ناگفتههایى از زندگى آیةاللّه سید محمدعلى حکیم(ره) اشاره: مرحوم آیةاللّه سید محمدعلى حکیم، والد بزرگوار آیةاللّهالعظمى سید محمدسعید حکیم از مراجع نجف، انسانى متخلق و مردمى و از مشاوران مورد وثوق مرحوم آیةاللّهالعظمى سید محسن حکیم بود که عمرى را در راه تربیت طلاب و فضلا صرف کرد و به واسطه عشق و ارادتى که به خاندان عصمت و طهارت داشت، رنج سفرهاى تبلیغى به کشورهاى اسلامى را بر خود هموار نمود.
خاندان بزرگ و عالمپرور حکیم، به وجود این شخصیت فرزانه افتخار مىکرد و استوانهاى براى شیعیان نجف محسوب مىشد، ایشان سرانجام در سن صد سالگى به دیار باقى شتافت تا بار دیگر نجف اشرف، شاهد عروج عالمى از خاندان حکیم باشد.
آنچه پیش روست، گفتوگوى خبرنگار مرکز خبر حوزه، با حجةالاسلام والمسلمین سید ریاض حکیم، نوه پسرى آیةاللّه سید محمدعلى حکیم(ره)، پیرامون پیشینه خاندان حکیم، تاثیرگذارى این خاندان در عراق، ویژگىهاى این عالم فقید و... است که تقدیم مىگردد.
نیمنگاهى به خاندان بزرگ حکیم
بیت حکیم از سادات طباطبایى بوده و نسبشان به حضرت امام حسن مجتبى علیهالسلام برمىگردد. بعد از هجرت از مدینه و حجاز به سمت عراق و کوفه رفته و در کوفه ماندگار شدند، البته به دلیل فشارى که بر شیعیان و علوىها وارد مىشد، بعدها از کوفه پراکنده شدند و به سمت ایران آمدند. حدود 400 سال پیش، جدشان سید على حکیم دوباره به نجفاشرف برگشت. از این خاندان علما و فضلاى بزرگ نجف و کربلا پرورش یافتند و خاندان حکیم از مقربین و دوستان مرحوم آیةاللّهالعظمى سید محمدسعید حبوبى بوده و این خانواده در عراق، معروف به زهد، تقوا و فضیلت هستند در زمان صدام، دهها نفر از خاندان حکیم، از پیر و جوان و حتى تعدادى از خانمها به شهادت رسیدند. بیت حکیم، خانواده علمى بوده و پدران و اجدادشان از علماى معروف عراق محسوب مىشوند. مرحوم آیةاللّه سید محمدعلى حکیم نیز از سالهاى نوجوانى وارد حوزه شدند و مراحل علمى را یکى پس از دیگرى پشت سر گذاشتند و طبق رسم حوزوى، بعد از هر مرحله و رتبهاى که مىگذراندند، شروع به تدریس دروس گذشته مىنمودند؛ بنابراین شاگردان زیادى پرورش دادند که بسیارى از آنها شهید و برخى دیگر از علماى شاخص کشورهاى اسلامى هستند.
اساتید و شخصیت علمى آیةاللّه سید محمدعلى حکیم(ره)
از اساتید مبرز ایشان مىتوان آیات عظام، شیخ ضیاءالدین عراقى، شیخ محمدحسین غروى اصفهانى، سید محسن حکیم، میرزا حسن بجنوردى و شیخ حسین حلّى قدسسرهم را نام برد. کرسى درس ایشان همواره در نجف بوده و فقط براى زیارت، سفرهایى به مشهد مقدس و قم داشتند. از تألیفات این عالم فقید نیز مىتوان تقریرات درسهاى اساتیدشان و همچنین کتابهایى در مسائل ریاضیات جدید را بیان کرد. ایشان در علم فلک و ستارهشناسى و علوم جدید وارد بودند، همچنین بر تاریخ اروپا و منطقه خاورمیانه مسلط بودند و در بحثهایى که با دانشجویان این رشتهها داشتند، اطلاعاتشان همگان را حیرتزده مىکرد. از بزرگترین دستاوردهاى علمى این شخصیت ارزنده جهان اسلام، تعیین دقیق جهت قبله نجف، تعیین میزان دقیق درهم و دینار شرعى و همچنین تعیین دقیق و مستدل میزان مثقال شرعى است که ایناندیشمند شیعى به آنها دست یافته است، ایشان در یکى از مدرسهاى حرم مطهر حضرت على علیهالسلام تدریس مىکردند.
