0

علیرضا جلالی تبار: این سینما افتخاری ندارد

 
abdo_61
abdo_61
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 37203
محل سکونت : ایران زمین

علیرضا جلالی تبار: این سینما افتخاری ندارد

 

 

 
 
 
هنوز سینمای فرهنگی ترین دهه ما سینمای قابل افتخاری نیست، حتی سینمای دوره جدید ما هم سینمای افتخارکردنی ندارد. نمی دانم چرا با یک گل هم بهار نمی شود و با یک فیلم و جشنواره و جایزه هم ما صاحب سینما و فیلم نمی شویم.
 
 
 

 

تماشا: خیلی آرام است و اعتقادی هم به شتاب ندارد. آنطور که می گوید برایش کیفیت مهمتر از کمیت است و برعکس خیلی از همکاران به قول خودش تازه به دوران رسیده، سینمای گذشته را بیشتر از این سینما دوست دارد. معتقد است روی دست «باشو غریبه ای کوچک» و «ناخدا خورشید» و فیلم های کارگردانانی مثل بهرام بیضایی و ناصر تقوایی فیلمی نخواهد آمد. 

علیرضا جلالی تبار متولد 1357 است و تحصیلاتش را در دانشگاه صدا و سیما و دانشکده تئاتر گذرانده. از آن تئاتری های اصیل است که قبول نمی کنند در هر کاری حاضر شوند. همین است که با وجود اینکه ستاره فیلم بهرام بیضایی بوده اما به اعتبار آنها هم حاضر نشد در هر فیلم و سریالی حاضر شود. 

با این حال حضورش در سریال «راز پنهان» این شب ها پایش را به شبکه یک سیما باز کرده. همین بهانه ای شد تا با او گفت و گو کنیم.


چه شد به سریال «راز پنهان» پیوستید؟

- وقتی فیلمنامه این کار به دست من رسید، آن را خواندم وبه نظرم فیلمنامه کاملی آمد. بعد از آن به سرعت با دوستان به نتیجه رسیدیم و شروع به کار کردیم.

تا قبل از آن با نوشته ها و کارهای فلورا سام آشنا بودید؟
- خیر. من تا قبل از این سریال تنها با بازی ایشان آشنا بودم اما این را بگویم که همین سابقه بازی، به کارگردانی شان خیلی کمک کرد و من از این تجربه راضی هستم؛ به خاطر اینکه ایشان مثل خیلی دنبال ادا و اصول بازیگر نبودند و نمی خواستند که از بازیگر به اصطلاح «بازی قشنگ» بگیرند و این ما را کمک می کرد که به درستی و بر اساس فیلمنامه پیش برویم.

تا پیش از بازی در «راز پنهان» موضعی برای بازی کردن در مجموعه های مناسبتی نداشتید؟ خیلی از بازیگران به دلیل تعجیل در تولید این جور سریال ها بازی در آن را نمی پذیرند.

- بازیگران حق دارند، چرا که دقیقه 90 تصمیم گرفته می شود که چه سریالی تولید شود. بعد از آن فرصتی برای پرداخت و تمرکز روی فیلمنامه باقی نمی ماند. از آن سو دستمزد خوبی هم برای این کارها به بازیگر داده نمی شود. خصوصا در شرایط فعلی که در حال گذراندن دوران دیگری از شرایط اقتصادی هستیم. این سریال هم قرار نبود مناسبتی باشد. اواسط کار تصمیم گرفته شدکه این کار برای ماه مبارک رمضان پخش شود به همین خاطر آن یک ماه آخر فشار زیادی به ما آمد که کار به ماه رمضان برسد.

شما قبلا بیشتر در سینما بودید. پیشنهاد خوبی برای کار در سینما به شما ارائه نشد که به تلویزیون بازگشتید؟

- من همیشه دنبال پیشنهاد خوب سینمایی و پیشنهاد خوب تلویزیونی هستم چون برای پیشنهادات دیگر کاری از دست بازیگر برنمی آید و نیازمند کارهایی فارغ از بازیگری است و بازار مخصوص خودش را دارد. من 3 کار آماده اکران دارم که البته یکی از آنها «خنده در باران» بود.

