مثل همه والدین دیگر، من هم بهترین چیزها را برای فرزندم میخواهم. من همه کار میکنم تا دخترم در طول روز فعالیتهای سرگرمکنندهای داشته باشد، اوقاتش را به خوبی پر کند و بیدریغ از محبت من سرشار شود. با این حال، مثل مادرهای دیگر، من هم دست آخر از خودم میپرسم: «آیا کودک من شاد است؟» این، سوال خیلی از مادرهاست اما جوابش شما را شگفتزده خواهد کرد. مطالعاتی که روی پیشرفتهای کودکان انجام شده، نشان میدهد شادی چیزی نیست که شما آن را مثل یک هدیه یا جایزه خوشگل به فرزندتان «بدهید». در عوض آنها میگویند بچههای لوس، آنهایی که زیر آبشار اسباببازیها یا سقف بدون روزنی از محبت زیادی قرار گرفتهاند، احتمال بیشتری برای تبدیل شدن به نوجوانهای بیانگیزه و افسرده دارند. «بهترین عوامل شادی، درونی هستند، نه بیرونی.» این را یک محقق انگلیسی میگوید که سالها روی ریشههای شادی بزرگسالان در کودکی کار کرده است؛ کسی که تاکید دارد آن چیزی که مهم است، کمک کردن به بچهها برای پیش بردن ابزارهای درونی است که آنها بتوانند در تمام زندگی به آن تکیه کنند. خبر خوب این است که لازم نیست شما یک روانشناس تجربی کودک باشید تا نیروهای درونی کودک را کشف کنید و در بالا و پایین زندگی آن را به یادش بیاورید. با مراقبت و انعطاف، هر پدر و مادری میتواند زمینهای برای زندگی شاد کودک آماده کند.
حسهای شیرخواران
وقتی كودك شما از یک نوزاد تازه متولد به بچه 6 ماههای با توان فعالیت و پاسخ تبدیل میشود، او دارد یاد میگیرد با علائمی شما را از ناراحتی و رضایتش آگاه کند. به محض این که شما پا درون اتاق میگذارید، لبهای او با یک لبخند فوقالعاده به سمت بالا میروند یا وقتی کسی از او اسباب بازی محبوبش را بگیرد، گریه او به هوا میرود. احتمالا متوجه این موضوع شدهاید که او فاصله بین لبخند و گریه را خیلی زودتر از آن طی میکند که شما فرصت کنید پستانک را در دهانش بچپانید.
اگر به نظر میرسد، شیرخوار شما بیشتر گریه میکند تا بخندد، به این خاطر است که نوزادان اضطراب را بیشتر از خوشحالی درک میکنند. گریه کردن و ابراز ناراحتی براي آن است كه اولویتها را توضیح دهند. آنها مثل یک پیغام کمک ظاهر میشوند تا والدین کودک هر چیزی را که اشکال دارد، درست کنند. اما اگر کودکتان گریه میکند، از کجا بفهمید که او درد دارد، گرسنه مانده یا فقط کمی خسته است؟ یک مادر حساس میتواند فرق بین اینها را تشخیص دهد. ابروها، دهان و نوع صداها جزء سیستم اطلاعرسانی بچه هستند. یک مادر حساس همه این چیزها را با هم در نظر میگیرد. یک روانشناس کودک که در رابطه با حالات روحی کودکان تحقیق میکند، میگوید: «اصولا نباید شیرخواران را خوشحال یا ناراحت نامید. فقط ميتوان گفت آنها از شرایط همین حالا راضی هستند یا ناراضی.» وقتی نوزادی خوشحال به نظر میرسد، احساسات او از این موضوع خبر ندارد. وقتی او دارد جیغ میکشد هم همینطور. تحقیقات نشان میدهد قشر مرکزی احساسات در کودک 6 تا 8 ماهگی کارش را شروع میکند؛ یعنی همان وقتی که والدین میتوانند احساس را در چهره کودکشان به وضوح ببینند. شیرخوار شما احتمالا روش خاص خودش را برای نشان دادن روحیهاش دارد. بعضیها گریه میکنند، در حالی که بعضیهای دیگر فقط به شما میچسبند. هرچه با خلق و خوی فرزندتان بیشتر آشنا شوید، بهتر میتوانید نشانههای نارضایتی او از دنیایش را بفهمید، یعنی دریچهای به سوی فهم بیشتر از طبیعت کودکتان.
بیشتر دقت کنید
کودک نوپای شما احتمالا در نشان دادن خوشحالی و ناراحتیاش توانایی خوبی دارد. وقتی شما به خانه برمیگردید، چشمهای او برق میزند و یک لبخند گشاد تحویلتان میدهد. وقتی نمیتواند پتوی محبوبش را پیدا کند، بیوقفه هقهق میکند. با این حال او هنوز بدعنق است و راضی نگه داشتنش سخت است. در این سن، نشانهها خیلی روشن هستند. یک نوپای شاد، میخندد، بازی میکند، کنجکاوی میکند، به کودکان دیگران توجه میکند و نیاز ندارد که دائم کسی به او انگیزه بدهد. در واقع ميتوان گفت نشانههای یک کودک ناراحت واضحترند. او خودش را کنار میکشد، ساکت است، خوب غذا نمیخورد، خود به خود وارد بازی بچهها نمیشود، بازی نمیکند، سوال نمیپرسد، نمیخندد و لبخند نمیزند و تا بتواند حرف زدن را بیخیال میشود. اگر کودک شما بچهای ذاتا خجالتی یا درونگراست که زیاد نمیخندد یا خیلی فعالیت نمیکند، به این معنا نیست که ناراحت است. خجالت، همان ناراحتی نیست اما شما مجبورید برای خواندن نشانهها تلاش بیشتری بکنید. در این شرایط شما باید بیشتر مراقب تغییرات ناگهانی در رفتار او باشید، مثلا منزوی شدن یا ترسو شدن، که نشان میدهد او مشکلی دارد و شما باید به او توجه کنید.
