حال كه گردش ايام، روزهايي آرام برايم به ارمغان آورده است، تصميم گرفتهام لذت خواندن داستانهاي هيجانانگيز فضانوردان از زندگي و كار در فضا را با شما خواننده محترم شريك باشم.
داستان اولم درباره تجربه منحصر به فرد ولاديمير ژانيبكف است كه چگونه پاك شدنش از هر نوع آلودگي باعث بيمار شدنش در فضا شده است.
سال 1357 سوار بر سايوز ـ 27 و به همراه الگ ماكارف به ايستگاه فضايي ساليوت ـ 6 سفر كردم. آزمايش بسيار پيچيدهاي در اين سفر روي ما انجام شد.
گئورگي گرچكو و يوري راماننكو مدتي قبل از ما به ايستگاه فضايي رفته بودند و برنامه اين بود كه ركورد اقامت در فضا را بشكنند.
ما كه مهمانان موقت آنها بوديم، نبايد هيچ ميكروبي را با خودمان به ايستگاه ميبرديم تا آنها احيانا توسط ما بيمار نشوند.
به اين دليل به مدت 10 روز قبل از پرواز فضايي، آنتيبيوتيكهاي قوي به ما تزريق كردند تا ما به طور كامل عاري از ميكروبهاي مضر شويم. مقدار اين آنتيبيوتيكها روز به روز بيشتر و بيشتر ميشد.
اين تزريق به عضله كتف انجام ميگرفت و تا لحظه پوشيدن لباس فضايي ادامه داشت. 2.5 واحد در هر بار! تصور كنيد كه چه وضعيتي داشتيم. عضلات كتف و دستمان بشدت درد ميكرد بهطوري كه حتي نميتوانستيم دستمان را حركت دهيم.
در داخل ناو و قبل از آن كه به پشت قرار بگيريم، حال هيچ كدام از ما خوب نبود و درد شديد داشتيم. همزمان به ما داروهاي خوراكي ضدباكتري و ضدميكروب هم ميدادند كه در دو تا سه نوبت در هر روز بايد ميخورديم. من تحمل خوردن را داشتم، اما براي ماكارف ديگر قابل تحمل نبود.
به هر حال من و او در زمان پرتاب مثل لوازم جراحي «استرليزه» شده بوديم و اصلاً ميكروب يا باكتري مضري در بدنمان يافت نميشد.
ما دو نفر توانستيم بخوبي كارمان را پيش ببريم و ناومان را به ايستگاه فضايي متصل كرديم. طبق برنامه با فضانوردان ساكن، پژوهشهاي مشترك را انجام داديم و بالاخره به زمين بازگشتيم اما پس از بازگشت تازه مشخص شد كه بدن «تميز و عاري از ميكروب» ما، مهمانپذير ميكروبهايي شده كه در ايستگاه فضايي وجود داشته است.
سالهاي زيادي هم من و هم ماكارف مشكل داشتيم. مشكلات حساسيت، ناراحتيهاي پوستي و... كه خيلي ما را اذيت كرد، اما به هر حال اين آزمايش نشان داد نبايد به تصور عاري بودن ايستگاههاي فضايي از ميكروب، فضانوردان را كاملاً «استريل» كرد تنها «سالم بودن» براي سفر به ايستگاه فضايي كافي است.
سيروس برزو