 اکران بد این فیلم باعث شد این اثر آنطور که باید و شاید دیده نشود. این فیلم در شاریطی بحرانی اکران شد که دو فیلم دیگر از پرده پایین کشیده شدند و اکرانشان متوقف شده بود و این فیلم جایگزین یکی از آنها شد.

البته داریوش فرهنگ این فیلم را اثر خودش نمی داند و معتقد است که دخالت های تهیه کننده این فیلم را خراب کرد.

- نه به نظر من یکی از بهترین کارهای داریوش فرهنگ بود. چون قضاوت را از تماشاگر می گرفت و در میان فیلم هایی که به هر قیمتی می خواهند مخاطب جذب کنند، فیلم نویی بود. من در چند سانسی که این فیلم را در میان مردم دیدم بازخورد خوبی از آنها دریافت کردم.


اتفاقی که بهرام بیضایی در «وقتی همه خوابیم» روایت می کند برای خود شما افتاد. اینکه کسی بخواهد نقشی را با پول و رابطه از شما بگیرد؟

- من فکر می کنم آن وضعیت یک روایت صادقانه و پاستوریزه شده از بخش های پشت صحنه سینما بود. اینکه برای من اتفاق افتاده یا نه مهم نیست. این مهم است که تا قبل از «وقتی همه خوابیم» داشت تبدیل به یک روند استاندارد می شد و این خیلی وحشتناک و دردآور بود. 

در هر مملکتی یک سری لابی ها و روابط پشت پرده وجود دارد اما شأن هنری همچنان سر جای خودش هست و نباید محو شود.به خاطر اینکه شخصیت و زبان هر مملکتی را همین پرنسیب و اصول هنری است که تعیین می کند.

که البته نادیده انگاشته شده وخیلی از کارگردانان از مهمانی ها و مکان های غیرهنری بازیگرانشان را پیدا می کنند.

- آن محصولی که تولید می شود اسمش فیلم نیست و برای آن کار هم هیچ بازیگری پیشقدم نمی شود. باید آن آدم هایی را که قرار است در آنتولید راه بروند و حرف بزنند، فقط از همان مهمانی ها پیدا کرد. اینها مهم نیست. 

تنها چیزی که یک مقداری ما را خسته می کند نبود فیلم است. اثری که شما بخواهید آن را 15 دفعه ببینید و دیالوگ هایش را حفظ باشید و شب و روز با خاطره اش زندگی کنید. نبود چنین چیزی است که دارد کم کم دردناک وسخت می شود.

فکر می کنید این از چه چیزی نشات می گیرد؟

- سینمای ما نه دوست دارد شاگردی کند، نه دوست دارد به تاریخ خودش توجه کند، نه دوست دارد همگام با سینمای دنیا پیش برود. یکسری با داعیه اینکه هیچ کسی را قبول ندارند، فیلم می سازند و اغلب قریب به اتفاق دیگر هم دارند کپی می کنند.


یعنی اصلا تقصیر بازیگران نیست؟

- من علی جلالی چه امکاناتی دارم جز اینکه کار خودم را درست انجام بدهم؟ نسخه پیچیدن اصلا قشنگ نیست و شأن هم ندارد. خیلی از بازیگران ما اگر کار نکنند ننگ می خورند که چرا کار نکردید؟ کار هم بکنند می گویند شما چرا خوب کار نکردید؟ داستان ملا نصرالدین می شود، به خاطر همین هر کسی به هر کاری اعتقاد دارد باید آن را انجام دهد.

من به هنر اعتقاد دارم و معتقدم هنوز سینمای ما را سینمای دو دهه قبل حمل می کند و آدم هایی که در این دو دهه تجربه دار شدند، آموخته شدند و وارد سینما شدند از اعتبار آن سینما هستند. هنوز سینمای فرهنگی ترین دهه ما سینمای قابل افتخاری نیست، حتی سینمای دوره جدید ما هم سینمای افتخارکردنی ندارد. نمی دانم چرا با یک گل هم بهار نمی شود و با یک فیلم و جشنواره و جایزه هم ما صاحب سینما و فیلم نمی شویم.

