0

علوم قرآن / جمع و تاليف قرآن

 
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:علوم قرآن / جمع و تاليف قرآن

نگارش، اعراب و تكمیل قرآن1

 

اثری به دست نیامده است كه بر آشنایی عرب حجاز به كتابت و خط در گذشته دور دلالت داشته باشد آنان اندكی پیش از ظهور اسلام با خط و كتابت آشنا شدند علت آن كه كتابت و خط در میان عرب حجاز رایج نبوده، زندگی بدوی آنان بوده است آنان همواره در حال كوچ كردن و رفت و آمد و یا جنگ و غارت به سرمی برده اند این قبیل اشتغالات، آنان را از تفكر درباره صنایع و از جمله كتابت كه از صنایع مدنیت و شهر نشینی است، باز می داشت جز برخی از آنان كه به منظورتجارت به شام و عراق سفر می كردند، رفته رفته تحت تاثیر مردم متمدن آن مناطق قرار گرفتند و متخلق به اخلاق آنان شدند، و خط و كتابت را به عاریت از آنان گرفتندازاین رو با خ ط نبطی و یا سریانی آشنا شدند، و این دو نوع خط تا پس از فتوحات اسلامی در عرب باقی و معروف بود.
از خط نبطی خط نسخ به وجود آمد كه امروز نیز شناخته شده و باقی است و ازخط سریانی خ ط كوفی پیدا شد كه خط حیری نامیده می شد یعنی به «حیره» كه شهری قدیمی و عربی در مجاورت كوفه است، منسوب بود، زیرا تغییر و تحول در خط سریانی در حیره رخ داد و پس از بنای كوفه و انتقال تمدن عرب به این شهر، اسم آن به خط كوفی تغییر كرد این خط، زمانی طولانی میان عرب معروف ومتداول بود.
خط نبطی را كه به خط نسخ تبدیل شد، عرب ها در اثنای سفر تجارت خود به شام، از «حوران» آموختند اما خط حیری و یا كوفی را از عراق گرفتند عرب ها هر دوخط را نخست در نامه ها و نوشته های عادی و سپس در نوشته های مهم، مانند قرآن و حدیث به كار گرفتند.
یك دلیل برآن كه خط كوفی تحول یافته خط سریانی است، آن كه عرب به جای «كتاب» می نوشتند «كتب» بدون الف، و نیز به جای «رحمان» می نوشتند«رحمن» این از ویژگی های خط سریانی است كه الف ممدود را در اثنای كلمات، نمی آورند.
موقع ظهور اسلام خط و كتابت میان عرب حجاز رایج نبود تنها معدودی كمتر ازبیست نفر با خ ط و نوشتن آشنا بودند پیامبر(ص) آنان را برای كتابت وحی استخدام كرد و مسلمانان را به آموختن خط و كتابت تشویق نمود و روز به روز، تعداد كسانی كه كتابت را می آموختند، رو به فزونی نهاد.
دو خط نسخ و كوفی میان مسلمانان باقی مانده و رواج یافت مسلمانان نسبت به دگرگونی و تحسین و تزیین آن دو خط كوشیدند، تا آن كه ابن مقله، در آغاز قرن چهارم هجری، در زیبایی خ ط نسخ كوشید و خط نسخ را به حد اعلای كمال خودبه گونه ای كه هم اكنون متداول است، رسانید.
با گذشت زمان خط كوفی ـ بر خلاف خط نسخ ـ سیر قهقرایی داشت این خطحدود دو قرن رواج داشت، سپس از میان رفت و از آن پس مصحف ها با خط زیبای نسخ نوشته می شد.[1]
اول كسی كه نقطه را در مصحف به كار برد
خطی را كه عرب ها از سریانی و نبطی اقتباس كردند بدون نقطه بود و خطوطسریانی تا امروز نیز بدون نقطه است عرب ها تا نیمه قرن اول، خطوط اقتباسی رابدون نقطه می نوشتند از این پس خط عربی دوره جدید خود را آغاز می كنددوره ای كه نقطه و علایم حركات كلمه وارد خ ط می شود زمانی كه حجاج بن یوسف ثقفی از جانب عبدالملك بن مروان (86 ـ 75) حاكم عراق بود، مردم با كار برد نقطه آشناشدند و حروف نقطه دار را از بی نقطه مشخص ساختند این كار به وسیله یحیی بن یعمر و نصربن عاصم، شاگردان ابوالاسود دئلی متداول گردید[2]علت این عمل وجود «موالی»[3] بود كه در این زمان تعداد آنان رو به گسترش نهاده بود و سرزمین اسلامی پر بود از كسانی كه با لغت عرب بی گانه بودند برخی از آنان در زمره دانش مندان و قرا به شمار می آمدند، در حالی كه زبان آنان عربی نبود وناگزیر انحرافاتی در تلفظ آنان وجود داشت ازاین رو تغییراتی در قرائت رخ می دادكه جامعه اسلامی را نگران ساخت.
