خسرو اول انوشیروان دادگر، شاهنشاه ایران از سلسله ساسانیان بین سالهای 531 تا 579 میلادی بود. انوشیروان مشهورترین و بزرگترین پادشاه ساسانی و یکی از تاثیر گذارترین شاهان ایران در طول تاریخ بوده است. در زمان او قصرهای باشکوه، شهرها، راه های تجاری، پل ها و سد های بسیاری ساخته شدند که برخی از آنها تا این زمان نیز همچنان پا بر جا هستند.
در مورد انوشیروان در تاریخ بسیار تعریف شده است و او را عادل خوانده اند انما این فرد را در سخنان امام خمینی(ره) طور دیگر یافت می کنیم. در ادامه ابتدا نقل های تاریخ و گوشه ای از فرمایشات امام خمینی را می بینیم.
در زمان فرمانروایی او دانش و هنر در ایران و امپراتوری ساسانی به نهایت شکوه و عظمت خود رسیده بود. دوره شاهنشاهی او به همراه دوره فرمانروایی نوه اش یعنی خسرو دوم (خسرو پرویز) به عنوان دومین دوره طلایی امپراطوری ساسانیان شناخته میشود.
مورخین شرقی انوشیروان را بزرگترین شاه ایران قدیم دانسته اند . شاهانی مانند کوروش و داریوش بزرگ از خاطرها فراموش شده بودند، ولی حالا که آشنایی با اوضاع ایران قدیم بیشتر است نمی توان انوشیروان را دارای این مقام دانست . اما در این که او بزرگترین پادشاه ساسانی بوده است تردیدی نیست .
به طور کلی تاریخ نشان میدهد که نادر است که شخصی صفات سرداری را با خصایص مملکت داری یکجا جمع کرده باشد . درباره انوشیروان نیز میتوان گفت که صفات و خصایص مزبور در او جمع بوده :
او شاهی است عادل و سخت ، جنگی و مدیر ، سردار و سائس و این صفات او هویداست.
در زمان او سلسله ساسانی به اوج عظمت خود رسید:
امپراتوری های روم شکستها خوردند و غرامتها دادند . دولت هیاطله برای همیشه از صفحه روزگار نابود گردید . خزرهای شمالی تنبیه شدند . ترکهای آن طرف جیهون به جای خود نشستند . حبشی ها را از یمن راندند و این مملکت دست نشانده ایران گردید .
از طرف دیگر اصلاحات او در امور داخلی ایران روح جدیدی به کالبد ایران دمید و ایرانی برای مرتبه اولی با علوم یونانی آشنا شد.
این نکته نیز جالب توجه است که انوشیروان آخرین ستاره ای بود که در افق ایران باستان درخشید ، چه ایرانی بعد از افول آن به واسطه خبط های جانشینهای او و جهات دیگر با سرعت رو به انحطاط رفت و دیری نگذشت که دولت اردشیر پابکان منقرض گردید و از برای ایران تاریخ جدیدی شروع شد .
انوشیروان به خلاف آن چیزهایى كه به واسطه شعرا و به واسطه درباریهاى آن وقت و موبدان دربارى آن وقت درست كردند، یكى از ظالمهاى ساسانیان است
بنابر این انوشیروان عادل آخرین شاهی است که عظمت ایران باستانی را در شخص خود مجسم کرده است .
موافق روایات ایرانی ، شخصی که به انوشیروان در اصلاحات مملکتی کمکهای گرانبهایی کرده بود ، بوزرجمهر (بزرگ مهر) است .
این شخص در ابتدا معلم هرمز پسر انوشیروان بود و چون شاه دانایی و لیاقت او را مشاهده کرد ، او را به وزارت انتخاب نمود .
در باب عقل و کفایت این وزیز حکایتهای زیاد گفته اند و نوشته اند که در این مختصر نمی گنجد .
گویند بوزرجمهر در زمان خسروپرویز وبه امر او به قتل رسید .
درباره دانش و هنرپروری انوشیروان
انوشیروان دادگر دارای شخصیتی بسیار هنر دوست و دانش پرور بوده است و عقاید مخالفان خود را تا جایی که به امنیت کشور لطمه وارد نمی کرد، تحمل می نمود.
به فرمان او کتاب اوستا در یک مجموعه منظم جمع آوری شد و آنچه امروزه از اوستا باقی مانده، دست آورد کوشش های انوشیروان است. همچنین کتاب ارزشمند بیدپای هندی یا همان کلیله و دمنه به دستور کسری به ایران آورده شد و به زبان فارسی پهلوی ترجمه شد. در مقدمه شاهنامه ابومنصوری در این باره آمده است: “از کسری انوشیروان چیزی مانده است که از هیچ پادشاه نمانده است (یعنی کلیله).”
بازی شطرنج نیز به فرمان او از هند به ایران آورده شد و رواج یافت.
دانشگاه پزشکی گندی شاپور در زمان او ساخته شد و می توان از آن به عنوان اولین دانشگاه پزشکی جهان با ساختار مدرن نام برد. در زمان کسری کتابخانه دانشگاه گندی شاپور بزرگترین کتابخانه جهان محسوب می شد.
در دوره پادشاهی خسرو انوشیروان، امپراتور روم جوستینیان که یک مسیحی متعصب بود، آکادمی آتن که آخرین پایگاه تدریس آیین های غیر مسیحی در روم بود را بست و اساتید مکتب افلاطونی نو که هفت نفر بودند به ایران و دربار ساسانیان پناه آوردند و با پیشواز گرم کسری روبرو شدند.
در دربار کسری، هفتاد تن از بزرگترین دانشمندان آنروز ایران و جهان حضور داشتند که او را در امور مختلف کشورداری یاری می نمودند.
اصلاحات کسری
کسری انوشیروان سیستم مالیاتی کشور را اصلاح نمود و قانون مدونی برای اخذ مالیات بر اساس میزان داراییهای اشخاص وضع نمود تا هم درآمد پایداری برای دولت فراهم شود هم به طبقات کم درآمد فشاری وارد نیاید. او طبقه دهقان یا همان خرده مالکان را تقویت نمود و برخی مسولیتهای لشکری را نیز به آنان سپرد تا هم پشتوانه محکمی برای ارتش پدید آید هم از قدرت گرفتن بیش از حد اشراف جلوگیری شود. کسری اموال و داراییهایی را که در دوران فتنه مزدکیان از طبقات مختلف مردم گرفته شده بود را به آنان باز گرداند و کشور را از هرج و مرج رهایی بخشید.
او کشور را به چهار بخش تقسیم کرد و اداره امور نظامی هر بخش را به یک اسپهبد سپرد و لقب ایران اسپهبد را از میان برداشت تا تمرکز قدرت نظامی در دست یکنفر نباشد.
خسرو ارتش ایران را ساماندهی نمود و یک ارتش حرفه ای و بسیار با دیسیپلین که سربازان آن حقوق منظم دریافت می کردند تشکیل داد. ارتش ایران در زمان انوشیروان از نظر نظم و تشکیلات بسیار پیشرفته تر از ارتش روم بود.
در دوره شاهنشاهی ساسانیان و بخصوص دوره انوشیروان، بازرگانی در نهایت رونق خود بود و ایران قطب اقتصادی جهان محسوب میشد. استفاده از پول یکسان در کشور و نوعی بانکداری نیز رواج داشت، بطوریکه واژه چک از زبان فارسی به زبانهای اروپایی رفته است.
انوشیروان از نظر امام خمینی
امام خمینی در مورد انوشیروان می فرمایند:
انوشیروان به خلاف آن چیزهایى كه به واسطه شعرا و به واسطه درباریهاى آن وقت و موبدان دربارى آن وقت درست كردند، یكى از ظالمهاى ساسانیان است، و دنبال او یك حدیثى هم جعل شده است، و به حضرت رسول- صلى اللَّه علیه وآله و سلم- نسبت داده شده كه «من متولد شدم در عهد سلطان عادل انوشیروان!» این اولًا سند ندارد و مُرْسَل است، و ثانیاً كسانى كه اهل تفتیش در امور هستند، تكذیب كردند این را و معلوم است كه یك دروغى است كه بستند. انوشیروان ظالم باید گفت، نه عادل. در زمان انوشیروان چهارطبقه یا پنج طبقه ممتاز بودند، یعنى از هم ممتاز، علاوه بر خود دستگاه سلطنت با آن بساطى كه داشته است؛ یك دسته هم شاهزادگان بودند و درباریها، اینها یك طبقه على حده ممتاز؛ یك دسته هم كسانى بودند كه داراى اموال هستند و به قول آنها شریف زادهها، آنها هم یك دسته ممتاز؛ یك دسته دیگر هم عبارت از آنهایى بودند كه سران ارتش و امثال اینها بودند، آنها هم ممتاز؛ دسته آخر كه نوع مردم بودند پیشه وران بودند، و پیشه وران باید كار كنند آنها بخورند تكلیف این بوده. آنها آن طبقه بالا مالیات بده نبودند، به نظام هم نمىرفتند. د
عدالت گسترى انوشیروان مثل صلح دوستى رئیس جمهور امریكاست، و مثل كمونیستى شوروى است
ر نظام باید طبقه پایین كه پیشه وران بودند، مىگفتند اینها باید خدمت كنند، و مال اینها صرف بشود در آن طبقات دیگر؛ اینها به نظام بروند، اینها جنگ بكنند، اینها كارها را انجام بدهند، آنها بخورند. اجازه نمىدادند كه این طبقه پایین تحصیل كند، ممنوع بود. این قصه در شاهنامه هم هست كه پیش او شكایت بردند كه بوذرجمهر پیشاش شكایت برد كه هزینه كم شده است و ارتش محتاج به مۆونه است، و در بین این طبقات پایین هستند اشخاصى كه مال داشته باشند. بعد رفتند و پیدا كردند یك نفرى كه حالا مىگویند كفشگر بوده،پیدا كردند و او گفت كه من مىدهم لكن به شرط اینكه بچه من را اجازه بدهند درس بخواند. رفتند به او گفتند قبول نكرد، گفت نه، ما نه پولش را مىخواهیم، نه اجازه مىدهیم، براى اینكه اگر اجازه بدهیم كه یك آدم پایینى بیاید و درس بخواند، این آن وقت بعد مىخواهد دخالت كند در امور و این نمىشود. این عدالتى است كه انوشیروان داشته است. و در تاریخ ثبت است این جنایاتى كه اینها مىكردند. و من گمان ندارم در تمام سلسله سلاطین حتى یك نفرشان آدم حسابى باشد، منتها تبلیغات زیاد بوده است، براى شاه عباس آن قدر تبلیغ كردند، با اینكه در صفویه شاید از شاه عباس بدتر آدم نبوده، در قاجاریه آن قدر از ناصرالدین شاه تعریف كردند و شاه شهید و نمىدانم امثال ذلك، در صورتى كه یك ظالم غدارى بود كه بدتر از دیگران شاید. آن تبلیغات كه در آن وقت بود، همیشه بوده است. عدالت گسترى انوشیروان مثل صلح دوستى رئیس جمهور امریكاست، و مثل كمونیستى شوروى است. ما الآن در عصر حاضر این چیزها را مىبینیم،و اگر چنانچه تاریخ نویسها و نمىدانم آنهایى كه شعرا هستند و آنهایى كه خطبا هستند و آنهایى كه دربارى هستند، اینها را، تبلیغاتى كه الآن دارد در دنیا مىشود، این تبلیغات به گوش اشخاص برسد كه مطلع از وقایع نیستند، آنها هم خیال مىكنند كه همان طورى كه انوشیروان عادل، عادل بوده است، آقاى رئیس جمهور امریكا هم صلح دوست و عدالت پرور و امثال اینهاست، و حال آنكه شما كه مطلعید مىدانید قضیه چى است.