0

زندگی نامه دانشمندان و نوابغ

 
parseman_110
parseman_110
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1392 
تعداد پست ها : 10829
محل سکونت : فارس

پاسخ به:زندگی نامه دانشمندان و نوابغ

جیمز برادلی

 

 

جیمز برادلی (1762-1693) ستاره شناس انگلیسی که با درجه پروفسوری در رصدخانه گرینویچ کار می کرد.در سال 1742 بعد از ادموند هالی سومین ستاره شناس سلطنتی لقب گرفت.در سال 1728 در حالی که در حال اندازه گیری اختلاف منظر ستاره گاما اژدهایی بود، ابیراهی نور ستارگان را کشف کرد.این مسئله اولین اثبات برای حرکت زمین در آسمان به حساب می آمد و موفقیتی برای نظریه کپرنیک بود.

او مقدار ابیراهی نور ستارگان را 20.5 ثانیه قوسی محاسبه کرد که مقدار دقیق آن 20.47 ثانیه قوسی است.او محاسبه کرد که نورخورشید بعداز 8 دقیقه و12 ثانیه به زمین می رسد که مقدار واقعی آن نیز 8 دقیقه و19 ثانیه است.او با بررسی مدار ماه بین سالهای 1727 تا 1748 متوجه تغییرات ناچیز و دوره ای حرکت رقص محوری زمین شد .

وی در رصدخانه گرینویچ به اندازه گیری موقعیت هزاران ستاره پرداخت و از آنجایی که مقدار ابیراهی نور ستارگان را نیز در نظر گرفته بود، اندازه گیری های او از نفرات قبلی دقت بیشتری داشتند.او به اندازه گیری های دقیقی از قطر سیاره مشتری و پدیده های مربوط به اقمار آن پرداخت.

برادلی در سال 1733، قطر « ژوپیتر» را با یک میکرومتر اندازه گرفت( میکرومتر وسیله ایست که اندازه زاویه دید اشیا را از طرق تلسکوپ مشخص می کند). با توجه به اینکه ژوپیتر به طور متوسط در حدود 630 ملیون کیلومتری زمین واقع شده ، قطر این سیاره غول پیکر بر اساس اندازه گیری میکرومتر حدود 143 هزار کیلومتر است.
ژوپیتر و دیگر سیاره های غول پیکر درست شده از گاز مثل کیوان ، اورانوس و نپتون ، سطح مشخص و تعریف شده ای ندارند.اکنون که کاوش گران و سفینه های فضایی امکان مطالعه دقیق روی سیاره ها را ایجاد کرده اند، ستاره شناسان محل تمام شدن حجم ستاره و آغاز فضا را مبنای اندازه گیری شان قرار داده اند . به طور معمول این معیار ، نقطه ای است که فشار گاز در سیاره زیر هزار میلی بار است. با استفاده از این مقیاس اندازه دقیق ژوپیتر 142 هزار و 984 کیلومتر تخمین زده می شود. با این حساب معلوم میشود که برادلی اندازه گیری های دقیقی انجام می داده است.

سالها ستاره شناسان از روش « جیمز برادلی » برای اندازه گیری ستاره ها استفاده می کردند.

که با این درد اگر در بند در مانند درمانند
aseman_parvaz10@yahoo.com
سه شنبه 14 خرداد 1392  10:20 AM
تشکرات از این پست
parseman_110
parseman_110
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1392 
تعداد پست ها : 10829
محل سکونت : فارس

پاسخ به:زندگی نامه دانشمندان و نوابغ

عبدالرحمن صوفی

 

 

از میان چهره‌ های معتبر علمی و ستاره شناسان قرن چهارم و چند قرن بعد جا دارد تا به عبدالرحمن صوفی جایگاهی بلند واگذار گردد، چنانکه علم ستاره شناسی قرن بیستم نیز برای او چنین جایگاهی را می‌شناسد. اینک در اینجا به اختصار هر چه تمامتر مطالبی را درباره اهمیت کارهای این ستاره شناس بزرگ بیان می‌داریم.

عبدالرحمن صوفی رازی در 17 آبانماه 282 شمسی برابر هشتم نوامبر 904 در ری متولد شد. در 44 سالگی در 335 هـ. ق جهت تحقیق در باب مسئله نجومی به دینور رفت و دو سال بعد در اصفهان رحل اقامت افکند. در دوران حکومت عضدالدوله دیلمی در حکومت فارس او را به سمت استاد ریاضی و نجوم برگزیدند، عبدالرحمن صوفی در سال 365 شمسی برابر 986 میلادی به دنبال 82 سال تلاش و کوشش و آفرینندگی در شیراز درگذشت.

عبدالرحمن صوفی رازی اشتباهات رصدهای (بتانی) و (بطلمیوس)را اصلاح کرد و خطاهای ایشان را ارائه داد. عبدالرحمن موفق شد که در مجموع 1027 ستاره را با دقت رصد و محاسبه کرده و مشخصات دقیق آنها را به درجه و دقیقه و ثانیه معلوم کند. از این تعداد 15 ستاره قدر اول ،  34 کوکب قدر دوم ، 206 اختر قدر سوم ، 428 ستاره قدر چهارم ، 258 ستاره قدر پنجم و 86 ستاره قدر ششم هستند. رازی برای هر صورت فلکی جدولی ترسیم کرده و صورتهای جالبی از آنها عرضه داشته است، سپس در جدول هر صورت فلکی شماره ردیف تعداد ستارگان آن را بصورت حروف ابجد شروع کرده و در خانه دوم جدول، نامهای کواکب و مشخصات محل آنها را شرح داده است.

جالبترین توضیح زیر هر جدول این است که وی نورانیت ستارگان را محاسبه کرده و درباره یکایک آنها توضیح داده است. عبدالرحمن با توجه به (قدر) و نورانیت کم و زیاد ستارگان و با تکیه بر استعداد و نبوغ و هوش خدادادی‌اش حرکات خاص ستارگان را که امروز بنام  ((Frofer Mation است حساب کرد. او به محاسبه تغییر رنگ بعضی از ستارگان مانند ستاره (الغول) نیز پرداخت. سپس به محاسبه زمان طولانی "سحابیهای متغیر" پرداخت و تحقیق کاملی در سحابی "امرأة المسلسله"  (زن به زنجیر بسته) بجا آورد که هیچ دانشمندی نمی‌داند جائی که گالیله با دوربین نجومی‌اش نتوانست چنین مطالعاتی را انجام دهد، عبدالرحمن چگونه آن را کشف کرد.

صوفی کتاب صور الکواکب  را در حدود سالهای 353 هـ.ق (964 م) در 61 سالگی به انجام رسانید. خواجه نصیرالدین طوسی ، نخستین بار در 647 هـ.ق کتاب صوفی رازی را از زبان عربی به فارسی برگرداند، تا سال 1843 م که دانشمندی به نام اورگلاندر کتابی را به نام (محاسبات کیهانی نواختران) در برلین منتشر کرد، دانشمندان ریاضی و نجوم جهان همه اعتراف به سحابی کهکشان نداشتند. چون تحقیق درباره سحابیها و کهکشان آغاز شد، پرده ها به کناری رفت و دانشمندان در کتابخانه‌ای متوجه کتابی شدند که در سال 1831 ، دوازده سال قبل از کتاب اورگلاند متعلق به عبدالرحمن صوفی رازی و توسط دانشمندی به نام کوسین پیرسوال از روی سه نسخه خطی که در کتابخانه‌های پاریس موجود بوده به زبان فرانسه ترجمه شده است و پس از تحقیق درباره آن کتاب در می‌یابند که اورگلاندر مطالب کتابش را از روی کتاب عبدالرحمن استنتاج کرده بود. قدیمیترین نسخه کتاب صور الکواکب در کتابخانه بادلیان مربوط به فرزند عبدالرحمن است که 26 سال بعد از مرگ پدر در 401 هـ.ق آن را استنساخ و مصور کرده است.

عبدالرحمن در بصره- بغداد و شیراز رصدهایی انجام داد؛ حتی به نوشته بعضی کتابها در جنوب ایران مدتی به محاسبات نجومی مشغول بوده است. ابوریحان بیرونی در کتاب تحدید النهایات الاماکن نوشته است که رصد میل دایرة البروج در شیراز انجام گرفت و وسیله‌ای که با آن کار می‌کرده دستگاهی بوده که قطر داخلی‌اش دو ذراع و نیم بوده است؛ برابر با 123 سانتیمتر. اعضاء هیأتی که تحت نظر عبدالرحمن مسئول این تحقیق علمی ، مشغول به کار بود عبارت بودند از: ابوسهل کوهی ، احمد سجزی و نظیف بن یمن که در سال 359 برابر سال 970 هجری این تحقیق را انجام دادند.

از کارهای دیگر عبدالرحمن صوفی ساختن یک کره سماوی نقره‌ای است که آن را برای عضدالدوله دیلمی ساخته و در حقیقت یکی از کره ‌های سماوی بسیار دقیق و جالب است که امروز در موزه قاهره نگهداری می‌شود و از شاهکارهای تعیین مکانهای صور فلکی روی کره است که بهترین وسیله تأیید محاسبات خود اوست.

نام این دانشمند بزرگ ایرانی را بنام Azof در مدار 22 درجه جنوبی و نصف النهار 13 درجه کره ماه به ثبت رسانیدند. جالب توجه اینکه دانش نجومی امروزه فقط یک نقطه را شایسته نام او ندانسته و 9 نقطه دیگر را به افتخار این دانشمند ایرانی (الصوفی) روی کره ماه نامگذاری کردند.

و هنوز دانش غرب متحیر است که چگونه عبدالرحمن صوفی رازی بدون داشتن تلسکوپ ، سحابیها را کشف کرد ( ستارگان سحابی در آسمان به شکل لکه‌های ابر مانندی دیده می‌شوند که آنها را ستارگان سحابی یا لطخه می‌گویند و ستارگان مجتمعی هستند که از فاصله‌های دور به مانند لکه ابر نمایان می‌شوند و می‌توان آنها را با تلسکوپ مشاهده کرد که از توده‌های گازهای ملتهب درست شده‌اند).

