مدیر حوزه علمیه امام مهدی(عج) حکیمیه گفت: منظور از اجابت خود انسان است؛ یعنی این که اگر انسان به یقین آمدو باورش شد که هیچ احدی جز حضرت حقّ، شنونده خوبی نیست اجابت را میفهمد و خودش درک میکند.
آیتالله روحالله قرهی، مدیر حوزه علمیه امام مهدی(عج) حکیمیه تهران به مناسبت ماه رمضان، به شرح و تفسیر دعای ابوحمزه ثمالی میپردازد که قسمت یازدهم آن در پی میآید.
«وَ بِدُعَائِکَ تَوَسُّلِی مِنْ غَیْرِ اسْتِحْقَاقٍ لِاسْتِمَاعِکَ مِنِّی وَ لَا اسْتِیجَابٍ لِعَفْوِکَ عَنِّی بَلْ لِثِقَتِی بِکَرَمِکَ وَ سُکُونِی إِلَى صِدْقِ وَعْدِکَ»
عامل امید به کرم خدا
عرض کردیم پروردگار عالم خود عامل دعاست و اجابت مِن ناحیه الله تبارک و تعالی است. گرچه بنده مذنب از بس گناه کرده است، مستحق این نیست که پروردگار عالم صدای او را بشنود و اگر به تعبیری خود، منصف باشد، میفهمد استحقاق این را ندارد که پروردگار عالم صدای او را بشنود و او را مستوجب عفو خود کند امّا آنچه، ثقه انسان است و عامل میشود که انسان به سمت دعا برود، کرم خداست، «بَلْ لِثِقَتِی بِکَرَمِکَ».
امید به کرم برای چیست؟ علّت این است که پروردگار عالم صادق الوعد است، «إِنَّ اللَّهَ لا یُخْلِفُ الْمیعاد» او تخلّفی نمیکند و اگر وعده داد حتماً عملی میکند.
حال، خدا وعده داده است: اگر بنده من بیاید، من با کرم و لطفم با او برخورد میکنم. او در قرآنش وعده داده است: «اُدْعُونی أَسْتَجِبْ لَکُم» و حتّی فرموده است: «وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادی عَنِّی فَإِنِّی قَریبٌ» شما هستید که دورید من، نزدیکم، «أُجیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ» آن موقعی که مرا بخوانید اجابت میکنم.
یعنی خود خواندن دعا و اجابت آن، وعده خودش است. پس من میدانم با همه بدیهایم او باید کرم کند. ولی از این باب به کرم حضرت حقّ دل میبندم که او صادقالوعد است.
یک نکته بسیار مهم این است که اگر کسی جدّی خدا را خواند، اجابت را میبیند؛ چون وعده خدا حتمی است. منتها جدّی خواندن هم این است که انسان امیدش از همه جا قطع شود و باورش بیاید که جز حضرت حقّ، کسی نمیتواند استجابت دعا را داشته باشد و او فقط حلّال مشکلات است.
اجابت دعا در خود انسان!
یک جمله بسیار زیبا را آمیرزا جواد آقای ملکی تبریزی(اعلی اللّه مقامه الشّریف)، آن عارف بزرگوار بیان فرمودند که این را آیتالله العظمی مرعشی نجفی(اعلی اللّه مقامه الشّریف)، استاد عظیم الشّأنمان به نقل از ایشان بیان میفرمودند که در دعا، اجابت خود انسان است.
بعد فرمودند: منظور از اجابت خود انسان است؛ یعنی این که اگر انسان به یقین آمد و از همه جا منقطع شد و باورش شد که هیچ أحدی جز حضرت حقّ، شنونده خوبی نیست و نمیتواند اجابت دعا داشته باشد، آن موقع هر کس باشد، و لو کسی که پر از گناه باشد، اجابت را میفهمد و خودش درک میکند.
پس اجابت در خود انسان است اگر انسان با یقین و انقطاع از همه خلق و امید به کرم ذوالجلال و الاکرام جلو برود، کما این که در همین دعای ابوحمزه دائم به بحث صدق وعد پروردگارعالم اشاره میشود و در فرازی دیگر بیان میشود: «اللَّهُمَّ أَنْتَ الْقَائِلُ وَ قَوْلُکَ حَقٌّ وَ وَعْدُکَ صِدْق» که إنشاءالله به شرط حیات به آن فراز میرسیم.
