اشاره
قرآن كريم، در پنج سوره مكي ومدني، منكران رسالت و حقانيت قرآن را به آوردن مانندي براي اين كتاب وحياني، تحدّي كرده است. به رغم وحدت سياق، گاهي به مجموعه قرآن، زماني به ده سوره، يك سوره ويا حتي به كلامي چون قرآن، تحدّي صورت پذيرفته است.
اين نوشتار، نظريات مختلف درباره علل تفاوت (متحدّي به) دراين آيات را بيان مي كند و سپس ديدگاه برگزيده را ارائه مي دارد.
قرآن كريم، كتابي حكيمانه است ويكي از آثار حكمت آن، شيوه نزول تدريجي اين كتاب آسماني است. اين كتاب، گرچه درنزول دفعي، يكجا برآسمان دنيا يا قلب پيامبر نازل گرديده است،[1] امّا در نزول تدريجي، آيات آن در 23 سال بر پيامبر - صلي الله عليه و آله - نازل شد. يكي از حكمتهاي نزول تدريجي قرآن، حضور وحي الهي در حوادث جامعه و شيوه تربيت تدريجي قرآن نسبت به مسلمانان و تنظيم چگونگي مباحثات و مناظرات ميان پيامبر - صلي الله عليه و آله - و معاندان بوده است.[2] همچنين اعلان روشن و تفصيلي بعضي از محرمات، در مراحل مختلفي انجام پذيرفته است.[3] بعضي از احكام واجب نيز پس از گذشت ساليان زيادي از بعثت، به جامعه ابلاغ گرديده است.[4] وجود نمونه هاي فوق، نشانگر حكمت ترتيب نزول آيات در زمانهاي معين است.
از موضوعاتي كه در فاصله هاي زماني، به آن پرداخته شده، مسأله تحدّي قرآن در برابر معاندان است. قرآن كريم گرچه از جهات فراواني، اعجاز دارد و آيات گونـاگوني، (آيه) معجـزه قرآن هستند، امّـا در پنج آيه، مستقيم و يــا غيرمستقيم تحدّي كرده است. با وجود مشابهت مضمون آيات تحدّي، كه از اواخر دوران مكه تا اوايل دوران هجرت نازل شده است، بين آنها تفاوتهايي نيز ديده مي شود. گاهي به مجموعه قرآن تحدّي شده است، زماني به ده سوره، جايي به يك سوره و درآيه اي به سخني مانند قرآن. پرسشي كه در اين مقال در جست وجوي پاسخ آن هستيم، بدين شرح است:
آيا در تفاوت مضمون آيات تحدّي، حكمتي نهفته است؟ اين حكمت چيست؟ آيا آيات تحدّي، سيرنزولي را پيموده اند؟ ابتدا تحدّي به كل قرآن، سپس تحدّي به ده سوره و ...، يا اين كه چنين سير نزولي در ميان آنها وجود ندارد. انگاره هاي گوناگون كه از سوي مفسران دراين باره اظهار شده، چيست و كدام يك پذيرفتني است؟
مفهوم تحدّي
تحدّي در لغت، به معني: منازعه دركاري براي غلبه برديگران است [5] و نيز: از كسي خواستن تا دركاري با تو برابري كند، تا عجز او آشكار شود.[6] درعرف مسلمانان، تحدّي به امر خداوند با مخالفان ومنكران وحي و نبوّت اطلاق مي شود كه مفاد آن، درخواست هماوردي با كلام وحياني قرآن است،چرا كه معاندان مي گفتند:
(لو نشاء لقلنا مثل هذا ان هذا الاّ اساطير الاوّلين) انفال/31
ييا اظهار مي كردند:
(ان هذا الاّ قول البشر) مدثر/ 25
و (انّما يعلّمه بشر) نحل/ 103
و قرآن آنان را به تحدّي در سخن فراخواند. بعضي اظهار تحدّي را براي اثبات اعجاز و نبوّت لازم مي دانند.
آيات تحدّي
قرآن كريم، در پنج آيه، تحدّي كرده است. جز يكي از اين آيات، بقيه خطاب با معاندان ومنكران وحي و نبوّت است. اين آيات را به ترتيب نزول، مرور مي كنيم:
1. (قل لئن اجتمعت الانس و الجنّ علي أن يأتوا بمثل هذا القرآن لايأتون بمثله ولوكان بعضهم لبعض ظهيراً) اسراء / 88 ترتيب نزول:50
بگو: اگر آدميان و پريان فراهم آيند تا مانند اين قرآن را بيارند، هرگز مانند آن را نيارند، هرچند بعضي از آنان يار و هم پشت بعضي باشند.
2. (ام يقولون افتريه قل فأتوا بسورة مثله وادعوا من استطعتم من دون اللّه ان كنتم صادقين) يونس / 38 ترتيب نزول:51
بلكه مي گويند: آن را خود بافته است، بگو: اگر راستگوييد، پس سوره اي مانند آن بياوريد وهركه را جز خدا توانيد، (به ياري) بخوانيد.
3. (ام يقولون افتريه قل فأتوا بعشر سور مثله مفتريات وادعوا من استطعتم من دون اللّه ان كنتم صادقين) هود / 13 ترتيب نزول: 52
بلكه مي گويند: آن را خود بافته است، بگو: اگر راستگوييد، شماهم ده سوره بربافته مانند اين بياوريد وهركه را جز خدا توانيد، (به ياري) بخوانيد.
4. (ام يقولون تقوّله بل لايؤمنون. فليأتوا بحديث مثله ان كانوا صادقين)
طور / 33 ـ 34 ترتيب نزول: 76
بلكه مي گويند: آن را از خود فرابافته است، (نه چنين است) بلكه (به سبب گردنكشي و حسد) ايمان نمي آورند. پس سخني مانند آن بياورند اگر راستگويند.
5. (وان كنتم في ريب ممّا نزّلنا علي عبدنا فأتوا بسورة من مثله وادعوا شهدائكم من دون اللّه ان كنتم صادقين. فان لم تفعلوا و لن تفعلوا فاتّقوا النّار التي وقودها الناس و الحجارة اعدّت للكافرين) بقره /23 ـ 24 ترتيب نزول: 87
واگر درباره آنچه بر بنده خويش فرو فرستاديم در شك وگمانيد، سوره اي مانند آن بياوريد و بجز خدا گواهان (و ياران) خود را بخوانيد اگر راستگوييد و اگر نكرديد و هرگز نتوانيد كرد، پس از آتشي كه هيمه اش آدميان و سنگهاست و براي كافران آماده شده، بپرهيزيد.
ترتيب نزول آيات تحدّي
مي دانيم كه درباره سوره هاي قرآني جدا از تقدم نزول سور مكي بر سور مدني، براي هريك ازاين سوره ها، ترتيب نزولي نقل شده است. رواياتي كه در اين باب وارد شده است، سند تامّي ندارد و برخي نيز مقطوعه اند، ولي در مجموع، همگوني روايات و انطباق نسبتاً زياد اين ترتيب با آنچه از حوادث تاريخي دوران مكه و مدينه به وقوع پيوسته است، مي تواند موجبات اطمينان را فراهم آورد.
ييكي از اين موارد نقل، در مقدمه كتاب (المباني) از نويسنده اي بزرگ، امّا ناشناخته در مراكش كه در سال 425 نگارش تفسير خود را آغاز كرده، به ثبت رسيده است. سند روايت چنين است:
(قالوا: اخبرنا ابراهيم بن يوسف قال حدّثنا عمربن هارون عن عثمان بن عطاء عن ابيه عن ابن عباس.) [7]
امين الاسلام طبرسي نيز همان ترتيب را در مجمع البيان نقل كرده است. سند وي از عمربن هارون با سند فوق مشترك است و به نظر مي رسد همان روايت بالا را نقل كرده است. متن روايت منقول وي نيز تفاوتي ندارد.[8] آنچه در (برهان) زركشي و (اتقان) سيوطي نيز نقل شده، گرچه سندهاي ديگري نيز دارد، امّا با ترتيب بالا، تفاوت اساسي ندارد.[9] بنابر نقل قولي كه در مجموعه شأن نزول سوره ها، در كتابهاي (المباني)، (مجمع البيان)، (البرهان) و (الاتقان) آمده، ترتيب نزول سوره هايي كه درآنها آيات تحدّي قرار دارد، به ترتيب زير است:
بني اسرائيل (اسراء)، يونس، هود، طور و بقره
ترتيب بالا تنها با ترتيب نقل شده از سوي ابن نديم در الفهرست، مخالفت دارد. [10] ترتيب سوره هاي بالا، دراين كتاب اين گونه است:
بني اسرائيل (اسراء)، هود، يونس، طور و بقره
گرچه نقل ابن نديم، ازجهت مورد بحث (سيرنزولي تحدّي) اشكال كمتري دارد، امّا به جهت نبود نقلهاي موافق و مؤيّد، از آن درمي گذريم و ترتيب اول را اختيار مي كنيم و به بحث درباره ترتيب نزولي آيات تحدّي مي پردازيم. البته شايان يادآوري است كه درباره اعتبار شأن نزول و ترتيب نزول سوره ها، سخن بسيار است و از مجال اين مقال خارج، امّا همين جا اشاره مي كنيم كه: علامه طباطبايي كه نقلهاي بالا را دركتاب قرآن در اسلام، بي اعتبار مي داند،[11] در تفسيرخويش، ترتيب مختار را درباره آيات تحدّي پذيرفته و براساس آن، به نقد و اصلاح و نظريه پردازي در زمينه مراحل تحدّي قرآن پرداخته است.[12]
خصوصيات اجمالي آيات تحدّي
آيات ياد شده داراي مضامين و وجوه مشتركند و در مواردي با يكديگر متفاوت. دراين بخش از نوشتار، به گوشه هايي از وجوه مشترك و ابعاد متفاوت اشاره مي شود:
1. نخستين سوره اي كه درآن تحدّي وجود دارد (سوره اسراء)، در سالهاي پاياني اقامت پيامبر - صلي الله عليه و آله - در مكه نازل گرديده است و آخرين آنها (بقره)، نخستين سوره مدني است; ازاين روي، گرچه تحدّي آشكار قرآن استمرار دارد، امّا در فاصله زماني اوج مخالفت مكّيان تا دوران ثبات و تحكيم حكومت اسلامي در مدينه، اين آيات نازل شده و پيش ازاين تاريخ و پس از نزول سوره بقره، كه در سال دوم هجرت نازل گرديده، آيات ديگري در تحدّي نازل نگرديده است.
2. تمام آيات، داراي سياق واحد و درمقام روبه رو شدن با منكران وحياني بودن قرآن و صدق رسالت پيامبر است.
3. بيشتر آيات تحدّي (جز آيه 88 اسراء) پس از اشاره به ترديد و انكار كافران نسبت به قرآن نازل شده اند.
4. هدف از تحدّي درآيات، اثبات راستي رسالت و حق بودن كلام الهي است; از اين روي، تحدّي، وسيله است و نه هدف.
5. آيات، ستيزه گران را فرصت داده و درخواست كرده كه از همه نيروي ممكن بهره برند تا بدين وسيله عجز كامل و فراگير آنان ثابت گردد.
6. در سه آيه از آيات بالا، تحدّي به گونه اي مستقيم و رو در روست (با آوردن امر فأتوا)، ولي در دو مورد نيز تحدّي غير مستقيم است و غيابي (با آوردن صيغه غائب: فليأتوا و يا لايأتون.)
7. موضوع تحدّي به ترتيب نزول، عبارت است از مثل القرآن، سورة مثله، عشرسور مثله مفتريات، حديث مثله، سورة من مثله.
8. پيامدهاي تحدّي و مجازات ستيزه گران، در آيات يكسان ياد نشده است. درآيه نخست (سوره اسراء)، در حد گلايه از ناسپاسي و كفران:
(فأبي اكثرالناس الاّ كفوراً) اسراء / 89
درآيه دوم، به دروغ گويي ستيزه گران و پيروي آنان از گذشتگان شده و به گونه اي اجمالي به سرنوشت آنان اشاره شده است:
(بل كذّبوا بمالم يحيطوا بعلمه و لمّا يأتهم تأويله كذلك كذّب الّذين من قبلهم فانظر كيف كان عاقبة الظالمين) يونس / 38
درآيه سوم، ضمن اشاره به روحيه دنيا طلبي آنان، به حبط اعمال و باطل بودن ادعا و عمل آنان اشاره گرديده است.