او از جمله سحابیهای درون صورت فلکی خرچنگ را تعیین کرد. تحقیقی درباره دو سحابی دیگر به نام رازی ثبت شده که یکی در صورت فلکی روباه است و دیگری در صورت فلکی قوس یا "رامی" که اروپائیان آن را به نام(Sagittarius) می‌شناسند. دیگر سحابی داخل صورت فلکی تیرانداز است که مورد مطالعه و ترسیم و تثبیت او قرار گرفته است. او ستارگان مزدوج را شناخت و اصلاحی بر نظریه بطلمیوس گذاشت و آن قدر دقیق و معلوم و مشخص محاسباتی را انجام داد که با آخرین تحقیقات جهان امروز که با جدیدترین وسایل صورت می‌گیرد برابری می‌کند.

الدومیلی در کتاب درباره عبدالرحمن می‌نویسد: "منجمی بود که شخصا به رصد و محاسبه یکایک ستارگان می‌پرداخت و به همین دلیل نه تنها موضع چندین ستاره‌ای که تا آن زمان معلوم نبود معین کرد، بلکه باعث شد که چندین رصد اشتباه یونانیان را تصحیح کند و دانشمندان جدید توانستند با توجه به دقتی که عبدالرحمن در کارهایش به کار برده بود، تغییرات بطئی در درخشندگی ستارگان را دقیقا بررسی کنند. این بررسی در علم نجوم به نام (Trepidation of Movement of fixed Star) است که پایه گذار آن عبدالرحمن صوفی است. از افتخارات این مرد دانشمند همین بس که جهان علم و نجوم و ستاره شناسی بعد از ده قرن که از نوشتن کتابش گذشته هنوز قلم و حرکت انگشتان او را که بر کاغذ اثری گذاشته ثابت و محترم می‌شمارد و دنیای ابزار و تکنولوژی الکترونیکی مدرن با تمام قدرتش جرات جابجا کردن محاسبات او را ندارند.

در کنگره جهانی نجوم رصدخانه یی ، درباره اهمیت و دقت کار صوفی در 996 سال قبل (نسبت به سال 1960 و سال پایان کتاب صوفی 964) چنین گفته شده: پیدایش تلسکوپ در دانش اخترشناسی که در سال 1609 انجام گرفت مطالعات سریع و لازم را در عصر خود بوجود نیاورد و حتی در ازدیاد و شمارش سحابیهای شناخته شده از خود فعالیتی نشان نداد. در حقیقت گالیله کاری بیش از دیگران که سحابی خرچنگ (پرایسپه) را از تعدادی از ستارگان تشخیص داده بودند، کشف جدید را بوجود نیاورد. یک سال بعد در 1610 یک دانشمند علوم فرانسوی به نام نیکلاس پیرسک با اطلاعی که از کارهای گالیله داشت، مشاهده کرد که ستارگانی میانی "شمشیر صورت فلکی جبار" همانند و مشکوک به سحابی هستند و در سال 1912 سیمون ماریوس سحابی اندرومدا را پس از یک تردید طولانی تأیید کرد. در حالی که اولین رصد ثبت شده (درباره سحابی اندرومدا) بوسیله یک منجم ایرانی به نام (الصوفی) در قرن دهم ، یعنی 947 سال قبل از اعلام ماریوس انجام گرفته بود.

که با این درد اگر در بند در مانند درمانند
aseman_parvaz10@yahoo.com
سه شنبه 14 خرداد 1392  10:22 AM
تشکرات از این پست
parseman_110
parseman_110
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1392 
تعداد پست ها : 10829
محل سکونت : فارس

پاسخ به:زندگی نامه دانشمندان و نوابغ

پیاتسی

 

 

جوزپه پیاتسی در ۱۶ ژانویه ۱۷۴۶ در ایتالیا چشم به جهان گشود. در هنگامیکه بسیار جوان بود به میلان رفت و وارد فرقه تئاتی شد. او از راهیان و کشیشان و روحانیون ایتالیا بود. او تحصیلات خود را در فلسفه ادامه داد و در فلسفه و ریاضیات درجهٔ دکترا گرفت. وی مامور شد تا رصدخانه‌هایی را در ناپل و پالرمو ایجاد کند، بنابراین به انگلستان و فرانسه سفر کرد تا از رصدخانه‌های آنها دیدن کند و سپس رصدخانه‌های ایتالیا را بسازد. او رصدخانه‌هایی در پالرمو ساخت و به رصد ستارگان پرداخت.
او چنان با پشتکار به کار خود ادامه داد که در سال ۱۸۱۴ نقشه‌ای از ۷۶۴۶ ستاره را تهیه کرد. رصدخانه پالرمو گشایش یافت و پیاتسی به ریاست آن انتخاب شد او در هنگام رصد آسمان ستاره کم نوری را کشف کرد. همچنین او در سال ۱۸۰۱ ستاره تازه‌ای را کشف کرد که ۷ روز بعد متوجه شد که موضع آن کاملا تغییر یافته‌است. پیاتسی با دقت و حوصله زیاد مسیر آن را دنبال کرد، وی آنچه را که رصد کرده بود به اطلاع رساند اما پیش از این که مسیر آنرا مشخص کند بیمار شد و بعد از آن چون سیاره نزدیک به خورشید شده بود رصد آن ممکن نبود.
پیاتسی در پالرمو کتابی دو جلدی به نام درسهای مقدماتی اخترشناسی را چاپ کرد. قبل از آن نیز کتابی را منتشر کرده بود که در آن موضع متوسط ۷۶۴۶ ستاره را فهرست کرده بود، با انتشار این کتاب از انستیتو فرانسه جایزه‌ای به پیاتسی داده شد.
او در ژانویه ۱۸۲۶ در ناپل و در اثر یک بیماری حاد در گذشت.
که با این درد اگر در بند در مانند درمانند
aseman_parvaz10@yahoo.com
سه شنبه 14 خرداد 1392  10:24 AM
تشکرات از این پست
parseman_110
parseman_110
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1392 
تعداد پست ها : 10829
محل سکونت : فارس

پاسخ به:زندگی نامه دانشمندان و نوابغ

آریستا خوس

 

آریستا خوس ستاره شناس برجسته یونانی، نخستین کسی بود که به طور صحیح اظهار کرد که زمین حول محور خود و همچنین بدور خورشید، گردش می کند. در مدل جهان خورشید مرکزی وی، که بر پایه مشاهداتش بنا شده بود، خورشیده ثابت بوده و مرکز جهان تصور شده بود. در این مدل، سیارات در مدارهای دایره ای بدور خورشید چرخیده و ستاره های دوردست و ثابت در زمینه این مدارها قرار داشتند. 

کتاب «بزرگی و فاصله های ماه و خورشید» تنها اثر بجای مانده از وی می باشد. این اثر، حاکی از تلاشهای او در جهت محاسبه و اندازه و فاصله اجسام آسمانی از یکدیگر است.

در سال ۳۲۰ ق.م در جزیره ساموس، یکی از جزایر یونان، بدنیا می آید. از زندگی او اطلاع چندانی در دست نیست، اما تصور می شود که شاگرد فیلسوف یونانی، استراتولامپساکوس در شهر اسکندریه بوده است.

طبق نوشته های بطلمیوس ستاره شناس و ریاضیدان یونانی، آریستاخوس در این سال انقلاب تابستانی را مشاهده می کند. در سال ۲۵۰ ق.م آریستارخوس در اسکندریه از دنیا می رود.

 

که با این درد اگر در بند در مانند درمانند
aseman_parvaz10@yahoo.com
سه شنبه 14 خرداد 1392  10:25 AM
تشکرات از این پست
parseman_110
parseman_110
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1392 
تعداد پست ها : 10829
محل سکونت : فارس

پاسخ به:زندگی نامه دانشمندان و نوابغ

عمر خیام

حکیم عمر خیام (خیامی) در سال 439 هجری (1048 میلادی) در شهر نیشابور و در زمانی به دنیا آمد که ترکان سلجوقیان بر خراسان، ناحیه ای وسیع در شرق ایران، تسلط داشتند. وی در زادگاه خویش به آموختن علم پرداخت و نزد عالمان و استادان برجسته آن شهر از جمله امام موفق نیشابوری علوم زمانه خویش را فراگرفت و چنانکه گفته اند بسیار جوان بود که در فلسفه و ریاضیات تبحر یافت. 
خیام در سال 461 هجری به قصد سمرقند، نیشابور را ترک کرد و در آنجا تحت حمایت ابوطاهر عبدالرحمن بن احمد، قاضی القضات سمرقند اثربرجسته خودرادر جبر تألیف کرد. خیام سپس به اصفهان رفت و مدت 18 سال در آنجا اقامت گزید و با حمایت ملک شاه سلجوقی و وزیرش نظام الملک، به همراه جمعی از دانشمندان و ریاضیدانان معروف زمانه خود، در رصد خانه ای که به دستور ملکشاه تأسیس شده بود، به انجام تحقیقات نجومی پرداخت. حاصل این تحقیقات اصلاح تقویم رایج در آن زمان و تنظیم تقویم جلالی (لقب سلطان ملکشاه سلجوقی) بود. در تقویم جلالی، سال شمسی تقریباً برابر با 365 روز و 5 ساعت و 48 دقیقه و 45 ثانیه است. سال دوازده ماه دارد 6 ماه نخست هر ماه 31 روز و 5 ماه بعد هر ماه 30 روز و ماه آخر 29 روز است هر چهارسال، یکسال را کبیسه می خوانند که ماه آخر آن 30 روز است و آن سال 366 روز است هر چهار سال، یکسال را کبیسه می خوانند که ماه آخر آن 30 روز است و آن سال 366 روز می شود در تقویم جلالی هر پنج هزار سال یک روز اختلاف زمان وجود دارد در صورتیکه در تقویم گریگوری هر ده هزار سال سه روز اشتباه دارد. 
بعد از کشته شدن نظام الملک و سپس ملکشاه، در میان فرزندان ملکشاه بر سر تصاحب سلطنت اختلاف افتاد. به دلیل آشوب ها و درگیری های ناشی از این امر، مسائل علمی و فرهنگی که قبلا از اهمیت خاصی برخوردار بود به فراموشی سپرده شد. عدم توجه به امور علمی و دانشمندان و رصدخانه، خیام را بر آن داشت که اصفهان را به قصد خراسان ترک کند. وی باقی عمر خویش را در شهرهای مهم خراسان به ویژه نیشابور و مرو که پایتخت فرمانروائی سنجر (پسر سوم ملکشاه) بود، گذراند. در آن زمان مرو یکی از مراکز مهم علمی و فرهنگی دنیا به شمار می رفت و دانشمندان زیادی در آن حضور داشتند. بیشتر کارهای علمی خیام پس از مراجعت از اصفهان در این شهر جامه عمل به خود گرفت. 
دستاوردهای علمی خیام برای جامعه بشری متعدد و بسیار درخور توجه بوده است. وی برای نخستین بار در تاریخ ریاضی به نحو تحسین برانگیزی معادله های درجه اول تا سوم را دسته بندی کرد، و سپس با استفاده از ترسیمات هندسی مبتنی بر مقاطع مخروطی توانست برای تمامی آنها راه حلی کلی ارائه کند. وی برای معادله های درجه دوم هم از راه حلی هندسی و هم از راه حل عددی استفاده کرد، اما برای معادلات درجه سوم تنها ترسیمات هندسی را به کار برد؛ و بدین ترتیب توانست برای اغلب آنها راه حلی بیابد و در مواردی امکان وجود دو جواب را بررسی کند. اشکال کار در این بود که به دلیل تعریف نشدن اعداد منفی در آن زمان، خیام به جوابهای منفی معادله توجه نمی کرد و به سادگی از کنار امکان وجود سه جواب برای معادله درجه سوم رد می شد. با این همه تقریبا چهار قرن قبل از دکارت توانست به یکی از مهمترین دستاوردهای بشری در تاریخ جبر بلکه علوم دست یابد و راه حلی را که دکارت بعدها (به صورت کاملتر) بیان کرد، پیش نهد. خیام همچنین توانست با موفقیت تعریف عدد را به عنوان کمیتی پیوسته به دست دهد و در واقع برای نخستین بار عدد مثبت حقیقی را تعریف کند و سرانجام به این حکم برسد که هیچ کمیتی، مرکب از جزء های تقسیم ناپذیر نیست و از نظر ریاضی، می توان هر مقداری را به بی نهایت بخش تقسیم کرد. همچنین خیام ضمن جستجوی راهی برای اثبات "اصل توازی" (اصل پنجم مقاله اول اصول اقلیدس) در کتاب شرح ما اشکل من مصادرات کتاب اقلیدس (شرح اصول مشکل آفرین کتاب اقلیدس)، مبتکر مفهوم عمیقی در هندسه شد. در تلاش برای اثبات این اصل، خیام گزاره هایی را بیان کرد که کاملا مطابق گزاره هایی بود که چند قرن بعد توسط والیس و ساکری ریاضیدانان اروپایی بیان شد و راه را برای ظهور هندسه های نااقلیدسی در قرن نوزدهم هموار کرد. بسیاری را عقیده بر این است که مثلث حسابی پاسکال را باید مثلث حسابی خیام نامید و برخی پا را از این هم فراتر گذاشتند و معتقدند، دو جمله ای نیوتن را باید دو جمله ای خیام نامید. البته گفته می شودبیشتر از این دستور نیوتن و قانون تشکیل ضریب بسط دو جمله ای را چه جمشید کاشانی و چه نصیرالدین توسی ضمن بررسی قانون های مربوط به ریشه گرفتن از عددها آورده اند. 
استعداد شگرف خیام سبب شد که وی در زمینه های دیگری از دانش بشری نیز دستاوردهایی داشته باشد. از وی رساله های کوتاهی در زمینه هایی چون مکانیک، هیدرواستاتیک، هواشناسی، نظریه موسیقی و غیره نیز بر جای مانده است. اخیراً نیز تحقیقاتی در مورد فعالیت خیام در زمینه هندسه تزئینی انجام شده است که ارتباط او را با ساخت گنبد شمالی مسجد جامع اصفهان تأئید می کند. تاریخ نگاران و دانشمندان هم عصر خیام و کسانی که پس از او آمدند جملگی بر استادی وی در فلسفه اذعان داشته اند، تا آنجا که گاه وی را حکیم دوران و ابن سینای زمان شمرده اند. آثار فلسفی موجود خیام به چند رساله کوتاه اما عمیق و پربار محدود می شود. آخرین رساله فلسفی خیام مبین گرایش های عرفانی اوست. اما گذشته از همه اینها، بیشترین شهرت خیام در طی دو قرن اخیر در جهان به دلیل رباعیات اوست که نخستین بار توسط فیتزجرالد به انگلیسی ترجمه و در دسترس جهانیان قرار گرفت و نام او را در ردیف چهار شاعر بزرگ جهان یعنی هومر، شکسپیر، دانته و گوته قرار داد. رباعیات خیام به دلیل ترجمه بسیار آزاد (و گاه اشتباه) از شعر او موجب سوء تعبیرهای بعضاً غیر قابل قبولی از شخصیت وی شده است. این رباعیات بحث و اختلاف نظر میان تحلیلگران اندیشه خیام را شدت بخشیده است. برخی برای بیان اندیشه او تنها به ظاهر رباعیات او بسنده می کنند، در حالی که برخی دیگر بر این اعتقادند که اندیشه های واقعی خیام عمیق تر از آن است که صرفا با تفسیر ظاهری شعر او قابل بیان باشد. خیام پس از عمری پربار سرانجام در سال 517 هجری (طبق گفته اغلب منابع) در موطن خویش نیشابور درگذشت و با مرگ او یکی از درخشان ترین صفحات تاریخ اندیشه در ایران بسته شد.

که با این درد اگر در بند در مانند درمانند
aseman_parvaz10@yahoo.com
سه شنبه 14 خرداد 1392  10:26 AM
تشکرات از این پست
parseman_110
parseman_110
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1392 
تعداد پست ها : 10829
محل سکونت : فارس

پاسخ به:زندگی نامه دانشمندان و نوابغ

گالیلئو گالیله

 

 
گالیلئو گالیله در سال 1564 در پیزا واقع در ایتالیا متولد شد. وی تا 19 سالگی تمام مطالعات خود را در ادبیات متمرکز نموده بود تا اینکه روزی در یکی از مراسم مذهبی کلیسا مشاهده چهل چراغی که در بالای سرش نوسان می کرد توجه او را جلب کرد. او هنگام مشاهده توجه کرد که هرچند دامنه نوسان هر بار کوتاهتر می شود لیکن زمان نوسان همواره ثابت باقی می ماند. اغلب انسانها شاید در این مشاهده چیز خاصی را نمی یافتند ولی گالیله از روح کنجکاو و پژوهشگر دانشمندان برخوردار بود. او از آن لحظه شروع به اجرای یک رشته آزمایشهای علمی کرد به این ترتیب که وزنه هایی را به یک ریسمان بست و از محلی آویزان نمود و آنها را به این سو و آن سو به نوسان در آورد. در آن دوران هنوز ساعتهای دقیق باعقربه ثانیه شمار نبود و بنابراینگالیله برای اندازه گیری زمان حرکات وزنه های آویزان و در حال نوسان از ضربات نبض خود سود می جست. او دریافت که مشاهداتش درکلیسای جامع پیزا صحت دارد. اگرچه دامنه نوسان هر بار کوتاهتر می شد، اما هر نوسان زمان مشابه نوسان های قبلی را در بر می گرفت به این ترتیب گالیلهقانون آونگ را کشف کرده بود. قانون آونگ گالیله امروزه همچنان در امور گوناگون به کار می رود مثلاً برای اندازه گیری حرکات ستارگان و یا مهار روند کار ساعت ها از این قانون استفاده می کنند. آزمایشهای او درباره آونگ آغاز فیزیک دینامیک جدید بود، واکنشی که قوانین حرکت و نیروهایی را که باعث حرکت می شوند در بر می گیرد. گالیله در سال 1588 در دانشگاه پیزا مدرک دکتری (استادی) گرفت و در همانجا برای تدریس ریاضیات باقی ماند.
 
او در 25 سالگی دومین کشف بزرگ علمی خود را به انجام رسانید، کشفی که باعث از بین رفتن یک نظریه به جا مانده دوهزار ساله شد و دشمنان زیادی برایش آفرید. در دوران گالیله بخش بسیاری از علوم براساس فرضیه های فیلسوف بزرگ یونانی- ارسطو که در قرن چهارم پیش ازمیلاد می زیست بنا شده بود. اثر او به عنوان مرجع و سرچشمه تمامی علوم به شمار می آمد. هر کس که به یکی از قانونها و قواعد ارسطو شک می کرد انسان کامل و عاقلی به شمار نمی آمد. یکی از قواعدی که ارسطو بیان کرده بود این ادعا بود که اجسام سنگین تندتر از اجسام سبک سقوط می کنند. گالیله ادعا می کرد که این قاعده اشتباه است به طوریکه می گویند او برای اثبات این خطا از استادان هم دانشگاهی خود دعوت به عمل آورد تا به همراه او به بالاترین طبقه برج مایل پیزا بروند. گالیله دو گلوله توپ یکی به وزن 5 کیلو و دیگری به وزن نیم کیلو با خود برداشت و از فراز برج پیزا هر دوگلوله را به طور همزمان به پایین رها کرد، در کمال شگفتی تمام حاضران در صحنه مشاهده کردند که هر دو گلوله به طور همزمان به زمین رسیدند.گالیله به این ترتیب قانون فیزیکی مهمی را کشف کرد (سقوط اجسام به وزن آنها بستگی ندارد).
 
