تماشا: خیلی آرام است و اعتقادی هم به شتاب ندارد. آنطور که می گوید برایش کیفیت مهمتر از کمیت است و برعکس خیلی از همکاران به قول خودش تازه به دوران رسیده، سینمای گذشته را بیشتر از این سینما دوست دارد. معتقد است روی دست «باشو غریبه ای کوچک» و «ناخدا خورشید» و فیلم های کارگردانانی مثل بهرام بیضایی و ناصر تقوایی فیلمی نخواهد آمد.
علیرضا جلالی تبار متولد 1357 است و تحصیلاتش را در دانشگاه صدا و سیما و دانشکده تئاتر گذرانده. از آن تئاتری های اصیل است که قبول نمی کنند در هر کاری حاضر شوند. همین است که با وجود اینکه ستاره فیلم بهرام بیضایی بوده اما به اعتبار آنها هم حاضر نشد در هر فیلم و سریالی حاضر شود.
با این حال حضورش در سریال «راز پنهان» این شب ها پایش را به شبکه یک سیما باز کرده. همین بهانه ای شد تا با او گفت و گو کنیم.
چه شد به سریال «راز پنهان» پیوستید؟
- وقتی فیلمنامه این کار به دست من رسید، آن را خواندم وبه نظرم فیلمنامه کاملی آمد. بعد از آن به سرعت با دوستان به نتیجه رسیدیم و شروع به کار کردیم.
تا قبل از آن با نوشته ها و کارهای فلورا سام آشنا بودید؟
- خیر. من تا قبل از این سریال تنها با بازی ایشان آشنا بودم اما این را بگویم که همین سابقه بازی، به کارگردانی شان خیلی کمک کرد و من از این تجربه راضی هستم؛ به خاطر اینکه ایشان مثل خیلی دنبال ادا و اصول بازیگر نبودند و نمی خواستند که از بازیگر به اصطلاح «بازی قشنگ» بگیرند و این ما را کمک می کرد که به درستی و بر اساس فیلمنامه پیش برویم.
تا پیش از بازی در «راز پنهان» موضعی برای بازی کردن در مجموعه های مناسبتی نداشتید؟ خیلی از بازیگران به دلیل تعجیل در تولید این جور سریال ها بازی در آن را نمی پذیرند.
- بازیگران حق دارند، چرا که دقیقه 90 تصمیم گرفته می شود که چه سریالی تولید شود. بعد از آن فرصتی برای پرداخت و تمرکز روی فیلمنامه باقی نمی ماند. از آن سو دستمزد خوبی هم برای این کارها به بازیگر داده نمی شود. خصوصا در شرایط فعلی که در حال گذراندن دوران دیگری از شرایط اقتصادی هستیم. این سریال هم قرار نبود مناسبتی باشد. اواسط کار تصمیم گرفته شدکه این کار برای ماه مبارک رمضان پخش شود به همین خاطر آن یک ماه آخر فشار زیادی به ما آمد که کار به ماه رمضان برسد.
شما قبلا بیشتر در سینما بودید. پیشنهاد خوبی برای کار در سینما به شما ارائه نشد که به تلویزیون بازگشتید؟
- من همیشه دنبال پیشنهاد خوب سینمایی و پیشنهاد خوب تلویزیونی هستم چون برای پیشنهادات دیگر کاری از دست بازیگر برنمی آید و نیازمند کارهایی فارغ از بازیگری است و بازار مخصوص خودش را دارد. من 3 کار آماده اکران دارم که البته یکی از آنها «خنده در باران» بود.
اکران بد این فیلم باعث شد این اثر آنطور که باید و شاید دیده نشود. این فیلم در شاریطی بحرانی اکران شد که دو فیلم دیگر از پرده پایین کشیده شدند و اکرانشان متوقف شده بود و این فیلم جایگزین یکی از آنها شد.
البته داریوش فرهنگ این فیلم را اثر خودش نمی داند و معتقد است که دخالت های تهیه کننده این فیلم را خراب کرد.
- نه به نظر من یکی از بهترین کارهای داریوش فرهنگ بود. چون قضاوت را از تماشاگر می گرفت و در میان فیلم هایی که به هر قیمتی می خواهند مخاطب جذب کنند، فیلم نویی بود. من در چند سانسی که این فیلم را در میان مردم دیدم بازخورد خوبی از آنها دریافت کردم.
اتفاقی که بهرام بیضایی در «وقتی همه خوابیم» روایت می کند برای خود شما افتاد. اینکه کسی بخواهد نقشی را با پول و رابطه از شما بگیرد؟
- من فکر می کنم آن وضعیت یک روایت صادقانه و پاستوریزه شده از بخش های پشت صحنه سینما بود. اینکه برای من اتفاق افتاده یا نه مهم نیست. این مهم است که تا قبل از «وقتی همه خوابیم» داشت تبدیل به یک روند استاندارد می شد و این خیلی وحشتناک و دردآور بود.
در هر مملکتی یک سری لابی ها و روابط پشت پرده وجود دارد اما شأن هنری همچنان سر جای خودش هست و نباید محو شود.به خاطر اینکه شخصیت و زبان هر مملکتی را همین پرنسیب و اصول هنری است که تعیین می کند.
که البته نادیده انگاشته شده وخیلی از کارگردانان از مهمانی ها و مکان های غیرهنری بازیگرانشان را پیدا می کنند.
- آن محصولی که تولید می شود اسمش فیلم نیست و برای آن کار هم هیچ بازیگری پیشقدم نمی شود. باید آن آدم هایی را که قرار است در آنتولید راه بروند و حرف بزنند، فقط از همان مهمانی ها پیدا کرد. اینها مهم نیست.
تنها چیزی که یک مقداری ما را خسته می کند نبود فیلم است. اثری که شما بخواهید آن را 15 دفعه ببینید و دیالوگ هایش را حفظ باشید و شب و روز با خاطره اش زندگی کنید. نبود چنین چیزی است که دارد کم کم دردناک وسخت می شود.
فکر می کنید این از چه چیزی نشات می گیرد؟
- سینمای ما نه دوست دارد شاگردی کند، نه دوست دارد به تاریخ خودش توجه کند، نه دوست دارد همگام با سینمای دنیا پیش برود. یکسری با داعیه اینکه هیچ کسی را قبول ندارند، فیلم می سازند و اغلب قریب به اتفاق دیگر هم دارند کپی می کنند.
یعنی اصلا تقصیر بازیگران نیست؟
- من علی جلالی چه امکاناتی دارم جز اینکه کار خودم را درست انجام بدهم؟ نسخه پیچیدن اصلا قشنگ نیست و شأن هم ندارد. خیلی از بازیگران ما اگر کار نکنند ننگ می خورند که چرا کار نکردید؟ کار هم بکنند می گویند شما چرا خوب کار نکردید؟ داستان ملا نصرالدین می شود، به خاطر همین هر کسی به هر کاری اعتقاد دارد باید آن را انجام دهد.
من به هنر اعتقاد دارم و معتقدم هنوز سینمای ما را سینمای دو دهه قبل حمل می کند و آدم هایی که در این دو دهه تجربه دار شدند، آموخته شدند و وارد سینما شدند از اعتبار آن سینما هستند. هنوز سینمای فرهنگی ترین دهه ما سینمای قابل افتخاری نیست، حتی سینمای دوره جدید ما هم سینمای افتخارکردنی ندارد. نمی دانم چرا با یک گل هم بهار نمی شود و با یک فیلم و جشنواره و جایزه هم ما صاحب سینما و فیلم نمی شویم.