نبايد فراموش كرد كه جنبش غيرمتعهدها، پس از مجمع عمومي سازمان ملل بيشترين اعضا را از كشورهاي جهان در خود جاي داده و از ظرفيتهاي فراوان سياسي و اقتصادي براي كشورهاي عضو برخوردار است، از اينرو رياست ايران براين جنبش ميتواند محاسن بسياري را به دنبال داشته باشد.
هدايت غيرمتعهدها از سوي ايران بيش از هر چيز ديگر ميتواند نمادي براي دفاع از حقوق هستهاي جمهوري اسلامي باشد.
گرچه حق غنيسازي اورانيوم براي اهداف صلحآميز در نشستهاي پيشين غيرمتعهدها مورد حمايت قرار گرفته است و نمايندگان اين جنبش در آژانس بينالمللي انرژي اتمي حقوق هستهاي ايران دفاع كردهاند، اما جلب توجه غيرمتعهدها به برنامه هستهاي كشورمان، اين كشورها را در موقعيتي قرار ميدهد كه لازم است تا هويت خود را در مقابله با اشاعه تسليحات اتمي به نمايش بگذارند.
از سوي ديگر ايران خواهد توانست از اين طريق، فشار بربرنامههاي اتمي اسرائيل را افزايش دهد، چرا كه اين جنبش از پيشنهاد سازمان ملل براي ايجاد خاورميانه عاري از سلاح اتمي استقبال كرده است.
در عين حال رياست جنبش غيرمتعهدها نقش مهمتر و بينظيري را براي ايران در عرصه بينالمللي فراهم ميكند و ايران ميتواند بحرانهاي منطقهاي را به فراخور سياستهاي خود مديريت و ثبات بيشتري را در منطقه ايجاد كند. در طول اين مدت ايران تلاش ميكند اين جنبش به سپرواقعي در مقابل روند يكجانبهگرايي تبديل شود و اين امر موجب افزايش توانايي براي تقويت اتحاد بينالمللي شود.
همچنين اميد ميرود كه ايران در دوران رياستش برجنبش غيرمتعهدها اين فرصت را بيابد كه رابطه خود را در زمينههاي مختلف اقتصادي، سياسي و فرهنگي با بيش از 120 كشور جهان تقويت كرده و مشكلات ناشي از تحريمها و سياست اعمال انزواي غرب بر ايران را خنثي كند.
بنابراين در اين سه سال كه تهران سكاندار كشتي نم خواهد بود، مسووليتي سنگين به عهده دستگاه ديپلماسي كشورمان گذاشته ميشود كه بتواند توان بالقوه غيرمتعهدها را براي مشاركت فعال و اثرگذار در معادلات جهاني به فعليت برساند و با برنامه مدون، نقش محوري و سازنده خود را به بهترين نحو اجرا كند.