يك مامور پليس كه به رفتار او مشكوك شده بود با نزديك شدن به پسرك از او در مورد دفترچه بانكياش توضيح خواست و خيلي زود متوجه شد او در كيفش هم مقدار زيادي ماري جوانا حمل ميكند.
مادر اين پسربچه - كه پزشك است و به تنهايي از او مراقبت ميكند - پس از بازداشت فرزندش به پاسگاه پليس رفته و ادعا كرد نميداند چطور بانك مورد اعتمادش پولهاي موجود در حساب فرزند 12 سالهاش را براحتي به او تحويل داده است.
پسرك مدعي است ميخواسته ماري جوانا را در مدرسه محل تحصيلش به فروش برساند كه دستگير شده است. او همچنين گفته است فكر ميكردم با اين كار خيلي زود پولدار ميشوم تا مثل پدرم كه بخاطر بيپولي مجبور به جدايي از مادرم شد تنها نشوم.