«زنان را در پرده حجاب نگاهشان دار تا نامحرمان را ننگرند زیرا که سخت گیری در پوشش عامل سلامت و استواری آنان است و بپرهیز از غیرت نشان دادن بیجا که درستکار را به بیمار دلی و پاکدامن را به بدگمانی میرساند»
این عبارتهای طلایی، جملاتی است از نامه 31 نهج البلاغه که در آن امیر عارفان، علی ابن ابی طالب سفارشاتی را در ظاهر به امام مجتبی و در باطن به کل دنیا میفرمایند. طلاییترین جمله این عبارت را میتوان در این کلمات دید که سخت گیری در پوشش به نفع خود زنان است. این که زن همچون مروارید است و پوشش حکم صدف را دارد، بیراه نیست و بارها و بارها در روایات و از زبان معصومین خواندهایم که زن لطیف است و ظریف، آراسته و چون برگ گل که نباید زیر پای شهوتها و پستیها لگد گام شود. خداوند حکیم پوشش را برای هر دو جنس بشری سفارش کرده است و در قرآن ابتدا مردان را مورد خطاب قرار میدهند که یغضون الابصار و سپس زنان را به پاکدامنی فرا میخواند. با این حال پاکدامنی زنان بیشتر در چشم است و نیاز به بررسیهای هر چه بیشتر دارد.
از جلابیب دیروز تا پارچه مشکیهای به ظاهر چادر امروز
حجاب زنان مسلمان در طول تاریخ تغییرهایی را به خود دیده است و از جلابیب دیروز زنان عرب و چادرهای کمری و روبند سفید زنان ایران سده های میانه تا پارچه مشکیهایی که نمیتوان نام دقیقی را برایشان انتخاب کرد، همگی به اسم پوشش چادر برای نسوان استفاده شده و همچنان نیز کم و بیش مشتری دارد.
پوشش حکم قانون را دارد و قانون نیز امری است که از سوی افراد حقوقی قابلیت تغییر نداشته و به قول معروف دل بخواهی تک تک افراد جامعه نیست علیرغم همه بی احترامیهایی که به این قانون دینی میشود فکر میکنم واژه این چادریها به گوش خیلیها آشنا باشد، واژه ای که حکم تیری است که از چله جهل بد حجابها بیرون میآید و کافی است که خدای نا کرده خطایی را از سوی چادریها ببینند آنگاه است که به همه اطلاق میکنند و خشک و تر را با هم میسوزانند.
بین خودمان باشد که خیلی از چادریها برای این که از مد عقب نیفتند و به روز باشند و چادر دست و پا گیر آنها نباشد بهره ای از قافله چادرهای جدید میبرند و چادرهای سنتی ساده را تا کرده و در صندوقچه خاطرات خود میسپارند
چادرهای شهرتی که بر سرمان است
در این اوضاع که امر به معروف و نهی از منکر نیاز به شوک جدی دارد، نصیحت چادریها میشود عقب گرد و درجا زدن، صحبت کردن از پارچه مشکیهایی که تنها به نام چادر و پوشش برتر استفاده میشود اما حکم همان چادر شهرت را دارد بسیار اسفناک است. چادرهای من درآوردی حکم تغییر شخصی در قانون را دارد. چادرهایی که آنقدر عجیب و جدید هستند که یادآور لباس شهرت در اسلام هستند که اگر استفاده نشود، برای سایر چادریها بهتر است.
چادرهای ملی، شال دار، دانشجویی و ... که یادآور پیراهنهای زنانه یا همان به اصطلاح ماکسی های بلندی هستند که متأسفانه برخی از آنها به قدری تنگ هستند که چرخش دهها نگاه را به همراه خود دارد.
یک اعتراف خودمانی ...
بین خودمان باشد که خیلی از چادریها برای این که از مد عقب نیفتند و به روز باشند و چادر دست و پا گیر آنها نباشد بهره ای از قافله چادرهای جدید میبرند و چادرهای سنتی ساده را تا کرده و در صندوقچه خاطرات خود میسپارند. چادرهای ساده ای که مادرمان به راحتی آنها را بر سر کرده و هیچ مشکلی با آنها نداشتند و نسل امروز آن را دست و پا گیر میخواند.
لباس شهرت در بلاد مسلمانان
وقتی اسمی از لباس شهرت به میان میآید، بسیاری گمان میکنند صحبت از پوشش در جوامع بی دین غربی است که اگر فردی پوشش کاملی را برای خود انتخاب کند، جریمه شده و در بین مردم انگشت نماست. باید بگویم لباس شهرت را میتوان در همین کلان شهرهای کشور دید که چگونه با حجاب برتر بازی شده و باب میل هر فردی طراحی میشود.
به کجا چنین شتابان
لباس شهرت مانتوهای به ظاهر بلندی است که در سطح شهر رواج یافته است و طرفداران خاص خود را دارد. به این وضعیت میتوان روسریها و شالهای مدل دار را افزود که بیشتر از اینکه به دنبال پوشش و به ذات کلمه حجاب باشند، پیروی از مد را به اذهان تبادر میکند، روسریهای عجیبی که اغلب آنها را نمیتوان همراه با چادر های ساده استفاده کرد و اینجاست که ما با سرعت این چنینی در مد گرایی به کجا شتابان شدهایم و سر منزل مقصودمان را گم کردهایم.
پارچه مشکیهایی که طرفداران خود را دارد و هر کسی که از راه رسیده دستی در مدل آنها برده و طرحی را به اسم خود ثبت میزند.
این که زن همچون مروارید است و پوشش حکم صدف را دارد، بیراه نیست و بارها و بارها در روایات و از زبان معصومین خواندهایم که زن لطیف است و ظریف، آراسته و چون برگ گل که نباید زیر پای شهوتها و پستیها لگد گام شود
در این وانفسای امر به معروف، درجا نزنیم
در این اوضاع که دوستان محجبه باید یاری گر باشند و بیش از پیش فعالیت خود را در زمینه امر به معروف و نهی از منکر نشان دهند، ارشاد چادریها میشود سرعت گیر اصلاحها و اینجاست که باید گفت ما زیاران چشم یاری داشتیم ...