سه شنبه 25 تیر 1392  5:42 PM
تشکرات از این پست
meshkat2010
meshkat2010
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : مرداد 1391 
تعداد پست ها : 202
محل سکونت : اصفهان

بخوان و بالا برو

از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود:
بر شما باد به خواندن قرآن ، بدرستیکه درجات بهشت به عددآیات قرآن است پس زمانی که روز قیامت شد به خواننده قرآن گفته می شود : قرآن بخوان و بالا برو، پس به اندازه هر آیه ای که می خواند درجاتش بالا می رود.
از انچه که در این حدیث فهمیده می شود این لطف و مرحمت فقط از ان حافظان نیست بلکه هر قاری که قران را قرائت نماید را شامل می شود ودر خصوص قرائت قران و ثواب انها احایث زیادی وجود دارد
رسول خدا صل الله علیه واله وسلم فرمودند: این قرآن نور روشن ، ریسمان محکم فضیلت بزرگ ومرتبه بلند ی است و مایه شفا وسعادت است . هرکس ازقرآن روشنایی طلب نماید خداوند اورا منوّر فرماید و اگر امورش را به آن وا گذ ارد خداوند او را حفظ کند و هر کس به قرآن توسل جوید خداوند نجاتش بخشد وهر کس ملاز م قرآن شود بلند مرتبه گردد و هرکس که از آن طلب شفا کند خداوند اورا شفا دهد وکسی که آن را مقدّم بر هر چیزی بدارد خداوند اورا هدایت کند وهرکه از غیر قرآن هدایت طلبد خداوند او را به حالت گمرا هی وا گذارد و کسی که با آن انس و الفت د اشته باشد خداوند اورا به سعادت می رساند وکسی که آن را پیشوا ومقتدا و محل اعتماد خود در رجوع کردن به آن قرار دهد خداوند او را در بهشت جای داده وزندگی سالم و با آرامشی رابرایش مهیا می سازد. ...

 

سلام

سه شنبه 25 تیر 1392  5:44 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها