0

«پيشرفت مطلوب و مغالطات تحليلي» - روزنامه رسالت - صالح اسکندري ا

 
salmanjavan
salmanjavan
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1390 
تعداد پست ها : 11418
محل سکونت : اصفهان

«پيشرفت مطلوب و مغالطات تحليلي» - روزنامه رسالت - صالح اسکندري ا

«پيشرفت مطلوب و مغالطات تحليلي» سرمقاله روزنامه رسالت به قلم صالح اسکندري است كه در آن مي خوانيد:

يکي از آفاتي که فضاي تبليغاتي و سياسي  جوامع مختلف را در معرض آسيب هاي فراواني قرار مي دهد مغالطات و مغالطه گراني هستند که با وارونه نمايي حقايق، مانع از تحليل درست پديده هاي سياسي و اجتماعي و همچنين وضعيت کلي حاکم بر جامعه توسط برخي نخبگان سياسي ارگانيک و غير ارگانيک مي گردند.

اين مغالطات چه در تاييد يک جاي عملکرد سيستم سياسي و چه در رد و انکار دستاوردهاي آن، در نهايت منتهي به يک فهم ضد عقلاني مي شود که در مقام تبيين و يا در مقام تجويز و اولويت بندي در سياست ها مي تواند عوارض سوئي را به همراه داشته باشد.

امروزه سياستمداران مي کوشند با متکثر کردن کانالهاي اطلاعات و توسعه کيفي و کمي سنسورهاي اجتماعي با علايق و سلايق مختلف فهم دقيقي از واقعيت هاي اجتماعي پيدا کنند. در واقع اقتضاي معرفت عقلاني نسبت به جامعه بسته به داشتن يك جمع بندي صحيح و منطقي از وضعيت عمومي كشور است.

مغالطه و مغالطه گري ناظر به مسائل داخلي ايران نيز يکي از آسيب هاي هميشگي فضاي حاکم بر تبليغات و همچنين برخي محافل سياسي کشورمان بوده که به تحليل نادرست از شرايط کلي مي پردازند. اين دست مغالطات که بيشتر در حوزه مسائل داخلي ايران صورت مي گيرد، ريشه در سه موضوع مي تواند داشته باشد.

اول اينکه کسي که سفسطه مي کند و يا حقايق را وارونه نشان مي دهد ناخواسته گرفتار اشتباه شده است و درک درستي از وضعيت کشور ندارد. ديگر اينکه مغالطه گر با علم به واقعيت ها اما عامدانه دست به مغالطه و وارونه نمايي مي زند و سوم اينکه جرياني در داخل و يا خارج از کشور با واسطه يا بي واسطه "مديريت ادراک" برخي از نخبگان را ناظر به موضوعات داخلي کشور به دست گرفته باشد.

رهبر معظم انقلاب در ديدار اخير رئيس و اعضاي مجلس خبرگان رهبري ضمن بيان ارزيابي خود از وضعيت عمومي کشور تأكيد كردند:«در مسائل مختلف از جمله مسائل داخلي بايد مراقب بود تا مغالطه‌ها ما را به اشتباه در تحليل گرفتار نكند».

در اين وجيزه به برخي از اين مغالطات که عده اي از  نخبگان کشور را به تحليل هاي غلط و موضع گيري هاي ناصواب رسانده است، اشاره مي شود: يکي از مغالطات متداول در بين سفسطه گران و مغالطين «تعميم ناروا» است.

يعني از يک مصداق جزئي به يک قضاوت کلي رسيدن! اين مغالطه در شرايط کنوني کشور به کرات توسط کساني که ناخواسته يا عامدانه در خصوص مسائل مختلف تحليل هاي غلطي ارائه مي دهند و يا حتي کساني که در صدد مديريت ادراک برخي نخبگان هستند به کار گرفته مي شود. اين عده با تعميم يک کاستي و يا يک مشکل جزئي به گونه اي وانمود مي کنند که گويا سيستم در ساختار و روند کلي خود دچار «بحران» شده است.

مثلا در موردي نظير توليد، از چيزي حدود 800 هزار واحد کار در کشور اگر تنها حدود 1200 واحد بر اثر هدفمندي يارانه ها دچار مشکلاتي شوند به يک باره بر اثر اين مغالطه، قضاوت و حکمي صادر مي شود که کل توليد دچار بحران شده است و همه کار خانه ها و سرمايه هاي کشور خوابيده است.

