نهج البلاغه كتابی است كه برخلاف سایر كتب روایی و حدیثی، پای را از دایره معتقدان به تشیع و بلكه دین اسلام، فراتر نهاده و بسیاری از دانشمندان سایر ادیان و مكاتب را به خود جذب كرده است.[1] دكتر طه حسین مصری فقط وحی و كلام خدا را بالاتر از سخن حضرت قرار میدهد و به قول ابن ابی الحدید معتزلی نیز سزاوار است تمام سخن شناسان عرب در برابر كلمات امام ـ علیهالسلام ـ سجده كنند.
به نظر میرسد یكی از عوامل تأثیرگذار در این زمینه، گستردگی و عمومیت مباحثی باشد كه در خطبهها و نامهها و نیز كلمات قصار، مورد اشاره امیرالمؤمنین علی ـ علیهالسلام ـ قرار گرفته است.
عناوین و موضوعات مطرح شده این كتاب آن چنان گسترده و متنوع است كه به سختی میتوان همه آنها را در چند بخش كلی قرار داد. شهید مطهری عناوین كلی این كتاب شریف را در 14 موضوع كلی دسته بندی كرده است. البته ایشان در صدد ارائه تحقیقی جامع در این زمینه نبودهاند. به علاوه كه عناوین مورد نظر ایشان بیش از حد كلی هستند، مثل الهیات و ماوراء الطبیعه یا موعظه و حكمت، و یا اسلام و قرآن، كه بدون تردید قابل تفكیك به عناوینی بسیار جزئیتر میباشند.[2] ولی دانشمندان دیگری كه تلاشی در این مسیر داشتهاند، موضوعات را به نحو دیگری شكل دادهاند. مثلاً كتاب «الدلیل علی موضوعات نهج البلاغه» در تحت هفت عنوان كلی 132 موضوع، و كتاب «المعجم الموضوعی لنهج البلاغه» 604 موضوع را در 22باب برشمردهاند. در كتاب «تصنیف نهج البلاغه» نوشته لبیب بیضون موضوعات كتاب تحت 376 عنوان گرد آمدهاند.[3] علامه تستری در كتاب سترگ «بهج الصباغه» 67 عنوان ذكر كرده است. كتاب «الهادی» دارای 625 موضوع است و برخی از محققین نیز معارف این كتاب را در 300 موضوع اساسی تنظیم كردهاند.[4] دكتر صبحی صالح محقق لبنانی نیز در پایان نهج البلاغه، حدود 245 موضوع را به عنوان موضوعات عامه دستهبندی كرده است، به علاوه كه عناوین مربوط به مسائل شرعی و اعتقادی و مسائل اجتماعی و مطالب فلسفی و كلامی را نیز از هم تفكیك و دستهبندی كرده است.[5] در پایان ترجمه محمد دشتی از نهج البلاغه نیز فهرستی موضوعی با بیش از 1400 عنوان كلی آمده[6] و در مقدمه همین كتاب نیز، به كتاب «فرهنگ معارف نهج البلاغه» اشاره شده كه حاوی پانزده هزار عنوان كلی و جزئی است.[7]
نگاهی به كتابهای منفرد و تكنگاریها نیز در این مورد میتواند نماینده تنوع موضوعی این كتاب بزرگ باشد؛ حكمت نظری و عملی، الهیات، دنیا، جاهلیت، جهاد، خوارج، جامعه، حكومت اسلامی، صفات جمال و جلال خدا، زن، امامت، سیمای قرآن، نظرات سیاسی، شهادت، مثلها، و ... عناوین برخی از كتابهایی هستند كه محور تحقیق در همه آنها نهج البلاغه بوده است.[8]
این نوع از اختلاف نظرها و ناتوانی از ارائه یك دستهبندی جامع و همه پسند، خود گواه این است كه معارف مطرح شده در نهج البلاغه بسیار گستردهتر از آن است كه بتوان آنها را در گروهبندیها معمولی علمی جای داد.
با نگاهی گذرا به عناوین خطبهها و نامهها و نیز كلمات قصار حضرت نیز میتوان به وسعت دایره علوم و معارف این كتاب راهی گشود.
