اساس خندهبازار بر شوخي با برنامهها و شخصيتهاي تلويزيوني است، بنابراين مخاطبان خندهبازار زماني با اين برنامه ارتباط برقرار ميكنند كه بيننده بيشتر برنامههاي تلويزيون باشند و با مجريان و ساختار برخي برنامههاي تلويزيون آشنا باشند.
مثلا محمدرضا شهيديفر را بشناسند و با نوع اجراي او آشنا باشند تا با ديدن بخش«پارك علت» ارتباط برقرار كنند و لبخندي بر لبانشان نقش ببندد يا از برنامه «لذت نقاشي» و شخصيت باب راس خاطرهاي در ذهن داشته باشند تا با بخش «ذلت نقاشي» ارتباط برقرار كنند و گِلهگذاريهاي شخصيت «باب ماست» از اجتماع، اقتصاد و... را بشنوند و خوشحال شوند كه يك نفر پيدا شده كه با زبان و روش خاص خود، بخشي از مشكلات مردم را بيان ميكند.
باب ماست، شخصيتي كاريكاتوري است كه توانسته با گريم و همچنين نوع بيان خاص خودش بين مخاطبان خندهبازار طرفداران زيادي پيدا كند.
صداي باب ماست در پس زمينه شنيده ميشود كه با زباني مَن درآوردي مشغول گفتن جملاتي است، اما آنچه جذاب است گويندهاي است كه صحبتهاي او را دوبله ميكند.
سازندگان خندهبازار در بخش باب ماست، خلاقيت زيادي به خرج دادهاند. اگر در برنامه لذت نقاشي، «باب راس»، شيوه جديد نقاشي را آموزش ميداد، باب ماست روي بوم خطوط كج و كولهاي ميكشد تا به اين وسيله، بخشي از ناهنجاريهاي جامعه را بيان كند. همچنان كه گفته شد، بخش باب ماست براي آنهايي جذاب است كه از برنامه لذت نقاشي خاطره خوبي در ذهن دارند.
خندهبازاريها با عموها و خالههاي تلويزيوني هم شوخي ميكنند. شوخي آنها با عمو قناد، طرفداران زيادي دارد.
اما شوخي با اين بخش بدون نوآوري، ادامه پيدا كرده كه همين تكرار بيننده را از اين بخش دلزده كرده است، اما خندهبازاريها با طراحي شوخي با عمو پورنگ و تغيير نام او به عمو پررنگ و همچنين تغيير نام امير محمد به امير محبت، توانستند بار دلزدگي مردم را از بخش شوخي با عموهاي تلويزيوني كم كنند.
متنهاي خندهبازار به شكل گروهي نوشته ميشود، اما بينندگان حرفهاي اين برنامه تاكنون متوجه شدهاند، آنچه اين برنامه را سرپا نگهداشته، ديالوگهايي است كه به صورت بداهه از طرف بازيگران گفته ميشود.
بازيگران هر قسمت از خندهبازار تقريبا ثابت هستند و همين ثبات در بازيگري به آنها اجازه بداههگويي را هم ميدهد چون بمرور آنها متوجه ميشوند چه ديالوگهايي را بايد بر اساس محوريت متن بگويند تا هم براي مخاطب جذاب باشد و هم به ساختار و كليت كار آسيب نزند.
وقتي بازيگران يك اثر با كليت كار عجين ميشوند و نقشي را كه بازي ميكنند، دوست دارند، تلاش ميكنند با نوآوري براي كاري كه آن را از خود ميدانند، آبروداري كنند.