همه چيز از سال 2011 آغاز شد، جايي كه باران الكلاسيكو بر سر هواداران فوتبال باريدن گرفت تا تشنگان مهمترين دربي دنيا شاهد بينهايت از آن باشند.
با قهرماني سهباره گوارديولا در ليگ و رسيدن مورينيو به نخستين جامش در اسپانيا ـ كه در جام حذفي و اتفاقا با الكلاسيكو به دست آمد ـ همگان در انتظار يك سوپر جام درجه يك در 23 مرداد نشستند.
مورينيو تلاش زيادي كرد تا با ارائه سيستم 1ـ3ـ2ـ4 معروفش رقيب را متوقف كند، ولي حاصل تلاش دو تيم در سانتياگو برنابئو دو بر دويي شد كه بيش از آن كه به نفع ميزبان باشد، باعث شادي مهمان شد.
تدارك دو تيم براي ديدار بشدت حيثيتي برگشت فوقالعاده بود و در اين ميان، آن كسي خود را باخت كه با هيجان بيشتري پا به مسابقه گذاشت. هرچند آبي ـ اناريها توانستند با نتيجه 3 بر 2 بر حريف غلبه كرده و فاتح نخستين جام فصل شوند، ولي آنچه از آن بازي در اذهان ماند، لطمه برخورد سرمربي سپيدها با تيتو ويلانوا دستيار گوارديولا بود.
هرچند دوربينها اين لحظه را شكار و خوراك خوبي در اختيار مطبوعات «شلوغكن» كاتالان قرار دادند، ولي «كشف» چند روز بعد مطبوعات بهظاهر آرام مادريدي نشان داد كه اول، اين ويلانوا بود كه با كشيدن موي سرمربي حريف از پشت وي را تحريك كرده بود.
به هر تقدير با شروع فصل و نتايج نهچندان مطلوب ازسوي بارسا و پيروزيهاي پياپي از سوي مادريديها سرانجام پس از چهار فصل، جام را به پايتخت بردند تا رئال در قهرماني كه از سوي مديران رقيب «مشكوك» خوانده شد، فاتح لاليگا شود.
پس از پايان ليگ و قبل از انجام جام حذفي (بين بارسا و بيلبائو) پپ به طور ناگهاني اعلام كرد از بارسا جدا شده و ديگر قصد مربيگري در كاتالونيا را ندارد. شوك حاصل از اين تصميم هنوز در سر هواداران بود كه با اعلام نام سرمربي فصل بعد، همگان دچار شوكي مضاعف شدند.
تيتو ويلانواي 42 ساله با قراردادي دوساله به عنوان سرمربي جديد اين تيم انتخاب و به طور رسمي معرفي شد. با اتمام فينال حذفي و خداحافظي رسمي پپ، اولين چيزي كه در اذهان همگان متبلور شد، تقابل سرمربي جديد با مورينيو در سوپرجام شهريور بود.
بارساي مدل ويلانوا
انتخاب تيتو هرچند با ترسهايي براي هواداران دوآتشه كاتالان همراه بود ولي هرچه گذشت، اين ترس جاي خود را به اطمينان داد. مديران باشگاه و ازجمله زوبي زارهتا تلاش داشتند به همگان بقبولانند كه نبايد توقع تيم پپ را از ويلانوا داشت؛ ولي هرچه گذشت بر همه مشخص شد كه او چيزي كم از سرمربي پيشين ندارد.
قبل از آغاز پيشفصل، بودند كساني كه ميگفتند بخش عمدهاي از نتيجهگيريهاي گوارديولا مديون اين دستيار خوشفكر است و او ميتواند به خودي خود هم تيم را اداره كند. در عوض، عده كثيري بر اين باور بوده (و هنوز هستند) كه آنچه باعث نتيجهگيريهاي تيم ميشد، نه لزوما تاكتيك كه ارتباط روحي سرمربي با بازيكنان بود.
به هر تقدير پس از كسب نتايج خوب در بازيهاي تداركاتي ازجمله پيروزي برابر يونايتد و پاريسنژرمن كهكشاني و با توجه به اينكه سرمربي جديد اعتقادي به اردوهاي بلندمدت خارجي نداشته و با شيوه خويش تيم را آماده نمود، دلگرمي هواداران مردد بيشتر و غم بياعتمادها به تيتو به شك بدل گشت. حال بايد ديد در اين آزمون بسيار سخت در برابر حريف تا دندان مسلح، اسلحه بارساي جديد چه خواهد بود؟
رئال ـ مورينيو؛ فصل سوم
هرچه در اردوگاه بارسا اخبار گوناگون در تابستان بود، در عوض رئال آقاي خاص در آرامش به سر برده و وي در گام سوم آمادهسازي و با اطمينان خاطر از نبود حريفي به نام گوارديولا آماده استارت فصل جديد ميشد.
در يك دهه اخير همگان عادت به تركيدن بمبهاي بزرگ تيم كهكشاني پايتخت اسپانيا داشته و يك يا چند ستاره جديد، هميشه بخشي از مراحل پيشفصل رئال بود ولي اين بار گويي وضع چيز ديگري است.
رئال با كمترين يارگيري و با تكيه بر داشتههاي خود پاي به ميدان گذاشته است تا مورينيو نشان دهد سرانجام به تركيب نهايي خود دست يافته است. البته رقيب نيز تنها به گرفتن خوردي آلباي 23 ساله بسنده كرده و در اين ميان، سيدو كيتا را نيز به چين صادر كرد.
شاخصترين نتايج رئال در تور تابستاني را بايد پيروزي 5 بر 2 بر بنفيكا و 5 بر يك برابر ميلان دانست كه البته اين دومي پس از جدايي ستارگانش بدل به شير بيدندان گشته و نميتوان اين پيروزي يكطرفه را چندان به حساب ياران مادريدي گذاشت.
آقاي خاص (كه اين روزها به درخواست خود بدل به آقاي منحصربهفرد يا آقاي يكتا شده است) بظاهر كاري آسان براي فصل آينده پيش رو داشته و ميتوان از هماكنون برق رسيدن به قهرماني را در چشمان وي ديد.
شاهد هم آن كه او بلافاصله پس از استعفاي پپ و انتخاب تيتو، ناگهاني قرارداد خود را با رئال تا سال 2016 تمديد كرد تا نشان دهد از نبود رقيب تا چه حد شادمان است.
مورينيو كه معتقد است هر تيمي در لاليگا بعد از رئال و بارسا سوم خواهد شد، در ته دل مطمئن است كه حالا با نبود گوارديولا تيم نخست دنياست و كسي را ياراي هماوردي وي نيست و در اين ميان، محك ديدار رودررو در ابتداي كار است كه ميتواند صحت يا عدمصحت چنين فرضيهاي را به اثبات برساند؛ ديداري كه در صورت عدم توفيق براي آقاي يكتا، بار رواني سنگيني را براي تيم وي ايجاد و در عوض جهش روحي عجيبي را براي رقيب به همراه خواهد داشت.