اين در حالي است که چرخ صنعت سريع تر از گذشته در حال گردش است، کارگران در حال کار هستند و افزايش صادرات غير نفتي کشور در حوزه هاي صنعتي، معدني و کشاورزي بعد از هدفمند سازي يارانه ها بيانگر اين است که واقعيت از آنچه مغالطه گران مي گويند متفاوت است.

هر چند اين به معناي ناديده گرفتن مشکلات حدود يک دهم درصد واحدهاي کار در کشور نيست و ضرورت دارد تا سياست هاي حمايتي و جبراني در خصوص آنها به اجرا درآيد.

مغالطات آماري يکي از شيوه هاي معمول براي فريب افکار عمومي و وارونه نمايي حقايق، توسل به مغالطات آماري است. در اين مغالطات در اثبات يا انکار يک موضوع، مغالطه گران تلاش مي کنند با شيوه هاي مختلفي که براي ارائه يک واقعيت از طريق آمار وجود دارد به اهداف مطمح نظر خود نائل شوند.

مقدمه اين حرکت ايجاد ترديد در آمار هاي رسمي و زير سوال بردن مراجع متولي ارائه آمار است. کمتر کسي مغالطات آماري انتخابات رياست جمهوري دهم نظير شاخص فلاکت و يا نمودار تورم (نقطه اي-سالانه) را فراموش کرده است. 

مثلا در اين دست مغالطات آماري تلاش مي شود  با بحراني نشان دادن اوضاع اقتصادي کشور بدون توجه به بحران هاي اقتصادي بين المللي اين نتيجه گرفته شود که شاخصها از جوانب مختلف در حال سقوط هستند يا جرياني مي کوشد با استناد به آمار کاهش فروش نفت در يک مقطع زماني کوتاه اين نتيجه تحصيل شود که تحريم ها کارساز شده و جمهوري اسلامي بايد در مقابل نظام سلطه کوتاه بيايد.

در صورتي که بعد از گذشت کمتر از يک ماه با توسل به روش هاي جايگزين روند صعودي فروش نفت آغاز شده و مجددا به رقم هاي قبلي حدود دو ميليون بشکه رسيده است.

حضرت امير المومنين(عليه السلام) مي فرمايند: «كلمة حقّ يراد بها لباطل» يعني حرف حقي زده مي شود اما از آن نتيجه باطلي گرفته مي شود. اين روزها برخي از نخبگان سياسي ما دم از اخلاق، عدالت و وحدت مي زنند. مثلا مي گويند دروغ يکي از آفات جامعه است.

اين کلمه حق است اما منظور و نتيجه اي که آنها از اين حق مي گيرند اين است که جامعه در سطح کلان دچار دروغ،رياکاري و انحراف شده است و اين ناشي از رفتار دولتمردان و جرياني است که مورد اقبال عمومي واقع شده است.

چرا که «الناس علي دين ملوکهم» برخي نيز دم از عشق و انسانيت مي زنند که حرف درستي است اما نتيجه اي که آنها خواسته يا ناخواسته از آن مي گيرند پنهان سازي اسلاميت در قفاي تکرر انسانيت است. اين موضع مي تواند ناشي از مديريت ادراک باشد که مثلا الان خير اسلام در ترويج ايرانيت است! و يا مي تواند ناشي از فهم ناصواب آنها از واقعيات اجتماعي باشد و ...

يکي ديگر از مغالطاتي که اين روزها در فضاي سياسي و رسانه اي کشور معمول شده است مغالطه «تصديق تالي» است.

يعني اگر در يک فرض منطقي  (الف) آنگاه (ب) باشد در اين مغالطه بيان مي شود(ب) نيز نتيجه مي دهد (الف) را. مثلا در اين فرض منطقي که اگر شما ميگرن داشته باشيد آنگاه سردردهاي شديد دوره اي خواهيد  داشت مغالطه مي شود که اگر شما سردردهاي دوره اي داشتيد حتما ميگرن داريد.

نمونه اين مغالطه در جريان هدفمند سازي يارانه ها بارها مورد تفوه قرار گرفت. مثل اينکه اگر قانون هدفمند شدن يارانه ها اجرا شود يک تورم نسبي در پي خود خواهد داشت. حال مغالطه به اين صورت است که هر تورمي در کشور ناشي از اجراي قانون هدفمندي يارانه هاست.

و يا اين فرض که اگر بازار ارز و سکه بي ثبات شود آنگاه دولت به عنوان بيشترين دارنده ارز و طلا مي تواند نقدينگي بيشتري را جمع آوري کند. مغالطه به اين شکل مي شود که دولت مي خواهد نقدينگي را جمع آوري کند پس بازار ارز و سکه نيز بي ثبات مي شود.

