"علل بیماری مزمن اقتصاد را باید در سالهای نخستوزیری چپها جستجو کرد که با دفاع از تئوری اقتصاد دولتی که نفت پایه و اساس آن باشد، بنای کجی را در اقتصاد ایران بنیانگذاری کردند".
اکبر بهاری دانشجوی کارشناسی ارشد کشاورزی دانشگاه شهید چمران اهواز طی یادداشتی به تشریح مضرات اقتصاد دولتی و رنجهایی که به کشاورزان وارد شده است، پرداخت.
متن کامل این یادداشت به شرح ذیل است:
تحریم و فشارهای اقتصادی چند سال پیاپی است که کلید واژه و نوک پیکان آماج حملات دشمنان علیه نظام جمهوری اسلامی شده است. دشمن قسم خورده بیداری که بخوبی درک کرده است که حملههای نظامی و فتنه های نیمه سخت و نرم چیزی جز پیشرفت و تعالی مردم ایران عایدی ندارد و با زیرکی تمام، پاشنه آشیل انقلاب یعنی اقتصاد را شناسایی و نشانه رفته است.
اقتصاد بیماری که علل بیماری مزمنش را باید در سالهای نخست وزیری آقایان چپ جستجو کرد که با دفاع تمام قد از تئوری اقتصاد دولتی که نفت پایه و اساس آن باشد، بنای کجی را در اقتصاد ایران بنیانگذاری کردند. تفکری و تئوری اشتباه و شکست خورده که اگر اندکی تعصب و خود محوریهای مسئولان اجازه میداد، به خوبی بیپاسخی اقتصاد دولتی کمونیستی درک میشد و اصرار بر اقتصاد دولتی از سوی نخستوزیر آن دوران نمیشد و اقتصاد دولتی شکل نمیگرفت.
چه کنیم که اقتصاد با ندانمکاری مسئولین وقت تا خرخره دولتی شد و کوپنی، نفت شد پایه و اساس همه چیز انقلابی که بنیانگذار آن از همان اوایل اصرار داشت که باید کشاورزی پایه و اساس آن گردد. رفته رفته ابتکار و نوآوری، بهرهوری و شاخصهای رشد جای خود را به چاههای نفت، گاز، پتروشیمی و معادن داد و ایران شد کشوری سر تا پا مصرفی و مفاهیمی مقدس چون کار و تولید و سعی و جهاد رخت بسته و تجمل و کاخ نشینی و رفاه پا به عرصه گذاشتند.
مسئولین بجای تلاش برای بسط و توسعه فرهنگ کار و تولید با نشستن در کاخ و هواپیماهای شخصی خود توسعه و افتتاح پروژههای نفتی و گشایش چاههای نفتی را از خزر تا خلیج فارس کلید زدند و با وجود تاکیدات فراوان مقام معظم رهبری بر بستن درهای چاههای نفت و تاکید بر اقتصاد غیرنفتی، متاسفانه ارزهای سرسامآور و کلان نفت چنان دهان سرداران افتتاح و سازندگی را آب انداخته بود که روز به روز بر حرص و آز افتتاح حلقههای جدید اصرار میشد و صد البته در این بین طبقه سرمایهداری که با شخصیسازی و باصطلاح مردمی سازی صنایع دولتی در حال ارتزاق از بیتالمال بودند و چاههای نفت هم جبران مافات میکرد.
حال این ماییم و روزگارمان، سایه سنگین اوپک و دلالان نفت چنان برسر اقتصادمان سنگینی میکند که اگر هر آن اراده کنند و با افزایش تولید، قیمت نفت عزیزمان را پایین بکشند چه میشویم؟ آری این از همان واقعیتهای تلخ نظام است بستن بودجه با اتکا به نفت با قیمت بالا، در این صورت معطل و بلاتکلیف خواهد ماند و بیشک آشوبها و نگرانیهای اقتصادی را رقم خواهد زد.
و اما آنچه در این سالها همواره با مظلومیت تمام به نیمه حیات خود که چیزی شبیه مرگ تدریجی است، ادامه داده است، صنعت سبز و پایدار کشاورزی است. کشاورزی یکی از مقولههای اقتدار و امنیت ملی هر کشوری است، زیرا تامین امنیت غذایی که در گرو کشاورزی پایدار است، نیروی پیش برنده و تعالی بخش هر ملتی است بطوری که قومی که شکم گرسنه داشته باشد، نمیتواند فرهنگ متعالی هم داشته باشد و امروزه اولویت اصلی قریب باتفاق کشورهای دنیا در چشم انداز آیندهشان کشاورزی است؛ مثلا جزیرهای مثل ژاپن که حتی زمین کافی برای زراعت هم ندارد، روی این صنعت سرمایهگذاری میکند و چرخهای صنعت آنها بر دوش کشاورزان میچرخد زیرا آنان بر این واقعیت واقفند که جنگ جهانی بعدی بیتردید بر سر منابع آب و غذایی خواهد بود.
حال کشاورزی ایران با این قدمت و با این استعداد فراوان که دارد، همچنان جزئی از صنعتهای پایین دست کشور محسوب میگردد. حضور وزیران ضعیف و ناکارآمد و غیر متخصص و ادغامهای غیرکارشناسانه چنان بدنه کشاورزی را منفعل و ناکارآمد ساخته که به نظر نمیرسد بدین زودیها کشاورزی ایران جرات عرض اندام در عرصه تولید را در قیاس با پتانسیلهای خود داشته باشد. حتی این روزها که مرغ بعنوان یکی از محصولات کشاورزی با آن قیمت بالای خود در میادین طنّازی میکرد، باز کسی فکری و دلسوزی بحال این کشاورزان نکرد و متاسفانه با برنامههای کوتاه مدت آن هم از نوع وارداتی صورت مسئله را پاک کردند.
در چند سال اخیر که مقام معظم رهبری با تیزبینی خاص خود اقتصاد را جز اصلی ترین جهتگیریهای کشور قرار دادهاند و در نامگذاری سالها بدان عنایت ویژه داشتهاند و بالاخص امسال که به عنوان تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی نامگذاری کردهاند، شاید این انتظار زیاد دور از ذهن نبود که مسئولین برای این منشا تولید ملی و این محصول تولید ایرانی و نتیجه سرمایه ایرانی یعنی کشاورزی اهمیت بیشتری قائل میشدند و با اصلاح قوانین دست و پاگیر در اعطای تسهیلات کشاورزی و با ارائه بستههای حمایتی از کشاورزان از این صنعت حمایت میکردند.
اگر مردمی بودن، خصوصی بودن و تولیدزابودن و پربازده بودن را از شاخصهای اقتصاد مقاومتی بتوان دانست، بلاشک کشاورزی اقتصادی مقاوم است. در پایان امید است تا دیر نشده است مسئولین با جدی گرفتن مقوله کشاورزی بدان اعتماد کرده و با بستن درهای چاههای نفت و خودداری از خام فروشی، در ثمربخشی اقتصاد مقاومتی و رشد و تعالی ایران اسلامی قدم بردارند.