 

 

مدیر سابق تالار آموزش خانواده

abdollah_esrafili@yahoo.com

 

  شاد، پیروز و موفق باشید.

دوشنبه 30 مرداد 1391  8:06 PM
تشکرات از این پست
abdo_61
abdo_61
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 37203
محل سکونت : ایران زمین

پاسخ به:علیرضا جلالی تبار: این سینما افتخاری ندارد

 

 

چرا اینقدر از تئاتر دور شدید؟

- دلایل حرفه ای وجود دارد که یکی دوتا نیست. من به بازی خوب اعتقاد دارم و دوست دارم اگر قرار است کار کنم در تئاتری خوب کار کنم. کما اینکه سال گذشته در یک نمایش سه شب تمرین کردم و متاسفانه آن اتفاقی که باید می افتاد برایش نیفتاد و ادامه ندادم. من تقریبا 8 سال در بازار آهن و پارتیشن و ... کار کردم که پول به دست بیاورم و بتوانم تئاتر کار کنم. 

آخر هم این اتفاق نیفتاد. بعد از آن هم مدت ها کار عکاسی صنعتی کردم و باز منتظر ماندم و باز به نتیجه نرسیدم. اگر قرار است که من در رشته دیگری کار کنم و آنهایی که صلاحیت کار کردن در این عرصه را ندارند بیایند و بشوند شاخص این هنر که دیگر شرایط خیلی تراژیک می شود.

واقعا شما در بازار آهن کار کردید؟

- من هم مثل خیلی از دوستانم که شغل های متفرقه دارند خیلی از کارها را تجربه کردم. فقط به خاطر اینکه حاضر نیستم در هر کاری بازی کنم. من آدمی را می شناسم که خیلی سرمایه دار است و حاضر است 300 میلیون بدهد برای خرید یک نقش. 


خودم شاهد بودم که فردی برای خرید نقشی که کسی دیگر 300 میلیون داده بود و آن نقش را خریده بود آمد و یک چک 500 میلیونی نوشت که آن نقش را مال خود کند. با وجود این در این سینما آدم هایی هستند که حاضر نیستند به هر قیمتی نقش قبول کنند تا سر آخر در کنار این آدم ها بازی کنند. طبقه تازه به دوران رسیده ای که با هر ضرب و زوری مسیری را برای خود خریده و حالا می خواهد اعتبار را هم از هنر بخرد.

همه ما توقع داشتیم که بعد از فیلم «وقتی همه خوابیم» به کارگردانی بهرام بیضایی شما روند دیگری را طی کنید و بیشتر از اینها دیده شوید اما این اتفاق نیفتاد و شما خیلی آهسته و پیوسته جلو رفتید، چرا؟

- من بازیگر پرورش یافته سینما نبودم، پرورش یافته تئاتر بودم. سینما اگر خیلی قدرت داردو برای بازیگرانش ارزش قائل است، همان ها را حفظ کند. خب ما با آن فیلم با دو طیف واکنش روبروشدیم؛ بعضی ها می گفتند که بازیگرهای این شکلی خیل یکم هستند و از خودشان دفع می کردند که ما از تئاتر آمدیم و این بازیگرانی که از سالن مد و فشن می آیند را ندیدیم. 

بعضی هم حرف های بیضایی در فیلمش را تایید می کردند. البته این را هم بگویم که آن فیلم تنها نمایی از واقعیت موجود سینمای آن روزها بود. در ضمن من انتظار نداشتم که بعد از آن فیلم، سینما برای من فرش قرمز پهن کند. آدم های فوق العاده با استعدادی می شناسم که به سهمشان در بازیگری نرسیدند به خاطر همین وقتی می بینم که خیلی از آدم ها می نشینند و می گویند ما بازیگر نداریم، تعجب می کنم. 