ابو احمد عسكری[4] گزارش می دهد: مردم چهل و اندی سال تا زمان عبدالملك بن مروان با قرآن عثمانی سروكار داشتند سپس تغییرات فراوانی درقرائت قرآن رخ داد، این تغییرات بیش تر در عراق گسترش یافت حجاج بن یوسف، نگرانی خود را از این امر به كتاب و نویسندگان خود اظهار كرد و از آنان خواست كه برای حروف مشابه هم، علایم و نشانه هایی وضع كنند تا تشخیص آن ها از یك دیگرممكن باشد گفته شده است كه نصربن عاصم، این امر را به عهده گرفت و نقطه گذاری را در حروف به كار برد[5].
استاد زرقانی می گوید: «اولین كسانی كه نقطه را در مصحف به كار بردند، یحیی بن یعمر و نصربن عاصم، شاگردان ابوالاسود دئلی بودند»[6].
شكل حركات و نشانه گذاری
خط عربی علاوه برآن كه در ابتدا از نقطه خالی بود، شكل (علایم حركات حروف و كلمات)، نشانه و علامت نیز نداشت و طبعا مصحف نیز از هر علامتی كه نشان دهنده حركت كلمه و اعراب آن باشد، عاری بود در ابتدای صدر اسلام، مسلمانان قرآن را در حفظ داشتند و با توجه به كثرت و عرب بودن حافظان قرآن، بالطبع قرآن را كه به زبان آنان بود، صحیح می خواندند بنابراین قرآن از خطا مامون ومصون بود به خصوص كه مسلمانان به قرآن عنایت فراوان داشتند و آنان قرآن را ازبزرگانی كه به زمان پیامبر(ص) نزدیك بودند، فرا می گرفتند و امكانات حفظ و ضبط قرآن به گونه صحیح، در آن زمان موجود بود.
اما در پایان قرن اول كه مسلمانان غیر عرب جامعه اسلامی فزونی یافت و با زبان عربی بی گانه بودند، به وضع علایم و نشانه هایی برای كلمات قرآن، نیاز مبرم پیداشد تا بدین وسیله از خطاها و اشتباهات در خواندن قرآن، جلوگیری به عمل آیدمثلا هر عربی، طبعا كلمه كتب را در آیه «كتب ربكم علی نفسه الرحمه»[7] به صورت معلوم و همین كلمه را در آیه: «كتب علیكم الصیام»[8] به صورت مجهول می خواند در حالی كه غیر عرب تشخیص نمی داد كه این كلمه معلوم است یا مجهول كما این كه ابوالاسود شنید كه كسی كلمه «رسوله» در آیه «ان اللّه بری من المشركین و رسوله»[9] به كسر لام می خواند كه در این صورت معنای آن این است كه خداوند از مشركان و پیامبرش بیزار است ابوالاسود با شنیدن این غلطفاحش گفت: «تصور نمی كردم كه كار مردم به این جا رسیده باشد» و لذا به زیادبن ابیه كه در آن زمان حاكم كوفه بود (53 ـ 50) مراجعه كرد و چگونگی جریان را با او در میان گذاشت زیاد ابن ابیه، قبلا از ابوالاسود خواسته بود كه در این باره چاره ای بیندیشد، ولی او سر باز زده بود تا این كه این غلط فاحش را خود در تلاوت كلام خدا شنید و آن گاه در برآوردن خواسته زیاد ابن ابیه تصمیم گرفت[10] و گفت: «آن چه امیر بدان امر كرده انجام می دهم» ابوالاسود نویسنده ای خواست تا ازعهده نوشتن آن چه او می گوید، به خوبی برآید نویسنده ای از قبیله عبد قیس دراختیار او گذاشتند ولی وی او را نپسندید نویسنده دیگری را انتخاب كردند كه زبردست بود و مورد قبول ابوالاسود واقع شد.
