«فروش دموكراسي و ابزار آن!»عنوان يادداشت روز روزنامه تهران امروز به قلم محمدحسين جعفريان است كه در آن ميخوانيد؛رسانههاي غربي از آغاز جريان بيداري اسلامي، آن را انقلابهاي اينترنتي ناميدند. آنها مدعياند بهويژه در مصر، سامانه فيسبوك و توئيتر، نقش اصلي را داشتهاند. بهطور مثال در مستندي كه يكي از اين رسانهها با همين موضوع ساخته است ادعا شده تنها در يك مورد، 90هزار نفر به دعوت يك وبلاگنويس براي اجتماع در ميدان التحرير پاسخ مثبت داده و آن روز به خيابان رفتهاند.
نگارنده نه بر آن است كه اين انقلابها اينترنتياند و نه مدعي ناديده انگاشتن كامل آنها ولي فهميدن اغراق و چاخان بزرگ غربيها در اين زمينه چندان سخت نيست. نظر به ضريب نفوذ اندكي كه هنوز اينترنت در تمام كشورهاي درگير بيداري اسلامي دارد، ادعاي ساماندهي انقلابات از اين راه، يك ادعاي واهي است و بايد ديد غرب از طرح آن بهدنبال چيست؟ اما تاثير بلاانكار اينترنت همانا در فرآيندي است كه دنياي امروز آن را بهعنوان پديده شهروند خبرنگار ميشناسد. بيترديد اين شهروند خبرنگاران بودند كه جهان را از اخبار كشتار و حوادث كشورهاي خود در جريان بيداري اسلامي آگاه ميكردند.
با اين حال دنياي غرب كه امپراتوري بلامنازع رسانهاي جهان را در اختيار دارد، بسيار زيركانه و هدفمند، آن دسته از اخبار اين خبرنگاران را كه در جهت اهداف موردنظرش بود، پر و بال داده و با آب و تاب، به سمع و نظر جهانيان ميرساند و آن دسته را كه نميپسنديد، در همان فضاي سايبري بايگاني ميكرد و تلاشي در جهت فراگير شدن آن بهخرج نميداد.
براي مثال بيترديد به همين ميزان كه خبر و تصوير از شهروند خبرنگاران درباره سوريه و عليه اسد به اينترنت راه مييابد، اخباري از جنايات آلسعود در قطيف و مناطق شيعهنشين شرق اين كشور يا بحرين و مهمتر از اين دو، از يمن در فيسبوك و توئيتر به اشتراك گذاشته ميشود. ولي رسانههاي غربي اين مناطق و بهويژه يمن را كاملا بهحال خود رها كردهاند چراكه فعلا آنها دموكراسي را تنها براي مردم سوريه لازم ميدانند.
هفته گذشته اما انتشار اين خبر، راز بزرگنمايي نقش سامانههاي مجازي در بيداري اسلامي و كشورهاي عربي را آشكار ساخت. خبر اين بود: «پادشاه عربستان به مارك زوكربرگ، بنيانگذار فيسبوك، مبلغ 150 ميليارد دلار براي خريد كامل اين پايگاه اينترنتي پيشنهاد داده است.» اكنون بهسادگي ميتوان دريافت پايگاههايي نظير فيسبوك و امثالهم به ابزار فشار تازهاي در دست غرب بدل شدهاند تا با آن از رژيمهاي موردنظرشان باجخواهي كنند.
از سوي ديگر، آنها با هيولا ساختن از اين ابزار در نزد ثروتمندان سادهلوح حاكم بر ممالكي چون عربستان و شيخنشينهاي خليجفارس، يك نام و در واقع «هيچ» را سر بزنگاه به مبالغي بسيار بالاتر از 150 ميليارد دلار به آنها ميفروشند. ميبينيد همه چيز چقدر زيركانه طراحي شده است.
آنها هم از اين راه در جهان پز حمايت از دموكراسي و ملتها را ميدهند، هم از آن ابزار تهديد و فشار ميسازند و هم دريايي از دلارهاي باد آورده را، سر بزنگاه به جيب ميزنند! فروش دموكراسي و ابزار آن!