عصر شکوفایی نهضت فرهنگی شیعه
در سال 132 هجری بنیامیه پس از 91 سال حکومت سرانجام در آستانه سقوط قرار گرفت و با کشته شدن مروان بنمحمد منقرض شد و حکمرانان عباسی حکومت استبدادی خویش را آغاز کردند. در چنین موقعیتی که کشمکشهای سیاسی بنیامیه و بنیعباس به اوج خود رسیده بود، امام صادق(ع) با درایت خاص خویش نهضت علمی، فرهنگی تشیع را طرح ریزی کرد و دانشگاه عالی جعفری را بنیان نهاد. امام با استفاده از فرصتبه دست آمده حوزه علمی با عظمتی تشکیل داد و در مدتی کوتاه علاقهمندان دانش معارف جعفری را پیرامون خود گرد آورد. آنان مشتاقانه به دانشاندوزی پرداختند و از گنجینه علوم آل محمد (ص) بهرهمند شدند. به گفته شیخ مفید 4000 نفر از حوزه درسی حضرت استفاده کردند.شیخ طوسی شاگردان امام صادق (ع) را3197 مرد و 12 زن ذکر کرده است. امام با توجه به شکوفایی دانش و به وجود آمدن مکتب های مختلف و هجوم افکار الحادی، برنامه فرهنگی خویش را در محورهای مختلف به انجام رساند. پاسخ به شبهههای گوناگون ضد دینی، تشکیل جلسات مناظره، نشر روایات و تعالیم اسلام، تدریس رشتههای گوناگون علوم و تربیت شاگردان بخشی از برنامههای ششمین پیشوای شیعه بود.
هشام بن حکم کیست؟
هشام در اوایل قرن دوم هجری در کوفه دیده به جهان گشود و در شهر واسط رشد کرد و به عرصه اجتماع گام نهاد. او بعدها برای تجارت به بغداد آمد و در محله کرخ به بزازی مشغول شد. دانشمندان علم رجال مینویسند: هشام دو فرزند دختر و پسر داشت. فرزند پسرش، حکم، متکلم بود و در بصره میزیست. دخترش، فاطمه، یکی از زنان با ایمان روزگار بود. هشام همچنین برادری به نام محمد بنحکم داشت که از راویان حدیث بود.
هشام از همان جوانی شیفته علوم بود و برای رسیدن به این هدف علوم زمانه را آموخت. کتب فلسفی دانشمندان یونان را فراگرفت و کتابی در رد یکی از فلاسفه یونان نگاشت.
هشام در مسیر تکامل اندیشهاش به مکتب های گوناگون علمی عصر خویش پیوست; ولی هیچ مکتبی عطش حقیقتجوییاش را فروننشاند. سرانجام به وسیله عمویش، عمیر بنیزید کوفی، با امام صادق (ع) آشنا شد و در شمار پیروان آن حضرت قرار گرفت. سیر تکاملی اندیشه هشام نشان میدهد که آگاهانه و براساس برهان عقلی تشیع را پذیرفته است. او به منظور کسب علم، تامین معاش، مناظره، تبلیغ معارف اهل بیت (ع) و انجام مناسک حج به شهرهای بغداد، بصره، مدائن، حجاز و کوفه سفر کرد و با برهان های دقیق و منطقی در گسترش فرهنگ اهل بیت (ع) کوشید.
سفر برای تحصیل دانش
هشام به عنوان یک پژوهشگر شیعی سعی میکرد پرسش های خود را با امام صادق(ع) در میان نهد و از آن حضرت پاسخ دریافت کند. روزی یکی از دانشمندان مخالف اسلام پرسشی در باره تعدد زوجات مطرح کرد و گفت: قرآن از سویی در آیه سوم سوره نساء میگوید: «فانکحوا ما طاب لکم من النساء مثنی و ثلاث و رباع فان خفتم الا تعدلوا فواحدة؛ با زنان پاک مسلمان ازدواج کنید، با دو یا سه یا چهار زن و اگر میترسید میان آنها به عدالت رفتار نکنید، پس به یک همسر بسنده کنید» از سوی دیگر در آیه 129 همین سوره میفرماید: «و لن تستطیعوا ان تعدلوا بین النساء و لو حرصتم؛ هرگز نمیتوانید میان زنان به عدالت رفتار کنید، هر چند کوشش کنید» با ضمیمه کردن آیه دوم به آیه اول د رمییابیم که تعدد زوجات در اسلام ممنوع است زیرا تعدد زوجات مشروط به عدالت است و عدالت هم ممکن نیست. پس تعدد زوجات در اسلام حرام است.
هشام از پاسخ بازماند پس برای گرفتن پاسخ به مدینه شتافت. این سوال را برای حضرت گفت. امام فرمود: «منظور از عدالت در آیه سوم سوره نساء، عدالت در نفقه و عایت حقوق همسری و طرز رفتار و کردار است و مراد از عدالت در آیه 129 این سوره عدالت در تمایلات قلبی است. بنابراین تعدد زوجات در اسلام حرام نیست و با شرایطی جایز است»
هشام این گونه برای کسب علم و معارف اسلام تلاش میکرد. امام صادق(ع) نیز متقابلا هشام را از کوثر زلال ولایتسیراب میساخت. امام در برابر پرسشهای هشام با بردباری پاسخ میداد و قانعش میساخت. نمونههایی از این پرسش و پاسخها در کتابهای توحید صدوق و علل الشرایع دیده میشود.
گردآورنده: محمدرضا ولی زاده