بر اساس آمارها در سال ۹۰ نسبت به سال ۸۹ ازدواج یک درصد و طلاق ۳.۴ درصد رشد داشته است. افزایش آمار طلاق به عنوان یك آسیباجتماعی سبب شده تا هزینههای سرسامآوری به كشور تحمیل شود. هزینههایی كه ابعاد اقتصادی، اجتماعی و روانی دارد. طلاق علاوه بر اینكه زنان و مردان مطلقه و سرخوردهای را بهجامیگذارد كه بحران عاطفی بزرگی را تحمل میكنند، فرزندان طلاق را به جامعه عرضه میكند كه بسیار آسیب پذیرند و با بررسی آسیبهای اجتماعی میتوان رد پای فرزندان طلاق را در آن دید. با اینكه هم افزایش آمار طلاق مورد قبول مسئولان است و هم آسیبهای ناشی از آن، اما به جرات میتوان گفت اقدامات انجام شده تاكنون نتیجهای در بر نداشته است چرا كه این اقدامات به قدر كفایت نبوده و به تحكیم ازدواجها كمك نمیكند. نگاهی به وظایف سازمانها و وزارتخانهها نشان میدهد كه هیچ نهادی بهطور رسمی در برابر روند ازدواج جوانان و زندگی مشترك زوجین متولی نیست.
بیشترین طلاقها در 5 سال نخست زندگی رخ میدهد و نگاهی جزئیتر نشان میدهد كه در دوسال نخست زندگی مشترك، احتمال بیشتری برای طلاق وجود دارد. این آمار بیانگر یك پیام است:«آقایان گرهی كه بسته شده شل است!» و این به آن معناست كه همه اقدامات انجام شده در سازمانها و نهادها در اینباره، ناكارآمد بوده است. در سالهای گذشته توجه همه برنامهریزیهای انجام شده و حتی اختصاص بودجه به نقطهای معطوف بوده كه زوجین برای طلاق مراجعه میكنند. در این نقطه زوجین مراحل جدل را پشت سر گذاشتهاند و حرمتهای خانوادگی فرو ریخته است. این در حالی است كه انتظار میرود پیش از آنكه كار به جای باریك بكشد، چارهاندیشی دولتمردان این معضل را چاره كند. در نظر بگیرید كه در دوره مدرسه زوجین آموزشی در باب مهارتهای ارتباطی و زندگی ندیدهاند. در دانشگاه هم این آموزشها داده نمیشود. دوساعت آموزش اجباری پیش از ازدواج نیز به بهداشت باروری مربوط است.
به این ترتیب وقتی زوجین زیر یك سقف زندگی خود را شروع میكنند بدون آنكه راهكارهای ارتباط موثر را بدانند، در یك اقیانوس رها شدهاند. اگرچه برخی از طلاق ها به این دلیل اتفاق میافتد كه زنان با حقوق خود آشنا شدهاند اما در مطالعات اجتماعی درصد این طلاقها بسیار پایین است و به نظر میرسد نداشتن مهارتهای ارتباطی بزرگترین دلیل طلاق است. انتظار میرود تشكیل پایگاه های اورژانس اجتماعی و اجباری كردن آموزشهای مهارت زندگی در كاهش طلاق موثر باشد اما در سالهای اخیر به جای اقدام جدی، به اقداماتی نمادین نظیر جایگزینی كتاب آیین همسرداری پرداخته شده است كه نه تنها متناسب با نیاز دانشجویان نیست بلكه به پرسش های دانشجو نیز پاسخ نمی دهد. به نظر می رسد عزمی جدی برای پیشگیری از طلاق و ساماندهی به شرایطی كه كشور در آن قرار دارد، نیاز است.