نشانههای موجود اقتصادی بازار کتاب ایران از وضعیت ناخوشایندی حکایت دارد که اگر مسئولان به فکر ترمیم آن نباشند، ممکن است در آینده آسیب جدی به فرهنگ عمومی جامعه و متعاقب آن سایر حوزههای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی وارد شود.
اخیراً تیتری در بعضی از رسانهها منعکس شد که هر علاقهمندی به حوزه کتاب را سخت نگران میکرد، چرا که تیتر ناخوشایند «احتمال حذف کتاب از خریدهای خانواده» موضوعی نیست که هر دوستدار کتاب یا دستاندرکاران کتاب به راحتی بتوانند از کنار آن بگذرند یا مثل برخی از موضوعات ناخوشایندی، آن را نادیده بگیرند و فراموش بکنند. البته آن نویسندهای که این تیتر از بین صحبت های او انتخاب شده، موضوع احتمال حذف کتاب از خریدهای خانواده را بر اساس وضعیت حال بازار کتاب ایران پیشبینی کرده است که همسو با برخی اقلام مصرفی خانوادهها در ماه های اخیر، افزایش قیمت داشته و شرایط خرید را برای خریداران به مراتب سختتر کرده است.
اما اگر این تیتر ناخوشایند روزی به واقعیت نزدیک شود (نمیگوییم به واقعیت تبدیل شود)، آن وقت چه وضعیت اسفناکی در حوزه فرهنگ اتفاق خواهد افتاد؟ آیا مسئولان فرهنگی و همچنین اقتصادی کشور به وقایع این روی سکه اصلاً فکر کردهاند؟ یعنی اگر با همین وضعیتی که بازار کتاب ایران این روزها تجربه میکند، روزی از راه برسد که دیگر کسی برای خرید کتاب، هزینهای کنار نگذارد (فرض کنید به دلیل گرانی آن)، آیا می توان امیدوار بود که در سایر حوزهها، به عنوان مثال حوزه اجتماعی، همه برنامهها به خیر و خوشی پیش خواهد رفت؟ اصلاً میشود جامعهای را تصور کرد که افراد آن با کتاب و کتابخوانی قطع رابطه کرده باشند؟ به نظر نگارنده این یادداشت، حتی تصور چنین جامعهای هم دردناک و حتی میشود گفت وحشتناک است.
البته مطرح کردن این مسئله، بیشتر به منزله یک پیش بینی در حالت بدبینانه است و به این معنا نیست که اکنون در جامعه ما کتاب از سبد خرید خانوارها به کلی حذف شده است، اما شواهدی هست که نشان میدهد بازار خرید کتاب در جامعه ما رضایت بخش نیست.
این روزها یک جلد کتاب حدود 200 صفحهای در بازار کتاب ایران حدود 7000 تومان قیمت میخورد.(نمونههای مثالی آن موجود است که در صورت لزوم اعلام میشود)
درباره تناسب قیمت کتاب با درآمد جامعه هم نظر کارشناسان این است که کتاب به نسبت درآمد جامعه ما کمی گران است. اما استدلال ناشران هم این است که اگر قیمت را بالا نبرند، از آنجا که هزینه تولید کتاب بالاست، نمیتوانند کارشان را ادامه دهند.
به نظر میرسد، یکی از راهکارهای موجود در شرایط کنونی ارائه سوبسید به ناشران باشد که در آن صورت میتوان امیدوار بود تناسب نسبی بین درآمد افراد جامعه و قیمت کتابها برقرار شود. این به آن معناست که از هزینه کردن در حوزه فرهنگ، کسی آسیب نخواهد دید و بعید به نظر میرسد فعالان سایر حوزههای عمومی همچون سیاست، اقتصاد و اجتماعی به این رویکرد خرده بگیرند، چرا که از سرمایهگذاری در حوزه فرهنگ که کتاب بخشی از زیر ساخت آن است، کسی ضرر نمیکند. هر چند سایر حوزهها هم در شرایط خاص به کمکها و سوبسیدهای این چنینی کم و بیش نیاز دارند.