در همین موقع که گالیله مشغول مطالعه بود ناگهان شایع شد که در سوئیس عدسی ها را با هم ترکیب کرده اند و توانسته اند اجسام را از مسافات دور مشاهده نمایند. از این موضوع اطلاع صحیحی در دست نیست ولی اینطور مشهور است که «زاخاری یانسن» که در میدان میدلبورک عینک ساز بود اولین دوربین نزدیک کننده اشیاء را بین سالهای 1590 و 1609 ساخته بود، ولی عینک ساز دیگری به نام «هانس یپرشی» اختراع او را با تردستی از او می رباید و در اکتبر 1608 امتیاز آن را به نام خود ثبت می نماید. گالیله هم در این موقع موفق به ساختن دوربین مشابهی گردید ولی این دستگاه قدرت زیادی نداشت اما مطلب مهم این بود که اصل اختراع کشف شده بود و ساختن دوربین قوی تر فقط کار فنی بود. این دوربین به رئیس حکومت ونیز تقدیم شد و در کنار ناقوس «سن مارک» گذاشته شد. سناتورها و تجار ثروتمند در پشت دوربین قرار گرفتند و همگی دچار حیرت و تعجب شدند چون آنها خروج مؤمنین را از کلیسای مجاور و کشتی هایی را که در دورترین نقاط افق در حرکت بودند مشاهده نمودند ولی گالیله فوراً دوربین را به طرف آسمان متوجه ساخت مشاهده مناظری که تا آن زمان هیچ چشمی قادر به تماشای آن نبود شور و شعفی فراوان در گالیله به وجود آورد. گالیله مشاهده نمود که ماه برخلاف گفته ارسطو که آن را کره ای صاف و صیقلی می دانست پوشیده از کوه ها و دره هایی است که نور خورشید برجستگی های آنها را مشخص تر می سازد. به علاوه ملاحظه نمود که چهار قمر کوچک به دور سیاره مشتری در حرکت هستند و بالاخره لکه های خورشید را به چشم دید.
 
دانشمند بزرگ در سال 1610 تمام این نتایج را در جزوه ای به نام قاصد آسمان انتشار داد که موجب تحسین و تمجید بسیار گشت ولی انتشار کتاب قاصد آسمان فقط تحسین و تمجید همراه نداشت بلکه جمعی از مردم بر اواعتراض کردند و از او می پرسیدند که چرا تعداد سیارات را هفت نمی داند و حال آنکه تعداد فلزات هفت است و شمعدان معبد هفت شاخه دارد و در کله آدمی هفت سوراخ موجوداست، گالیله در جواب تمام این سؤالات فقط گفت با چشم خود در دوربین نگاه کنید تا از شما رفع اشتباه شود.
 
مشاهدات و پژوهشهای گالیله او را به این وادی رهنمون شدند که فرضیه های علمی را که براساس آنها زمین در مرکزیت عالم قرار داشت و خورشید وستارگان به دور آن می گشتند مردود می شمرد. نزدیک به نیم قرن پیش از آن کوپرنیک اثر بزرگ خود را -که طی آن ثابت کرد خورشید در مرکز دستگاه ستاره ای ما نیست و زمین وسیاره ها به دور آن می گردند- در معرض اذهان عموم قرار داده بود. این فرضیه کوپرنیک مورد لعن و نفرین کلیسا قرار گرفته بود و زمانی که گالیله آشکارا اعلام داشت که این فرضیه صحت دارد و او با آن موافق است، نظریه کوپرنیک به دست فراموشی سپرده شده بود. اعلامیه گالیله اعتراضات شدیدی را برانگیخت. روحانیون عالی مقام کلیسای کاتولیک دوباره خشمگینانه فرضیه کوپرنیک را به شدت محکوم کرده و آن را مطرود شمردند. گالیله با شخصیت های بزرگی مانند کاردینال «بلاربن» و کاردینال «باربرینی» سابقه دوستی داشت که از او حمایت می کردند ولی این شخصیت های بزرگ هم  نتوانستند مانع آن شوند که واتیکان در سال 1616 اصول و عقاید کوپرنیک را محکوم کند.
 
گالیله نمی توانست مخالفین خود را به وسیله تجربه و مشاهده محکوم کند زیرا هیچگونه استدلال غیرمذهبی برای ایشان کافی نبود و روحانیون برای هیچ چیز غیر از کتاب مقدس و ارسطو ارزش قائل نبودند و کلیسا هرگز اجازه نمی داد که یک فرد غیر روحانی کتاب مقدس را مطابق میل خود تغییر دهد. چون این کار ممکن نبود طبعاً می بایست گالیله محکوم شود و حتی اگر خود پاپ هم از صمیم قلب معتقد به عقاید کوپرنیک بود محاکمه گالیله و محکومیت او اجتناب ناپذیر بود. در سال 1632 که دوست او کاردینال «باربرینی» به نام اوربن هفتم پاپ شده بود از موقعیت استفاده کرد و ضربت بزرگی را وارد نمود. وی کتابی به زبان ایتالیایی منتشر کرد که در آن سه نفر مشغول گفتگو هستند یکی از آنها از بطلمیوس و دو نفر دیگر ازکوپرنیک دفاع می کنند. با انتشار این کتاب خشم و غضب روحانیون چند صد برابر گشت و بدتر از همه اینکه برای پاپ این سوء تفاهم ایجاد شد که شخص ابله و احمقی که در مکالمات از بطلمیوس دفاع می کند خود اوست. گالیله را به رم احضار کردند و او را در منزل یکی از اعضای عالی رتبه دیوان تفتیش عقاید جای دادند. در همین اوقات دختر پدر مقدس مشغول تهیه ادعا نامه او بود و در روز 20 ماه ژوئن 1633 محکوم را به آنجا احضار کردند و در 22 ژوئن وادارش نمودند که توبه نامه زیر را امضاء کند.
 
من گالیله در هفتادمین سال زندگی در مقابل شما به زانو درآمده ام و در حالیکه کتاب مقدس را پیش چشم دارم و با دستهای خود لمس می کنم توبه می کنم و ادعای خالی ازحقیقت حرکت زمین را انکار می کنم و آن را منفور و مطرود می نمایم.
 
گالیله بعد از محاکمه در منزل دوستش پیکولومینی اسقف شهر سین محبوس شد ولی بعد از مدتی به او اجازه داده شد تا در خانه ییلاقی خود واقع در آرستری اقامت کند.
 
گالیله تا دم مرگ بر اعتقاد خویش پا برجا ماند. او به طور پنهانی بهآزمایشهای تجربی خود ادامه داد و پیش از آنکه در سال 1642 در آرستری در حومه فلورانس دار فانی را وداع گوید دو کتاب ارزشمند دیگر را نیز به رشته تحریر در آورد. آثار او نخست در سال 1835 از سوی کلیسای کاتولیک از لیست سیاه، (لیست کتابهای ممنوعه) خارج شد و اجازه انتشار یافت. امروزه ما به گالیله به عنوان یک پژوهشگر سخت کوش که بشریت بسیار به او مدیون است احترام می گذاریم. او به جهان نشان داد که یک دانشمند باید این آزادی را داشته باشد که نظریه هایی را که اشتباه هستند نقد کند و نظریه های جدیدی را بنیان گذارد. اوهمچنین نشان داد که یک دانشمند نباید خود را گرفتار دستورها و یا روایات دینی تحریف شده کند.
که با این درد اگر در بند در مانند درمانند
aseman_parvaz10@yahoo.com
سه شنبه 14 خرداد 1392  10:27 AM
تشکرات از این پست
parseman_110
parseman_110
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1392 
تعداد پست ها : 10829
محل سکونت : فارس

پاسخ به:زندگی نامه دانشمندان و نوابغ

یوهان کپلر

 

 
یوهان کپلر در 16 ماه مه 1571 در وایل دراشتات آلمان متولد شد. دوران کودکی کپلر با فقر و تنگدستی و بدبختی توأم بود. کپلر برای تحصیل به مدرسه طلاب پروتستان رفت و در اثر هنر و استعدادی که از خود نشان داد، بوسیله استادانش روانه دانشگاه توبینگن شد. کپلر در سال 1594 به سمت معلم ریاضیات مدرسه شبانه روزی پروتستان در گراتز انتخاب شد. وی برای افزودن به درآمد ناچیز خود تقویمهای نجومی که در میان سایر چیزها وضع هوا، سرنوشت شاهزاده ها، خطرات وقوع جنگ و قیام ترکها را نیز پیش بینی می کرد، چاپ و منتشر می نمود. شهرت وی در این زمینه ها به زودی پخش و سرانجام طالع بین امپراتور رودلف و اعضای برجسته دیگر دربار او شد و این روش منبع درآمد کپلر شده بود. از وی نقل شده است که: «طالع بینی از گدایی بهتر است».
 
از سرزدن گهگاه او به عالم فالگیری که بگذریم، یوهان کپلر کسی است که جایگاه او در میان غولان است. او نخستین انسانی است که با فراست رمز معماری منظومه شمسی را گشود و قوانینی برای حرکت سیارات آن فرمول بندی کرد. کپلر در اثر مطالعات در علم نجوم با خود گفت چون به موجب هیئت کوپرنیک سیارات به دور خورشید دوایری طی می کنند بنابراین مجموعه تمام اوضاع مریخ که بوسیله تیکو  رصد شده است باید روی یک دایره فضایی قرار گیرد (تیکوبراهه نشان داد که حرکت سیارات کاملاً با نمایش و تصویر دایره های هم مرکز وفق نمی دهد. از آنجا که تیکوبراهه بیشتر به رصدهای مستقیم و اندازه گیری سرگرم بود هیچ کوششی برای تجزیه و تحلیل نتایج خود انجام نداد و این کار به یوهان کپلر که در سال آخر زندگی تیکوبراهه دستیار وی بود واگذار شد). کپلر مسلح به این گنجینه معلومات و با ایمان به درستی نظریه کپرنیک کمر به کشف قوانین ریاضی حل کننده مسأله حرکت سیارات بست. اطلاعات رصدی یاد شده در نظریه بزرگ خورشید مرکزی کوپرنیک بطور کامل صدق نمی کرد و کپلر ناچار شد مدت ده سال از عمر خود را صبورانه وقف کار سخت بررسی عملی در حرکت سیارات و قوانین ریاضی حاکم بر آنها کند. او همه این کارها را به تنهایی و بدون یاری گرفتن از کسی کرد و ارزش کار او به جز از سوی چند تن، درک نشد.
 
کپلر در سال 1609 ناگهان به نیروی الهام متوجه حقیقت شد «ستاره مریخ روی مسیر بیرونی است». نبوغ کپلر با کشف بیضی بودن شکل حقیقی مسیر زمین به دور خورشید ظاهر شد که پیش از آن یک دایره کامل دانسته و پذیرفته شده بود. وقتی کپلر مسیر بیضی شکل سیاره را کشف کرد، شروع به پیش بینی حرکت آن نمود و گفت که فلان وقت باید در فلان موضع قرار گیرد و همان جا ستاره را در رأس موعد در محل موعد مشاهده کرد. او آن نتیجه را از راه محاسبه رابطه موقعیت های مکانی زمین و مریخ و خورشید با یکدیگر گرفت، زیرا داده های رصدی تنها در یک مسیر بیضی صدق می کردند. کپلر در پی انجام آن کار دست به کار انجام محاسبات مربوط به حرکت و مدار سیارات شناخته شده دیگر شد. دستاورد او در آن زمینه با در نظر گرفتن پیشرفت کم ریاضیات در آن زمان بسیار بزرگ و چشمگیر بود. وی علاوه بر کشف انطباق دقیق ارقام معلومات رصدی با بیضی بودن مدارها کشف کرد که سرعت حرکت هر سیاره به دور خورشید با فاصله آن از خورشید نسبت عکس دارد.در سال 1609 در کتاب (نجوم جدید) دو قانونی که اولی نام او را ابدی ساخته ذکر نمود. این بار دیگر حرکت دایره ای که اینقدر در نظر بطلمیوس عزیز بوده اند به کلی از بین رفت و نجوم قدیم را همراه برد.
کپلر پس از چندین سال مطالعه در حرکت سیارات در سال 1618 موفق به کشف قانون سوم خود شد. کپلر بر پایه آن یافته ها قوانین سه گانه زیر را درباره حرکت سیارات بیان کرد :
 -1 مدار حرکت سیارات به گرد خورشید یک بیضی است که خورشید در یکی از دو کانون آن قرار دارد.
 -2خط وصل کننده هر سیاره به خورشید در زمانهای مساوی مساحات مساوی جاروب می کند.
 -3 مکعب فاصله متوسط هر سیاره تا خورشید با مربع زمان یک دور کامل گردش سیاره تناسب مستقیم دارد.
قانون دوم را می توان به این صورت نیز بیان کرد : زمانی که سیاره در نقاط دور بیضی مسیر در حرکت است فاصله تا خورشید زیادتر و سرعت حرکت کمتر است. به تدریج که سیاره به نقاط نزدیک بیضی مسیر می رسد فاصله تا خورشید کمتر و سرعت سیاره زیادتر می شود. این تغییر در سرعت سبب می شود که سیاره چه به خورشید نزدیک و چه از آن دور باشد، مساحت درنوردیده اش در فضا در فواصل زمانی ثابت، ثابت می ماند.
 
قانون سوم کپلر را هم می توان به این گونه بیان کرد : هرگاه فاصله متوسط هر سیاره تا خورشید به توان سه و زمان کامل شدن یک دور سیاره به توان دو رسانیده و نسبت اعداد حاصل تشکیل شود، این نسبت همواره ثابت و برای تمام سیارات یکی است.
 
گذشته از این، کپلر نخستین بار اصل ماند (اصل جبر) را در مکانیک حدس زد که بعدها بوسیله گالیله صورت تحقق یافت. کپلر در 15 نوامبر سال 1631 در اطاق میخانه ای زندگی را بدرود گفت. کپلر به زودی پس از مرگ از خاطره ها رفت و هیچ کس آثار او را مطالعه نمی کرد ولی دوران افتخار او زمانی آغاز گردید که نیوتن و لاپلاس شناخته شدند. او خود قبلاً در این خصوص چنین نوشته بود: «من کتاب خود را می نویسم، خواه خوانندگان آن مردان فعلی یا آیندگان باشند تفاوتی ندارد. این کتاب می تواند سالها انتظار خوانندگان واقعی خود را بکشد، مگر نه خداوند نیز شش هزار سال انتظار کشید تا تماشاگری برای آثار او پیدا شد.»
که با این درد اگر در بند در مانند درمانند
aseman_parvaz10@yahoo.com
سه شنبه 14 خرداد 1392  10:32 AM
تشکرات از این پست
parseman_110
parseman_110
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1392 
تعداد پست ها : 10829
محل سکونت : فارس

پاسخ به:زندگی نامه دانشمندان و نوابغ

ادوین هابل

 

 

ادوین هابل یک اخترشناس آمریکایی بود که ابتدا در آکسفورد به تحصیل حقوق پرداخت و سپس به اخترشناسی روی آورد و از 1914 تا 1917 میلادی در رصدخانه یرکیز مشغول به کار شد.جنگ جهانی اول وقفه ای در کارش پدید آورد و متعاقب آن در رصدخانه ماونت ویلسون به کمک تلسکوپ صد اینچی به انجام رصدهای آسمانی و پژوهشهای نجومی پرداخت.
وی علاقه خاصی به سحابیها داشت و در سال 1924 میلادی با بزرگترین تلسکوپ آن زمان ستارگان درون سحابی آندرومدا را کشف کرد. از آن پس نیز تحقیقات خود را در این زمینه ادامه داد و ثابت کرد که تعدادی از ستارگان از نوع متغییرهای قیفاووسی هستند. هابل با استفاده از قانون دوره تناوب- درخشندگی فاصله سحابی آندرومدا تا زمین را استنتاج کرد و به این ترتیب مطالعه درباره جهان ماورای کهکشان را بنیاد نهاد و برای نخستین بار وجود اجرام سماوی برون کهکشانی را اعلام داشت.
در سال ۱۹۳۲ موفق شد تا یک خوشهٔ کروی را در خارج از کهکشان راه شیری و در M31 کشف کند و ثابت کرد که این جرم آسمانی کهکشانی مثل کهکشان ماست او این اجرام را "جهان‌های جزیره ای"  نامیده بود. وی درصدد برآمد تا کهکشانها را از روی شکل و از نظر تحول احتمالی طبقه بندی کند. بزرگترین نتیجه ای که از این کار به دست آورد تحلیلی بود که در سال 1929 میلادی درباره سرعتهای دور شدن یا نزدیک شدن آنها و انبساط جهان به عمل آورد.
هابل از طریق مشاهدات خود و بررسی انتقال به سرخ کهکشانها و مقایسهٔ آنها با یکدیگر به این نتیجه رسید که "کهکشان‌های دورتر با سرعت بیشتری در حال دور شدن هستند" این نتیجه را امروز به عنوان "قانون هابل" می‌شناسیم.
به پاس خدمات و تلاشهای علمی ادوین هابل در اخترشناسی و بویژه کیهان شناسی، ۳۰ سال بعد از مرگش، اولین تلسکوپ فضایی تاریخ را به یاد او "تلسکوپ هابل" نامیدند.
که با این درد اگر در بند در مانند درمانند
aseman_parvaz10@yahoo.com
سه شنبه 14 خرداد 1392  10:32 AM
تشکرات از این پست
parseman_110
parseman_110
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1392 
تعداد پست ها : 10829
محل سکونت : فارس

پاسخ به:زندگی نامه دانشمندان و نوابغ

جیوانی کاسینی

 

 

ستاره شناس ایتالیایی جیوانی دومینیکو کاسینی در هشتم ژوئن سال ۱۶۲۵ میلادی در شهر پرینالدو در نزدیکی نیس فرانسه دیده به جهان گشود. در سال ۱۶۵۰ موفق به اخذ پروفسوری ستاره شناسی از دانشگاه بلونیا شد و خیلی زود به پاریس رفت و به عنوان اولین مدیر رصد خانه ی پاریس مشغول به کار شد.
کاسینی در سال ۱۶۷۳ شهروند فرانسه نامیده شد. در سال ۱۹۶۲ جدولی ازخورشید را ارائه کرد که موجبات  شهرت وی در اختر شناسی را فراهم نمود. او با دقتی زیاد حرکت ظاهری خورشید را در آسمان بررسی و پس از آن فاصله ی میان زمین و خورشید را محاسبه کرد.
 وی کاشف۴ قمر سیاره ی زحل و شکاف بزرگ میان حلقه های این سیاره محسوب می شود. که به افتخار او این شکاف را شکاف کاسینی نامیدند.
که با این درد اگر در بند در مانند درمانند
aseman_parvaz10@yahoo.com
سه شنبه 14 خرداد 1392  10:38 AM
تشکرات از این پست
parseman_110
parseman_110
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1392 
تعداد پست ها : 10829
محل سکونت : فارس

پاسخ به:زندگی نامه دانشمندان و نوابغ

سر ویلیام هرشل

 

 