به عنوان مثال در خطبه اول نهج البلاغه میتوان این عناوین را مشاهده نمود؛ توحید و ذات و صفات الهی، كه حاوی بلندترین معارف فلسفی و توحیدی است، كیفیت آفرینش جهان هستی، معارفی درباره فرشتگان، داستان خلقت آدم ـ علیهالسلام ـ، فلسفه بعثت انبیاء، خصوصیات پیامبر اسلام ـ صلی الله عَلیهِ وَ اله و سَلَم ـ، قرآن شناسی، و فلسفه تشریع حج، كه البته این موارد عناوین كلی مطرح شده در این خطبهاند و جوینده تشنه كام، با دقت در عبارات هر بخش از این خطبه در زمینههای دیگر نیز زلال معرفت را در كام خود خواهد یافت. چنان كه حضرت در داستان حضرت آدم ـ علیهالسلام ـ، هم شیطان را معرفی میكنند و هم شیوههای فریب او را و هم به ویژگیهای حیات زمینی اشاره میكنند.[9] همین گستردگی و تنوع موضوعات در سایر خطب و نامهها نیز به چشم میخورد. خطبه 192 كه با نام خطبه قاصعه شناخته شده است، با داستان ابلیس و آدم آغاز شده و سپس حضرت به امتحان الهی در زندگی انسان اشاره میكنند، شیطان و وساوس او و راههای مقابله با او، كبر و مستكبرین، عبرت از گذشته، اشاره به زندگی برخی از انبیاء، ارزش كعبه، نفی تعصبات بیجا، نعمتی به نام نبوت حضرت ختمی مرتبت ـ صلی الله عَلیهِ وَ اله و سَلَم ـ، وحی، و ... نیز همه در همین خطبه آمدهاند. نامه 31 كه خطاب به امام حسن مجتبی ـ علیهالسلام ـ، نوشته شده است، خود گنجینهای است از علوم مختلف، به خصوص اخلاق و علوم تربیتی، نامه 53 خطاب به مالك اشتر كه یكی از معروفترین نامههای نهج البلاغه است، منشوری است راهگشا درباره شیوههای مدیریتی و برخورد با مردم و وظایف حاكمان.
زندگی مردم در جاهلیت، امام شناسی، علی شناسی، اخلاق و توصیههای اخلاقی، جنگ و جنگآوری، تاكتیكهای نظامی، دوستی و دوستان، خانواده، جامعه، انسان شناسی، شگفتیهای آفرینش، شرح عجایب خلقت برخی از حیوانات، توصیف عظمت آسمان و ستارگان، شناخت قبائل عرب، ضرورت امامت، حكایت وقایع تاریخی، تحلیل روزگار خود، عدالت، تقوا و صفات متقین، دنیا و دنیا شناسی، مردم شناسی، قضا و قاضی، ایمان، معاد و مجموعه بحثهای مربوط به آن، روانشناسی اقوام و شهرها، خوارج، شبهه و شبهه شناسی و مقابله با آن، بیان احكام علمی و فرعی دین، خبر دادن از آینده، امام زمان ـ عًجَلَ الله تعالی فَرَجَهُ الشریف ـ، معرفی برخی از اصحاب و یاران، ذكر نعمتهای الهی، دعا و روش دعا، نفس و محاسبه نفس، علل انحراف جوامع مختلف قرآن و ویژگیهایش، یاد خدا، آزمایش و امتحان الهی، نفاق و منافقین، عقل و دایره نفوذ و شناخت آن، فلسفه احكام، و صدها عنوان دیگر، از موضوعات مطرح شده در این گنجینه شیعی است.[10]
كلمات قصار، نیز خود نیازمند شرحی مفصلند و در این مجمل نمیگنجند. مخاطب در مواجهه با هر یك از این جملات به ظاهر كوتاه، خود را در برابر عظمتی وصف ناشدنی، حقیر میبینند و حیرت او از این همه گونهگونی در دانش، گام به گام و سطر به سطر افزون میشود.