ویژگىهاى بارز اخلاقى
از سجایاى اخلاقى ایشان مىتوان حسن خلق، پرهیزگارى و تقوا را ذکر کرد؛ بهطورى که از نظر اخلاقى بسیار انسان معروفى بودند و در حوزه علمیه نجف به عنوان استاد اخلاق شناخته مىشدند. همچنین اهتمام فراوانى به مشکلات مؤمنین، بهویژه طبقه فقرا و طلاب کمدرآمد داشتند و براى رفع حاجات مردم اقدام مىکردند. اهتمام ایشان به حفظ شئون حوزه و طلاب بسیار زیاد بود. به طلابى که داراى مشکلات مالى بودند، شخصاً رسیدگى مىکردند و بسیار متین و وزین با طلاب و سایر مردم برخورد مىنمودند. یکى دیگر از خصایص بارز این مرحوم، علاقه خاص ایشان به طلاب و فضلا و پرورش طلاب حوزه علمیه نجف در زمینههاى اخلاقى و تربیتى بود.
صبرى چون کوه
یکى دیگر از خصایص بارز این عالم ربانى، صبر و بالندگى بود. در زمان رژیم صدام، نه تنها زجر زندانهاى صدام را تحمل نمودند و هرگز شکایتى نکردند، بلکه به مدت 4 سال در منزلشان زندانى و زیر نظر شدید مأمورین امنیتى بعثى قرار داشتند، تاجایى که بعثىها 24 ساعته درب منزل ایشان حضور داشتند و مراقب رفت و آمدهاى ایشان بودند. همه فرزندان و نوههاى این عالم فقید بدون استثنا زندانهاى رژیم صدام را درک کرده و فقط بانوان درون منزل مانده بودند. صبر ایشان بعد از این همه زندان و گرفتارى، مورد تقدیر خاص و عام بود. چون در طول این سالها هیچ اثر و عکسالعمل انفعالى و جزع و فزعى در رفتار و برخورد این عالم وارسته دیده نشد. وقتى خبر شهادت فرزندشان سید محمدمحسن حکیم را به ایشان دادند، با کمال صبر و تحمل از این خبر استقبال کردند و هیچ نگفتند؛ البته رژیم بعث نیز اجازه اجراى مراسم سوگوارى نداد و آیةاللّه حکیم باز در مقابل این حرکت وقیحانه رژیم، عکسالعملى نشان ندادند.
در زندگى خصوصى مهربان و کم توقع
رفتارشان با خانواده به ویژه همسرشان بسیار متواضعانه و مهربان بود؛ همواره با اعتماد به نفس رفتار مىکردند. دو هفته قبل از رحلت، وضع مزاجى خوبى نداشتند و طبیعتاً نیازمند کمک دیگران بودند، ولى با این حال خیلى مقید بودند که هر نیازى را ابراز نکنند. حتى به ایشان عرض شد چرا از دیگران کمک نمىگیرید؟ گفتند: «در زندگى خود اصلاً از کسى توقع نداشتم و کمک نگرفتم و هر نیازى را سعى مىکنم خودم انجام دهم.» بسیار مهربان بودند و همیشه فرزندانشان را نوازش و نصیحت مىنمودند و بر کارها، مسائل اخلاقى و دینى آنها نظارت داشتند و برنامههاى آنان را پىگیرى مىکردند و به معناى واقعى، یک مربى مهربان در خانواده بودند.
توصیههاى اخلاقى مرحوم آیةاللّه حکیم
ایشان 5 فرزند پسر و 3 فرزند دختر داشتند و از مهمترین توصیههایشان به فرزندان طلبه خود، این بود که نسبت به تحصیل علم و تقوا اهتمام داشته باشند؛ براى درس روز بعد آمادگى داشته و بر مباحثه تأکید و مداومت کنند. همچنین تقویت بنیه علمى در مقدمات و سطوح اولیه را جدى مىدانستند و مىگفتند: کسى که در مقدمات ضعیف باشد، در آینده به نتیجهاى نمىرسد.
تشرف به کربلا با پاى پیاده
ایشان علاقه خاصى به اهلبیت علیهمالسلام داشتند. چندین بار پیاده از نجف به کربلا رفتند و در مناسبتها و زیارتهاى مختلف بارها به کربلا مىرفتند و چندین سال شبهاى جمعه اقامه نماز جماعت در حرم حضرت ابوالفضلالعباس علیهالسلام را داشتند، تا اینکه توسط رژیم صدام از اقامه نماز در حرم حضرت عباس علیهالسلام منع شدند. نسبت به اهلبیت علیهمالسلام علاقه شدیدى داشتند و حتى با کهولت سن در پیادهروى روز اربعین شرکت مىکردند. در سالهاى اخیر که دیگر امکان پیادهروى نداشتند، با صندلى چرخدار همراه زائرین در پیادهروى شرکت مىکردند.
ارتباطشان با مردم بسیار وسیع بود و هرکسى با ایشان ارتباط داشت، اخلاق و تقوایشان را مىستود. اهتمام فراوانى به نصیحت مؤمنین و طلاب داشتند و دهها سال اقامه نماز جماعت مسجد هندى در نجف، نزدیک حرم ملکوتى حضرت علىبن ابىطالب علیهالسلام را بر عهده داشتند و معمولاً بعد از نماز جماعت با نمازگزاران صحبت و آنها را نصیحت مىکردند؛ که این نصیحتها تهدیدهاى بعثىها را به همراه داشت.
