: برخی تحلیلگران منطقه آمریکای لاتین معتقدند وجود تعداد زیادی از مبلغان پروتستانى به منزله یورش انواع مبلغان اخیر آمریکاى شمالى براى تضمین سیطره ایالات متحده آمریکا در منطقه است.
با توجه به اهمیت ژئوپلیتیک آمریکای لاتین، بیداری سیاسی و تلاش برای کسب هویت سیاسی جدید در عرصه بین-الملل اتخاذ مواضع سیاسی ضد آمریکایی برخی کشورهای این منطقه و همچنین گسترش روابط ایران با آنها، ضرورت تحقیقاتی درباره شرایط این منطقه، اسلام در آمریکای لاتین و فرصتها و چالشهای پیش رو را دو چندان میکند.
آن چه که قرار است در سلسله مطالبی درباره اسلام در آمریکای لاتین منتشر شود، برگرفته از مقالهای با عنوان «اسلام در آمریکای لاتین، چالشها و فرصتهای پیش رو» نوشته یاسر عسگری کارشناس ارشد ادیان و عرفان و محقق پژوهشگاه بینالمللی المصطفی(ص) قم است که برای انتشار در اختیار خبرگزاری فارس قرار گرفته است. این مقاله در چند بخش منتشر خواهد شد.
این پژوهش حاصل تحقیقات نگارنده از منابع مختلف مکتوب و اینترنتی و همچنین گفتگو با کارشناسان ایرانی و طلاب این منطقه است. در این نوشتار، جایگاه اسلام و مسلمانان در منطقه، چالشها و فرصتهای پیش روی آنها بررسی میشود.
**کشورهایی با زبان اسپانیولی
آمریکای لاتین با 21 میلیون کیلومتر مربع وسعت، بیش از 560 میلیون نفر جمعیت دارد. این منطقه، کشورهای آمریکای مرکزی، آمریکای جنوبی و حوزه دریای کارائیب را شامل میشود. اما به طور سنتی آمریکای لاتین، به مناطقی از قاره آمریکا گفته میشود که زبانهای اسپانیولی و پرتغالی در آنجا رسمیت دارد. اما عملاً، اکثر نیمکره غربی به جز آمریکا و کانادا و کشورهای غیراسپانیولی زبان حوزه دریای کارائیب تحت عنوان آمریکای لاتین دستهبندی شدهاند.
پیش از این که به جایگاه اسلام و مسلمانان و چالشهای پیش روی آنها بپردازیم، جریانهای دینی و شبه دینی فعال این منطقه را به صورت گذرا مرور میکنیم تا بهتر بتوانیم اوضاع مسلمانان را تحلیل نمائیم.
جریانهای دینی و شبه دینی فعال در آمریکای لاتین
**ورود اروپا و تبدیل منطقه به پایگاه کاتولیکها
پس از ورود اروپایىها به آمریکاى لاتین در سال 1492م این منطقه تبدیل به پایگاه اصلى مذهب کاتولیک شد. با ورود اسپانیاییها و پرتغالیها و حاکمیت همهجانبه آنها بر مقدرات این کشورها و ترویج مذهب (مسیحیت) بیش از 90 درصد مردم این منطقه مسیحی شدند. به دلیل مهاجرت اقوام لاتین و مخالفت با حضور انگلوساکسونها و پروتستانها مذهب کاتولیک، مذهب سنتی و بیرقیب در آمریکای لاتین شد. اما در قرن هجده و نوزده، پروتستانها هم در برخی کشورها نفوذ پیدا کردند و لذا اینگونه هم نیست که در این منطقه، فقط و فقط واتیکان حضور و فعالیت داشته باشد.
**شکست کاتولیکها، از عملکرد بد کلیسا تا آزادیهای مذهبی بیشتر
عملکرد بد و محافظهکارانه کلیسای کاتولیک در حمایت از دیکتاتورها و طرد استقلالطلبان، جایگاه کلیسا را دستخوش تغییر قرار داد و باعث رشد سریع کلیساهای پروتستان در منطقه شد. به ویژه پس از استقلال کشورها، سختگیری بر کلیساهای کاتولیک در بیشتر کشورها آغاز شد تا جایی که کلیساى کاتولیک سیاست توجه جدى به بُعد عبادى دین و پرداختن به معنویت را در دستور کار خود قرار داده است. عدهای معتقدند که علت پیدایی و گسترش مذهب پروتستانها در آمریکای لاتین، انگلوساکسونها هستند و عدهای نیز معتقدند که علت افزایش گروههای پروتستانی، آزادیهای مذهبی است که بر اساس قانون اساسی این کشورها به آنها داده شده است.
**نقش آمریکا در گسترش مسیحیت در آمریکای لاتین
از سویی نقش آمریکا را نباید نادیده گرفت، چرا که کشیشهای بسیاری به این کشورها میفرستد. گفتنی است فقط در اوائل دهه 1990 م، حداقل 54هزار نفر مبلغ پروتستانى از آمریکاى شمالى در آمریکاى لاتین مشغول فعالیت بودند. به اعتقاد برخى از تحلیلگران، وجود این تعداد از مبلغان پروتستانى به منزله یورش انواع مبلغان اخیر آمریکاى شمالى براى تضمین سیطره ایالات متحده آمریکا در منطقه است.
**فعالیت تبلیغی رسانههای پروتستان در آمریکای لاتین
اونجلیستها، انگلیکنها، پنطیکاستها (پنتی کاستالها)، شاهدان یهوه، مورمونها و دیگر فرقههای پروتستانی هم آنجا حضور دارند که به فعالیتهای دینی، تبلیغی و تبلیغاتی و خیریهای میپردازند. در دهههای اخیر گرایش به فرقههای پروتستانی رشد صعودی داشته است. بررسی تبلیغات اونجلیستها در آمریکای لاتین نشان میدهد که آنها از رسانهها در تبلیغات دینیشان بسیار استفاده می کنند. آنها در ایالات متحده، آمریکای مرکزی و آمریکای لاتین و آفریقا تمرکز و سرمایهگذاری ویژهای روی رسانهها کردهاند تا از طریق این رسانهها، افکار و عقاید خود را اشاعه دهند.
**افزایش دوبرابری تعداد پروتستانها در آمریکای لاتین در دهه اخیر
مبلغان پروتستان نیز از زمانی که آزادی مذهبی در کشورهای منطقه رواج یافت، حضور خود را در منطقه افزایش دادند و مدارس و درمانگاهها و سایر خدمات متنوع ارائه کردند. لذا در طول دو دهه اخیر، تعداد پیروان مذهبى پروتستان در آمریکاى لاتین از 25 میلیون نفر به 50 میلیون نفر افزایش یافته است.
علاوه بر فعالیتهای کاتولیکها و پروتستانها، برخی کلیساهای شرقی مانند ارتدوکسها، ارامنه و مارونیها هم در منطقه حضور دارند و به مهاجرانی که عمدتاً در زمان حاکمیت کمونیستها در اتحاد جماهیر شوروی و اروپای شرقی یا فقدان امنیت در زمان جنگهای اعراب و اسرائیل از منطقه شامات به این منطقه آمدند خدماتی ارائه میکنند. همچنان که برخی ادیان آفریقایی هم در بین سیاهپوستان منطقه پیروانی دارد.
**گرایش مردم منطقه به ادیانی با عنوان رهایی بخش
یکى دیگر از جریانات قابل تأمل که چهار دهه پیش از دوران کلیساى کاتولیک منطقه برخاسته الهیات رهایىبخش است که در شکلگیرىاش از مارکسیسم هم متأثر بود. رهبران الهیات رهایىبخش به دنبال عدالت اجتماعى هستند و عمده آرمانهایش را در نوعى از سوسیالیسم برای تحقق عدالت مىیافتند. «کلیساى رهایىبخش» یا «الهیات رهایىبخش» برآمده از اراده مردمى است که مىخواهند با فقر مبارزه کنند و عدالت اجتماعى برقرار کنند. عمدتاً کارهاى امدادى و خیریهاى انجام میدادند به طوری که مىتوان آنها را با فعالیتهاى کمیته امداد امام خمینی(ره)، جمعیت هلال احمر، و گاهى جهاد سازندگى یا اردوهاى جهادى دانشجویان مقایسه کرد.
**فرصت برای تبلیغ علنی و فراگیر دین اسلام، مهیا نیست
پیروان ادیان و مکاتب دیگر از جمله مسلمانان (اعم از اهل سنت و شیعه) و فرقههای منتسب به آن (مانند احمدیه یا قادیانیه، صوفیه و دروز)، یهودیان، بوداییها، بهائیها، فرقههای مختلف هندوئیسم به ویژه کریشنا مورتی، آیینهاى بومى و سرخپوستى متعدد و... به ویژه معنویتهای نوظهور (تلفیق آموزههای معنوی ادیان مختلف و روانشناسی) نیز حضور و فعالیت دارند که مسلمانان از اقلیتهاى بزرگ و در حال رشد اکثر کشورهاى منطقه هستند.
**چند گروه مسلمان در آمریکای لاتین وجود دارد؟
اساساً سه گروه مختلف مسلمانان در آمریکای لاتین وجود دارد: 1. نسلی از کارگران شبه قاره هند و غرب آفریقا، 2. مهاجران دورههای معاصر عمدتاً عرب و از کشورهای شرق آسیا، 3. تازه مسلمانان که عمدتاً از مسیحیت و اندکی هم از هندوییسم به آیین اسلام روی آوردند. فعالیت مذهبی برای کلیه ادیان و مذاهب در کشورهای آمریکای لاتین ـ به جز کوبا ـ آزاد بوده و محدودیت رسمی ندارد. اما علیرغم وجود قانون آزادی مذهبی، به علل مختلف که در این نوشتار به آن میپردازیم ـ خصوصاً اسلامهراسی و ایران هراسی و بهانههایی چون مبارزه با تروریسم و خشونت مذهبی ـ فرصت برای تبلیغ علنی و فراگیر دین اسلام، مهیا نیست.