لزوم مشارکت همگانی کشورهای جهان درجامعه جهانی جدید برای تصمیمسازی در خصوص اجتماع جدید جهانی مطالبه و خواستی است که باید سازوکارهای دستیابی به آن را فراهم ساخت.
به نقل از خبرگزاری بین المللی جنبش عدم تعهد،محمد علی زهرهای در یادداشتی با عنوان"جنبش عدم تعهد و جامعه جهانی اجتماعی"به بررسی نقش جنبش عدم تعهد در سامان دادن به روابط جامعه جهانی پرداخته است.
دنیای امروز، دنیایی در معرض تغییرات و خطرات جهانی بسیار است، تفاوت تغییرات و خطرات امروز به گذشته، نه در ساختگی بودن و ذهنی بودن آنهاست، بلکه به نوعی ریشه در ماهیت و مبنای تغییرات و تهدیدات دارد. تغییرات در ظرفیت سختافزاری و نرمافزاری بسیاری از رویدادها سبب شده تا انسان هزاره سوم در تعامل با آنها گرفتار بحران و ناهنجاری شود.
عینیت رفتاری و ذهنیت گفتاری بشر در تلاطم بحرانها، ظهور و بروز جامعهای جهانی را به همراه داشته است. ضمن اینکه جامعه جهانی در معرض بزرگترین تغییرات تاریخ بشر قرار گرفته است؛ تغییرات سریعی که فرصت فرهنگسازی، هنجاری شدن، جامعهپذیری و انطباق با شرایط اجتماعی را فراهم نمیسازد و انسان جهانی، فرصت تعامل ذهنی و فکری را با آن ندارد. از این رو میتوان گفت که سرعت تغییرات از درونی شدن فکر و اندیشه پیشی گرفته و انسان گرفتار تأخر روحی، فکری و فرهنگی در حوزههای جهان اجتماعی شده است.
در چینش و چیدمان جامعه جهانی و اجتماع جهانی برخی از کشورها نقشی کنشگرایانه و برخی دیگر واکنشگرایانه دارند. کشورهای عضو جنبش عدم تعهد با وجود دارا بودن 50 درصد جمعیت جهان و فراگیری دو سومی کشورهای جهان، اما عموماً نقشی انفعالی و واکنشگرایانه دارند.
دوگانگی در اجتماع جامعه جهانی
فرهنگ عمومی در جامعه جهانی سبب تشکیل دو جهان متفاوت و تا حدی مختلف شده است. جهانسازی اجتماعی در جامعه انسانی به مثابه موازیسازی دو جهان با دو اجتماع است؛ جهان واقعی و جهان موازی، در برهه کنونی فعالیتهای اجتماعی جهانیان را با رهیافتهای مختلف به واقعیتها و حقیقتهای متفاوت رهنمون ساخته است.
در جهان مجازی، انسان با سرزمینی بیمرز و چند فرهنگی و در عین حال برخوردار از فضای واحد و تعریف شده از سوی حامیان و بانیان جهان مجازی مواجه است. جهان واقعی، اما جهانی است با قاعدههای خاص و در عین حال خالی از هر نوع قانون و ضابطه عقلانی.
جهانسازی اجتماعی از سوی صاحبان قدرت و ثروت با ابزار رسانه برای القای فکری و فرهنگی به کشورهایی صورت میگیرد، که عموماً مخالف و معتقد جدی دنیای جدیداند. این کشورها با گشودن جهانی مجازی در پسِ دنیای واقعی میکوشند، کشورهای دیگر را درگیر در مسائل مجازی و بعضاً غیرواقعی دنیای دوم نمایند.
ماهیت و هویت این کشورها استعمارگری در غالب جدید و جهانی است. سلطهگران جدید هنوز هم همان فضای سلطه و سیطره قرون گذشته را با ابزارها و اهرمهای جدید بازسازی میکنند، و کشورها را در تحت لوا و بیرق خویش خوار و زار مینمایند. چنان که نظام سلطه تلاش دارد بیداری اسلامی در کشورهای عربی را نه نتیجه الهامبخشی انقلاب اسلامی و پیام بیداریبخش اسلام، بلکه ثمره شبکههای اجتماعی و مکانیسمهای مادی غربی نام نهد.
بدیهی است، در جهان اجتماعی جدید نوک پیکان بیش از همه متوجه کشورهای منتقد و مستقل است؛ کشورهایی که حدود 6 دهه است در قالب مجمع کشورهای مستقل و جنبش غیرمتعدها به استعمار و استثمار در هر شکلی «نه» گفتهاند.
بر این مبنا بایستی جامعه مجازی جهانی را ترفندی فریبکارانه از سوی نظام سلطه علیه این گروه از کشورها (و برخی دیگر از کشورهای مخالف) دانست.
دگرگونی در تأمین کالاهای اجتماع جهانی
البته پذیرش این مسئله به معنا و مفهوم نهی و نفی اجتماع جامعه جهانی جدید نیست.
درست است که جهان مجازی، جهانی است با جهتگیریهای مشخص و درعین حال فارغ از هر نوع جهتگیری ماندگار و هزاران خصیصه متضاد که هم درون این جهان جمع شده، و هم در مواجهه با جهان واقعی موجب تولید تضاد، تناقض و تنش میشود؛ تضادهایی که ضمن به وجود آوردن ظرفیتهای جدید و همچنین توسعه قدرت انتخاب، عامل بنبست، سردرگمی و ناکامیهای بعضاً جبرانناپذیر نیز میتواند باشد، اما هر تهدید در بطن خود واجد یک فرصت نیز هست. اجماع و اتحاد غیر متعهدها در پرتو تغییر نگرش، گام نخست برای برخورد با این تغییر عمیق در پیکره اجتماعی جهانی است.
با توجه به تغییرات وسیعی که جهانی شدن جامعه مجازی به وجود آورده، و منشاء تکاثر و تراکم در محیط زیست فرهنگی جهان شده است، اما چالشها و تنشهای ویرانگر آن میطلبد که جبهه جدیدی را در تقابل آن بایستی گشود.
بزرگراه جهانی اکنون به مثابه راهی در تأمین کالاهای جهانی نظام سلطه به سوی منافع و مصالح خودخواهانه آنها شده است. در شرایطی که دگرگونی بنیادین در جهاننگری انسان جهانی به جامعه اجتماعی جدید رخ داده است، غیرمتعهدها(به عنوان خط مقدم این تحول شگرف) نیازمند گرهشکافی و رمزگشایی از این تغییر جهانیاند. البته جامعه جهانی جدید با رویکردهای متعارف و منطقی قابل گشایش و رهایش نیست، چراکه اساس آن پیچیده و چند بعدی است.
اهمیت چشمانداز به این افق جدید از آن روست که این رویکردها اساساً بر مبنای چالش با عقلانیت، عدالت و معنویت ایجاد و گسترده شدهاند، و نگرش علمی متعارف، پیکره جدیدی از جهان پنهان جدید را پردهنمایی خواهد ساخت.
لزوم مشارکت همگانی کشورهای جهان درجامعه جهانی جدید برای تصمیمسازی در خصوص اجتماع جدید جهانی مطالبه و خواستی است که بایستی سازوکارهای دستیابی به آن را فراهم ساخت. هرگونه انفعال و انزوا در این خصوص هزینههای پیوستن به این پروسه را در سالهای آتی بالا خواهد برد.
تفرق و پراکندگی غیر متعهدها، تداوم و توفیق در این راه متکی بر تفکری است، که سازوارههای جامعه اجتماعی جدید را تنها در گرو خواست همگانی کشورهای جهان میداند. تفرق و پراکندگی غیرمتعهدها در تأثیرگذاری قابل انتظار و مطلوب بر تحولات این عرصه نوظهور نشانه خوشایندی به شمار نمیرود. حجم، میزان و تراکم جنبشی که دومین مجمع جهانی و بینالمللی پس از سازمان ملل به شمار میرود، این انتظار را منطقی مینماید که ضریب نفوذ و اثربخشی غیرمتعهدها بایستی بیش از این تقویت شود.
با وجود برخی اختلاف سلیقهها و تفاوت دیدگاهها اکنون این تهدید جدیتر مطرح میشود که جنبش عدم تعهد تنها نامی در عرصه بینالمللی را یدک میکشد، و اثری بر رویدادهای جهانی ندارد.
کارکردسازی لوازم کاربردی برای احیاء و بازتعریف اصول عدم تعهد، آغاز راهی است، که در پرتو آن میتوان امیدوار بود، که برخورد غیرمتعهدها در قبال جامعه اجتماعی جدید و جهانسازی جهانی سامان یابد.
جمهوری اسلامی ایران ضمن تعهد به اصول ابتدایی غیرمتعهدها همواره این ضرورت را مطرح نموده، که روز آمدسازی، نیازی راهبردی برای غیرمتعهدهاست. این نگاه جمهوری اسلامی در ادامه گفتمان کلان عدالت و معنویتی است که جهان را برای همه جهانیان میخواهد. ضمن اینکه به قدر طاقت و توان تلاش نموده در مقابل موج جدید جهانسازی و جامعهسازی اجتماعی جهان جدید به آگاهیسازی اقدام نماید. برگزاری اجلاسها و نشستهایی با محوریت این موضوعات، گامی است که میتواند از رهرو اجلاس شانزدهم سران عدم تعهد تقویت شود.