وقتی انسان بداند ذوالجلال و الاکرام صادقالوعد است، فقط میپرسد: خدا کجاست؟
حضرت سلطانالعارفین، آیتالله العظمی سلطانآبادی بزرگ(اعلی اللّه مقامه الشّریف) یک تعبیر خوبی را راجع به این موضوع دارند. میفرمایند: منظور از «إِذا سَأَلَکَ عِبادی عَنِّی فَإِنِّی قَریبٌ» این است: وقتی انسان از همه جا میبرد، حالا سائل میشود و سؤال میکند: خدا کجاست؟ چون میداند دیگر هیچ احدی نمیتواند جواب بدهد.
«إِذا سَأَلَکَ عِبادی عَنِّی فَإِنِّی قَریبٌ أُجیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْیَسْتَجیبُوا لی» و خود خدا هم میفرماید: من اجابت میکنم منتها زمانی که از من پرسیدند «إِذا سَأَلَکَ». دلیلش این است که در آن زمان، از همه جا بریده و دنبال منجی میگردد. لذا حتماً در آن اجابت است.
پس اجابت در خود انسان است، به شرط این که هنوز امید به کسی در وجودش نباشد.
جواب وهابیّت ملعون در مورد توسّل به حضرات معصومین(ع)
البته ما این را در مباحث دیگر عرض کردیم که اگر وهابیّت ملعون بگویند: پس چرا شما توسّل به حضرات معصومین(علیهم صلوات المصلّین) دارید؟ عرض میکنیم به خاطر این است که خود خدا بیان فرمود: «وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسیلَةَ» ، ما آنها را وسیله میدانیم، نه اصل. اصل، خود باریتعالی است.
و عرض هم کردیم که به عنوان مثال ما در دعای توسّل میگوییم: «یَا وَجِیهاً عِنْدَ اللَّهِ اشْفَعْ لَنَا عِنْدَ اللَّهِ»، یعنی از آن آبرومندان در نزد خدا، تقاضای شفاعت، باز هم در نزد خدا میکنیم.
البته آنها این مطالب را نمیفهمند و نباید هم بفهمند. وهابیّت که ید یهود است و اصلاً خودش یهود است - بهائیّت هم همینطور، از یهود هستند. همانطور که میبینیم قبر آن ملعون در تل آویو است - امّا آنها که هیچ، اهل جماعتش هم نمیفهمند که وقتی پروردگار عالم میفرماید: «إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلیفَةً» ، یعنی امور را به خلیفه خود واگذار کرده است.
مرکز قرآن و قطب همه کتب
لذا وقتی شما «یا علی» میگویید، در حقیقت همان «یا الله» است. چون توسّل و تمسّک به توسّل و تمسّک به حضرات معصومین(علیهم صلوات المصلّین) در حقیقت توسّل و تمسّک به پروردگار عالم است.
وجود مقدّس حضرت صادق القول و العفل، امام جعفر صادق(صلوات اللّه و سلامه علیه) در یک روایت شریفی میفرمایند: «إِنَّ اللَّهَ جَعَلَ وَلَایَتَنَا أَهْلَ الْبَیْتِ قُطْبَ الْقُرْآنِ وَ قُطْبَ جَمِیعِ الْکُتُبِ» . پروردگار عالم ولایت ما را مرکز قرآن و مرکز همه کتب قرار داد.
یعنی بدون ولایت اصلاً کتب آسمانی شناخته نمیشود. کما این که بارها اشاره کردهایم که قرآن فرموده: «لا یَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ» . مسّ یعنی دستیابی پیدا کردن و مسح، دست کشیدن برای وضو است. این مسّ است و همانطور که میدانید هاء آن هم ضمیر است. «لا یَمَسُّهُ» یعنی «لا یمسّ القرآن». پس کسانی به این قرآن دستیابی پیدا میکنند که طاهر باشند. إلّا، إلّا حصریه است؛ یعنی هیچ کس به جز مطّهّرون نمیتوانند دستیابی پیدا کنند.
حال، مطهّرون چه کسانی هستند؟ «إِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً» . آنها خلیفهالله هستند.
قطع امید از همه خلق غیر از حضرات معصومین(ع)
لذا حضرت حقّ صادقالوعد است و ما باید از دیگران قطع امید کنیم امّا حضرات معصومین(علیهم صلوات المصلّین) به عنوان خلیفهالله هستند. پس تمسّک به آنها، تمسّک به پروردگار عالم است و آنها همان یدالله، وجهالله، عینالله، اذنالله و ... میشوند؛ یعنی تجلّی و اسماء صفات پروردگار عالم هستند.
پس بحث آن حضرات جداست. ملاک این است که انسان از خلق غیر از حضرات معصومین((علیهم صلوات المصلّین)) ببرد.
البته همانطور که گفتم اهل جماعت هم این موضوع را نمیفهمند و حقّ هم دارند؛ چون اصلاً متوجّه نیستند. آنها که هیچ، شاید ما هم بعضی از این مطالب را متوجّه نشویم.
خدایا! به حقّ حضرت معصومه(س) و به حقّ قطب راوندی
یک نکته بسیار زیبا و عالی بگویم. خدا مرحوم حاج شیخ جعفر مجتهدی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) را رحمت کند. عدّهای پیش ایشان رفتند، گفتند: آقا! ما گرفتاریم، مشکل داریم و ماندیم چه کنیم. بعد از این که مسئله را پرسیده بودند، گفته بودند: من دعا میکنم خدای متعال عنایت کند. شما هم در آخر دعایتان بگویید: خدایا! به حقّ حضرت معصومه(علیها الصّلوة و السّلام) و به حقّ قطب راوندی (منظورشان مرحوم آیتالله قطب راوندی(اعلی اللّه مقامه الشّریف)) که قبر شریفشان در صحن حرم حضرت معصومه(علیها الصّلوة و السّلام) است – دعایم را مستجاب کن و خدا هم عنایت میکند.
حضرات معصومین(علیهم صلوات المصلّین) که اصلاً جایگاهشان معلوم و مشهود است امّا توسل و تمّسک به غیر از این حضرات معصومین؛ یعنی آنهایی که تالی تلو معصوم هستند هم در حقیقت توسّل و تمسّک به پروردگار عالم میشود و تمسّک به آنها هم جایز است.
ملاک در توسّل به غیر خدا
ملاک این است که در این توسّل و تمسّک میدانیم که اینها متّصل به پروردگار عالماند. چرا وقتی شما حاجت دارید و گرفتار میشوید، سراغ امامزادهها میروید؟ علّت رفتن محضر امامزادهها این است که انسان میداند اینها متّصل به پروردگار عالمند.
شما چرا محضر بعضی از اعاظم، علماء و بزرگان زیاد میروید و مدام به آنها التماس دعا میگویید؟ برای این که پیش خودتان میگویید: اینها متّصل به پروردگار عالم هستند، طاهر و پاکند، نفسشان، نفس قدسی است و اگر دعا کنند، مستجاب میشود.
پس این مطلب، عامل است و إلّا کسی نمیخواهد بگوید نعوذبالله، نستجیربالله حضرات معصومین(علیهم صلوات المصلّین) خدایند یا مثل خدایند. این که کفر محض و شرک محض است. بلکه ما میدانیم که اینها حلقه اتّصالند. غیر از حضرات معصومین(علیهم صلوات المصلّین) هم آنها که تالیتلو معصومند هم حلقه اتّصالند. پس از همه ببرّید، ولی به اینها اتّصال داشته باشید؛ چون منظور از اتّصال به اینها، همان اتّصال به خداست.
سبب رفتن به سراغ کرم خدا
«وَ سُکُونِی إِلَى صِدْقِ وَعْدِکَ» صادق الوعد بودن خدا به انسان آرامش میدهد و سبب امید داشتن به کرم خدا میشود. من با یک حالت آرامشی میدانم که تو کریمی و جوادٌکریم هستی و وقتی فرمودی هر کس بیاید من اجابتش میکنم، «اُدْعُونی أَسْتَجِبْ لَکُم» و یا «إِذا سَأَلَکَ عِبادی عَنِّی فَإِنِّی قَریبٌ»، صادق الوعد هستی.
پس وقتی میدانم که تو صادق الوعد هستی، آرامش دارم و بر همین اساس سراغ کرمت میآیم و دستم را بلند میکنم. البته من خودم لیاقت ندارم امّا هر چه که هست، کشش از جانب توست و خودت عنایت میکنی.
اثر کرامتِ کریم اهل بیت
عرض هم کردیم انسان باید خودش هم یک شمّهای از این حالت کرامت را داشته باشد. وقتی میگوییم: حضرات معصومین(علیهم صلوات المصلّین) به عنوان تجلّی اسماء و صفات خدا هستند، همین است. شما نگاه کنید یک نمونهاش صاحب امشب و فردا، کریم اهل بیت، وجود مقدّس سبط اکبر، حضرت امام حسن مجتبی(صلوات اللّه و سلامه علیه) است.
آن مرد شامی میآید و به حضرت اهانت، جسارت، بیادبی و فحّاشی میکند، آن هم در مدینه و در مقابل اصحاب آقا، نه شام. آنها نتوانستند جسارت را ببینند، تاب نیاوردند و شمشیر کشیدند. حقّ هم همین است؛ چون انسان نباید تاب بیاورد که به ولیّ او اهانت و جسارت شود و آنها از این جهت که حامی ولایت و مدافع امام هستند، کارشان درست بود. ولی حضرت فرمودند: این کار را نکنید.
بعد حضرت خطاب به آن شخص فرمودند: ای مرد شامی! خستهای؟ توشه راه و منزلی داری؟ خود آن شخص تعجّب کرد و با خود گفت: اینها در محاصره میتوانستند مرا تکه تکه کنند امّا از من پذیرایی کردند.
او در آخر بیان کرد: تا به حال منفورترین افراد نزد من - نعوذبالله - امیرالمؤمنین، حضرت علیبن-ابیطالب(صلوات اللّه و سلامه علیه) و تو و برادرت بودید، امّا حالا منفورترین شخص، معاویه است. او با این عمل حضرت این تبلیغات سوء را فهمید.
ببینید حضرت یک کار کریمانه کرد و او را برگرداند. لذا انسان هم باید کریم باشد. کار کریمانه خدا هم همین است و همین رفتار امام حسن مجتبی(علیه الصّلوة و السّلام) تمثیل کار کریمانه است. این رفتار کریمانه ایشان، عامل شد او برگردد.
سوء استفاده بشر از کرم خدا!
رفتار پروردگار عالم هم باید عامل شود ما برگردیم و چقدر زیبا و عالی ابوالعرفا، آیتالله العظمی ادیب(اعلی اللّه مقامه الشّریف) بیان فرمودند: یک رفتار کریمانه امام حسن مجتبی(علیه الصّلوة و السّلام) آن شخص را برگرداند امّا ما در عمرمان هزاران هزار بار رفتار کریمانه ذوالجلال والاکرام را دیدیم و وقتی هم میخواهیم خطاب کنیم، میگوییم: «یا ذالجلال والاکرام، یا جواد و یا کریم» امّا برنگشتیم!!! بنا نیست اگر کسی لطف میکند، عنایت میکند و کریمانه برخورد میکند، مدام ما جسورتر شویم، این عین بی ادبی است.
یک نکتهای بگویم، خیلی عالی است، این را به عنوان کد به ذهنتان بسپارید. إنشاءالله خداوند متعال انسان را بیدار کند که مراقبه کند تا اینطور نشود. آیتالله مشکینی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) به نقل از آیتالله العظمی حجّت(اعلی اللّه مقامه الشّریف) ذیل «وَ أَشَدُّ الْمُعَاقِبِینَ فِی مَوْضِعِ النَّکَالِ وَ النَّقِمَة» یک جمله زیبایی را تبیین میکردند. ایشان میفرمودند: سوء استفاده بشر از رحمت و کرم پروردگار عالم و تن ندادن به اوامر الهی و تکرار توبه شکستنها بعد از دیدن عفو و رحمت پروردگار عالم «وَ أَیقَنتُ أَنَّکَ أَرحَمُ الرّاحِمین فِی مَوْضِعِ الْعَفْوِ وَ الرَّحْمَةِ»؛ عنوان تمسخر میگیرد و وقتی اینطور شد، پروردگار عالم هم دیگر با او به شدّت برخورد میکند و إلّا بنا نیست پروردگار عالم با کسی بد برخورد کند. او ارحم الرّاحمین، اکرم الاکرمین و کریم است امّا بنا نیست از کریم بودن سوء استفاده کرد.
بعد ایشان مجدّد تمثیل زده بودند و فرموده بودند: قرآن یک اشارهای راجع به خود انسان دارد که میفرماید: «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فی أَحْسَنِ تَقْویمٍ ثُمَّ رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلینَ» یعنی آن أحسن که باب أفعلالتّفضیل است و بالاتر از او نیست که خداوند فرموده: «فَتَبارَکَ اللّه اَحسَنُ الخالِقین» و آن که خلیفهالله است «وَ إِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَةِ إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلیفَةً» و سجده که فقط و فقط مخصوص خداست، در مورد او به ملائکه امر شده است؛ اگر خودش آن مقام را حس نکند، به «أَسْفَلَ سافِلین» تبدیل میشود. لذا اگر ما کرامت پروردگار عالم را حس نکنیم، مشمول آن اشدالمعاقبین در مقام عقاب و انتقام میشویم «وَ أَشَدُّ الْمُعَاقِبِینَ فِی مَوْضِعِ النَّکَالِ وَ النَّقِمَة».
عرض کردیم اصلاً این فرمان سجده به آدم، پازل و جورچین وجودی شیطان را به هم ریخت. شیطان باورش نشد.
چون او ششصد سال عبادت کرده و مقرّب شده، میدانست سجده مخصوص خداست امّا یک باره خطاب شد به این تازه به دوران رسیده سجده کنید «وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلیسَ أَبى وَ اسْتَکْبَرَ وَ کانَ مِنَ الْکافِرین» . لذا او اصلاً تعجب و وحشت کرد، گفت: چه شده؟!
حال، با این که خدا اینقدر لطف، کرم و بزرگواری به انسان میکند امّا اگر انسان، خودش آن مقام را حس نکند، به «أَسْفَلَ سافِلین» تبدیل میشود.
کرم و صدق وعد خدا و بی حیایی انسان!
پروردگار عالم صادق الوعد است و فرموده: بندگان من بیایید. لذا ما با این که میدانیم مستحقش نیستیم «وَ بِدُعَائِکَ تَوَسُّلِی مِنْ غَیْرِ اسْتِحْقَاقٍ لِاسْتِمَاعِکَ مِنِّی» و موجب عفو او نیستیم «وَ لَا اسْتِیجَابٍ لِعَفْوِکَ عَنِّی» امّا میدانیم کریم است و آن ثقه در نزد ما، کرم اوست «بَلْ لِثِقَتِی بِکَرَمِکَ» و دلیل امید به این کرم این است که او صادق الوعد است، «وَ سُکُونِی إِلَى صِدْقِ وَعْدِکَ».
ما صادق الوعد نیستیم و معالأسف بسیار توبه شکستیم امّا بنا نیست که این حالت برای ما دائم باشد، یک مقدار هم انسان باید وقتی کرم خدا را میبیند، حیا کند. مثل آن مرد شامی که کرم حضرت را دید و عوض شد. ما کرم خدا را بارها و بارها چشیدیم امّا چه شد؟! این درد است!
آیتالله مولوی قندهاری(اعلی اللّه مقامه الشّریف) در دل شب یک مناجاتی میخواندند که جالب است قبل از ایشان هم دیده بودم که آیتالله العظمی ادیب(اعلی اللّه مقامه الشّریف) آن مناجات را میخواندند - به ایشان عرض کردم: شما همان مطلب ایشان را بیان میکنید. ایشان خندیدند؛ یعنی شما متوجّه نمیشوید که همه ما یکی هستیم. چون گاهی تعجّب ما در این است که چطور حرفهای این بزرگان یکی درمیآید.
ولی نمیفهمیم کسانی که متّصل به پروردگار عالماند، در حقیقت یکی هستند - به نظرم آمد یک موقعی هم من این را در مناجات یکی از حضرات معصومین(علیهم صلوات المصلّین) دیدم و آن این است که ایشان در دل شب بیان میکردند: خدایا! آنچه برای من کشنده است، گناهان و برگشتن از گناهان من نیست، بلکه کرم توست که هر چه گناه میکنم به کرمت، مرا میبخشی و خجلم از این که جواب کرم تو را با بدی میدهم.