در اين مغالطه يک پديده محصول يک پديده ديگر معرفي مي شود. مثلا کاهش نرخ زادو ولد در سالهاي اخير تنها و فقط به فشارهاي اقتصادي بر مردم مرتبط مي شود.

اين در حالي است که مي تواند عوامل مهم ديگري نيز دخيل باشد چرا که فرزند آوري حتي در بين خانواده هاي مرفه نيز پايين آمده است و حتي زماني که افراد با درآمد پايين تمايل بيشتري به فرزند داشته اند دهک هاي بالايي جامعه از زاد و ولد امتناع مي کردند يا در مثال ديگر موضوعاتي نظير طلاق و يا افزايش سن ازدواج جوانان تنها و تنها به رويکرد مديران فعلي مرتبط شود.

اين در حالي است که اين عامل شايد موثر باشد اما عوامل مهمتري نيز وجود دارد که به رويکرد مديران با گرايش هاي مختلف سياسي ارتباطي ندارد.

يکي ديگر از مغالطاتي که در تحليل شرايط کلي حاکم بر کشور صورت مي پذيرد سطحي نگري برخي نخبگان سياسي است.

اين دست نخبگان به جاي آنکه انقلاب را از يک منظر کلان تحليل کنند و روند حرکت جمهوري اسلامي ايران را از ابتداي پيروزي انقلاب تا به امروز تحليل نمايند خود را با يک سري موضوعات جزئي و سطحي که در روند حرکت هر نظامي محتمل است درگير مي کنند و بر اساس اين سطحي نگري حتي به تحليل و اتخاذ موضع مي رسند. مثلا فشارهاي اقتصادي چند ماهه اخير را دستمايه تحليل هاي خود قرار مي دهند و به يک باره نتيجه مي گيرند که کشور در شرايطي است که نياز به يک منجي دارد.

اين در حالي است که اگر صندلي خود را از ميز کارشان عقب بکشند و ازمنظري کلان به کارتابل انقلاب اسلامي بنگرند، مشاهده خواهند کرد که انقلاب اسلامي شرايط به مراتب سخت تري را نيز پشت سر گذاشته است و نفت هفت و هشت دلاري را که به سختي مي توانست در شرايط جنگي بفروشد در کارنامه خود دارد.

انقلابي که در کمتر از دو ماه صد ها نفر از مقامات و مسوولين عالي رتبه خود را در هفتم تير و هشتم شهريور از دست مي دهد هنوز سرپاست و حرکت رو به جلو خود را ادامه مي دهد.

انقلابي که با هيچ امکانات مادي توانست در هشت سال جنگ تحميلي کشوري را که تا بن دندان مسلح و مستظهر به حمايت تمام جبهه استکبار بود به زانو درآورد چگونه امروز که در اوج اقتدار و عزت خود است در مقابل اخم چند کشور بحران زده غربي کمر خم مي کند و واهمه اي به خود راه مي دهد.حکايت اين دسته از نخبگان بدبين ما که در 33 سال گذشته با سطحي نگري هاي خود همواره منتظر بودند شش ماه ديگر و يا يک سال ديگر نظام سقوط کند مانند کسي است که سوار بر قطار است.

کودکي از بيرون سنگي به طرف شيشه اين قطار پرتاب مي کند و شيشه اي مي شکند. اين فرد تصور مي کند با اين سنگ قطار از ريل خود خارج شده و عنقريب است که به صخره يا کوهي برخورد کند. غافل از اينکه قطار پيشرفت ملت ايران از سه دهه پيش به راه افتاده و اگر سنگي هم پرتاب شود نمي تواند جلوي اين حرکت پرشتاب را بگيرد.

رهبر معظم انقلاب اسلامي در ديدار خبرگان به خوبي خاطرنشان كردند:«ارزيابي من از شرايط اين است كه كشور، در مجموع در حال پيشرفت مطلوب است و نشانگر شرايط مناسب و خوب كشور براي نشان دادن عظمت اسلام است».

جمهوري اسلامي ايران امروز در بهترين زمان ممکن و عالي ترين آمادگي براي صعود به قلل رفيع بشريت در يک نظام عادلانه جهاني و پي ريزي الگوي پيشرفت ايراني و اسلامي است. اين شرايط را بايد درک کرد و مغتنم شمرد. اگر با تحليلهاي دم دستي قدر اين فرصت را ندانيم چيزي جز حسرت در انتظارمان نخواهد بود.

جمعه 24 شهریور 1391  12:55 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها