انگار قسمت كشتي آزاد نبود كه در المپيك لندن مدال طلا بگيرد؛ موضوعي كه باعث شد عدهاي با چشم بستن بر تمام كارهاي مثبت صورت گرفته و حركت رو به جلوي كشتي آزاد، اغراض شخصي خود را بروز داده و به فردي در كشتي غيرمنطقي بتازند كه وجودش براي كشتي آزاد يك فرصت بزرگ است.
همان گونه كه وجود محمد بنا براي كشتي فرنگي يك فرصت بزرگ بوده و هست. كسي كه نتيجه زحمات ده سالهاش با نتيجهاي تاريخي در المپيك همراه شد و دل دوستداران اين رشته را شاد كرد.
شايد اگر قرار بر اين بود كه كشتي آزاد بدون هيچ تغيير و تحولي به كار خود ادامه دهد، در لندن همين يك مدال نقره و دو برنز نيز كسب نميشد، اما واقعيت اين است كه رسول خادم در عرض هفت ماه باني تغيير و تحولات مثبتي در تيم ملي شد كه البته اين را بخوبي كشتي گيران اذعان دارند و نميتوان غيرمنصفانه و تنها به اين دليل كه منافع عدهاي با حضور اين قهرمان و پيشكسوت افتخارآفرين تامين نميشود، عليه او موضع بگيرند.
بديهي است هر فرد آگاه و بينظري ميتواند گواهي دهد كه كسب يك نقره و دو مدال برنز نيز نتيجه بدي براي كشتي آزاد محسوب نميشود، گرچه انتظار گرفتن مدال طلا، انتظار معقول و بجايي محسوب ميشود، اما براستي اگر رضا يزداني در روز پاياني رقابتها دچار آسيبديدگي نميشد و به طلاي المپيك ميرسيد، ميشد اين گونه جلوي كادر فني تيم ملي و بويژه رسول خادم موضع گرفت و نتايج به دست آمده را ضعيف شمرد.
حرف از اين نيست كه رسول خادم باشد يا نباشد و اصولا فردي كه داراي دو طلا و برنز المپيك و سه طلا و نقره جهاني با كلي مدالهاي آسيايي و بينالمللي است، نيازي به دفاع ندارد كه حالا خواسته شود عدهاي مقابل او قد علم كنند و تواناييهاي فنياش را زير سوال ببرند.
اصولا كشتي ايران اگر ميخواهد همواره در عرصه بازيهاي آسيايي و المپيك، پيشتاز مدالآوري باشد بايد قدر مربياني چون محمد بنا و خادم دانسته شود، چون در غير اين صورت اين كشتي است كه دچار ضرر و زيان ميشود.
دو برنزي كه ارزش طلا داشت
احسان لشگري و كميل قاسمي در لندن در شرايطي صاحب دو مدال برنز المپيك شدند كه مدال آنان ارزش طلا داشت.
اين دو كه همراه حسن رحيمي، مسعود اسماعيلپور و صادق گودرزي براي نخستين بار حضور در المپيك را تجربه ميكردند با هدايت درست، بهترين كشتيها را در المپيك به معرض تماشا گذاشتند تا همه، كشتيهاي آنان را تحسين كنند.
لشگري كه اكنون چند سالي است در سطح اول كشتي ايران مطرح شده، با اين كه تاكنون در عرصه جهاني صاحب مدال نشده است، در المپيك در شرايطي به مدال برنز رسيد كه اگر در تايم سوم و سرنوشتساز، چشم بسته به پاهاي شريف شريفاف آذربايجاني و قهرمان جهان و المپيك حمله نميكرد، ميتوانست به جاي او به فينال برود و با پيروزي بر كشتيگير پورتوريكويي، صاحب مدال طلا شود، اما لشگري كه با حملات خود، نفسهاي حريف سرشناس آذربايجاني را به شماره انداخته بود، اسير يك لحظه اشتباه شد تا رنگ مدالش عوض شود.
كميل قاسمي نيز با آن كه طي اين همه سال مورد توجه قرار نگرفته بود، وقتي اعتماد كادر فني را به خود جلب كرد، در كلاس تمريني كادر فني كلي پيشرفت كرد تا با بدني آماده و سرحال، حتي آرتورتايمازوف ازبك را نيز در راه پيروزي به دردسر بيندازد.
شايد اگر گوي با قاسمي همراهي ميكرد، او با عبور از دژ مستحكم تايمازوف، شگفتي بزرگ مسابقههاي كشتي آزاد المپيك را رقم ميزد و به فينال ميرفت، اما اين باخت نيز چيزي از ارزشهاي وجودي جوان رعناي مازني كم نكرد تا او مزد اعتماد رسول خادم را بخوبي با مدال برنزي ارزشمند بدهد.
بيشك اگر قرار بر انجام تغيير و تحولاتي نبود، شايد فردين معصومي ديگر بار پاي به صحنه المپيك ميگذاشت، اما با حضور رسول خادم، موجي تازه از فعل خواستن در كشتي آزاد شكل گرفت تا همراه با ارتقاي آمادگيهاي جسمي و روحي، به لحاظ فني نيز كلاس كار مليپوشان ارتقا يابد.
در همين مسابقههاي لندن، حسن رحيمي و مسعود اسماعيلپور نيز با وجود باخت، رشد فنيشان كاملا محسوس بود و اعتقاد داريم آنان سال بعد خواهند توانست با ادامه روند موجود، از سكوي قهرماني جهان بالا بروند.
دخالت فني، هرگز
بديهي است در عرصه ورزش هر كسي بايد كار خود را انجام دهد. يك سرپرست وظيفهاش انجام امور سرپرستي و تداركات تيم است و حق ندارد در امور فني دخالت كند.
مسوولان ارشد ورزش نيز از اين مسائل استثنا نيستند و گرچه حق دارند نسبت به نتايج به دست آمده پرس و جو كرده از مربيان تيم ملي سوال كنند (هرچند بهتر است اينمساله نيز با واسطه از سوي روساي فدراسيونها انجام شود)، اما به هيچ وجه حق ندارند در امور فني دخالت كنند و كار مربيان را با چالش همراه سازند.
اين را از حيث ميگوييم كه گفته ميشود بين محمد عليآبادي رييس كميته ملي المپيك و رسول خادم، سرمربي تيم ملي كشتي آزاد، بگو مگويي صورت گرفته و خادم به عليآبادي يادآور شده كه نبايد در امور فني تيم دخالت كند.
به هر حال و در شرايطي كه اين روزها عدهاي سوار موج شدهاند تا به اصطلاح خود، رسول خادم را از تيم ملي دور كنند، بايد گفت كشتي به هوشمندي و آرامش نياز دارد و نبايد كاري كرد كه اين رشته مدالآور همچون روال گذشته مرسوم دست به خودزني بزند و به گذشته برگردد.
متاسفانه و در شرايطي كه حميد سجادي، معاون ورزش قهرماني و حرفهاي وزارت ورزش معتقد است نتايج كشتي را بايد با هم محاسبه كرد و از نظر آنان نتايج به دست آمده قابل قبول است، اما عدهاي كه كوچكترين پايبندي به منافع ملي كشتي ندارند، دور افتادهاند تا وضعيت را گلآلود كرده و باب ميل خود كنند! گرچه ريش و قيچي دست مسوولان ورزش است كه با تصميمي درست اجازه ندهند تلاشهاي موثر صورت گرفته در كشتي از سوي عدهاي منفعتطلب ناديده گرفته شود، اما ايكاش اينوسط درد كشتي مطرح بود كه در اين صورت همه انتقادها در جهت باروري كشتي و ادامه روند رو به رشد فعلي مورد توجه قرار ميگرفت.