ابوالاسود به نویسنده مذكور گفت: «هر حرفی را كه من با گشودن دهان ادا كردم (مفتوح خواندم)، نقطه ای بر بالای آن حرف بگذار و اگر دهان خود را جمع كردم (حرف را به ضمه خواندم) نقطه ای در جلوی آن حرف قرار بده و اگر حرفی را كسره خواندم، نقطه ای در زیر آن حرف بنویس»[11] ابن عیاض اضافه می كند كه ابوالاسود به نویسنده گفت: «اگر حرفی را با غنه ادا كردم آن را با دو نقطه مشخص كن و او همین كار را انجام داد».[12]
از این پس، مردم این نقطه ها را به عنوان علایمی برای نشان دادن حركات حروف و كلمات به كار بردند، ولی بیش تر این نقطه ها را با رنگی غیر از رنگی كه خطمصحف با آن نوشته شده بود، می نوشتند و غالبا این رنگ قرمز بود.
پس از آن كه نصربن عاصم نقطه را برای تشخیص حروف نقطه دار از حروف بی نقطه در مصحف به كار برد، نقطه های سیاه به نقطه های رنگی تبدیل شد تانقطه هایی كه علامت حركت بوده با نقطه هایی كه علامت اعجام است، اشتباه نشود و این دو نوع نقطه از یك دیگر تمیز داده شوند.
جرجی زیدان مصحف نقطه داری را به همین كیفیت در دارالكتب مصر دیده است او می گوید: «این مصحف نخست در مسجد عمروبن عاص، در مجاورت قاهره بوده و از كهن ترین مصحف های جهان است ورق های آن بزرگ و خط آن بامركب سیاه نوشته شده و نقطه های آن به رنگ قرمز است و همان طور كه ابوالاسودتوصیف كرده، نقطه های بالای حروف علامت فتحه و نقطه های زیرین علامت كسره و نقطه های جلو حروف نشانه ضمه است»[13].
در اندلس، مصحف ها را با چهار رنگ می نوشتند رنگ سیاه برای حروف، رنگ قرمز برای نقطه هایی كه علامت حركت بوده، رنگ زرد برای همزه ها و رنگ سبزبرای الف های وصل به كار می رفته است.[14]
آخرین تغییرات تكمیلی
جلال الدین سیوطی گفته است: «در صدر اول، نشانه حركات حروف به صورت نقطه بوده است نقطه اول حروف علامت فتحه و نقطه آخر حروف علامت ضمه ونقطه زیرین حروف علامت كسره به شمار می آمده است.
علایمی كه هم اكنون برای بیان حركات حروف متداول است و ماخوذ از حروف می باشد، از ابتكارات خلیل بن احمد است در این روش علامت فتحه عبارت است از شكل مستطیلی كه در بالای حروف گذارده می شود و علامت كسره به همین شكل و در ذیل حروف به كار می رود علامت ضمه واو كوچكی است در بالای حرف و تنوین بر حسب مفتوح بودن و یا مكسور بودن و یا مضموم بودن، به وسیله دو علامت از نوع خود مشخص می شود» سیوطی اضافه می كند: «اولین كسی كه همزه و تشدید را وضع كرد، خلیل بن احمد بود».[15]
[1]. ر ك: دائره المعارف القرن العشرین، ج3، ص 621 جرجی زیدان، تاریخ تمدن اسلامی، ج3، ص 60 ـ 58ابن خلدون، المقدمه، ص 421 ـ 417 خلیل یحیی النامی، اصل الخط العربی، ج3 تركی عطیه، الخط العربی الاسلامی، ص 22 عبدالفتاح عباده، انتشارالخط العربی، ص 15 ـ 13 ناجی المصرف، مصور الخط العربی، ص 338 محمد طاهر الملكی الكردی، تاریخ الخط العربی و آدابه، ص 54.
[2]. دائره المعارف القرن العشرین، ج3، ص 722 مناهل العرفان، ج1، ص 400 ـ 399 تاریخ القرآن، ص 68.
[3]. موالی به كسانی می گویند كه غیر عرب اند و در میان عرب با آنان پیوند دارند.
[4]. ابواحمد عسكری، التصحیف و التحریف، ص 13.
[5]. ابن خلكان، وفیات الاعیان، ج2، ص 32.
[6]. مناهل العرفان، ج1، ص 399.
[7]. انعام6: 54.
[8]. بقره2: 183.
[9]. توبه9: 3.
[10]. می گویند: زیاد بن ابیه كسی را بر سر راه ابوالاسود گماشت تا به عمد این آیه را به غلط بخواند تا او را برانجام خواسته زیاد تحریك كند (الخط العربی الاسلامی، ص 26).
[11]. الفهرست، ص 46، فن اول از مقاله دوم.
[12]. صدر، حسن، تاسیس الشیعه لعلوم الاسلام، ص 52.
[13]. تاریخ تمدن اسلامی، ج3، ص 61.
[14]. الخط العربی الاسلامی، ص 27 به نقل از: ابو عمرو عثمان بن سعید دانی در المقنع فی رسم المصاحف و نیزرجوع كنید به: تاریخ القرآن، ص 68.
[15]. الاتقان، ج2، ص 171 ابوعمرو الدانی، كتاب النقط، ص 133
 

 

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
یک شنبه 15 مرداد 1391  12:28 PM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:علوم قرآن / جمع و تاليف قرآن

نگارش، اعراب و تكمیل قرآن2

 


در طول زمان، عنايت و توجه مسلمانان به قرآن بيش تر مي شد و مسلمانان تغييراتي در خط و رسم آن ايجاد مي كردند و در پايان قرن سوم بود كه رسم الخطقرآن به حد اعلاي زيبايي خود رسيد، مردم در نوشتن قرآن با خطوط زيبا و به كاربردن علايم و نشانه ها بر يك ديگر پيشي مي گرفتند تا آن جا كه سر حرف «خ» رابه عنوان علامت سكون حرف به كار بردند اين عمل اشاره به آن داشت كه حرف ساكن، اخف از حرف متحرك است و برخي سر حرف «م» را براي علامت ساكن انتخاب كردند براي حروف مشدد، علامت سه دندانه و براي الف هاي وصل، سرحرف «ص» معين شد هم چنين صنعت خط و حاشيه نگاري رو به پيش رفت گذاشت و با ظرافت خاصي در مصحف ها به كار برده شد.[1]
گفته شده است كه تقسيم قرآن به قسمت هاي ده گانه و پنج گانه و حزب و جز وتعيين علامت و نشانه براي آن ها، به موجب امر مامون عباسي انجام گرفته است برخي گفته اند كه حجاج به اين كار دست زد احمدبن الحسين گفته است: «حجاج، قرا بصره را گرد آورده و گروهي از ميان آنان انتخاب كرد و از آنان خواست كه حروف قرآن را شمارش كنند آنان در طي چهار ماه اين كار را به پايان رساندند ونشان دادند كه قرآن داراي 77439 كلمه و 323015 و به قولي 340740 حرف است نيمه قرآن با كلمه «وليتلطف»[2] در سوره كهف مشخص شده است تعدادآيات قرآن 6236 آيه مي باشد».
معروف است كه تقسيم قرآن به 120 حزب و سي جز، براي تسهيل قرائت آن در مكتب خانه ها و غيره بوده است.[3]
ولي ابوالحسن علي بن محمد سخاوي (متوفاي 643) از دانش مندان بزرگ درادب و فقه و قرائات كه در دمشق مي زيست، در كتاب «جمال القرا» تقسيم بندي قرآن را به 30 جز و هر جزئي را به 12 قسمت، كه مجموعا 360 قسمت باشد، به دانش مند نامي ابوعثمان عمرو بن عبيد (متوفاي 144) كه از شيوخ معتزله و مردي زاهد پيشه بود، نسبت مي دهد و مي گويد كه او با درخواست منصور (خليفه عباسي متوفاي 158) اين كار را انجام داده است.
منصور دوانيقي از وي خواست تا قرآن را بر حسب ايام سال تقسيم بندي كند وبراي تنظيم حفظ و قرائت روزانه قرآن آماده گردد او به درخواست منصور پاسخ ‌مثبت داد و با نظمي استوار اين تقسيم بندي را انجام داد و در پايان هر جز با خطزرين نشانه گذاري كرد.
