[نام کتاب] عریضه نویسى
از جمله امورى که همواره دست آوردهاى فکرى و اعتقادى وحتى تاریخى و ادبى ملل را تهدید مىنماید مسأله رسوخ تدریجى خرافات و پیرایههاى موهوم و پندارهاى غلطى است که دانسته یا ندانسته توسط دوستان ناآگاه و یا دشمنان آگاه در طول زمان به این حقایق افزوده مىشود، و در نتیجه به تدریج ماهیّت اصلى این امور در زیر غبار خرافات و پندارهاى باطل نهان، و یا به تعبیر صحیحتر گُم مىشود، و به موازات مشکل شدن امکان دستیابى به آن حقایق، نه تنها افراد جامعه از نتایج سازنده آنها محروم مىگردند بلکه اغلب مردم بواسطه عدم برخوردارى از توان تشخیص حقّ از باطل و سِره از ناسره در دام اوهام و پندارهاى نادرست گرفتار شده و هر روز بیش از پیش از مسیر صحیح رشد و تکامل مادى و معنوى فاصله مىگیرند. اگر چه همه نوع خرافات و پیرایههاى زائد، ضررهایى در پى دارند، و جلو هر گونه پیشرفت و بویژه رشد اندیشه را مىگیرند ولى هیچیک از آنها به اندازه خرافات و تحریفاتى که در احکام دینى و اصول اعتقادى رخ مىدهند، خطرناکتر نیستند؛ چرا که این بخش از خرافات، در راه رسیدن به سعادت واقعى و کمال حقیقى انسان -که هدف اصلى بعثت انبیاء و رسالت نهایى ادیان الهى است- ایجاد مانع مىنمایند. از بررسى و مطالعه روند تاریخ ادیان، این نکته به خوبى روشن مىگردد که در آغاز، تعالیم اصلى ادیان الهى -بواسطه عصمتى که همه پیامبران از آن برخوردار بودهاند- از هرگونه پندارهاى موهوم وعقاید خرافى مصون و برکنار بوده است. به علاوه حتى بیشترین وقت و سرمایه و امکانات انبیاءِ الهى صرف مبارزه با اندیشههاى خرافى واوهام غلطى شده است که در طول تاریخ در میان مردم جوامع مختلف، رواج داشته است و دست و پاى فهم و اندیشه آنها را بسته، و امکان هرگونه پیشرفت و ترقّى را از آنان سلب کرده بود. به عنوان مثال اگر سرگذشت حضرت ابراهیمعلیه السلام را از این جهت مورد مطالعه قرار دهیم، روشن خواهد شد که آن حضرت با تحمّل چه زحمات و محرومیتهاى سختى توانست مردم را از اسارتِ پرستش چوب و سنگ و ستاره و ماه و خورشید و... نجات داده و راه درست اندیشیدن و نیل به حقایق برین را به آنها نشان دهد.