بازار بزرگ تهران، «راسته كيلوييها»، بالاتر از سبزهميدان، جايي است كه بسياري از مغازهها ماركهاي خارجي ميفروشند. تابلوي «ماركفروشي» كه بر سردر بسياري از اين مغازهها نصب شده خبر از فروش معتبرترين برندها در اين بخش از بازار ميدهد.
يكي از گردانندگان اين مغازهها ميگويد: «برندهايي كه خيلي معروف است و طرفدار دارد همه غربي است. D&G، ديزل و از اين جور اسمها. اما ما خودمان بيشتر براي بچههاي اميراكرم كار ميكنيم. مثلا مارك ايرانتك و نگين ميزنيم. براي اين كه همينها، همين ايرانيها، كارشان آنقدر قوي شده كه ديگر لازم نيست كارشان را به اسم كس ديگري بفروشند. ابتكار طراحي لوگو هم با خودشان است. به ما يك الگو ميدهند كه رويش مثلا نوشته سمرقند و ميگويند از اين 5000 تا براي ما بزن.»
«ماركهاي ما بيشتر داخلي است. مال خود توليديهاست. آديداس و نايك و اينها ثبتي است و ما نميتوانيم بزنيم. ما فقط با شركتهاي توليدي خودمان كار ميكنيم. توليديها، به ما سفارش مارك ميدهند؛ هر تعدادي هم بخواهند برايشان ميزنيم.» بيشتر ماركفروشها همين را ميگويند، اما كمي بيشتر كه پرسوجو كني همين برندهاي معروف را هم پيدا ميكني. يكي از توليدكنندگان برندهاي خارجي در پاسخ به اين كه اگر سفارشدهنده، برند اجناسش را از چين يا جاي ديگر وارد كرده باشد چطور ميشود، ميگويد: «خودشان ميدانند. ما كارمان توليد سفارشي است كه آنها ميدهند.»
وي ميگويد: «احتمال سوءاستفاده، قبلها كه توليديها ضعيف بود خيلي بيشتر بوده و «بارها ميشد كه ميآمدند اينجا و ميگفتند بزن ساخته شده در تركيه يا ايتاليا. حالا جنسشان توليد داخل بود، اما الان هم توليد داخلي است و هم ماركش داخلي است. نه اين كه ديگر سوءاستفادهاي در كار نباشد. هست، اما كم است.
قيمت ماركها هميشه زير 50 تومان و اغلب كمتر از نصف اين رقم است. سفارش هر مارك D&G براي توليدكنندگان شلوار و پيراهن 20 تومان تمام ميشود و حالا اگر به قول خود ماركفروشها، كيفيت مارك توليدي بالا و مشابه اصل باشد حداكثر 50 تومان بابت يك مارك معروف خارجي كه قرار است روي يك جنس ايراني دوخته شود، پرداخته ميشود.
البته اين قيمتهاي پايين با تعداد بالا جبران خواهد شد. يكي از ماركفروشان درباره وضع درآمدش توضيح ميدهد: «نميشود گفت كه ميصرفد اما اين طور هم نيست كه زندگيمان نچرخد. ولي خب به هر حال قيمت نخ و باقي مواد بالا، پايين ميشود، وضع درآمد ما هم مثل همه كارها بالا، پايين ميشود.»
مثل هر بازار ديگري اينجا هم تقاضاست كه نوع عرضه را مشخص ميكند. براي توليدكنندگان ماركها فرقي نميكند كه مارك ايراني توليد كنند يا خارجي؛ اما وقتي خارجيها، بيشتر خواهان دارد، مسلم است كه سفارش توليد آنها هم بيشتر باشد. «اگر كسي بيايد بگويد مارك ايراني چغندر را هم بزن ما ميزنيم، براي ما كه فرقي نميكند، اما مردم دنبال اسم خارجي هستند.»
او معتقد است: «اگر جنس ايراني خوبي هم توليد كنيد ولي مارك خارجي روي آن نچسبانيد مشتري چندان اقبالي به آن نشان نخواهد داد. يكي از همكارانم كولهپشتي خيلي خوبي توليد كرده بود. اصلا هم از كار نزده بود، ولي فروش چنداني نداشت. يك مارك شيك تركيهاي برايش توليد كردم و روي كولهها دوختيم، در مدت كوتاهي 5000 كوله را فروخت! حلال و حرامش را نميدانم اما جنس همان جنس بود.»
البته ماركفروشان راسته كيلوييها استدلالهاي به ظاهر محكمي دارند. آنها معتقدند كه براي هركسي تشخيص اينكه يك كاپشن ماركدار خارجي نميتواند 20 هزار تومان قيمت داشته باشد، آسان است. به گفته آنها مردم ميدانند كه دارند جنس ايراني را با مارك تقلبي ميخرند. بگير و ببندي هم دركار نيست. نه دست شركتهاي معروف خارجي به سبزهميدان و پاچنار ميرسد و نه كسي در داخل كاري به كار آنها دارد.
البته به گفته يك فروشنده: «تا چند سال پيش با اين كار برخورد ميكردند. ماموران تعزيرات ميآمدند همه را جمع ميكردند. اما حالا، كسي ديگر با اين ماركفروشها كاري ندارد و مخالفتي با اينكه ماركهاي خارجي را روي جنس ايراني بگذارند، ديده نميشود. الان همه دنيا بدلي شده است. خريدار و فروشنده هم كه سر اين توافق داشته باشند ديگر چه كسي شكايت دارد؟ توليدي كه بهترين جنس را توليد كرده و فروش ندارد، اگر من برايش مارك شيك توليد نكنم فروش ندارد، بايد كارش را جمع كند و برود از چين جنس بياورد. هم كارگر خودش بيكار ميشود و هم من و كارگرهايم.»
با چنين استدلالهايي است كه ماركفروشان خود را بخشي از توليد و اقتصاد ملي قلمداد ميكنند چرا كه توليد، بيحضور و كار آنها تكميل نميشود: «ما اينجا فقط خرج كار را ميفروشيم. يعني كارمان تكميلي است؛ تكميل كردن توليد داخل. توليدي، لباسي را آماده كرده، حالا لَنگِ دو منگوله كاپشن است يا براي لباسش چند تا مارك ميخواهد، ميآيد از ما ميگيرد.»
مردم هم ناراضي نيستند. مشتريان بازار پوشاك ميگويند از قيمتها معلوم است كه كدام جنس اصل است و كدام نيست. «اما پزش را كه ميتوانيم بدهيم. بعضي از اينها آنقدر حرفهاي توليد شده كه فقط خودم كه ارزان خريدهام، ميدانم اصل نيست. خودم هم فراموش ميكنم و دلم خوش ميشود كه بهترين مارك لباس را براي خودم و بچههايم خريدهام.»
سالهاست كه خيلي از هموطنان ما هنگام خريد لباس يا ديگركالاهاي توليد وطن، در صورت مواجهه با مشابه خارجي آن، عموما جنس خارجي را ترجيح ميدهند؛ حتي اگر قيمتش بيشتر باشد. مسوولان دولتي هم هرچه بر خريد اجناس ايراني تأكيد كنند باز مردم چشمشان به ماركهاي متنوع خارجي است حتي دمپاييهاي وطني هم مارك آديداس ميخورد و روانه بازار ميشود.
وقتي كپيرايت در بازار توليد هم مانند ساير بخشهاي ديگر، محلي از اعراب نداشته باشد، نبايد تعجب كرد اگر مارك پيركاردين را روي شلوارهاي دوخت خياطيها و توليديهاي پوشاك تهران و تبريز ديد. اين ماركها آنقدر خواهان دارد كه حالا توليد و فروش و حتي واردات برچسبهاي تقلبي برندهاي گوناگون خود يك شغل نام و نشاندار شده است.
پيدا كردن مغازههايي كه برند ميفروشند چندان سخت نيست، چون تابلوي مارك فروشي كه بر سردر خيلي از مغازههاي اين راسته نصب شده خبر از شغلي رسمي و قانوني ميدهد. همهچيز رو به راه است حتي اگر خيليها چندان ميلي به معرفي ماركفروشان و كسب و كارشان نداشته باشند.