سر ویلیام هرشل که او را به عنوان کاشف اعماق آسمان ها می دانند در ۱۵ نوامبر ۱۷۳۸ در هانوور المان به دنیا آمد و در آن زمان هانوور از متصرفات انگلستان بود. وی تا ۱۴ سالگی چوپان بود و در ۱۸ سالگی با پدر در دسته موسیقی قراولان پادشاهی یک نوع ساز بادی را می نواخت. در پی جنگ های ۷ ساله پدر و مادرش تصمیم گرفتند تا او را از ارتش خارج کنند و به انگلستان بفرستند. او پس از ورود به انگلستان تصمیم گرفت خود را با شرایط موجود تطبیق دهد. وی نام آلمانی فریدریش ویلهلم را برای خود برگزید که مانند پدرش استعداد فراوانی در موسیقی داشت. هنگام ورود به انگلستان به ارگ نوازی در کلیسا مشغول شد و یکی از مشهور ترین ارگ نوازان بود. روزی اتفاقی کتابی در زمینه ی نجوم به دستش افتاد که برایش جذاب بود مطالعه درباره ی نجوم  نیاز به دانستن و آموختن مبحث نور بود، وی دریافت برای آموختن مبحث نور نیاز به آموختن ریاضیات است. بنابراین شروع به مطالعه ی جبر و هندسه کرد، پس از مطالعه در زمینه ی ریاضیات و آموختن آن مبحث نور و نجوم به قدری او را مجذوب خود کرده بود که منزل خود را به کارگاهی برای تلسکوپ کرد. وی چون سرمایه ای برای خرید تلسکوپ نداشت شروع به ساختن تلسکوپ کرد و شخصا شروع به تراشیدن عدسی آن کرد و در این کار خواهرش کارولین نیز او را یاری کرد چرا که وی نیز علاقه ی زیادی به نجوم داشت.
کارولین دستیار برادر شد و در تراشیدن عدسی به برادر کمک کرد. او با کمک خواهرش یکی از بهترین تلسکوپ ها را ساختند که وزن آن بیش از ۱۰۰ کیلوگرم و فاصله ی کانونی آن ۳۹ پا و قطر آینه اش ۱۴۷ سانتیمتر بود.
در سال ۱۷۸۱ هنگامی که هرشل مشغول به رصد بود، ناگهان ستاره ای را دید که مانند ستارگان دیگر درخشان نبود. هرشل به سرعت اکتشافات خود را به رصد خانه ی گرینویچ رساند. او دریافت که مدار ستاره ی جدید بیضوی است و مشخص کرد وسعت منظومه ی شمسی دو برابر شده است.
با کشف این سیاره ی جدید که نامش را اورانوس گذاشت، دستگاه منظومه ی شمسی قدیم که محدود به زحل بود، گسترش یافت.
این اکتشافات سبب شهرت روز افزون وی شد. پادشاه شخصا مقرری برای وی تعیین کرد. این کشف باعث شد که وی در سال ۱۷۸۱ به عضویت انجمن سلطنتی در آید. مقرری که پادشاه برایش در نظر گرفته بود چون کفاف مخارجش را نمی داد بنابر این با زن بیوه ی ثروتمندی ازدواج کرد و بیشتر وقت خود را به رصد ستارگان اختصاص داد. کارولین که ازدواج نکرده بود، پیوسته برادر را یاری می کرد. وی در سال ۱۸۰۱ به پاریس آمد و دیداری با لاپلاس داشت و مجددا به انگلستان بازگشت. وی به تحقیقات و کشفیات خود ادامه داد، او در شب های زمستان که آسمان صاف بود به رصد می پرداخت.
هرشل ثابت کرد که خورشید ثابت و بی حرکت نیست و تغییر مکان می دهد و سیارات همراه با خود به حرکت در می آورد. او در سال ۱۸۱۶ به لقب (سر ) نائل گردید و در ۲۵ اوت ۱۸۲۲در ۸۴ سالگی درگذشت.
که با این درد اگر در بند در مانند درمانند
aseman_parvaz10@yahoo.com
سه شنبه 14 خرداد 1392  10:39 AM
تشکرات از این پست
parseman_110
parseman_110
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1392 
تعداد پست ها : 10829
محل سکونت : فارس

پاسخ به:زندگی نامه دانشمندان و نوابغ

نیکولا لویی لاگای

 

 

وی منجم بزرگ فرانسوی در ۱۵ مارس ۱۷۱۳ در رومینی به دنیا آمد. وی در جوانی به تحصیل الهیات پرداخت از این رو به صف روحانیون پیوست. اما علاقه ی شدید او به ریاضیات و نجوم باعث شد که به مطالعه و تحقیق در این زمینه بپردازد و یکی از مهمترین کار های علمی لاگای این بود که سرپرستی هیئت اکتشافی و علمی را بر عهده بگیرد. وی با استدلال هندسی ثابت کرد که اگر دو نفر ناظر بر آسمان یکی از آن ها در برلن و یکی دیگر از آن ها در دماغه ی امید نیک باشد، نتیجه ی مطلوب و درست حاصل می شود. بنا براین لاگای به دماغه ی امید نیک رفت و همکارش هم به برلن.
لاگای پس از ۱۲۷ شب وضعیت و شرایط بیش از ۱۰ هزار ستاره را در آسمان از نظر طول قوسی از نصف النهار را مشخص کرد. در این سفر علمی وی، وضع چندین هزار ستاره ی جنوبی را مشخص کرد و همچنین نقشه ی جزایر بوربون و ایلدوفرانس را تهیه کرد. اطلسی که وی از آسمان تهیه کرد خیلی دقیق تر و کامل تر از نقشه ی هاله بود.
وی فاصله ی زمین تا ماه را۳۸۴۰۰۰  کیلومتر معین کرده بود و این سبب شور و شوق زیادی در بین منجمین شد، که به دنبال آن مایل بودند که اندازه ی خورشید تا زمین را محاسبه کنند. لاگای مرد فقیر و تهیدستی بود و با این حال اگر کسی نسخه ای از تحقیقات او را می خواست در اختیارش می گذاشت. او پیوسته کار می کرد و بر اثر کار مداوم و پیوسته در پی تلاش های شبانه که گاه شب ها در رصد خانه می خوابید از پای در آمد. وی در ۲۱ مارس ۱۷۶۲ درگذشت.
که با این درد اگر در بند در مانند درمانند
aseman_parvaz10@yahoo.com
سه شنبه 14 خرداد 1392  10:40 AM
تشکرات از این پست
parseman_110
parseman_110
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1392 
تعداد پست ها : 10829
محل سکونت : فارس

پاسخ به:زندگی نامه دانشمندان و نوابغ

کریستین هویگنس

 

 

کریستین هویگنس در 14 آوریل سال 1629 میلادی در لاهه هلند متولد و در سال 1695 میلادی و در لاهه در گذشت. 
سیزده سال پیش از تولد نیوتن «کریستین هویگنس» فیزیکدان بزرگ در هلند به دنیا آمد. او در خانواده هنر و سیاست پرورش یافته بود. به سوی علوم تجربی و ریاضی روی کرد و در سن 22 سالگی مقالاتی در ریاضیات و نجوم نوشت که مورد توجه رنه دکارت فیلسوف فرانسوی قرار گرفت. 
هویگنس در 34 سالگی به عضویت انجمن سلطنتی انگلیس انتخاب شد و در زمان توقفش در لندن با نیوتن فیزیکدان بزرگ آشنا شد و با او بر روی مسائل علمی به بحث و تبادل نظر پرداخت. جالب است که این دو دانشمند وضع کننده دو نظریه متفاوت مربوط به ماهیت نور هستند. 
هویگنس با استفاده از کشف گالیله درباره آونگ توانست قوانین آونگ ساده را کشف کند و در سال 1657 ساعت آونگی را اختراع کرد. او در همین زمینه کتابی با عنوان (درباره نوسان ساعتها) نوشت و در سال 1656 تلسکوپی ساخت و با آن به کشف سحابی جبار و مشاهده بزرگترین قمر زحل به نام تیتان موفق شد. هویگنس برای تعیین فاصله ثوابت تا زمین با استفاده از اندازه گیری شدت درخشندگی و میزان روشنایی آنها راهی پیشنهاد کرد ولیکن چون ابزار اندازه گیری دقیق نداشت در این راه به نتایج درستی نرسید. 
بیشتر شهرت هویگنس مربوط به نظریه ای است که درباره ماهیت نور بیان کرده است. او ماهیت موجی را برای نور پذیرفت و لیکن چون فرضیه ذره ای نیوتن بهتر می توانست پدیده های بازتابش و شکست و سیر مستقیم نور را توضیح دهد. از این رو این نظریه برای مدتها مسکوت ماند تا آنکه آزمایش معروف یانگ و سپس تئوری ماکسول درباره امواج الکترومانیتیک جان تازه ای به نظریه هویگنس داد. 
هویگنس پس از مدتی فعالیت علمی از انگلیس به فرانسه رفت ولی در آن جا نیز به دلیل فشارهای مذهبی که نسبت به پروتستانها اعمال می شد نتوانست برای مدت زیادی دوام آورد و سرانجام رهسپار وطن خود هلند شد و در حالی که بر روی قضیه «فورس ویو» (نیروی زنده) مطالعه می کرد دارفانی را وداع گفت.
که با این درد اگر در بند در مانند درمانند
aseman_parvaz10@yahoo.com
سه شنبه 14 خرداد 1392  10:41 AM
تشکرات از این پست
parseman_110
parseman_110
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1392 
تعداد پست ها : 10829
محل سکونت : فارس

پاسخ به:زندگی نامه دانشمندان و نوابغ

نیکولاس کوپرنیک

 

 

نیکولاس کوپرنیک در نوزدهم سال 1473 در شهر تورن واقع در لهستان متولد شد و چون پدرش را از دست داده بود، تربیت و پرورش او به دست عمویش انجام گرفت. عمویش که یکی از کشیشان بزرگ بود او را برای تحصیل به دانشگاه «کراکووی» فرستاد. کوپرنیک در بیست و سه سالگی برای تحصیل در رشته طب به دانشگاه «پادو» وارد شد و ضمناً در دانشگاه بولونی تحصیل نجوم می کرد. طولی نکشید که در اثر بروز استعداد خویش یک کرسی تدریس ریاضیات را به دست آورد.
 
