افرادي که متولد دهه شصت يا اوايل دهه هفتادند، آخرين نسلي هستند که گوشههايي از آن چه که در گذشته به صورت سنتي وجود داشته و رنگ و بويي از ديجيتال و نفوذ فناوريهاي نوين را نداشته است، ديده و تجربه کردهاند. تلفنهاي معمولي با شماره گيرهاي دستي، تلويزيونهايي با صفحه کوچک و حتي سياه و سفيد و دفتر و کتابهاي کاغذي همه گوشهاي از چيزهايي است که مسلما رنگ آنها را در سالهاي آينده در عقب ماندهترين کشورها هم نخواهيم ديد. نسل جديد به گونهاي متفاوت تربيت شده و چيزهايي را ديده و تجربه کرده که باعث شده است تا تفاوت چشمگيري با نسلهاي پيشين خود داشته باشد. امروزه حتي روشهاي يادگيري و تدريس هم متفاوت شده است و به خصوص در کشورهاي پيشرفته، ديگر خبري از روشهاي سنتي نيست. قلم و کاغذ و گچ و تخته حذف شده و جاي خود را به ابزارهاي جديدي دادهاند که کار را براي همه آسانتر کردهاند. فناوري به نظام آموزشي در تمامي کشورها نفوذ کرده و باعث شده است تا تغييرات عمدهاي در اين نظام به وجود آيد. وقتي ساختار آموزشي يک کشور دگرگون شود مسلما نسلي که با استفاده از آن ساختار تربيت ميشوند هم به گونهاي متفاوت بوده و اخلاق و رفتار و حتي تجربههاي جديدي را پيدا خواهند کرد که نمونه آن در سالهاي گذشته وجود نداشته است. در موضوع ويژه اين هفته بايت قصد داريم تا نگاهي به ساختار آموزشي جديدي که مبتني بر فناوريهاي نوين است انداخته و عملکرد مدارس هوشمند را بررسي کنيم و همچنين مزايا و معايب اين سيستم را با سيستمهاي قبلي مقايسه کنيم. شايد براي پدر و مادرهايي که فرزندي دارند که به مدرسه ميرود، دانستن اين موضوع و آشنايي با سيستمهاي جديد آموزشي بسيار ضروري به نظر برسد زيرا تفاوتهايي در اين سيستم وجود دارد که کل ساختار را به نسبت گذشته کاملا تغيير داده است. در ادامه توضيحات بيشتري را در اين رابطه خواهيم داد.
شايد شما هم هنوز تعريف دقيقي از يک مدرسه هوشمند در ذهنتان نداشته باشيد و وقتي صحبت از هوشمند سازي يک سيستم ميشود، دقيقا متوجه نشويد که قرار است چه اتفاقي بيفتد. البته در کشور ما تعريفهايي وجود دارد که تا حدي با تعريفها و استانداردهاي جهاني متفاوت است و اين موضوع به دليل آن است که امکاناتي که در اختيار داريم بسيار کمتر است و شايد بهتر باشد که به حداقلها رضايت بدهيم. در واقع وارد شدن فناوري اطلاعات به نظام آموزشي باعث ايجاد تغييرات عمدهاي در اين نظام شده است. در بيشتر کشورها به مدرسهاي هوشمند گفته ميشود که مديريت و کنترل امور در آن به فناوري شبکه اينترنت و رايانهها مبتني باشد و بيشتر محتواي دروس آن الکترونيکي ارائه شود و همچنين سيستم و نظام ارزيابي و نظارت در آن هم الکترونيکي باشد. البته بايد گفت که اسم اين سيستم را بايد مدرسه الکترونيکي گذاشت نه مدرسه هوشمند زيرا بر طبق تعريفهايي که در جهان فناوريها وجود دارد، به سيستمي هوشمند گفته ميشود که تمامي کارها در آن به صورت خودکار و بدون دخالت انسانها انجام پذيرد در صورتي که در مدرسهاي که هوشمند نام گرفته است، تنها روشهاي سنتي به کنار گذاشته شده و از سيستمهاي مدرن براي انتقال اطلاعات استفاده خواهد شد. تا قبل از اين در زماني که ما تحصيل ميکرديم، سيستم آموزشي که در کشور رايج بود يک روش سنتي و شنيداري بود و حداکثر تلاشي که توسط معلمان براي متفاوت کردن روش تدريس انجام ميشد اين بود که تصويري را در رابطه با موضوع مورد آموزش به دانش آموزان خود نشان داده يا پوسترهاي رنگي را روي تخته سياه کلاس نصب کنند اما بعدها به اين موضوع فکر شد که شايد بهتر باشد که روش شنيداري را با يک روش ديداري و شنيداري جايگزين کرد و با کمک اين روش، يادگيري را براي دانش آموزان با استفاده از فيلم، انيميشن يا حتي نماهنگ آسانتر کنيم. شايد براي شما هم جالب باشد که بدانيد طبق تحقيقاتي که در اين زمينه انجام شده است، اگر مطلبي را با استفاده از روش ديداري و شنيداري ياد بگيريد، ماندگاري آن مطلب تا 20 سال خواهد بود و اين موضوع در حالي است که ماندگاري مطلبي که در روش شنيداري آموختهايد حداکثر تا 6 ماه دوام خواهد آورد. تمامي اين مسائل باعث شده که کارشناسان رو به ايجاد تغييرات در نظام آموزشي بياورند. بسياري از کارشناسان معتقدند که اولين قدمي که براي هوشمند سازي يک مدرسه برداشته ميشود اين است که در آن از رسانههايي مانند فيلم، عکس، صدا و اسلايد براي آموزش استفاده شود. در مورد تاثيري که فناوري اطلاعات و ارتباطات بر نظام آموزشي و عليالخصوص مدارس دارد دو نگاه متفاوت وجود دارد. در رويکرد اول کارشناسان اعتقاد دارند تاثيري که فناوريهاي نوين بر محيط آموزشي دارند، تدريجي است و ميتوان اطمينان داشت که فناوري اطلاعات ميتواند انتقال برنامه درسي سنتي را کارآمدتر ساخته و با استفاده از اين روش دسترسي به اطلاعات سريعتر انجام گيرد. در رويکرد دوم اين نظريه وجود دارد که با وارد شدن فناوري اطلاعات و ارتباطات به مدارس تمامي اهداف و ابزارهايي که براي تعليم و تربيت وجود دارد هم تغيير پيدا خواهد کرد. اگر بخواهيم رويکرد دوم را جديتر بگيريم بايد براي اين اتفاق آمادگي داشته باشيم که فناوري اطلاعات بر تمامي مرزهاي ساختاري نظام آموزشي سنتي فايق آمده و انقلابي را در نظام آموزشي به وجود خواهد آورد. اما ورود اينترنت، رايانه و امکانات چند رسانهاي در کنار ايجاد يک انقلاب در ساختار آموزشي باعث ميشود که سنتهاي محافظه کارانهاي که در روشهاي سنتي وجود داشت هم تقويت شوند. در کنار هوشمند سازي مدارس براي گرفتن يک نتيجه بهتر بايد در ساختار نظام آموزشي هم تغييراتي را ايجاد کرد و اين گونه نباشد که تنها به ورود ابزارهاي الکترونيکي به مدارس بسنده کنيم. اين کار بايد با درايت بسيار کامل و به دور از گرفتن تصميمات عجولانه انجام شود و شايد لازم باشد که قبل از انجام هر کاري ما اين موضوع را بپذيريم که نسل امروز با گذشته بسيار تفاوت دارد و جدا از اين که نيازهاي متفاوتي دارد برآورده ساختن اين نيازهاي متفاوت هم نيازمند روشهايي جديد است و ما بايد بپذيريم که هيچ چيز را بر مبناي آن روشهاي سنتي که در گذشته وجود داشته است، طراحي نکنيم و نگاه جديدي به تمامي اين مسائل داشته باشيم. با توجه به اين که قرن 21 در حال حرکت به سمتي است که تمامي مشاغل در آن به دانش و مهارتهاي رايانهاي نياز دارند بايد اين موضوع جديتر فکر کنيم. در حال حاضر بعضي از کشورهاي پيشرفته جهان مدارس الکترونيکي يا هوشمندي را تاسيس کردهاند اما در اين مدارس ورود رايانه به مدارس باعث ايجاد تغييراتي هم در نحوه تدريس و حتي ارزيابيها شده است و تمامي برنامههاي درسي هم دچار تغيير شده است و اين گونه نبوده است که همه چيز مثل گذشته باشد و تنها با ورود رايانه به يک مدرسه عنوان آن مدرسه به مدرسه هوشمند تغيير پيدا کرده باشد. در يک مدرسه هوشمند ديگر هيچ حد و مرزي وجود نخواهد داشت و دانش آموزاني که در اين مکانها تحصيل ميکنند، قادر خواهند بود که با منابع علمي موجود در جهان و معلمان و دانش آموزاني که در ديگر مدارس هستند، ارتباط برقرار کنند. در واقع در يک مدرسه هوشمند خود دانش آموزان نقش ياد دهنده و ياد گيرنده را به عهده دارند و برنامه درسي براي آنها محدود نيست و معلمان به دانش آموزان خود اجازه ميدهند تا در زمينههاي ديگري به جز برنامه درسي هم گام بردارند.
