اتوبان آزادگان، لیگ آزادگان و ... همه در یک نام پر افتخار شریک هستند اما ظاهرا خیلی هایمان فراموش کرده ایم که «آزادگان» پیش از آنکه نام جایی باشد، لقب قهرمانان ملی کشورمان است.
تابناک، بیست و یک سال از سالروز بازگشت آزادگان سرافراز به میهن میگذرد؛ قهرمانانی که در راه آزادی وطن، 2 تا 10 سال از عمرشان را در زندانهای صدامیان گذراندند تا هنوز که هنوز است یادگاریهای فراوانی از آن ایام به همراه داشته باشند؛ بیست یک سال از زمانی می گذرد که سجده شکر این دلاوران بر خاک وطن مزین بسیاری از روزنامهها شده بود و پدران، مادران، همسران و اقوام مختلف کوچهها را به مقدمشان آذین میبستند، اما گلهای سر سبد آن روزها اکنون کجا هستند؟
پاسخ به این سوال را می بایست باز در لا به لای روزنامه و البته رسانههای اینترنتی یافت که گاه با تیتر «بزودی معوقات آزادگان پرداخت می شود» خودی نشان می دهد و گاه با اشاره به وجود 46 هزار اسیر ایرانی در جنگ هشت ساله با عراق که اکنون 36 هزار نفرشان در قید حیات هستند، از رسمیت یافتن قوانینی به نفع این قشر سخن به میان میآورد که در پیگیری خبرها نشانهای از اجرایی شدن آنها به چشم نمیخورد.
این در حالی است که ایشان شرایط بسیار سختی را پشت سر گذاشته بودند که فارغ از دردهای جسمی، روحشان را هم آزرده بود و انتظار این بود که مسئولان و متولیان امور ایثارگران موضوع سلامت و بهداشت آنان را جدی بگیرند و به آن رسیدگی کنند اما ظاهرا این انتظار هنوز برآورده شدنی نیست.
در بحث بهداشت و درمان، آزادگان به سه گروه تقسیم میشوند:
1- افرادی که در صحنه جنگ مجروح و توسط دشمن دستگیر و به اسارت برده شدند،
2- آنهایی که در دوران مقاومت مستقیماً شکنجه شدند؛ از ضرب و شتم گرفته تا سوزاندن دست و پا و ...
3- گروهی که در دوران مقاومت به شکل غیرمستقیم تحت شکنجه مستمر قرار گرفتند؛ از تغذیه نامناسبی که سیستم گوارشی و کلیه های بسیاری از ایشان را دچار مشکلات جدی کرده است گرفته تا قرار گرفتن در معرض آلودگی های صوتی و غیره. با این تذکر که گروههای اول و دوم در مصائب این گروه نیز شریک بودند و این امر شرایط آنان را دشوارتر کرده بود.
اینجا بود که پس از آزادی انتظار میرفت طرح پایش سلامت آزادگان به اجرا درآید و به وضع آنان رسیدگی شود و در کمیسیونهای تعیین درصد بنیاد، وضعیت خاص این قشر زجر دیده و صبور مورد توجه قرار گیرد. ولی نه طرح پایش سلامت به اجرا درآمد و نه آن طور که میبایست، به وضعیت خاص آزادگان توجه شد.
در کمیسیون ملاک تصمیم رویت آثار تیر و ترکش و مجروحیت در نظر گرفته شد تا آزادهای که روزها، ماهها و سالها در صف آمار نشسته و کمر و گردن و مفاصلش آسیب دیده، ریه و سلسله اعصابش آسیب دیده، دندانهایش دچار پوسیدگی و خرابی کامل شده، معده و رودهاش دچار اختلال گردیده و قلبش در معرض انواع استرس دچار نارسایی شده و ... دستش از اثبات کوتاه بماند؛ اصلا ای کاش تعریف روشنی از سوی بنیاد ارائه می شد تا درصدهایی که به آزادگان تعلق میگیرد، تناسبی اندک با واقعیتهای جسمی و روحی آنان پیدا کند.
اکنون بیایید با یادآوری این نکته که آزادگان قهرمانان ملی هستند، از متولیان تصمیم گیری درباره این عزیزان بپرسیم: آیا رواست در حق کسانی که عمدتاً حامل دردها و بیماریهای ناشی از شرایط دوران مقاومت در زندانهای صدام هستند و این بیماریها بر جسم و روح آنان چنگ میزند و آزارشان میدهد، کوتاهی صورت بگیرد؟ آیا این موضوع اثباتی تلخ بر "خوش استقبال و بد بدرقه بودن" ما نیست؟