کوپرنیک در سن 25 سالگی به شهر رم آمد، او در دانشگاه رم استاد اختر شناسی شد و به شاگردانش علوم آسمان شناسی نقل شده از دورانهای پیشین را که اخترشناس یونانی «بطلمیوس» حدود 1370 سال قبل از زمان او بنیان نهاده بود، تدریس می کرد. در تصویر بطلمیوس از نظام عالم زمین مرکز عالم است و سیارات هر یک در دایره ای که شعاع آن فاصله سیاره تا زمین است به گرد زمین می چرخند. این نظریه پاکیزه و مرتب بود و می شد از آن برای محاسبات مداری سیاره ها نیزاستفاده کرد. اما هرچه که بود نظریه ای غلط بود و باید هزار و هفتصد سال می گذشت و مشاهدات نجومی با دقت کافی امکان پذیر و انجام می شد تا زمینه به زیر سؤال رفتن آن فراهم می گردید.
 
آغاز گر انقلاب علمی که سرانجام علم یونان را از تخت به زیر کشید نیکولاس کوپرنیک بود که با کار خود انسان اندیشگر را در مسیرخلاقیت بهتری قرار داد. براساس نظریه بطلمیوس عالم از شرق به غرب به دور زمین می گردد، ولی کوپرنیک خود از آنچه که درس می داد ناراضی بود. بسیاری از چیزهایی که او مشاهده کرده بود با این فرضیه قابل توجیه و بیان نبود و خود فرضیه نیز دارای تضادها و تناقضهایی بود، مثلاً چرا ستارگان در مقایسه با ماه سریعتر حرکت می کردند تا در مقایسه با خورشید؟ چرا تعدادی از ستارگان به ظاهر حرکتی دورانی به دور آسمان داشتند؟ به همین جهت تصمیم گرفت کرسی استادی خود در دانشگاه را ترک کند تا بتواند عمیق تر و اصولی تر به پژوهش در دانش اخترشناسی بپردازد.
 
او در سال 1501 پس از چند سال تحقیق در ایتالیا به وطن خود بازگشت و در آنجا به عنوان متولی کلیسای جامع شهر فرائن بورگ در پروسیا و دبیر و مشاور عمویش در منطقه «ارم لند» به کار پرداخت. او به عنوان کشیش کلیسای شهر مراسم مذهبی را رهبری می کرد و به عنوان پزشک به معالجه بیماران می پراخت. به عنوان یک مخترع یک سیستم سد بندی و ذخیره آب با یک آسیای آبران اختراع کرد، که بوسیله آن آب آشامیدنی از یک رودخانه که در فاصله 3 کیلومتری قرار داشت به داخل شهر هدایت می شد و بالاخره به عنوان ریاضیدان و حسابدار یک روش پولی-سکه ای جدید برای پروسیای غربی و پادشاهی لهستان بنا نهاد.
 
از آنجایی که نخستین تلسکوپ سالها پس از مرگ او اختراع شد، مجبور بود برای پژوهش در زمینه حرکات اجرام آسمانی تنها به چشمان خود متکی باشد. او برای این کار دستور داد در اتاق مطالعه اش در برج کلیسا شکاف هایی در سقف ایجاد کنند. او می توانست شبها مشاهده کند که ستارگان چگونه بر فراز این شکافها عبور می کنند. وی در سال 1507 دریافت که اگر به جای زمین خورشید مرکز عالم فرض شود، جداول نجومی موقعیت مکانی سیارات با دقت بسیار بهتری قابل محاسبه است. ترتیب جدیدی که کوپرنیک برای موقعیت سیارات بر پایه افزایش فاصله آنها تا خورشید در نظر گرفت- یعنی به ترتیب: عطارد، زهره، زمین، ماه، مریخ، مشتری و زحل، جای ترتیب قبلی در نظریه زمین مرکزی را گرفت.
 
بنابر اصل پیشنهادی کوپرنیک چنانچه مدار گردش زمین به دور خورشید از مدارات مشتری و زحل تنگ تر باشد زمین متناوباً از آنها پیش افتاده، سبب می شود آن دو در آسمان شب در حال چرخش در جهت معکوس به نظر آیند. دیگر اینکه پدیده تقدیم اعتدالین را اینک می شد با فرض تکان خوردن زمین (لرزش خفیف شبیه لرزش ژله) حین چرخش به دور محور خود توضیح داد.
اعتدالین به هنگام عبور خورشید از صفحه مدار بر استوای زمین رخ می دهند و برابری طول شب و روز در سراسر کره زمین را سبب می شوند. اعتدال بهاری حوالی اول فروردین ماه و اعتدال پاییزی در حوالی آخر شهریور رخ می دهد. مشکل در آن زمان این بود که اعتدالین هر سال اندکی زودتر رخ می دادند و نظریه قدیمی بطلمیوس قادر به توضیح آن رویداد نبود. پیدایش فصول سال نیز اگر زمین در سال یکبار به دور خورشید می چرخید و محور آن با راستای قرار گرفتن خورشید زاویه می ساخت، بهتر قابل توضیح بود. کوپرنیک تقریباً چهل سال برای تکمیل پژوهشهای اخترشناسی خود وقت صرف کرد. با پایان یافتن پژوهشها ثابت کرد که تصویر جهانی بطلمیوس اشتباه است. خورشید و سایر ستارگان فقط در ظاهر به دور زمین می گردند. کوپرنیک ثابت کرد که در حقیقت این خورشید است که در مرکز جهان ما قرار دارد و زمین- مانند معدودی از اجرام آسمانی بزرگ دیگر که او مشاهده کرده بود- به دور خورشید در گردش است. او این سیاره ها را Planet نامید که از واژه ای یونانی به معنای مهاجر گرفته شده است که شامل سیاراتی است که پیش از این ذکر شد.
 
کوپرنیک درباره ماه فرضیه بطلمیوس را تأیید می کرد و به این باور بود که ماه واقعاً به دور زمین می چرخد، در حالیکه زمین به دور خورشید می گردد و ماه به عنوان قمر زمین به همراه آن به دور خورشید می گردد. کوپرنیک تا اواخر عمر خود از چاپ کامل نظرات خارق العاده خویش خودداری کرد و تنها در سال 1543 بود که «گفتار درباره چرخش کرات سماوی» او انتشار یافت. افکار آماده در کتاب کوپرنیک بنیادی تر از آن بود که بتوان آنها را جدی گرفت. یک نسخه چاپ شده از آثارش درست قبل از مرگ در بستر بیماری به دست او رسید، چون او در آن زمان بیش از هفتاد سال سن داشت و مفلوج و تقریباً نابینا بود، بعید به نظر می رسید که موفق به دیدن این اثر بزرگ چاپی شده باشد. اثری که او برای خلق و ایجاد آن تمام عمرش را کار کرده بود.
 
کوپرنیک در بیست و چهارم ماه مه سال 1543 هنگامی که فقط چند روزی از انتشار کتابش می گذشت وفات یافت. کوپرنیک بدون آنکه بداند چه خدمت ارزنده ای به جهان بشریت کرده است دار فانی را وداع گفت. سرانجام پس از گذشت یکصد و پنجاه سال از مرگش دانشمندان اندیشه های او را پذیرفتند. کوپرنیک امروزه بیش از چهار سده پس از مرگش، یکی از بزرگترین ها در قلمرو دانش به شمار می رود.
که با این درد اگر در بند در مانند درمانند
aseman_parvaz10@yahoo.com
سه شنبه 14 خرداد 1392  10:42 AM
تشکرات از این پست
parseman_110
parseman_110
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1392 
تعداد پست ها : 10829
محل سکونت : فارس

پاسخ به:زندگی نامه دانشمندان و نوابغ

ابوالعباس فضل بن حاتم نیریزی

 

 