منصور آن را به فرزند خود مهدي تعليم داد و سپس ديگران پيروي كرده، و كم كم اين تقسيم بندي ميان مسلمانان رواج يافت.[4]
بلندترين سوره هاي قرآن، بقره و كوتاه ترين سوره كوثر است طولاني ترين آيه قرآن، آيه «دين» يعني آيه 282 سوره بقره است كه داراي 128 كلمه و 540 حرف است و كوتاه ترين آيه «والضحي»[5] و پس از آن «والفجر»[6] است بزرگ ترين كلمه در قرآن «فاسقيناكموه» مي باشد كه داراي 11 حرف است.[7]
احمد در مسند خود از اوس بن حذيفه روايت مي كند كه «من در ميان گروهي ازبني مالك بودم كه اسلام آورده و به حضور پيامبر(ص) رسيدند ما را در خيمه اي جاي داده و پيامبر(ص) همه روزه در بازگشت از مسجد و پيش از رفتن به خانه خودنزد ما مي آمد او شب ها پس از نماز عشا نزد ما مي ماند و از رفتاري كه قوم وي درمكه و پس از مهاجرت به مدينه با او داشتند، سخن مي گفت پيامبر(ص) شبي ديرتراز وقت هميشگي نزد ما آمد علت تاخير را از حضرتش پرسيديم، فرمود: حزبي (قسمتي مشخص) از قرآن (كه مرسوم هر شب من بود تلاوت كنم) باقي مانده بود، خواستم آن را انجام داده به پايان برسانم، آن گاه از مسجد بيرون آيم ما صبح گاه ازاصحاب پيامبر(ص) پرسيديم: قرآن را چگونه حزب بندي مي كنيد؟
گفتند: آن را به شش سوره، پنج سوره، هفت سوره، نه سوره، يازده سوره، سيزده سوره، تقسيم بندي مي كنيم و حزب بندي سوره هاي مفصلات (سوره هاي كوچك كه آيه هاي كوتاه دارند) از سوره «ق» است تا پايان قرآن».[8]
ظاهرا جمله اخير گفته خود اوس است كه در دنباله بيان اصحاب پيامبر(ص) وبه مناسبت ذكر كرده است زيرا در آن زمان قرآن به صورت مصحف و ترتيب يافته درنيامده بود، تنها سوره ها كامل شده بود و آن ها را براي آسان تر شدن قرائت بر حسب ايام يا اوقات به قسمت هاي مساوي تقسيم مي نمودند.
قرآن در مراحل تكاملي خود
قرآن از صدر اول، به خصوص از ناحيه كتابت و زيبايي خط، با گذشت زمان سيرتكاملي داشته است خطاطان بزرگ، در زيبايي قرآن و تكميل خط آن، سهم به سزايي داشته اند نخستين كسي كه در راه تكميل كتابت مصحف و زيبايي خط آن قدم برداشت، خالدبن ابي الهياج از اصحاب اميرالمؤمنين علي (ع) بود كه در حدودسال صدم هجري درگذشته است او به خوشنويسي و داشتن خط زيبا معروف بودگفته اند كه سعد، مولا و حاجب وليد، وي را براي كتابت مصحف و شعر و اخباردر دربار وليدبن عبدالملك (96 ـ 86) استخدام كرد او كسي است كه پس از تجديدبنا و توسعه مسجد نبوي در مدينه، به دست عمربن عبدالعزيز، سوره شمس را باطلا بر محراب آن مسجد نوشت اين تجديد بنا به سال 90 هجري پايان يافت[9].
عمر بن عبدالعزيز از خالد خواست كه مصحفي با همين خط براي او بنويسد واو مصحفي را با زيبايي تمام نوشت عمربن عبدالعزيز آن را پذيرفت و بر او آفرين گفت اما خالد مبلغ زيادي را براي انجام اين كار مي خواست، كه عمر از پرداخت آن خودداري كرده و مصحف را به او پس داد.
محمد بن اسحاق (ابن النديم) مي گويد: «مصحفي را به خط خالدبن ابي الهياج ازاصحاب علي (ع) ديدم اين مصحف در مجموعه خطوط تاريخي محمدبن الحسين معروف به ابن ابي بعره بود كه پس از او به عبداللّه بن حاني رسيد»[10].
خطاطان تا اواخر قرن سوم هجري مصحف ها را با خط كوفي مي نوشتند از اين پس، در اوايل قرن چهارم، خط زيباي نسخ جاي خط كوفي را گرفت اولين مصحف به خط نسخ، به دست خطاط معروف محمدبن علي بن الحسين بن مقله (328 ـ 272) نوشته شد گفته شده است: وي اولين كسي است كه به خط ثلث و نسخ نوشت او كه در علم هندسه تخصص داشت، با رسم حروف هندسي و بنانهادن قواعد و اصول آن، خط عربي اسلامي را تغيير داد و بدان زيبايي بخشيداين كار منحصر به اوست و تا كنون در ميان امت اسلامي خطاطي با اين مهارت يافت نشده است تعدادي از مخطوطات تاريخي، مانند مصحف موجود درموزه هرات در افغانستان منسوب به اوست و گفته اند كه او دو بار قرآن را نوشت[11].
خط نسخ عربي در قرن هفتم هجري، به دست ياقوت بن عبداللّه موصلي (متوفاي 689) به حد اعلاي كمال خود رسيد او با خط زيباي خود هفت مصحف نوشت اين مصحف ها با انواع خطوط نوشته شده بود و پيش واي ديگرنويسندگان قرار گرفت[12] كليه مصحف ها تا قرن يازدهم هجري بر شيوه خطياقوت نوشته مي شد در اول قرن دوازدهم ترك هاي عثماني، به خصوص پس از فتح مصر به دست سلطان سليم، خط عربي اسلامي را مورد توجه قرار دادند و به دست خطاطان فارسي كه در امپراتوري عثماني خدمت مي كردند در پيش برد و تكميل اين خط كوشيدند سلطان سليم تمام خطاطان، نقاشان و هنرمندان را در پايتخت خود گرد آورد اينان انواع جديدي از خطوط عربي، مانند خط رقعي، خط ديواني، خط طغرايي و خط اسلامبولي را پديد آوردند، كه هم چنان در نوشته ها متداول است.
برخي از خطاطان عثماني كه شهرت بسيار يافتند عبارتند از: حافظعثمان (متوفاي 1110) و سيدعبداللّه افندي (متوفاي 1144) و استادراسم (متوفاي 1169) و ابوبكر ممتازبك مصطفي افندي، كه خط رقعي را اختراع كرد اين خط از سهل ترين و ساده ترين خطوط عربي است او قواعد اين خط را وضع نمود و اولين بار با اين خط كتابت كرد ابوبكر ممتازبك در زمان سلطان عبدالمجيدخان و به سال 1280 هجري اين خط را عرضه كرد.
چاپ مصحف ها نيز مانند كتابت آن، در دوره هاي مختلف رو به كمال داشته است نخستين بار در حدود سال 950 هجري مطابق 1543 ميلادي، قرآن در بندقيه به چاپ رسيد ولي پس از چاپ، مقامات كليسا به معدوم كردن آن دستور دادند پس از آن در سال 1104 هجري مطابق با 1692 ميلادي هنكلمان[13] در شهرهامبورگ به چاپ قرآن همت گماشت پس از وي در سال 1108 هجري مطابق با1696 ميلادي ماراكي[14] در «پادو»[15] به چاپ قرآن دست زد.
به سال 1200 هجري مطابق با 1785 ميلادي، مولا عثمان در «پطرزبورگ»روسيه، قرآن را چاپ كرد و اين اولين چاپ اسلامي قرآن بود نظير آن در «قازان» نيزبه چاپ رسيد.
فلوگل[16] نيز در سال 1252 هجري مطابق با 1836 ميلادي در شهر«ليپزيك»[17] به چاپي مخصوص از قرآن دست زد اين چاپ از قرآن به علت املاي ساده آن با استقبال بي نظير اروپاييان رو به رو شد اما مانند ديگر چاپ هاي اورپايي در جهان اسلام توفيقي به دست نياورد.