بیحیایی انسان تا اعتراض ملائکه!
انسان باید واقعاً خجالت بکشد. پروردگار عالم این همه کرم، این همه لطف و این همه عنایت می کند، بعد انسان مدام به گناه خود ادامه میدهد. او صادق الوعد است و شکی در این نیست امّا اگر بیشتر شد به تعبیری صدای ملائکه هم در میآید. این تعبیری است که بعضی از عرفا و بزرگان داشتند.
خدا حاج میرزا علی اصغر صفّار هرندی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) را رحمت کند. ایشان به نقل از آیتالله محمّد تقی بروجردی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) استاد عظیمالشّأنشان، بیان میکردند: پروردگار عالم کرم و بخشش میکند امّا ما هم آنقدر نباید بیحیایی کنیم که صدای ملائکه در بیاید و وقتی صدای ملائکه در آمد - تعبیر خیلی عامیانهای به کار بردند تا پا منبریهایشان بفهمند - دیگر پروردگار عالم از آنجا به بعد باید با احتیاط بندهاش را ببخشد.
یعنی یک جاهایی از بس انسان کار خرابی میکند، دیگر خدا هم میبیند نمیشود کاری کرد و صدای ملائکه درمیآید. درون این تعابیر، نکات زیادی دارد. بزرگان ما تعابیر عامیانه بیان میکردند که مردم بفهمند و إلّا همه چیز دست خود خداست، خلق دست خودش هست، ملائکه الله دست خودش هست و ... .
چنین تعابیری را در روایات هم داریم. از جمله در کتاب احادیث القدسیّه شیخ حرّ عاملی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) داریم که وقتی بنده برمیگردد و توبه میکند؛ پروردگار عالم به ملائکهاش خطاب میکند: ملائکه من! ببینید این همان بندهای است که شما شماتتش را میکردید.
یعنی معلوم است یک جاهایی پروردگار عالم دیگر نمیتواند مدافع بشر باشد تا موقعی که برگردد. خلاصه انسان باید در مقابل کرم خدا خیلی مواظبت کند. او صادق الوعد است امّا یک بار هم ما بیاییم در توبه خود صادق باشیم. آنوقت معلوم میشود که چه خبر هست.
دست به دامن کریم برای درک اوج ضیافت الله
إنشاءالله فراز «وَ لَجَئِی إِلَى الْإِیمَانِ بِتَوْحِیدِک» برای جلسه بعد بماند. ما امشب به مناسبت ولادت یک مقداری کمی مناجات داریم و بعد به مدح حضرت میپردازیم. این آقا، آقای مظلومی است و جالب است این که نیمه ماه مبارک به حضرت میرسد و این هم یک نکتهای دارد که ما باید دست به دامن کریم بزنیم که برای شبهای قدر و مابقی ماه مبارک رمضان که مانده، دستمان را بگیرد.
چه زود هم گذشت! به ظاهر روزها طولانی است اما وای به چشم به هم زدنی نیمهاش تمام شد. فقط یک نیمه میماند. به چشم به هم زدن هم شبهای قدر و آن اوج ضیافتالله نزدیک شد که باید دید هر کسی تا حالا واقعاً چه کرده است.
امشب دست به دامن کریم بزنیم و بگوییم: بالاخره آن لطف شما، آن صدای ملکوتی شما، آن کرم شما آن شخص را برگرداند. إنشاءالله امشب ما را هم برگردان.
همان آقایی که مظلوم و غریب است. بقیع مظلوم را ببینید. الآن خاموش است. کم اسم حضرت برده می شود با این که عجیب کریم هست. آن آقایی که هم در خانه خود مظلوم بود و هم در بین مردم مدینه مظلوم بود. غریب و تنها بود. جواب سلام حضرت را که نمیدادند، وقتی هم که میدادند، می-گفتند: «علیک السلام یا مذّل المؤمنین»!!! واقعاً تمسّک و توسّل به آن حضرت، خیلی کارها را جلو میبرد و ما را نجات میدهد. إنشاءالله فراموش نکنیم.