وقتی بچهها بزرگ میشوند
اغلب والدین میدانند نشانههای ناراحتی در نوپا چه چیزهایی است، اما خیلیهایشان نمیدانند «ترس»، «عصبانیت» و «اضطراب» هم نشانههای ناراحتی هستند. فرقی نمیکند کودکتان چه سنی دارد. عصبانیت در هر سنی نشاندهنده پریشانی شدید است. وقتی کودک شما، کودک دیگری را میزند یا اسباببازیهایش را پرت میکند، یعنی پریشاني او بیش از آن چیزی است که بتواند آن را تحمل کند. در مورد بچههای بزرگتر مشکل بیشتر میشود. وقتی کودک شما نوزاد یا نوپا بود، خواندن نشانهها کار راحتتری بود. او در خوشحالی لبخند میزد و وقتی اتفاق بدی افتاده بود، ناراحتیاش را نشان میداد. اما حالا او بزرگتر شده و احساساتش هم پیچیدهتر شدهاند. خوشبختانه توانایی او برای کنترل آنها هم قویتر شده. هنوز فهمیدن نشانههای ظاهری خوشحالی یا ناراحتی او سخت نیست. یک کودک خوشحال یا ناراحت، همان نشانههایی را دارد که نوپای یک تا 2 ساله از خود نشان میدهد. بخش قبلی را بخوانید.
خانه را محل تفریح کنید
آویز رنگی چرخان بالای گهواره یک نوزاد میتواند لبخند را روی لب او بیاورد، چیزی که او را بیش از همه خوشحال میکند، خیلی ساده است: شما! و این اولین کلید خلق یک کودک شاد است. یک روانشناس کودک میگوید: «با کودکتان در تماس باشید و با او بازی کنید. اگر با او اوقات خوشی دارید، او خوشحال است. اگر شما یک کودک «نزدیک به مادر» داشته باشید، اولین قدم را به سوي تضمین یک بچه شاد برداشتهاید.» بازی، کودکتان را شاد میکند، اما علاوه بر اين، استعدادهای او را هم (که برای شادی آینده او ضروریاند) پرورش میدهد. همانطور که او بزرگ میشود، بازیهای بیقاعده به او اجازه میدهد کشف کند به چه چیز علاقه دارد. ساختن یک ساختمان با لگوها، درست کردن شربتی با چیزهایی غیر از آنها که در آشپزخانه پیدا میشوند، نقاشی با رنگهایی که خودش ساخته و بازیهایی مثل این، بازیهایی برای تمام عمر هستند، نه فقط برای شادی کودک. منظور از بازی، کلاس زبان یا موسیقی، ورزشهای منظم یا هر فعالیت ساختارمند دیگری که برای رشد و پرورش استعدادهای او در نظر گرفته شده، نیست. بازی، یعنی وقتی که بچهها اختراع میکنند، کشف میکنند و خیالبافی میکنند. درمورد بچههای 2 تا 4 ساله به نظر میرسد سرگرمی بدون وقفه و بستنی به جای شام رویای همه بچههای این سن است اما همچنان چیزی که او را بیش از همه خوشحال میکند، شما هستید! این موضوع در مورد کودکان بزرگتر هم صدق میکند.
کمکشان کنید تا استعدادهایشان را پرورش دهند
نسخه روانشناسان کودک برای خلق یک شادی مادامالعمر یک سرنخ شگفتآور دارد: «آدمهای شاد اغلب آنهایی هستند که در یک استعداد چیرهاند.» به عنوان مثال وقتی نوزاد شما یاد میگیرد قاشق را به دهانش ببرد یا اولین قدمهای لرزانش را برمیدارد، یا وقتی نوپای شما یاد میگیرد توپ را پرتاب کند، یا وقتی خردسال شما دوچرخه سواری را یاد میگیرد، او از خطاهایش یاد میگیرد، پشتکار و نظم را یاد میگیرد و آن وقت است که او لذت پیروزی ناشی از تلاش خودش را تجربه میکند.
کودک شما در این فرآیند میتواند ببیند که دیگران او را به خاطر فضائل خودش تایید میکنند و این سبب شادی او میشود. از همه مهمتر، کشف میکند که میتواند زندگیاش را تا حدی کنترل کند: اگر تلاش کند، عاقبت میتواند کاری را که میخواسته انجام بدهد. تحقیقات نشان میدهد این احساس تسلط بر امور نقش مهمی در شادی او در بزرگسالی دارد. کودکان، مثل بزرگسالان، نیاز دارند علائق خودشان را دنبال کنند وگرنه از موفقیتهایشان لذت نمیبرند.