اولين دولت اسلامي كه به چاپ قرآن اقدام كرد و اقدام آن با موفقيت رو به روشد، «ايران» بود اين دولت اسلامي دو چاپ سنگي زيبا و منقح از قرآن تهيه كرداين چاپ ها كه در حجمي بزرگ ارائه شده و داراي ترجمه در ذيل هر سطر بود وبرخوردار از فهرست هاي متعدد بود اولين نسخه به سال 1243 هجري مطابق با1827 ميلادي در تهران و دومين نسخه در سال 1248 هجري مطابق با 1832ميلادي در تبريز به چاپ رسيد در اين زمان در هند نيز قرآن چاپ و منتشرشدبه دنبال آن، از سال 1294 هجري مطابق با 1877 ميلادي، تركيه عثماني به چاپ هاي مختلفي از قرآن دست زد كه در نهايت زيبايي و استواري قرار داشت.
در سال 1323 هجري مطابق با 1905 ميلادي، روسيه تزاري به چاپ قرآني به خط كوفي و به حجمي بزرگ همت گماشت، كه تصور مي رفت يكي از مصحف هاي اوليه عثماني است اين قرآن خالي از نقطه و علايم فتحه و كسره بود چند ورق ازاول آن افتاده و آخر آن نيز ناقص بود اين قرآن از آيه هشتم سوره بقره: «و من الناس من يقول امنا باللّه و باليوم الاخر و ماهم بمؤمنين» آغاز و به آيه چهارم از سوره زخرف: «و انه في ام الكتاب لدينا لعلي حكيم» پايان مي يافت اين قرآن در سمرقند پيدا شده بودو در اختيار كتاب خانه سلطنتي در پطرزبورگ بود و انستيتوي آثار در «تاشكند» آن رابا همان حجم اصلي و خصوصيات ديگر در پنجاه نسخه فتوگرافي كرده، به مهم ترين دانش گاه هاي كشورهاي اسلامي هديه نمود نسخه اي از اين قرآن دركتاب خانه دانش گاه تهران (با شماره 14403) موجود است.
در سال 1342 هجري مطابق با 1923 ميلادي، كشور مصر به چاپ قرآن اقدام نمود چاپ اين قرآن به وسيله كميته اي با تعيين وزارت اوقاف آن كشور و به سرپرستي مشايخ الازهر انجام شد اين نسخه از قرآن با پذيرش جهان اسلام رو به روشد و چاپ هاي بسياري بر اساس آن انجام گرفت.
در سال 1370 هجري مطابق با 1950، عراق نيز به چاپ نفيسي از قرآن دست زد هم چنين سراسر جهان اسلام به چاپ و نشر قرآن به بهترين صور و زيباترين انواع چاپ همت گماشتند اين روش هم چنان در جهان اسلام ادامه دارد.
هم چنين قرآن ديگري از خطاطي سوري به نام «عثمان طه» رواج يافت اين قرآن در كشورهاي سوريه، عربستان، ايران، لبنان و ديگر كشورهاي اسلامي چاپ شد و يژگي اين چاپ تنظيم آيات در صفحه و تقسيم منظم حزب ها و جزهاي سي گانه قرآن است.[18]
[1]. تاسيس الشيعة لعلوم الاسلام، ص 52، نقل از: سلامة بن عياض، المصباح
[2]. كهف 18: 19.
[3]. ر ك: البرهان، ج1، ص 252 ـ 249.
[4]. سخاوي، جمال القرا و كمال الاقرا، چاپ بيروت 1993 م، ج1، ص 379 ـ 178.
[5]. ضحي93: 1.
[6]. فجر89: 1.
[7]. حجر15: 22 ر ك: البرهان، ج1، ص 249 و 252.
[8]. مسند احمد، ج4، ص 343.
[9]. تاريخ يعقوبي، ج3، ص 30 و 36.
[10]. الفهرست، ص 9 فن اول از مقاله اول و ص 46 فن اول از مقاله دوم.
[11]. الخط العربي الاسلامي، ص 155 الخطاط البغدادي، ص 16.
[12]. الخط العربي الاسلامي، ص 171 مصور الخط العربي، ص 92.
[13]. Hincklemann
[14]. maracci
[15]. padoue
[16]. Flugel
[17]. Leipzig
[18]. براي اطلاع بيش تر از خط عثمان طه و ويژگي هاي آن رجوع كنيد به: خرمشاهي، بهاالدين، قرآن پژوهي، ص 657.

 

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
یک شنبه 15 مرداد 1391  12:28 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها