با عرض سلام خدمت دوستان عزیز راسخونی.
شبتان آرام، خوش و ستاره باران.
به نظرم از استاد سخن پارسی بیانگر پاسخ این تاپیک خواهد بود:
منی چون بپیوست با کرد گار شکست اندر آورد و برگشت کار
چه گفت آن سخن گوی با فرّ و هوش چو خسرو شدی، بندگی را بکوش
به یزدان هر آن کس که شد نا سپاس به دلش اندر آید زهر سو هراس
به جمشید بر، تیره گون گشت روز همی کاست زو فرّ گیتی فروز
نهان گشت آیین فرزانگان پراگنده شد نام دیوانگان
هنر خوار، شد جادویی ارج مند نهان راستی، آشکارا گزند
شده بر بدی دست دیوان دراز زنیکی نبودی سخن جز به راز....
ندانست خود جز بد آموختن جز از کشتن و غارت و سوختن
بهترین ها و زیباترین ها را برای شما خواهان و خواستارم.