آيا ريگان به اين مطلب اعتقاد دارد؟
سه منبع اين قضيه را روشن میكنند: نخست دوران كودكی او و نفوذ عميق مادرش نل ريگان، كه سخت به كتاب مقدس معتقد بود. باب سلوسر مدير اجرايی شبكه سخن پراكنی مسيحی، در كتاب زندگی نامه ريگان به نام "شناخت درونی ريگان" (وردبوكس، 1984) میگويد كه اين مادر "به تحقق يافتن اراده خداوندی، شايد تا حد از پيش معلوم بودن سرنوشت، معتقد بود."
سلوسر، در يك سخنرانی راديويی زير عنوان "رونالد ريگان و نبوت هارمجدون" كه توسط خبرنگار راديوی دبليو.بی.ای.آی. به نام جوكواومو كارگردانی شده بود و در پاييز 1984، از ايستگاه های راديويی عمومی پخش شد، چنين توضيح داد:
"نل، مادر رونالد ريگان، بر او در همه زمينهها، به ويژه در پرورش روحی ريگان جوان، نفوذ عميقی داشت". "اين مادر، كه يكی از پيروان مسيح شمرده میشد، با اخلاص و اعتقاد كامل در مراسم مذهبی شركت میكرد. وی زن بسيار پرهيزگار و كتاب مقدس خوانی بود. در نتيجه، طبيعی كه به درستی، يك زندگی مسيحی ناميده میشود، قرار داشت."
سلوسر در برنامه كواومو گفت: "ريگان، به علت پرهيزگاری بيش از حد، بارها دچار زحمت شد. " سلوسر گفت:"ريگان، اين پرهيزگاری خودش را، به صورتی مردانه، از نوع گاری كوپر و به صورت وسترن درآورد." او، به جای گفتن جمله: "خداوند بر من آشكار ساخت"، میگفت: "نخستين مشاورم، بر من آشكار ساخت". البته كسانی كه ريگان را میشناختند، میدانستند كه منظورش از نخستين مشاور، خداوند است، سلوسر چنين نتيجهگيری كرد: "به اين ترتيب، شما میدانيد كه او در طی همه سال های زندگی خود، همچنان زير تاثير آموزش و تلقينی قرار دارد، كه در آغاز زندگی خود، از مادرش فرا گرفته بود."
ريگان، به نفوذ بسيار زياد تلقين و آموزش ابتدای زندگيش اقرار دارد. ريگان به ويليام رز، نويسنده مقاله مجله "زندگی مسيحی" در ماه مه 1968 چنين گفت: "میدانيد، من با انجيل بزرگ شدهام. من در جلسات درس روزهای يكشنبه مدت های دراز، درس انجيل میدادم." ريگان در درس های يكشنبههای اولين كليسای مسيحی شهر ديكسون، در ايالت ايلی نويز، وقتی شاگرد دبيرستان بود، درس انجيل میداد.
ريگان، در مصاحبهای كه در سال 1980، با جيم باكر كشيش انجيلی پروتستان داشت، باز درباره اين آموزش و تلقين دوران كودكی و نوجوانی خود، چنين گفت: "من خوشبخت بودم، زيرا مادری داشتم كه ايمان بزرگی را در روحم كاشت. اين ايمان، بسيار بزرگ تر از آن چيزی بود كه در موقعی كه مادرم اين كار را میكرد، حتی تصورش را میتوانستم بكنم."
ريگان، علاوه بر مادر معتقد به انجيلش، زير تاثير دوستان نزديكش هم قرار داشت كه بسياری از آنان، هواخواهان پر و پا قرص مشيت الهی بودند و اعتقاد داشتند خداوند امت برگزيده خود را، هم مورد لطف خاص خود قرار میدهد و هم مجازات میكند.
ريگان، در مقالهای در مجله زندگی مسيحی، در سال 1968 نوشت، كه در دوران كوتاهی كه در همان سال در بيمارستان بستری بودم، كشيش پروتستان شهر بل اير و بازيكن مشهور سابق فوتبال دان موماو و كشيش انجيلی بيلی گراهام به عيادتم آمدند، و سپس اين داستان را نقل كرد:
"ما درباره اين مطلب گفتگو میكرديم كه چه مقدار از پيشگويي ها درباره دومين ظهور مسيح، در اين زمان بخصوص، تحقق پيدا كردهاند. گراهام به من گفت رهبران جهان كه انجيل را مطالعه میكنند، يا آن را مطالعه كردهاند، چگونه به همين نتيجه رسيدهاند كه ظاهرا هرگز در تاريخ، در طی يك دوران زمانی چنين كوتاهی، اين همه پيشگويیها، راست درنيامدهاند. پس از اين گفتگو، من از دان خواستم كه نوشتارهای بيشتری درباره اين پيشگويي ها برايم بفرستد، تا خودم بتوانم آنها را با متن كتاب مقدس مقايسه بكنم."
ريگان به عنوان فرماندار يكی از بزرگ ترين ايالت های آمريکا از جهت وسعت و جمعيت، كارهای اجرايی بسيار زيادی داشت؛ با اين همه، وقت بسيار فرماندار را به اين كار اختصاص داد كه پيشگويي های انبيا و آخرالزمان را مطالعه كند. از قرار، تحقيق خود او در انجيل، او را دست كم تا حدودی، به اين نتيجه رسانيد، تا اين نظر مذهبی را بپذيرد كه خداوند از پيش مقرر كرده است كه ميليونها نفر از مردمانی كه امروز در قيد حيات هستند، در نبرد آخرالزمان كه هارمجدون ناميده میشود، كشته شوند.
در 20 سپتامبر 1970، در هنگام كارزار تبليغاتی برای دومين دوره فرمانداری ريگان، خواننده هاليوود، پت بون و همسرش شرلی و نيز دو نفر از كشيشان انجيلی بانفوذ و مردم پسند، يعنی جرج اوتيس و هاوالد بردسن، در خانه ريگان، در شهر ساكرامنتو، از او ديدن كردند. در اين ديدار، گفتگوی درازی درباره پيشگويي های انبياء و علايم و نشانههای زمان، پيش آمد. از جمله آنچه كه بردسن با عنوان "ظهور روح القدس" توصيف كرده است. اوتيس، اين ملاقات را در كتاب خودش به نام "حادثه بزرگ"، "ديداری با يك شاه" نام گذاری كرده است؛ و سلوسر همين ديدار را در كتاب خودش به نام "شناخت درونی ريگان" نقل كرده است.
هم سلوسر و هم اوتيس چنين نقل كردهاند: "در پايان اين گفتگو، همه حاضران همراه با فرماندار ريگان، دست به دعا برداشتيم". اوتيس زير تاثير اين حالت روحی قرار گرفته بود، و ظاهرا ريگان هم همين وضع را داشت. اوتيس ارتقای رتبه ريگان را به رياست جمهوری پيشگويی كرد و دستان ريگان از پيشگويی اوتيس، به لرزه درآمد.
در 29 ژوئن 1971، فرماندار ريگان از بيلی گراهام تقاضا كرد يك سخنرانی روحانی برای دولت ايالتی و هر دو مجلس قانون گزاری ايالت كاليفرنيا، ايراد كند. گراهام در سخنرانی خود اظهار داشت كه تنها راه جلوگيری از كمونيسم، "اجرا شدن طرح كتاب مقدس است. كتاب مقدس میگويد كه انسان خود را از زحمت و مرارتی به زحمت و مرارت ديگر، و از قضاوتی به قضاوت ديگر میاندازد؛ و روزی فرا میرسد كه خداوند در تاريخ انسان مداخله میكند و مسيح باز میگردد."
به دنبال آن سخنرانی، ريگان ضيافت ناهاری به افتخار گراهام برپا كرد. حاضران در اين ضيافت عبارت بودند از اعضاء كابينه ريگان و كاركنان آن، و همچنين رييس جنگجويان جنگ صليبی گراهام در شهر ساكرامنتو و راوی اين داستان والت هانسون.
همين هانسون برای خبرنگار راديو دبليو.بی.ای.آی. نيويورك، يعنی جوكواومو، نقل كرد كه در طی ناهار، گراهام و ريگان سرگرم گفتگو درباره دومين ظهور خداوند ما، عيسی مسيح شدند. و ريگان از گراهان پرسيد: "خوب، آيا شما معتقد هستيد كه عيسی مسيح بزودی میآيد؟ در اين صورت علامت ها و نشانهها يی كه بر آمدن او دلالت میكنند، كدامند؟"
گراهام پاسخ داد: "اين علامت ها و نشانهها ... نشانگر آنند كه عيسی مسيح، درست در آستانه در است. مسيح در هر زمانی ممكن است ظهور كند."
و سخن پراكنی كواومو، بنا به گزارش هانسون، چنين بود: "فرماندار ريگان، سخت زير تاثير اين نكته قرار گرفت، و با آن موافق بود."
بنا بر اظهار نظر هرب الينگ وود، منشی قضايی فرماندار، در همان برنامه راديويی كواومو زير عنوان "رونالد ريگان و پيشگويي های هارمجدون" در سال 1971، ريگان كتاب های پرخواننده بسياری را در موضوع هارمجدون، مطالعه كرد. از جمله اين كتاب ها، كتاب ليندسی به نام "زمين، ستاره بزرگ مرحوم" بود، كه در آن سال، مكرر در مكرر مورد بحث قرار گرفت. الينگ وود، كه خود يكی از معتقدان پر و پا قرص پرستش اسراييل و از جمله نبرد آخرالزمان است، گفت كه او و فرماندار ريگان، اغلب با هم مینشينند و درباره پيشگويي های كتاب مقدس به بحث و گفتگو میپردازند. الينگ وود، كه خود مراسم دعای روزانه كاركنان اداره فرمانداری، در دوران فرمانداری ريگان را، اداره میكرد؛ كه منحصرا برای ريگان دعا میكردند، گفت: ريگان هميشه متن كتاب مقدس را نقل و يا به شيوههای مختلفی به آن اشاره میكرد.
ريگان اغلب درباره پيشگويیهای انبيا صحبت میكرد. شواهد سال 1971 دلالت دارند بر اين كه، دست كم در اين سال، ريگان از هواخواهان مشيت الهی يا معتقد به پرستش اسراييل و ايدئولوژی هارمجدون بوده است. جيمس ميلز، رييس موقت پيشين مجلس سنای ايالت كاليفرنيا، برای مجله "سان ديه گومگزين"، اين رويداد را گزارش كرده است:
"نخستين سال دوره دوم فرمانداری ريگان و همچنين نخستين سال انتخاب ميلز، به عنوان رييس مجلس سنای ايالتی بود. اين دو نفر در ضيافتی كه به افتخار ميلز و با شركت فعالان انتخاباتی هر دو، در ساكرامنتو تشكيل شده بود، در كنار يكديگر نشسته بودند. ريگان، با مهارت اعجابانگيز و شادی و خنده رويی مسري اش، داشت لطيفه مشغول كنندهای درباره باربی اولد فيلد، اتومبيل ران مسابقه ای، تعريف میكرد. اما وقتی سرپيشخدمت، دو كاسه بزرگ شعله ور را در برابر فرماندار ريگان و ميلز، روی ميز گذاشت، ريگان رويش را به سوی ميلز كرد و "ناگهان" از او پرسيد: "آيا تاكنون دو باب 38 و 39 كتاب حزقيال نبی را خواندهايد؟"
ميلز، فرماندار را مطمئن ساخت كه با بزرگ شدن در يك خانواده پروتستان تعميدی (5) معتقد به انجميل، باب های مختلف كتاب حزقيال نبی را، كه درباره ياجوج و ماجوج (كه هواخواهان مشيت الهی میگويند همين روسها هستند) صحبت میكند، بارها خوانده و بحث كرده است؛ و همين طور ديگر باب های مربوط به آخرالزمان را در بابهای شانزدهم و نوزدهم مكاشفه يوحنا.
ريگان گفت: "ای نبی خشمگين عهد قديم، حزقيال است كه بهتر از هر كسی، قتل عمدی را كه عصر ما را به ويرانی خواهد كشيد، پيشگويی كرده." در اين لحظه، ريگان با "خشم تندی" درباره كمونيست شدن ليبی صحبت كرد و مصرانه اظهار عقيده كرد كه "اين، علامت آنست كه زمان فرا رسيدن هارمجدون، دور نيست."
ميلز سپس به ياد ريگان آورد، كه اتيوپی هم در ميان نيروهای شيطانی خواهد بود؛ و اضافه كرد: "اما برای من قابل درك نيست كه چطور هايله سلاسی، اين شير يهودا، رام دست يك عده كمونيست بشود و با امت برگزيده خدا به جنگ برخيزد."
ريگان گفت: "نه، قبول دارم كه هنوز، همه چيز در جای خودش قرار نگرفته است، اما تنها آن يكی مانده كه بايد انجام بشود. سرخ ها، بايد اتيوپی را بگيرند."
ميلز گفت كه احتمال نمیدهد چنين حادثهای پيش بيايد.
ريگان اصرار داشت: "اما من احتمال میدهم، اين امر ناگزير است. لازم است كه پيشگويی اين نبی، درباره اتيوپی تحقق پيدا كند و ملت اتيوپی هم يكی از امت های بی خدا بشود، كه دست خود را بر ضد اسراييل بلند میكنند". (سه سال پيش از اين گفتگو در ميان اين دو نفر، ميلز در مقاله خودش نوشت كه كمونيستها هايله سلاسی را از سلطنت خلع كردند، و شايد ريگان از تحقق پيدا كردن آشكار پيشگويی انبيا درباره ظهور مسيح، خوشحال بشود.)
ميلز درباره آن ضيافت شام سال 1971 نوشت، كه ريگان درباره وقوع يك هارمجدون هسته ای آينده "مانند واعظی كه برای يك دانشجوی شكاك، صحبت میكند" حرف زد. ريگان به ميلز گفته بود: "همه پيشگويي های ديگر كه بايد پيش از هارمجدون تحقق پيدا كنند، عملی شدهاند. در باب 38 كتاب حزقيال آمده است كه خداوند فرزندان اسراييل را از بلاد كفر، كه در آنها متفرق بودند، گرد آوری میكند و آنان را دوباره به ارض موعود میآورد. اين رويداد، پس از تقريبا 2000 سال، دارد تحقق پيدا میكند. نخستين بار است كه همه چيز برای تحقق هارمجدون و دومين ظهور مسيح، در جای خودش قرار گرفته است."
وقتی ميلز به ريگان يادآوری كرد كه "تنها چيزی كه در كتاب مقدس، درباره بازگشت مسيح، از همه چيز صريحتر و واضحتر تصريح میشود، اين است كه هيچ كس نمیداند كه اين رويداد، چه وقت روی خواهد داد"، ريگان بيشتر با بالا بردن لحن صدايش تا حجم آن، پاسخ داد:
"همه چيز دارد در جای خودش قرار میگيرد. حالا ديگر زياد طول نمیكشد. %D