فکر می کنم بعضی از تهیه کننده ها می خواهند آماده خوری کنند و کسی را می خواهند که سرمایه فیلم را بدهد و آن وقت به او بگویند بازیگر. شما ببینید بعد از فیلم «وقتی همه خوابیم» ما چند فیلم فاخر در این سال ها داشتیم؟ خود بهرام بیضایی نتوانست در این سینما کار کند و رفت آمریکا در دانشگاه استنفورد تا سینما تدریس کند. من بازیگر هم یا باید با این شرایط کشورم را ترک می کردم و می رفتم یا باید می ماندم و خودم را با جو وفق می دادم.


البته بی انصافی است اگر بگوییم فیلم های خوبی نبوده، کارگردانان جوان فیلم های خوبی تحویل دادند.

- من منکر این نیستم که در این سال ها هم چهره های جوانی آمدند و فیلم های خوبی هم ساختند اما حرف من این است که ما قدر چهره های ماندگارمان را نمی دانیم. ما هنوز مدیون سینمایی هستیم که سال ها پیش این افراد به وجود آوردند و این کم کاری است که حق فیلم ساختن را از  اینها سلب کنیم.

 چقدر باید بگذرد که کسی مثل ناصر تقوایی به این سینما بیاید و «ناخدا خورشید» بسازد؟ مطمئن باشید که دیگر مشابه این کارگردانان را نخواهیم داشت. اینها با خودشان یک دهه ادبیات و نمایش را آوردند که متاسفانه در فیلم های این سال های ما حتی رد پایی از آن هم وجود ندارد.

از روندی که طی کردید راضی هستید؟ اگر زمان به عقب برمی گشت باز هم بازیگر می شدید؟

- من آخرین گزینه ام در میان کارهایی که در هنرستان صدا و سیما بلد بودم، بازیگری بود چون یک دفعه مدیریت صدا و سیما عوض شد و خصوصی سازی در آنجا اتفاق افتاد ما به دانشکده تئاتر رفتیم. به عنوان کارهای تجربی بازیگری کردم اما اینکه دغدغه اصلی ام بازیگر باشد، نه اینطور نبوده.


یعنی واقعا دغدغه بازیگری ندارید؟

- من کار بازیگران را می بینم و خیلی از آنها را تعقیب می کنم. بازیگر از همه چیز تاثیر می گیرد. از راه رفتن استاد فلسفه در دانشگاه، از تخمه خوردن راننده تاکسی و ... از همه چیز تاثیر می گیرد ولی تاثیر به معنی شیفتگی نوستالژیکی که دارد جای چیزهای دیگری را پر می کند نه؛ اعتقادی به اینها ندارم. فکر می کنم آدم باید شاگردی کند و به گذشته اش احترام بگذارد. این معنای تاثیر را هیچ کدام از تئوریسین های تئاتر هم تجویز نکردند. واقعا تعصب و کباده کشیدن را نمی فهمم.

بازیگر مورد علاقه تان کیست؟

- من بازی های مورد علاقه دارم نه بازیگر مورد علاقه، که آنها را هم نگویم بهتر است چون این مسائل شخصی است و ناگفته بماند بهتر است. من سینمای نوظهور شرق آسیا در سینمای کره جنوبی و ژاپن را دنبال می کنم. حتی فیلم های تئاتر آنها به دستم می رسد. یک لحظه های نابی در بازیگری آنها می بینم که پیگیری می کنم.

در حال حاضر استراحت می کنید یا مشغول بررسی پیشنهادهایتان هستید؟

- فیلم خوب دیگر کسی پیشنهاد نمی دهد. همیشه از آن طرف یک زنگی به تهیه کننده می زنند و از ما بهتران می روند بازی می کنند. اما خب اگر حساب های قبلی مان را تسویه کنند جهت امرار معاش به آینده هم فکر می کنم.

 

 

مدیر سابق تالار آموزش خانواده

abdollah_esrafili@yahoo.com

 

  شاد، پیروز و موفق باشید.

دوشنبه 30 مرداد 1391  8:07 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها