صحبتهای به ظاهر بیپایان درباره حمله احتمالی به ایران و پیامدهای ناشی از آن، باعث متشنج و مضطرب شدن جامعه اسرائیل شده است.
دکتر "آیتزیک لوی" پزشک اسرائیلی در مقالهای با عنوان "صحبتهای بیهوده درباره حمله احتمالی به ایران"، نوشت؛ یکی از دوستان صمیمیام روز یکشنبه 12 آگوست، از تعطیلات تابستانی خود در یونان بازگشت. به محض ورود، تلفن همراه خود را چک کرد و با چنین پیامکی مواجه شد "ستاد فرماندهی جبهه مردمی؛ آزمایش سیستم اعلام خطر تلفن همراه". (یک روش جدید برای اعلام حالت فوق العاده توسط "ستاد فرماندهی جبهه مردمی" مورد آزمایش قرار گرفت. یعنی مردم با دریافت پیامک از طریق تلفن همراه خود، از وقوع یک حمله موشکی به کشور آگاه خواهند شد). او در راه بازگشت به منزل در تاکسی، از طریق اخبار رادیو متوجه شد که اختیاراتی مبنی بر افزایش قدرت به نخست وزیر کشور اعطا شدهاست. این اختیارات، توسط اصلاح پیش نویس توافق نامهای توسط اعضای کابینه به وی اعطا شد.
این کار دولت، راهی برای تحریک جامعه و ایجاد تشنج جمعی است. در اصطلاح پزشکی، تشنج جمعی این گونه تعریف میشود؛ ترسی که گروهی از مردم با ویژگیهای مشترک را فرا میگیرد، مردمی که علائم ظاهری اضطراب شدید را نیز دارا میباشند. علائم اضطراب، علائمی فردی و ممکن است علائم فیزیکی جسمانی مانند طپش قلب، تنگی نفس و سوزش قفسه سینه را شامل شود. همچنین ممکن است علائم روانی رفتاری نیز داشته باشد، علائمی از قبیل ترس شدید، افسردگی، از دست دادن کنترل فردی و گوشه گیری.
تشنج جمعی ممکن است از یک رویداد واقعی (به عنوان مثال، هشدار نخست وزیر درباره حمله قریب الوقوع موشکی به اسرائیل) و یا از یک رویداد فرضی (مانند احتمال فرود اشیای ناشناخته پرنده در تل آویو) نشأت بگیرد.
در مورد اول، گروه کثیری از مردم ممکن است تحت تأثیر اضطرابی شدید قرار بگیرند و این اضطراب به سایر بخشهای جامعه نیز سرایت کند. در مورد دوم، تنها گروه اندکی از مردم دچار ترس و وحشت میشوند، حتی ممکن است در بعضی موارد، فقط یک شخص دچار این ترس و اضطراب شود و سایرین تحت تأثیر اضطراب وی قرار گیرند.
مشهورترین مورد تشنج جمعی در سال 1938 اتفاق افتاد. در آن زمان، یک برنامه رادیویی به نام " جنگ جهانیان" به کارگردانی "اورسن ولز"، حمله مریخیها به زمین را شبیهسازی میکرد. ترسی فراگیر، بیش از یک میلیون آمریکایی را در برگرفت.
حداقل 15 درصد از مردم اسرائیل از اضطراب رنج میبرند و با این حال، ترکیبی از یک تهدید موجود با موضع محافظه کارانه سیاسی، میتواند باعث ایجاد اضطراب جمعی شود. باید به این موضوع توجه کنیم که درمان اضطراب فردی از درمان اضطراب جمعی متمایز است. قطعاً هر اضطرابی نیازمند درمان نیست و داشتن کمی اضطراب نشانهای از سلامتی است، به عنوان مثال این اضطراب ما را به مطالعه برای امتحان یا ساختن پناهگاه برای حمله هوایی در زمان اضطراری وادار میکند.
برای درمان افرادی که از اضطراب رنج میبرند، درمان با دارو به همراه درمانهای شناختی-رفتاری، بهترین نتیجه را در پی خواهد داشت.
در درمان اضطراب در کودکان، به ویژه در مورد ترس و اضطراب از جنگ، بهترین روش آرام کردن والدین آنهاست. در شرایط اضطراب، یک پدر یا مادر خونسرد، میتواند باعث ایجاد آرامش و اطمینان شود. البته برعکس این موضوع نیز صدق میکند.
در مورد اضطراب جمعی، بهترین روش درمان، درمان پیشگیرانه است. یعنی نباید باعث برانگیخته شدن ترس در جامعه شد؛ زیرا میگویند "آبی که از جوی میرود، دیگر به جوی بر نمیگردد". ظاهراً کسی نمیتواند برای رهبران اسرائیل، "پروزاک" (نوعی داروی آرامبخش و ضدافسردگی) تجویز کند یا این دارو را به آب آشامیدنی مردم اضافه کند! بنابراین تمام کاری که ما پزشکان می توانیم انجام دهیم، این است که به نخست وزیر و همکارانش بگوییم؛ آقایان! خواهش میکنیم آرام باشید!