روش برخورد با فتنه، عوامل پستی و هلاكت انسان، فیزیولوژی انسان، كیفیت روابط اجتماعی، روش برخورد اخلاقی با دشمن، روابط دوستانه، علل فرار نعمتها، نقش خویشاوندان در عزت و ذلت انسان، رفتار شناسی، زهد، یاد مرگ، صبر، یقین، حكمت، بینیازی واقعی، روانشناسی عاقل و احمق، قلب و راه نفوذ در آن، قضاء و قدر الهی، عبادات، استبداد رأی، روش سئوال كردن، و بالاخره مسئولیت علما، فقط برخی از عناوینی هستند كه در بخش حكمتهای نهج البلاغه جمع آوری شدهاند.[11]
بدیهی است در یك مقاله كوتاه ارائه فهرستی گویا و كامل از این موضوعات غیر ممكن میباشد، لذا تلاش ما در واقع پرسهای است بر ساحل اقیانوس علم علوی، كه شمّهای از آن در نهج البلاغه نمود یافته است. علاوه بر تنوع موضوعی در معارف نهج البلاغه وجود دارد. غنا و عمق دانشهایی مطرح شده در نهج البلاغه نیز خود از عوامل جامعیت بخشیدن به این كتاب است، آنچه از زبان حضرت جاری شده است. كلماتی سطحی نیست كه پس از گذشت زمانی چند گرد كهنگی بر آن بنشیند. بلكه امام علی ـ علیهالسلام ـ آن چنان معانی ژرفی را در خود جای دادهاند كه در هر زمان، فهمی نو از آن لازم میآید و شرحی برای درك تعالیم آن حضرت نگاشته میشود. گواه این مدعی تعدّد شروحی است كه در نهج البلاغه نوشته شده است. تا آن جا كه مرحوم علامه امینی 81 شرح را نام میبرند و در الذریعه نیز از 150 شرح ذكر به میان آمده است (ر.ك: مهریزی، همان، ص 163) و آیا تلاش فلاسفه و دانشمندان الهیات میتواند به درك تمامی آنچه در كلمات توحیدی مغرت نهفته است راه یابد!.
نكته پایانی، جملهای از حضرت امام خمینی(ره) است كه میفرماید؛ كتاب نهج البلاغه بعد از قرآن، بزرگترین دستور زندگی مادی و معنوی و بالاترین كتاب رهایی بخش بشر است و دستورات معنوی و حكومتی آن بالاترین راه نجات است.نهج البلاغه كتابی است كه برخلاف سایر كتب روایی و حدیثی، پای را از دایره معتقدان به تشیع و بلكه دین اسلام، فراتر نهاده و بسیاری از دانشمندان سایر ادیان و مكاتب را به خود جذب كرده است.[1] دكتر طه حسین مصری فقط وحی و كلام خدا را بالاتر از سخن حضرت قرار میدهد و به قول ابن ابی الحدید معتزلی نیز سزاوار است تمام سخن شناسان عرب در برابر كلمات امام ـ علیهالسلام ـ سجده كنند.
به نظر میرسد یكی از عوامل تأثیرگذار در این زمینه، گستردگی و عمومیت مباحثی باشد كه در خطبهها و نامهها و نیز كلمات قصار، مورد اشاره امیرالمؤمنین علی ـ علیهالسلام ـ قرار گرفته است.
عناوین و موضوعات مطرح شده این كتاب آن چنان گسترده و متنوع است كه به سختی میتوان همه آنها را در چند بخش كلی قرار داد. شهید مطهری عناوین كلی این كتاب شریف را در 14 موضوع كلی دسته بندی كرده است. البته ایشان در صدد ارائه تحقیقی جامع در این زمینه نبودهاند. به علاوه كه عناوین مورد نظر ایشان بیش از حد كلی هستند، مثل الهیات و ماوراء الطبیعه یا موعظه و حكمت، و یا اسلام و قرآن، كه بدون تردید قابل تفكیك به عناوینی بسیار جزئیتر میباشند.[2] ولی دانشمندان دیگری كه تلاشی در این مسیر داشتهاند، موضوعات را به نحو دیگری شكل دادهاند. مثلاً كتاب «الدلیل علی موضوعات نهج البلاغه» در تحت هفت عنوان كلی 132 موضوع، و كتاب «المعجم الموضوعی لنهج البلاغه» 604 موضوع را در 22باب برشمردهاند. در كتاب «تصنیف نهج البلاغه» نوشته لبیب بیضون موضوعات كتاب تحت 376 عنوان گرد آمدهاند.[3] علامه تستری در كتاب سترگ «بهج الصباغه» 67 عنوان ذكر كرده است. كتاب «الهادی» دارای 625 موضوع است و برخی از محققین نیز معارف این كتاب را در 300 موضوع اساسی تنظیم كردهاند.[4] دكتر صبحی صالح محقق لبنانی نیز در پایان نهج البلاغه، حدود 245 موضوع را به عنوان موضوعات عامه دستهبندی كرده است، به علاوه كه عناوین مربوط به مسائل شرعی و اعتقادی و مسائل اجتماعی و مطالب فلسفی و كلامی را نیز از هم تفكیك و دستهبندی كرده است.[5] در پایان ترجمه محمد دشتی از نهج البلاغه نیز فهرستی موضوعی با بیش از 1400 عنوان كلی آمده[6] و در مقدمه همین كتاب نیز، به كتاب «فرهنگ معارف نهج البلاغه» اشاره شده كه حاوی پانزده هزار عنوان كلی و جزئی است.[7]
نگاهی به كتابهای منفرد و تكنگاریها نیز در این مورد میتواند نماینده تنوع موضوعی این كتاب بزرگ باشد؛ حكمت نظری و عملی، الهیات، دنیا، جاهلیت، جهاد، خوارج، جامعه، حكومت اسلامی، صفات جمال و جلال خدا، زن، امامت، سیمای قرآن، نظرات سیاسی، شهادت، مثلها، و ... عناوین برخی از كتابهایی هستند كه محور تحقیق در همه آنها نهج البلاغه بوده است.[8]
این نوع از اختلاف نظرها و ناتوانی از ارائه یك دستهبندی جامع و همه پسند، خود گواه این است كه معارف مطرح شده در نهج البلاغه بسیار گستردهتر از آن است كه بتوان آنها را در گروهبندیها معمولی علمی جای داد.
با نگاهی گذرا به عناوین خطبهها و نامهها و نیز كلمات قصار حضرت نیز میتوان به وسعت دایره علوم و معارف این كتاب راهی گشود.
به عنوان مثال در خطبه اول نهج البلاغه میتوان این عناوین را مشاهده نمود؛ توحید و ذات و صفات الهی، كه حاوی بلندترین معارف فلسفی و توحیدی است، كیفیت آفرینش جهان هستی، معارفی درباره فرشتگان، داستان خلقت آدم ـ علیهالسلام ـ، فلسفه بعثت انبیاء، خصوصیات پیامبر اسلام ـ صلی الله عَلیهِ وَ اله و سَلَم ـ، قرآن شناسی، و فلسفه تشریع حج، كه البته این موارد عناوین كلی مطرح شده در این خطبهاند و جوینده تشنه كام، با دقت در عبارات هر بخش از این خطبه در زمینههای دیگر نیز زلال معرفت را در كام خود خواهد یافت. چنان كه حضرت در داستان حضرت آدم ـ علیهالسلام ـ، هم شیطان را معرفی میكنند و هم شیوههای فریب او را و هم به ویژگیهای حیات زمینی اشاره میكنند.[9] همین گستردگی و تنوع موضوعات در سایر خطب و نامهها نیز به چشم میخورد. خطبه 192 كه با نام خطبه قاصعه شناخته شده است، با داستان ابلیس و آدم آغاز شده و سپس حضرت به امتحان الهی در زندگی انسان اشاره میكنند، شیطان و وساوس او و راههای مقابله با او، كبر و مستكبرین، عبرت از گذشته، اشاره به زندگی برخی از انبیاء، ارزش كعبه، نفی تعصبات بیجا، نعمتی به نام نبوت حضرت ختمی مرتبت ـ صلی الله عَلیهِ وَ اله و سَلَم ـ، وحی، و ... نیز همه در همین خطبه آمدهاند. نامه 31 كه خطاب به امام حسن مجتبی ـ علیهالسلام ـ، نوشته شده است، خود گنجینهای است از علوم مختلف، به خصوص اخلاق و علوم تربیتی، نامه 53 خطاب به مالك اشتر كه یكی از معروفترین نامههای نهج البلاغه است، منشوری است راهگشا درباره شیوههای مدیریتی و برخورد با مردم و وظایف حاكمان.
زندگی مردم در جاهلیت، امام شناسی، علی شناسی، اخلاق و توصیههای اخلاقی، جنگ و جنگآوری، تاكتیكهای نظامی، دوستی و دوستان، خانواده، جامعه، انسان شناسی، شگفتیهای آفرینش، شرح عجایب خلقت برخی از حیوانات، توصیف عظمت آسمان و ستارگان، شناخت قبائل عرب، ضرورت امامت، حكایت وقایع تاریخی، تحلیل روزگار خود، عدالت، تقوا و صفات متقین، دنیا و دنیا شناسی، مردم شناسی، قضا و قاضی، ایمان، معاد و مجموعه بحثهای مربوط به آن، روانشناسی اقوام و شهرها، خوارج، شبهه و شبهه شناسی و مقابله با آن، بیان احكام علمی و فرعی دین، خبر دادن از آینده، امام زمان ـ عًجَلَ الله تعالی فَرَجَهُ الشریف ـ، معرفی برخی از اصحاب و یاران، ذكر نعمتهای الهی، دعا و روش دعا، نفس و محاسبه نفس، علل انحراف جوامع مختلف قرآن و ویژگیهایش، یاد خدا، آزمایش و امتحان الهی، نفاق و منافقین، عقل و دایره نفوذ و شناخت آن، فلسفه احكام، و صدها عنوان دیگر، از موضوعات مطرح شده در این گنجینه شیعی است.[10]
كلمات قصار، نیز خود نیازمند شرحی مفصلند و در این مجمل نمیگنجند. مخاطب در مواجهه با هر یك از این جملات به ظاهر كوتاه، خود را در برابر عظمتی وصف ناشدنی، حقیر میبینند و حیرت او از این همه گونهگونی در دانش، گام به گام و سطر به سطر افزون میشود.
روش برخورد با فتنه، عوامل پستی و هلاكت انسان، فیزیولوژی انسان، كیفیت روابط اجتماعی، روش برخورد اخلاقی با دشمن، روابط دوستانه، علل فرار نعمتها، نقش خویشاوندان در عزت و ذلت انسان، رفتار شناسی، زهد، یاد مرگ، صبر، یقین، حكمت، بینیازی واقعی، روانشناسی عاقل و احمق، قلب و راه نفوذ در آن، قضاء و قدر الهی، عبادات، استبداد رأی، روش سئوال كردن، و بالاخره مسئولیت علما، فقط برخی از عناوینی هستند كه در بخش حكمتهای نهج البلاغه جمع آوری شدهاند.[11]
بدیهی است در یك مقاله كوتاه ارائه فهرستی گویا و كامل از این موضوعات غیر ممكن میباشد، لذا تلاش ما در واقع پرسهای است بر ساحل اقیانوس علم علوی، كه شمّهای از آن در نهج البلاغه نمود یافته است. علاوه بر تنوع موضوعی در معارف نهج البلاغه وجود دارد. غنا و عمق دانشهایی مطرح شده در نهج البلاغه نیز خود از عوامل جامعیت بخشیدن به این كتاب است، آنچه از زبان حضرت جاری شده است. كلماتی سطحی نیست كه پس از گذشت زمانی چند گرد كهنگی بر آن بنشیند. بلكه امام علی ـ علیهالسلام ـ آن چنان معانی ژرفی را در خود جای دادهاند كه در هر زمان، فهمی نو از آن لازم میآید و شرحی برای درك تعالیم آن حضرت نگاشته میشود. گواه این مدعی تعدّد شروحی است كه در نهج البلاغه نوشته شده است. تا آن جا كه مرحوم علامه امینی 81 شرح را نام میبرند و در الذریعه نیز از 150 شرح ذكر به میان آمده است (ر.ك: مهریزی، همان، ص 163) و آیا تلاش فلاسفه و دانشمندان الهیات میتواند به درك تمامی آنچه در كلمات توحیدی مغرت نهفته است راه یابد!.
نكته پایانی، جملهای از حضرت امام خمینی(ره) است كه میفرماید؛ كتاب نهج البلاغه بعد از قرآن، بزرگترین دستور زندگی مادی و معنوی و بالاترین كتاب رهایی بخش بشر است و دستورات معنوی و حكومتی آن بالاترین راه نجات است.