ماجراى تغییر سمت قبله نجف
بیش از 60 سال پیش، ایشان از سوى حضرت آیةاللّهالعظمى سید محسن حکیم قدسسره، مأمور تعیین دقیق جهت قبله نجف اشرف شدند و با تبحرى که در علم نجوم جدید داشتند، بدون ابزار کنونى مشخص کردند که قبله واقعى نجف، 22 درجه از موقعیت آن زمان به سمت راست قرار داشته است. ایشان بعد از بحثهاى دقیق و امکانات کم آنزمان به این نتیجه رسیدند که جهت قبلهاى که بیشتر مردم به آن اعتماد دارند، صحیح نمىباشد؛ یعنى سمت قبله تا آن روز در حرم ملکوتى حضرت امام على علیهالسلام، مستقیم بود، ولى با بررسىهایى که ایشان انجام دادند، سمت قبله در این حرم مطهر متمایل به سمت راست گردید و البته این مسئله را ابزار جدید امروزى نیز تأیید کرده و شگفتى همگان را واداشته است.
در رویت هلال مورد وثوق مراجع
مرحوم آیةاللّه حکیم در ستارهشناسى چنان تبحرى داشتند که در مسئله روِیت هلال ماه رمضان و عید فطر، مورد وثوق کامل آیةاللّهالعظمى سید محسن حکیم قدسسره بودند.
ایشان از لحن شهادت شهود مىفهمیدند که شهادت آنها درباره روِیت هلال دقیق بوده یا نه؛ چون در مسائل نجوم مسلط و مورد اعتماد مراجع بودند.
ایشان بحثى درباره مباحث قبله و وقت نماز، تعیین مقدار مثقال شرعى با استناد به بحثهاى روز دارند. همچنین چند کتاب در میراث ضوابط ریاضیات جدید نوشتند؛ مثقال شرعى را در زکات که میان فقها اختلافى است را با استناد به دلایل باستانشناسى و اطلاعات دقیقى که در این زمینه به دست آورده بودند، اعلام کرده و در راستاى تعیین میزان مثقال شرعى به نتیجه شگفتى دست یافتند که نوشتههاى آن وجود دارد؛ البته این نوشتهها هرگز چاپ نشده است.
کتابخانهاى که در آتش دشمنى صدام خاکستر شد!
کتابخانه این عالم فقید در دوران صدام مورد هجوم قرار گرفت و بسیارى از آثار و تألیفات ارزشمند ایشان که هنوز به چاپ نرسیده و فقط نسخه خطى بود، به آتش دشمنىهاى صدام گرفتار شد و به خاکستر تبدیل گشت، ولى با این حال برخى از آثار ایشان به صورت نسخه خطى همچنان وجود دارد.
اوضاع سیاسى را رصد مىکردند
ایشان در جهت کسب اطلاع از مسائل روز و جریانات سیاسى عراق، اهتمام خاصى داشتند و حتى در دوران جوانى که امام خمینى قدسسره در نجف حضور داشتند، به دلیل رفتوآمدهایى که به بیت مرحوم آیةاللّه العظمى حکیم قدسسره داشتند با بیت امام خمینى قدسسره نیز مرتبط بودند.
ایشان در شکلگیرى عراق جدید نقش داشتند؛ البته در سن کهولت بودند، ولى پیگیرى مىکردند و اوضاع و احوال عراق و حتى کشورهاى دیگر را دنبال مىکردند، حتى قبل از وفاتشان نسبت به حوادث مصر و تونس پیگیر بودند و تحلیلهاى دقیقى از مسائل سیاسى روز داشتند که امروز شاهد تحقق پیشبینىهاى ایشان هستیم.
سفرهاى تبلیغى به هند و پاکستان
در مسئله تبلیغ بسیار تاکید مىکردند، تا جایى که شخصاً سه ماه به پاکستان رفته و تبلیغ کردند و سختىهاى رفتوآمد را تحمل نمودند. گرچه ایشان براى انجام وظیفه و ارشاد رفته بودند، ولى مردم پاکستان به ایشان علاقهمند شده و از مرحوم حکیم درخواست کردند به عنوان نماینده در پاکستان بمانند، ولى مانع قهرى ایجاد شد و ایشان از پاکستان به هندوستان رفتند تا مشکلات شیعیان هندوستان را حل کنند و در این سفر نیز موفق شدند؛ البته سفرهاى دیگرى به کشورهاى مختلف اسلامى داشتند و همواره به تبلیغ اهتمام مىورزیدند.
گفتوگو و تنظیم: یوسف شعبانعلى و سید رضا حسینى
نشریه افق حوزه