اگر بخواهيم در مورد اولين باري که طرح هوشمند کردن مدارس داده شد، صحبت کنيم بايد بگوييم که در سال 1984 ميلادي بود که آقاي ديويد پرکينز و عدهاي از همکارانش در دانشگاه هاروارد، طرحي را براي ايجاد تجربهاي نوين در برنامههاي آموزش و پرورش با تکيه بر فناوري اطلاعات و ارتباطات ارائه کردند. اين طرح در تعدادي از مدارس به صورت آزمايشي به مرحله اجرا در آمد و اولين مدرسه هوشمند در انگليس ايجاد شد و بعد از آن هم تا حدي توسعه پيدا کرد و در آن طرح يک مدرسه هوشمند به مدرسهاي گفته ميشد که يک محيط آموزش فيزيکي است که در آن کنترل و مديريت همه چيز مبتني بر فناوري رايانه و شبکه بوده و در طي فرآيند آموزشي به تفاوتهايي که در ميزان استعداد دانش آموزان در شاخههاي مختلف وجود دارد، به خوبي اهميت داده و توجه شود. در اين مدارس معلمان با استفاده از بانکهاي اطلاعاتي و برنامههاي نرم افزاري، دروس جديدي را با توجه به ميزان نياز و علايق دانش آموزان به يک موضوع خاص طراحي ميکردند يا اين اختيار را داشتند که در سرفصل دروس تغييراتي را ايجاد کرده و آنها را بر مبناي نياز دانش آموزانشان اصلاح کنند. به اين ترتيب محتواي آموزشي در مدارس هوشمند به طور کامل با ديگر مدارس تفاوت داشت. در مورد دانش آموزان اين مدارس هم بايد گفت که در مدارس هوشمند خود دانش آموزان، سرعت يادگيريشان را تعيين ميکنند و اين موضوع بايد توسط معلمان و والدين پذيرفته شود که در اين سيستم جديد، ساعات آموزش و ياد گيري به همان ساعاتي که دانش آموزان در مدرسه حضور فيزيکي دارند، خلاصه نخواهد شد و هر دانش آموز در هر لحظهاي که اراده کند ميتواند کلاس دلخواهش را از طريق برنامههاي نرم افزاري و از راه دور برگزار کند. نقش معلمها هم به اين صورت تغيير پيدا خواهد کرد که تا حد زيادي از انجام ارزيابي مکرر و پيگيري آموزش شخصي به آنها راحت خواهند شد و در نتيجه فرصت بيشتري را پيدا خواهند کرد تا به دنبال برنامههايي در زمينه ايجاد بالندگي و رشد حرفهاي خود در برقراري ارتباط بهتر با دانش آموزانشان باشند. همچنين در اين سبک از مدارس هر دانش آموز به جاي اين که يک کيف پر از کتابها و دفترهاي متفاوت با خود به مدرسه حمل کند کافي است که يک لپتاپ به سر کلاس ببرد. به عبارتي ديگر به جاي اين که مباحث به آن چه که در کتابهاي درسي وجود دارد خلاصه شود هر دانش آموز انواع نرم افزارها و درس افزارهاي چند رسانهاي را به جاي حجم انبوه کتابهاي درسي در اختيار ميگيرد و در مورد نحوه ارزيابي در اين سيستم هم بايد گفت که در يک مدرسه هوشمند به جاي اين که در فواصل مختلف و به طور مثال در پايان هر فصل يا هر ترم از دانش آموزان، امتحان گرفته شود، در هر روز و به صورت مداوم آزمونهايي طراحي ميشود که به صورت آنلاين و از راه دور هم قابليت برگزاري خواهند داشت. در کشورهاي پيشرفتهتر دانش آموزان در هنگام ورود و خروج از مدرسه با سيستمهاي مبتني بر اثر انگشت زمان حضور خود در مدرسه را اعلام کرده و در همان زمان اساماسي از طرف سيستم اتوماسيون مدرسه براي والدين ارسال ميگردد تا آنها هم از ساعت رفت و آمد فرزندانشان اطلاع داشته باشند. يکي از بزرگترين مزايايي که در يک مدرسه هوشمند وجود دارد اين است که والدين با يک آموزش ساده ياد ميگيرند که چگونه به سيستم ارزشيابي مدرسه اتصال پيدا کرده و خودشان به صورت مستقل از وضعيت تحصيلي فرزندشان آگاهي پيدا کنند. البته معمولا در اين سيستم در پايان هر روز يک پيام الکترونيک از طرف معلم براي والدين هر فرزند ارسال شده و وضع تحصيلي دانش آموز گزارش داده ميشود. بايد گفت که در اين سيستم ميزان ارتباط ميان دانش آموزان با معلمان و والدين بسيار بيشتر از روشهاي سنتي گذشته خواهد شد و همين موضوع ميتواند به يک عامل بسيار اساسي در جهت بالا رفتن ميزان کنترل روي دانش آموزان و وضعيت تحصيلي و اخلاقي آنها تبديل شود. از اهداف اين دسته از مدرسهها ميتوان به اين مورد اشاره کرد که بالا رفتن ميزان مشارکت اوليا و مربيان به منظور فراهم کردن يک محيط مناسب تحصيلي از گذشته يک عامل ضروري به نظر ميرسيده است که امروزه با کمک فناوريهاي نوين ميتوان به اين هدف دست پيدا کرد و همچنين با استفاده از اين سيستم جديد آموزشي ميتوان تنوع بيشتري براي دانش آموز به وجود آورد تا با خارج شدن از شيوه يکنواخت و سنتي گذشته بازده کاري خود را افزايش داده و علاقه بيشتري به ادامه تحصيل پيدا کند. تجهيزات نرم افزاري و سخت افزاري که براي اين دسته از مدرسهها مورد نياز است عمدتا به يک سرور مرکزي، رايانه شخصي به تعداد مورد نياز، تجهيزات شبکه، پهناي باند مناسب براي شبکه و اينترنت و همچنين نرم افزارها و وب سايتهايي براي برقراري ارتباط ميان دانش آموزان، معلمان و والدين و همچنين سيستم اتوماسيون اداري و نرم افزارهاي کاربردي براي ساخت محتواي دروس و آموزش آنها خلاصه ميشود.
اگر به يکي از مدارسي که در ايران به آن هوشمند گفته ميشود، سر زده باشيد با توجه به توضيحاتي که در قبل گفتيم به آساني به اين نکته پي ميبريد که در حقيقت اين مدارس هوشمند نيستند و تنها کمي مجهزتر از مدارس معمولي هستند. در صورتي که مدارسي در شرق آسيا در حال فعاليت هستند و هوشمند نام دارند براساس استاندارد و چارچوب خاصي طراحي شدهاند، به گونهاي که حداقل شرايط را داشته باشند. بسياري از کارشناسان معتقد هستند که مالزي پيشگام مدارس هوشمند در جهان است و در اين زمينه به پيشرفت قابل توجهي دست پيدا کرده است. در مدارس اين کشورها در کلاسها روي هر ميز يک کابل شبکه وجود دارد و براي هر دانش آموز يک ورودي يواسبي به منظور Back up گرفتن از اطلاعات وجود دارد. تمامي بوردهاي موجود در کلاسها هوشمند بوده و معلمها وظيفه دارند که قبل از هر چيز به دانش آموزان مباحث اوليه فناوري اطلاعات را آموزش داده و نحوه تهيه مواردي مانند محتواي الکترونيکي را در اختيار آنها گذاشته و همچنين دانش آموزان را با کار با نرم افزارهاي مجموعه آفيس آشنا کنند. در مدارس هوشمند استاندارد تخته سياه يا وايت بورد به طور کلي حذف شده و جاي خود را به بوردهاي هوشمند و لمسي داده است در صورتي که در مدارس ما به جاي اين مورد ديده ميشود که کلاسها به ويدئو پروژکتور مجهز شده است و در مورد محتوا هم بايد گفت که در مدارس هوشمند ديگر کشورها بانک محتواي ديجيتال وجود دارد که وزارت آموزش و پرورش آن کشور سرمايه گذاري ويژهاي را براي تکميل آن و همچنين ساخت بازيهاي رايانهاي مناسبي از روي محتواهاي درسي انجام داده است که در مدارس هوشمند ايراني به جاي اين بخش بيشتر به دانش آموزان پاور پوينتهاي مرتبط يا انيميشنهايي نمايش داده ميشود که بسيار ضعيفتر از استانداردهايي است که در کشورهاي ديگر وجود دارد. براي دانش آموزاني که در مدارس هوشمند تحصيل ميکنند، لوازم التحرير هم تغيير پيدا کردهاند. شايد شما فکر کنيد که اولين ايده براي هوشمند شدن مدارس اين است که کتاب و کاغذ و ابزارهاي نوشتن با ماوس و کيبورد جايگزين شوند اما در مدارس هوشمندي که در کشورهايي مانند ژاپن، کره جنوبي و مالزي وجود دارد، تبلتها به عنوان بهترين جايگزين کتاب و قلم شناخته شدهاند و به دليل اين که تبلتها ميتوانند شکل کتابها را حفظ کنند براي خواندن و نوشتن در مدارس هوشمند به کار گرفته ميشوند. تمامي تبلتها داراي سيستم عامل هستند و تمامي نکات لازم براي حفظ امنيت به دانش آموز در مدرسه آموزش داده ميشود و از آن جايي که اين امکان وجود دارد که ابزارهاي ديجيتالي چون تبلت مورد سرقت قرار گيرند در انتهاي هر روز يک نسخه از فعاليتهايي که توسط دانش آموزان انجام گرفته، روي سرور اصلي هر کلاس ريخته ميشود تا دانش آموزان نگران از دست رفتن کارها و اطلاعاتشان نباشند. اين بخش در مدارس کشور ما با همان ماوس و کيبورد و در نهايت يک رايانه شخصي در بعضي از موارد براي استفاده دو يا تعداد بيشتري از دانش آموزان جايگزين شده است. البته مهمترين بخش مدارس هوشمند وجود يک پورتال تحصيلي با سطوح دسترسي متفاوت براي مدير مدرسه، معلمها، والدين و دانش آموزان است و روند پيشرفت هر دانش آموز و وضعيت تحصيلي او به صورت لحظهاي در اين پورتال به نمايش در خواهد آمد و به اين ترتيب از رفت و آمد اوليا به مدارس کاسته خواهد شد و براي والديني که به دليل مشغله زياد فرصت حضور در مدرسه فرزندشان را ندارند کار بسيار آسانتر از گذشته خواهد شد. در حال حاضر کشورهاي پيشرفته به اين نتيجه رسيدهاند که در صورتي ميتوانند آينده درخشاني براي کشورشان رقم بزنند که نظام تعليم و تربيت و نظام آموزشي آنها کارآمد بوده و تغيير پيدا کند و اين اطمينان براي آنها به دست آمده است که اگر شيوه آموزشي که در گذشته داشتهاند ادامه دهند در جامعه با رکود مواجه خواهند شد. اين گونه بوده است که تصميم به طراحي مدارس بر اساس آن چه که نياز عصر اطلاعات است، گرفته شده است. بيل گيتس در اين رابطه معتقد است که اگر معلمان در مدارس بتوانند با کمک فناوري دانش آموزان را به يادگيري تشويق کنند ميتوان اطمينان داشت که هيچ دانش آموزي به مدرسه و ادامه تحصيل بيعلاقه نخواهد ماند. به اعتقاد بيل گيتس يکي از شاخصهاي مهم استفاده از فناوري در مدارس اين است که چند دانش آموز در يک کلاس آنلاين ثبت نام ميکنند. وزارت آموزش آمريکا به تازگي تحقيقاتي را در اين رابطه انجام داده است و براساس آن مشخص شده که بازده دانش آموزان در مدارس هوشمند 14 درصد بيشتر از دانش آموزاني است که از سيستمهاي قديمي استفاده ميکنند. اينترنت ميتواند نقش بسيار مهمي را در اين ميان داشته باشد و حتي ميتوان در مدارس دانش آموزان را با روشهاي صحيح استفاده از اين ابزار قدرتمند آشنا کرد. با توجه به اين موضوع که در کشور ما تمامي پتانسيلهاي لازم براي راه اندازي يک مدرسه هوشمند وجود دارد جاي تامل وجود دارد که چرا به اين موضوع به اندازه کافي اهميت داده نميشود و ما همچنين به روشهاي قديمي آموزش اصرار داريم.