ابوالعباس فضل بن حاتم نیریزی در نیمه دوم قرن سوم و اوایل قرن چهارم هجری می زیسته . او در نیریز ، شهری کوچک در جنوب شیراز فعلی متولد گردید . در زمان خلافت متوکل سال 891 میلادی هنگامی بود که وی در شورشهایی علیه خلیفه شرکت کرد . 
پس از سقوط متوکل در اثر شورشهای مردمی و همچنین پس از خلافت معتمد ، معتضد به خلافت رسید . معتضد اصلاحات در مدیریت کشور و مسائل مالی در راس کارهای خود قرارداد . نیریزی در راستای کارهای خلیفه ، فعالیتهای گسترده ای در دوران خلافت ده ساله او انجام داد و کمک زیادی برای خلیفه بود او حتی بعضی از تالیفات خود را بنام او و وزرای او نوشته ، از جمله رساله " فی احدااث الجبر " و کتاب معرفته الات برای قاسم این عبیدالله بن موسی وزیر معتضد نوشته است . 
مسلم است که قسمت فعال دوران زندگی او بخصوص فعالیتهای علمی و تحقیقی او در بغداد بوده است . لبن ندیم وقایع نگار قرن دهم میلادی فضل را یک منجم و ستاره شناس متبحر میداند . او شاهد این ادعای خود را کتاب مجسطی بطلمیوس می داند که فضل دو کتاب راجع به آن نوشته است .همچنین دو  کتاب دیگر او مربوط به علم نجوم و رصد خانه است . ابن قبطی بیشتر تحقیقات فضل را در زمینه هندسه میداند . ابن نونس ستاره شناس مصری نیز فضل را عالم و مبتکر علم هندسه دانسته است . ابوریحان بیرونی در چندین موضع از فضل نام برده و در بسیاری از موارد به آرا او استناد کرده است مثلا در کتاب " قانون مسعودی " و " اثارالباقیه " و " رساله افراد واقال فی امر اطلا " 
حکیم عمر خیام در رساله مودرات از فضل یاد کرده و دستاوردهای او را ستناد کرده است کما الدین فارسی ریاضیدان و نورشناس معروف ایرانی در کتاب " تنقیح المناظر " از کارهای فضل نام برده است . 
کما الدین فارسی روایتی دارد که در زمان المعتضد خلیفه عباسی قوس و قزحی دیده شده که طبقه تیره رنگ و سیاهی در آن دیده می شد . این موضوع باعث وحشت خلیفه و وزرایش شد . به فضل رجوع کردند . وی به طریق علمی برای آنها توضیح داد که علت این موضوع این است که خورشد از زوایای مختلف به قطرات معلق در هوا می تابد انعکاس و تقاطع مضاعف که نور را درقطره آب تجزیه میکند باعث می شود که رنگ آبی که یکی از رنگهای تجزیه شده است به طور مضاعف روی هم قرار گیرد و در نتیجه به صورت تیره رنگ دیده شود و هیچ ارتباط به بد شومی ندارد . این تشخیص در ان زمان با عدم امکانات نوعی اختراع بحساب می آید . 
خواجه نصیرالدین طوسی در کتاب شکل القطاع از فضل نام برده و معتقد است که فضل از جمله ریاضیدانان بوده است. بزرگان و اندیشمندان اروپائی درباره فضل نوشته اند . از جمله سارتن مینویسد که اولین بار اصطلاح ظل معکوس را که معادل TAN است بوسیله فضل کشف شده است ولی شواهدی در دست است که قبل از فضل نیز شخصی بنام حبش حاسب این اصطلاح را به کاربرده است . 
تالیفات فضل نیریزی :
1 - شرح کتاب اصول اقلیدس 
2 - رساله فی بیان 
3 - تفسیر کتاب المجسطی 
4 - زیج کبیر 
5 - زیج صغیر 
6 - اسطرلاب کروی 
7 - کتاب ظاهرات الفلک 
8 - معرفه الات 
9 - رساله فی احداث الجو 
10 - مقاله فی حوادث القرانات 
11 - فی تخطیط ساعات زمانیه 
12 - رساله فی سمت القبله 
13 - تفسیر کتاب الاربعه بطلمیوس 
شرحی مختصر بر برخی آثار نیریزی : 
1 - الفصل فی تخطیط ساعات زمانیه : کتاب نیریزی درباره رسم خطوط بر روی صفحه ساعتهای خورشیدی برای هر عرض جغرافیائی خاص . از این کتاب تنها یک  نسخه موجود است . 
2 - اسطرلاب کروی : این کتاب درباره گونه ای از اسطرلاب نوشته شده و از چهار فصل تشکیل شده است به عقیده جرج سارتن در کتاب مقدمه ای برتاریخ علم این کتاب مهمترین تالیف مسلمانان درباره اسطرلاب کروی است ، دانشمندان آلمان " ریمان " درباره این کتاب تحقیق مفصلی انجام داده است . 
3 - مقاله فی حوادث القرانات : این کتاب که به نام خلیفه " المکتفی باالله " ( 263 تا 259 ) نوشته شده ، در موضوع ستاره بینی میباشد . 
4 - شرح نیریزی بر اصول اقلیدس : مهمترین اثر ریاضی یونان اصول اقلیدس است که حدود 300 سال پیش از میلاد در 13 مقاله تالیف شد اقلیدس در این اثر مباحث هندسه مسطحه مقدماتی ، تناسب ، اعداد ، مقادیر گنگ و هندسه فضائی را به شیوه منسجم عرضه میکند او درآغاز کتاب تعریفها و اصول متعارفی و اصول موضوع را آورده و سپس قضیه ها و ترسیمهائی در ترتیب منطقی عرضه میکند . این کتاب بر تاریخ ریاضیات تا قرن 19 میلادی تاثیر عظیمی گذاشته است هرچند که اقلیدس اصول را به عنوان متنی برای استفاده همکارانش و نه بعنوان کتاب بررسی هندسه تالیف کرد. برخی از مباحث اصول ، دشوار یا مبهم هستند . نیریزی یکی از نخستین ریاضیدانان دوره اسلامی بود که شرحی بر دست کم ده مقاله نخست این اثر نوشت بخش اعظم شرح نیریزی بر 6 مقاله نخست اصول بصورت نسخه عربی موجود است . در مورد شرح نیریزی بر مقاله دوم اصول راجع به نظریه مقادیر گنگ سردرگمی زیادی وجود دارد . تاریخ نگاران ریاضیات بنا به دلایلی در مورد مولف دوم این شرح مقاله دهم تردید هائی دارند . نیریزی شرح خود را به این قصد نگاشته است که آنچه اقلیدس تعریف کرده است بحثهائی درباره ساختار قضیه هندسی " اثباتها" ئی برای برخی از اصول موضوع اقلیدسی . یادداشتها یا صورتهای دیگری برای قضیه های اصول و مانند آن شرح نیریزی در اواخر قرن 19 میلادی ( 13 هجری ) توجه تاریخنگاران اروپائی ریاضیات را بخود جلب کرد . نیریزی همچنین صورت جالب دیگری برای برهان قضیه فیثاغورس از ثابت ابن تره بیان کرده است.
ترجمه لاتینی شرح نیریزی بر اصول ظاهرا در سده های میانه رواج چندانی نداشته است اما دو عالم از میانه قرن سیزدهم میلادی به نامهای آلبرتوس کبیر و راجر بیکن به مطالعه آن پرداختند . البرتوس کبیر کتابی در هندسه نوشت که اساسا تفسیری از مقاله های اول تا چهارم اصول همراه با مقدمه های فلسفی و شرح ریاضی است البرتوس در این کتاب در بسیاری از مطالب فنی نیریزی تاثیر پذیرفته است . البرتوس در متن نیریزی اصلاحاتی اعمال کرد . راجر بیکن نیز که در حوالی سال 1215 میلادی در انگلستان به دنیا آمد و در اکسفورد تحصیل کرد آثار زیادی نوشت او شیفته ریاضیات بود . او خلاصه ای از هندسه تالیف کرد و آن را در پایان کتاب خود بنام کلیات ریاضی "comminia matematica" افزود . راجر بیکن در این خلاصه پنج بار از نیریزی نام می برد همچنین چند برهان ساده از شرح نیریزی را نقل میکند و بحثی درباره هندسه نظری و عملی را که نیریزی از سیمپلیکیوس گرفته است میآورد. پس شرح نیریزی بر راجر بیکن و آلبرتوس کبیر اثر گذاشت به این معنی که به وسیله آنها خوانده شد و مطالعه گردید و آلبرتوس کبیر اصلاحاتی در آن اعمال کرد
که با این درد اگر در بند در مانند درمانند
aseman_parvaz10@yahoo.com
سه شنبه 14 خرداد 1392  10:43 AM
تشکرات از این پست
parseman_110
parseman_110
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1392 
تعداد پست ها : 10829
محل سکونت : فارس

پاسخ به:زندگی نامه دانشمندان و نوابغ

ابرخس

 

منجم و ریاضیدان یونانی که تحقیقات دقیق و استنتاجهای درخشانش منجر به کشف های بسیاری شد که حتی دو هزار سال بعد هم مهم وبا ارزش بودند. ابرخس در سال 134 پیش از میلاد ستاره ای نو (نواختر) در صورت فلکی عقرب دید کشفی که او را به تهیه فهرستی از ستاره ها-نخستین فهرست کامل ستاره ها-ترغیب کرد. او برای ثبت موقعیت ستاره ها دستگاهی از مختصات آسمانی را به کار می برد که رصدهایش را نسبت به دیگر رصدگران پیش از او دقیق تر می کرد. زمانی که کار را تمام کرد فهرستی از موقعیت و قدر 850 ستاره را تهیه کرده بود. او برای طبقه بندی قدر ستاره ها از روشی بسیار مشابه روش های امروزی استفاده کرده است. فهرست نهایی او آنقدر عالی بود که نه تنها بطلمیوس یک جا آنرا در آثار خود به کار برد، بلکه ادموند هالی 1800 سال بعد از آن استفاده کرد. او در بررسی حرکت های زمین متوجه حرکت تقدیمی محور زمین شد و اندازه آنرا 45 یا 46 ثانیه قوسی در سال بدست آورد که بسیار نزدیک به عدد واقعی 50.26 ثانیه قوسی است با توجه به این که ابزارهای او در آن زمان بسیار ابتدایی بودند و دقت خوبی نداشتند. در نوشته های بطلمیوس آمده که ابرخس مخترع نوعی تئودولیت پیشرفته بوده است. تعریف تقویم اعتدالین معمولا" با ارزش ترین کار او محسوب می شود. او با دانستن همین موضوع طول سال را 365.25 روز و طول ماه قمری را 29 روز و21 ساعت و44 دقیقه و2.5 ثانیه تخمین زد که فقط یک ثانیه کوتاه تر از زمان واقعی است. از زمان او به بعد پیش بینی زمان خسوف ها با اختلاف یک ساعت وکسوف با اختلاف بیشتر ممکن بود.
عجیب است که ابرخس با چنین دانشی چطور نظریه زمین مرکزی را قبول داشت. کارهای نجومی او را همچنین به سمت ریاضیات هم سوق داد و او یکی از نخستین کسانی بود که فرمول ها وجداولی برای مثلثات و قضایای پایه هندسه مسطح را مطرح کرد.
تا زمان کپرنیک (قرن پانزده وشانزده میلادی) ابرخس یکی از پر آوازه ترین منجمان جهان بود.
که با این درد اگر در بند در مانند درمانند
aseman_parvaz10@yahoo.com
سه شنبه 14 خرداد 1392  10:44 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها