معمولا اينجور وقتها خيلي سريع آموزش، پرورش و تربيت بچهها به عنوان مهمترين پارامترها برشمرده ميشوند. البته بحق هم هست. كودكي كه خوب آموزش ببيند و خوب تربيت شود در بزرگسالي بهتر ميتواند مسير زندگياش را پيش ببرد.
حالا چه كسي يا كساني وظيفه تربيت و آموزش بچهها را به عهده دارند؟ بيترديد هر كسي در پاسخ به اين سوال خواهد گفت والدين و مربيان مدرسه، اما كارشناسان در تربيت بچهها عناصر ديگري را سهيم ميدانند، مثل هر چيزي كه كودك با آن سر و كار زياد دارد ميتواند در تربيت او نقش داشته باشد، مثلا بازيهاي كودكانه يا رسانهها بخصوص تلويزيون كه كودكان ساعتهايي از روز خود را با آن سپري ميكنند.
آسيب كميتگرايي
كارشناسان بر اين باورند كه برنامههاي كودك و نوجوان تلويزيون نقش تعيينكنندهاي در تربيت بچهها دارد و هرچه اين برنامهها پربارتر باشد كودكان بهتر آموزش ميبينند و تربيت ميشوند.
برنامه كودكي كه بتواند بر مخاطب هدف خود تاثير بگذارد و او را آموزش بدهد و تربيت كند بايد چه ساختاري داشته باشد؟ اين پرسشي است كه غلامرضا حبيبي، برنامهساز كودك تلويزيون به آن چنين پاسخ ميدهد: براي اينكه بتوانيم بر مخاطب كودك تاثير بگذاريم بايد او را خوب بشناسيم. شناخت فرهنگ مخاطب و جامعهاي كه در آن زندگي ميكند، ميزان سواد و آگاهي خانواده و والدين مخاطب بسيار اهميت دارد.
او با انتقاد از كميتگرايي در برنامهسازي براي كودكان عنوان ميكند: در ده سال گذشته، برنامهسازي كودك و خردسال ما فراز و نشيبهايي داشته كه بخشي از آن برميگردد به نبود تحقيق و مطالعه. من فكر ميكنم بسياري از دوستاني كه در اين حرفه مشغول فعاليت شدند در درجه اول به كميت بيشتر از كيفيت بها دادهاند.
متاسفانه در زمينه كارهاي كودك، برنامهريزي مناسبي صورت نگرفته و برنامهسازان ما مخاطب كودك و خردسال خود را خوب نميشناسند. ميزان سواد و آگاهي مخاطب نسبت به 10 سال پيش و حتي دو سال پيش كاملا متفاوت است و بايد برنامهسازان ما با اين نگاه برنامه بسازند.
او با تاكيد بر اينكه غفلت از مخاطب كودك و نوجوان باعث ميشود شبكههاي ماهوارهاي آنها را جذب كنند، ميگويد: استفاده از شخصيتهاي دوستداشتني مثل خاله و عمو در برنامهها تا وقتي جالب است كه به كليشه تبديل نشود. او معتقد است وجود يك خاله يا عمو در هر برنامه كودك موجب دلزدگي مخاطب كودك ميشود و ميافزاید: بايد با بچهها به زبان خودشان حرف زد و اشعار غني برايشان خواند.
ما اشعار بسيار زيبايي از شاعرهاي بزرگ داريم. ما در كتابهاي فارسي و ادبيات خود شعرهاي بسيار زيبايي درباره مادر، خدا، طبيعت، ائمه اطهار، محبت، عشق ورزيدن، دوستي و غيره داريم كه ميتواند بسيار آموزنده باشد.
حبيبي ادامه ميدهد: خردسالان، آيندهسازان اين مملكت هستند. اگر آنها با فرهنگ، جغرافيا و بيوگرافي اسلامي آشنا بشوند ميتوانند براي كشور موثر و مفيد باشند. به نظر من تهيهكنندهاي كه دست به برنامهسازي ميزند در درجه اول بايد متعهد باشد يعني درست فكر كند، باسواد و گزينش شده باشد. در شوراي طرح و برنامه حتما بايد افراد باسواد و متعهد حضور داشته باشند.
اين برنامهساز به اهميت استفاده از موسيقي كودك در برنامههاي اين قشر اشاره ميكند و ميگويد: ما هماكنون شعرا و آهنگسازهاي خوبي در كشور داريم كه بايد اينها را با هماهنگي كنار هم قرار دهيم تا بتوانيم كارهاي بهتري بسازيم. به نظر من در حوزه علميه بايد بخشي براي خردسالان باز شود و برنامهسازان با آنها ارتباط برقرار كرده، مسائل را از بعد ديني نگاه كنند و بايد به ادبيات خودمان احترام بگذاريم.
او ميافزايد: امروزه برنامههاي كودك ما به حضور يك خاله يا دايي و يك عروسك خلاصه شده است. به نظرم اين شكل امروزه زياد مورد پسند نيست و طرح ديگري ميان جامعهشناس و روانشناس بايد به وجود بيايد و طرحي را كه تهيهكننده ارائه ميدهد بايد از سوي شوراي طرح و برنامه مورد ارزيابي قرار بگيرد. در ضمن پيشينه آن تهيهكننده نیز بررسي شود.
حبيبي ميگويد: به اعتقاد من متوليان برنامهسازي بايد بنشينند و با همفكري روانشناسان و جامعهشناسان براي هر گروه سني برنامهريزي كنند تا در آينده شاهد كارهاي بهتري باشيم.
نظرسنجي از كودكان
كارهايي كه براي كودك ما ساخته ميشود بايد از پشتوانه قوي علمي و تحقيقي برخوردار باشد. اين نظر احسان ياسيني است كه او نيز سالها در زمينه برنامهسازي براي كودكان تجربه داشته است.
او ميگويد: اگر برنامههاي كودك از قبل كارشناسي شده باشد خيلي بهتر ميتواند با مخاطب امروز خود ارتباط برقرار كند. برنامهسازان و متوليان برنامههاي كودك بايد پيش از توليد، ارائه نيازهاي كودك امروز را بشناسند تا بتوانند كارهاي مفيد و موثري توليد كنند.
ياسيني ادامه ميدهد: برنامهساز بايد از قبل كارشناسي كند كه كودك چه ميخواهد و چه چيز بيشتر او را جذب برنامه ميكند. با چنين اطلاعاتي برنامههاي خوبي هم ساخته خواهد شد. اگر اين اطلاعات را بدانيم و يك نظرسنجي هم بين كودكاني كه حالا دارند برنامهها را ميبينند داشته باشيم ميتوانيم به يك جمعبندي محكمتري دست يابيم و بدانيم براي مخاطب كودك ما چه چيزي بهتر است و از چه چيزي بيشتر خوشش ميآيد. ما حتي ميتوانيم از والدين يا روانشناسان كودك نظرسنجي كنيم كه بهتر است چه مسائلي در برنامه مطرح شود. به نظر من توجه به همه اين ويژگيها و مطالعه كافي روي مخاطب ميتواند به برنامهسازان كمك كند تا برنامههاي بهتري بسازند و در تربيت كودكان امروز گامهاي موثري بردارند.
كارهاي بر زمين مانده
محمد مسلمي كه بچهها او را با عمو فیتيلهاي ميشناسند و تهيهكننده برنامه فیتيله نيز است در اين ميان نظر ديگري دارد. او با برنامههاي مجري محور براي كودكان مخالف است و عنوان ميكند: برنامههاي امروز كودك و نوجوان، جوابگوي نياز كودكان امروز ما نيست.
مسلمي خاطرنشان ميكند: اگر بخواهيم به آن استانداردهايي كه در تمام دنيا براي فيلمسازي و برنامهسازي كودكان توجه ميشود دقت كنيم بايد بگويم متاسفانه شايد ما 10 درصد هم براي كودكان كار نكرديم. كشورهاي خارجي كارهاي عروسكي و فيلمهاي مختلفي دارند و در اين حوزه قدمهاي زيادي برداشتهاند، اما ما در اين زمينه خيلي ضعيف هستيم و نتوانسته ايم نياز مخاطب خود را برآورده كنيم.
او با بيان اينكه كار كودك معمولا بودجه مناسبي ندارد، ميگويد: متاسفانه پرداخت جدي و نظارت دقيقي روي كارهاي كودك نميشود. مثلا شما ببينيد آنها براي كاري مثل «هري پاتر» چقدر هزينه كرده و وقت ميگذارند، اما ما اصلا بودجهاي نداريم كه براي بچهها هزينه كنيم و بيشتر كارهاي ما به كارهاي مجري محور كه به نظر من بيشترين ضربه را به بچه ميزند محدود شده چون به هر حال دنياي بچهها دنياي تخيلات، رنگ و شتاب است و دنياي پرجنب و جوشي است كه در زندگي خود بچهها هم آن را ميبينيم، اما متاسفانه اين فاكتورها در كارهاي امروز كمرنگ است و انگشتشمار هستند برنامههايي كه كارهاي كودك خوب انجام ميدهند كه به نظرم آنها هم نقصهاي زيادي دارند و بايد آنها را رفع و خود را به استانداردهاي جهاني نزديكتر كنند.
مسلمي ادامه ميدهد: به نظر من تا نگاه جدي به مقوله كودك نشود اتفاق خاصي نميافتد. بايد زمينه آماده باشد تا هنرمندان به اين سمت كشيده شوند. تا وقتي اين حوزه ضعيف باشد، گروهها در حوزههاي ديگري فعاليت ميكنند همانطور كه امروز هم شما شاهد آن هستيد.
قبلا در برنامههاي كودك ما بازيگراني چون اكبر عبدي، آتيلا پسياني، عليرضا خمسه و... را داشتيم كه به صورت كاملا حرفهاي در حوزه كودك كار ميكردند، اما شما نگاه كنيد، ميبينيد همين بازيگران ديگر اثري در زمينه كودك و نوجوان ندارند چون اين حوزه، حوزه ضعيفي شده است.
وقتي اين بستر آماده نباشد و هزينه و سرمايهگذاري دقيقي روي آن انجام نگيرد طبيعي است دوستان و هنرمندان ما به سمت و سوي ديگري ميروند.
مسلمي ميافزايد: كودكان سرمايههاي امروز جامعه ما هستند و برنامهسازان هر چه خوراك فرهنگي مناسبي به آنان بدهند در آينده شاهد رشد و پيشرفت بيشتري در كشور به دست همين كودكان خواهيم بود.
از نظر آموزشي و اينكه ما بخواهيم آن نگاه ديني و ملي و ميهني را داشته باشد بايد روي اين بچهها كار كنيم تا وقتي به سن بالاتري ميرسند كامل شده و بتوانند تواناييهاي خود را بروز دهند. (جام جم - ضميمه قاب كوچك)