چه در دوره هشت ساله دفاع مقدس و چه بعد از آن، آمريكا و متحدانش درپي اجرا و تشديد محدوديتهاي اقتصادي عليه كشورمان بودهاند.
اين تحريمها در دوران جنگ تحميلي كه ايران در شرايط سختي قرار داشت، شايد بيشترين فشار را بر كشورمان وارد كرد.
از اين رو بنيانگذار انقلاب اسلامي و همچنين رهبر انقلاب جنگ را از الطاف خفيه خداوند دانستند، چرا كه از نظر محاسبات نظامي، ما بايد در همان ماه اول جنگ شكست ميخورديم.
بخصوص آنكه به علت اين تحريمها با ممنوعيت خريد تسليحات نظامي پيشرفته نيز مواجه بوديم و اين در حالي بود كه نيروهاي صدام با پيشرفتهترين تجهيزات و امكانات جنگي كه از غرب دريافت كرده بودند، در مقابل رزمندگان ايراني قرار داشتند.
اما ايران در آن شرايط توانست از دو منظر پيروز ميدان شود. يكي افزايش توانمنديهاي نظامي و اقتصادياش با نگاه به توليدات داخلي و ديگري كسب مهارت يافتن راهكارهايي براي مقابله با تحريمها و تامين آن دسته از نيازهايي كه ميبايست از بازارهاي خارجي تهيه شود.
در همين باره محسن رفيقدوست اولين و تنها وزير سپاه پاسداران انقلاب اسلامي كه در دوران دفاع مقدس حضور و مسووليت پررنگي داشت، درباره اولين باري كه مجبور شد با تحريمها دستوپنجه نرم كند، ميگويد: «وقتي براي اولينبار تصميم گرفتم براي سپاه اسلحه و مهمات تهيه كنم، ابتداي كار مجبور شدم به دو كشور قناعت كنم: بلغارستان و كره شمالي. كره شمالي چندان در تحريمهاي غرب شركت نكرد، اما بعد از مدتي بلغارستان به ما گفت مستقيما به شما اسلحه نميفروشم. به همين خاطر مجبور بودم به ليبي بروم تا با عدهاي از افسران ليبي به بلغارستان برويم. بلغارها ميگفتند حاضريم بفروشيم، اما از شوروي ميترسيم. ليبي مهمات را بخرد و به شما بدهد. ليبي آنها را ميخريد و به ما ميفروخت. ما هم به كشتي ميگفتيم اين اسلحهها را به جاي آفريقا بياور ايران».
وي در گفتوگو با سايت برهان، به داستان ديگري اشاره مي کند و مي افزايد: «ارتش براي محافظت از مرزها يك محموله سيمخاردار از يوگسلاوي خريده بود كه بايد از خاك شوروي وارد ايران ميشد. روسها دو سال اين سيمخاردارها را در خاك خودشان حبس و توقيف كرده بودند. بعد از دو سال، سفير شوروي در ايران پيش آقاي بشارتي رفت و گفت: با كمال افتخار ميخواهم به شما خبر بدهم كه اسلحههاي شما را آزاد كرديم! بعد ديدند سيمخاردار است».
رفيقدوست درباره اينكه ايران چگونه توانست بر اين مشكلات غلبه پيدا كرده و راهي براي دور زدن تحريمها بيابد، ميگويد: «دنياي غرب دنيايي صد درصد مادي است و فقط برايش پول مهم است. بر همين اساس، در همان شرايط تحريم، راه خودمان را پيدا كرديم. يكي از كشورهايي كه پنهاني به ما اسلحه و مهمات غربي ميفروخت، كشور بيطرف سوئيس بود. آرژانتينيها هم ميگفتند ما محتاج دلار هستيم. ما هم يك معامله 300 ميليون دلاري با آنها انجام داديم به شرطي كه اطلاعاتشان پخش نشود. لذا از همان شروع جنگ، كاملا تحريم را حس ميكرديم».
اما به گفته مسوول پشتيباني جنگ، همين تحريمها باعث شد ايران با كمك نيروهاي متخصص و جوانش به تجيهزاتي دست يابد و آنها را توليد كند كه شايد اگر در تحريم به سر نميبرديم به فكر ساخت و توليد آنها نيز نميافتاديم.
وي در اين باره خاطر نشان ميکند: «بهترين موشك ضدزره در دنيا موشك تاو است. در ابتداي جنگ تا وقتيموشك تاو داشتيم، در برخورد با تانكهاي عراقي برتر بوديم. وقتي اين موشكها تمام شد، از كاتيوشا و سلاحهاي شرقي استفاده ميكرديم. بچههاي رزمنده ميگفتند يك تاو يك تانك را از پا درميآورد. من آن موقع وظيفه داشتم موشك تاو بخرم. با خيليها قرارداد ميبستيم، گشايش اعتبار ميكرديم، ضمانتنامه بانكي هم ميگذاشتند كه ظرف شش ماه موشكها را تحويل دهند. پنج ماه كه تمام ميشد، ميگفتند سه ماه ديگر تحويل ميدهيم و هر بار اين زمان را تمديد ميكردند. در نهايت فهميديم نميخواهند موشكها را به ما بدهند. به همين خاطر، تصميم گرفتيم خودمان موشك تاو بسازيم».
رفيقدوست در بخش ديگر از سخنانش ميگويد: من معتقدم تحريمها براي ما تبديل به فرصت شد چرا كه زمان انقلاب، ما از نظر خوراك 70 درصد به خارج وابسته بوديم و 30 درصد توليد داخلي داشتيم. اگر سه ماه به ما گندم نميفروختند، از گرسنگي ميمرديم. با همه نوسانات، بدسياستيها و بدكاريها امروز ما از نظر مواد غذايي 85 درصد خودكفا هستيم و 15 درصد وارد ميكنيم»