در نبردهای «بنت جبیل» چه گذشت
خبرگزاری فارس:نیروهای دشمن تلاش می کردند پرچم اسرائیل را حتی اگر شده بر روی یکی از ساختمان های تپه مسعود برافرازند، ولی با آتش تازه ای از جانب رزمندگان مواجه می شدند
به گزارش گروه حماسه و مقاومت خبرگزاری فارس ،آن چه خواهید خواند،خاطراتی است به روایت تعدادی از رزمندگان حزب الله درباره «نبرد بنت جبیل» .در طول جنگ 33 روزه ، در بنت جبیل ویرانی گسترده ای رخ داد و داستان های جالبی از پایداری مقابل دشمن روایت شده است:
اهمیت و جایگاه وقایع "بنت جبیل" اهمیت و جایگاه منحصربفردی در مسیر حوادث جنگ تموز (33 روزه) دارد. در بنت جبیل ویرانی گسترده ای رخ داد و یکی از بزرگ ترین و خونین ترین نبردهای جنگ 33 روزه سال 2006 به وقوع پیوست.
یکی از فرماندهان مقاومت در بنت جبیل معتقد است:«از جمله دلایلی که باعث شد دشمن بنت جبیل را این گونه و به طور گسترده ویران کند، انتقام گرفتن به خاطر حضور "سیدحسن نصرالله" دبیرکل حزب الله در این شهر پس از آزادسازی سال 2000 و سخنرانی اش به خاطر آن پیروزی بود.»
حدودا یک سال از جنگ 33 روزه گذشته بود که روزنامه اسرائیلی "یدیعوت آحارونوت" مشاهدات سربازان اسرائیلی را در بنت جبیل منتشر کرد. یکی از این سربازان گفته بود:«در پاسخ به اظهارات "سیدحسن نصرالله" دبیر کل حزب الله، که در پی تخلیه نیروهای اسرائیلی از جنوب (لبنان) در ما می (اردیبهشت) سال 2000، (اسرائیل را) تارهای (خانه) عنکبوت خوانده بود، ما با عملیاتی تحت عنوان "ریسمان های محکم" به سمت بنت جبیل حرکت کردیم.» در حقیقت اسرائیلی ها به خاطر دو سرباز اسیرشان نبود که بخش بزرگی از شهر قدیمی بنت جبیل را ویران کردند و رزمندگان مقاومت هم داخل آن شهر حضور نداشتند، بلکه بسیاری از آن ها در بیرون شهر بودند، بلکه اسرائیلی ها پس از آن که نتوانستند داخل شهر شوند، تنها به خاطر گرفتن انتقام ، آن را هدف قرار دادند. نظامیان اسرائیلی سپس باغات زیتون اطراف بنت جبیل را به عنوان مواضع خود انتخاب کردند و مواضع نظامی شان را در حد فاصل میان این شهر و روستای عیناتا قرار دادند، با این تصور که این باغ ها آنان را از دید رزمندگان مقاومت مخفی نگاه می دارد. ولی به این مسئله توجه نکردند که این باغ ها در اشراف کامل صاحبان آن ها، یعنی کسانی که درختان را کاشتند و بزرگ کردند، قرار دارند. آن ها (لبنانی ها) معمولا در منازل بزرگ (و ییلاقی مانند) خود در اطراف شهر می آمدند و دور هم جمع می شدند. اما در زمان جنگ ،منازل و باغ ها تبدیل به کمینگاه نیروهای مقاومت شده بودند. اسرائیلی ها به این باغ ها آمده بودند تا آن ها را از دست مردان حزب الله خارج سازند، ولی این خودشان بودند که با عجز و ذلت بازگشتند.
بر طبق مشاهدات و اعترافات اسرائیلی ها، در نبردهای بنت جبیل حدود 35 نظامی صهیونیست به قتل رسیدند و این تلفات بدون احتساب تانک هایی است که در این منطقه منهدم شدند.
شهر بنت جبیل طی جنگ 33روزه، سه بار مورد هجوم قرار گرفت:
در مرحله نخست، پس از انجام عملیات وعده ی صادق ، آغاز شد و از سیزدهم جولای تا بیست وچهارم همین ماه طول کشید. طی این مرحله، بدون آن که حمله زمینی صورت گیرد، شهر مرتباً بمباران می شد.
مرحله دوم عملیات از بیست وچهارم تا بیست ونهم جولای ادامه یافت. دشمن در این مدت تلاش کرد که از طریق تپه مارون الراس و شهرک عیناتا و تپه مسعود، بنت جبیل را اشغال کند.
مرحله سوم، از بیست ونهم تا هشتم ماه آگوست طول کشید. در این مرحله بود که بنت جبیل به شکل انتقام جویانه ای هدف بمباران قرار گرفت و ویران شد.
اما، حمله زمینی به بنت جبیل در روز بیست وچهارم جولای آغاز شد، یعنی زمانی که یک گردان از نیروهای پیاده ارتش اسرائیل از طریق تپه مارون الرأس، دست به پیشروی به سمت شهر زد. پیشاپیش این پیشروی، نیروهایی از ارتش قرار داشتند که تانک ها را از منطقه شرقی مارون اراس به داخل بنت جبیل هدایت می کردند. در همین هنگام، نیروهای مقاومت سه تانک را منهدم کردند، اقدامی که باعث شد دشمن در استفاده از تانک منصرف شود و نیروهای گردان پیاده نظام مذکور شروع به پیشروی به برخی از مناطق اطراف بنت جبیل نمودند، ولی تعداد زیادی از نیروهای مقاومت نیز به سرعت اطراف تپه مارون الراس و نزدیک مهنیه بنت جبیل پراکنده شدند.
رزمندگان مقاومت در برخی از مواضع خود منتظر می ماندند تا نیروهای اسرائیلی به اندازه کافی به آن ها نزدیک شوند و سپس آنان را هدف قرار می دادند. این عملیاتی بود که در مهنیه صورت گرفت.
به اعتراف اسرائیلی ها، طی درگیری های نخست در نزدیکی مهنیه، دو سرباز اسرائیلی کشته و تعدادی مجروح شدند. به گفته شاهدان، نیروهای امدادی اسرائیل که می خواستند زخمی های خود را از معرکه خارج کنند، گریه می کردند و بر سر خود می زدند.
نیروهای اسرائیلی در بیست وششم جولای در ورودی جنوبی شهرک عیناتا، برای حمله به بنت جبیل تجمع کردند و نیروهایی نیز از شهرک "افیمیم" به مارون اراس و سپس عیناتا وارد شدند. نیروهای مذکور ،شب هنگام پیشروی کردند ،چرا که اسرائیلی ها گمان می کردند پیشروی شبانه باعث می شود که دیده نشوند. اما از آن جا که رزمندگان مقاومت در همه جای منطقه پراکنده بودند، نیروهای اسرائیلی در کمین آنان می افتادند و با نارنجک و مسلسل و سلاح های سبک هدف قرار می گرفتند. استفاده از نارنجک نشان می دهد که دو طرف تنها چند متر با یکدیگر فاصله داشتند. این جا بود که برخوردهای خونینی میان رزمندگان مقاومت و نیروهای اسرائیلی رخ داد و تعداد زیادی از نظامیان اسرائیلی کشته و یا زخمی شدند.
بنا بر اعتراف منابع صهیونیستی ، طی زد و خورد در این مرحله، ارتش اسراییل هشت کشته و 31 مجروح داده است. بعد از این درگیری، رزمندگان مقاومت بر منطقه مسلط و سپس، دوباره پراکنده و در مواضع خود مستقر شدند. نیروهای اسرائیلی نیز در این هنگام مشغول تخلیه اجساد و زخمی های خود بودند.
در مرحله ی بعدنیروهای اسرائیلی دست به پیشروی از سمت تپه مسعود زدند. نیروهای اسرائیلی که در نبرد بنت جبیل برای پیشروی تنها به یک گردان اتکا داشتند، پس از تلفاتی که در جنگ مارون الراس به آن ها وارد شد، این بار با یک هنگ پیشروی کردند. این ژیشروی شبانه تا تپه مسعود ادامه پیدا کرد و در این منطقه بود که دیدبانی مقاومت متوجه شد تعداد زیادی نیروی اسراییلی درصدد ورود به مناطق مشرف بر بنت جبیل هستند. پس از آن رزمندگان درگیری ها بین طرفین شروع شد و تا صبح ادامه یافت. سپس به خاطر تلفاتی متوجه اسرائیلی ها شد، آن ها دست به عقب نشینی زدند. خود اسرائیلی ها در مورد تعداد تلفات شان چیزی نگفتند، ولی مشاهدات از دو کشته و 15 زخمی حکایت دارد.
نیروهای دشمن پس از عقب نشینی، در برخی از ساختمان های بزرگ تپه مسعود مستقر شدند. بعدازظهر همان روز تعدادی از نیروهای رزمی شناسایی مقاومت به این ساختمان ها نفوذ کرده و با تعدادی از نیروهای اسرائیلی در ورودی یکی از این ساختمان ها درگیر شدند، اقدامی که باعث شد اسرائیلی ها شبانه از این ساختمان ها بگریزند. سپس هواپیماهای اسرائیلی مستقیماً به سمت همین منازل هجوم برده و آنها را بمباران کردند. به گفته فرماندهان مقاومت، علت این بمباران ها، وسایل و تجهیزات نظامی مهمی بود که سربازان دشمن در آن جا از خود برجای گذاشته بودند. این بمباران ها تا نابودی کامل ساختمان ها ادامه یافت.
در بیست و نهم جولای، نیروهای اسرائیلی به خاطر صدماتی که در نبردهای تپه مارون الراس، عیناتا و تپه مسعود دیده بودند، خروج شان را از منطقه بنت جبیل اعلام کردند، و در حد فاصل بین بیست و نهم جولای تا هفتم آگوست ، چیزی شبیه به آتش بس در منطقه ی مزبور برقرار شد.
مرحله سوم حمله اسرائیلی ها، با بمباران ویرانگر شهر بنت جبیل آغاز گردید و در این بمباران، از هواپیماهای "اف-16" استفاده شد و توپخانه نیز وارد عمل شده بود. تعداد بمباران ها طی دو ساعت، به 100 بار رسید، و در این مرحله و پس از بمباران های پی درپی، بخش قدیمی شهر به طور کامل ویران گردید.
یکی از فرماندهان مقاومت می گوید:« در آن زمان اعتقاد بر این بود که اسرائیلی ها فکر می کنند نیروهای مقاومت در بخش قدیمی شهر حضور دارند، ولی تحلیل ما این است که ویران سازی شهر، یک اقدام انتقام جویانه بود، چرا که این شهر معنایی نمادین به خود گرفته بود و پایتخت مقاومت دانسته می شد "
اسرائیلی ها پس از شکستی که در مرحله ورود به بنت جبیل و تپه های مارون الراس و مسعود و منطقه ورودی عیناتا متحمل شدند، تلاش کردند که نیروهایشان را در منطقه عیترون جمع و از آن جا به بنت جبیل حمله کنند. اسرائیلی ها این بار بخت خود را با محاصره شهر به شکل باز و گسترده، آزمایش کردند. آن ها با بهره گیری از نیروهای پیاده نظام و زره پوش ها، به سمت منطقه "فریز" پیشروی کردند. در این جا نیز رزمندگان مقاومت با نیروهای پیاده نظام درگیر شدند و تعدادی از تانک ها را منهدم کردند، در این موقع اسرائیلی ها تلاش کردند از منطقه فریز وارد عیناتا شوند، ولی این تلاش نیز به شکست انجامید. گفته شده است که لودرهای اسرائیلی ها شبانه برای این که تانک ها هدف قرار نگیرند، بیل هایشان را بالا برده بودند، با این حال، حدود 12 تانک هدف قرار گرفت. در همین موقع، نیروهای دیگر اسرائیلی از تپه مسعود شروع به پیشروی به سمت "صف الهوا" کردند.ارتش اسرائیل این بار توانست بر بنت جبیل تسلط پیدا کند، و البته درگیری میان طرفین در تپه مسعود همچنان وجود داشت.
نیروهای اسرائیلی به محض این که وارد یکی از خانه ها در نزدیکی رستوران گراند پالاس شدند، رزمندگان مقاومت با مسلسل و گلوله های آر پی جی با آن ها درگیر شدند. به همین خاطر، سربازان اسرائیلی دوباره به سمت تپه مسعود فرار کردند. ولی وقتی که در آن جا وارد یکی از خانه ها شدند، رزمندگان مستقر در داخل آن، سربازان را هدف آتش قرار دادند و تعداد زیادی از آن ها را کشته و زخمی کردند و این باعث شد که نظامیان اسرائیلی به سمت مواضع دیگر خود در تپه مسعود بگریزند.
روز نهم آگوست، ارتش اسرائیل با بهره گیری از تعداد زیادی نیرو که به گفته شاهدان، تا 200 نفر می رسید، تلاش کرد یک بار دیگر از مدخل شمالی عیناتا به سمت بنت جبیل پیشروی کند. اما، به محض این که نیروها به منطقه ای که نظامیان اسرائیلی آن را قتلگاه نامیدند، وارد شدند، (جایی که هیچ پناهگاهی برای آنها در مقابل گلوله های رزمندگان مقاومت نبود) از همه طرف هدف آتش قرار گرفتند.
پس از این نبرد، آن دسته از سربازان اسرائیلی که توانستند خود را از معرکه نجات دهند، گفتند: "احساس می کردیم که درختان زیتون به سوی ما تیراندازی می کنند و پشت هر سنگی (یک فرد مسلح) یافت می شد".
این درگیری ها چند ساعتی ادامه داشت و طی آن، تعداد زیادی از نظامیان اسرائیلی کشته و یا زخمی شدند. بقیه نیز با بر جای گذاشتن مهمات خود در محل درگیری، از منطقه گریختند.
زمانی که سربازان اسرائیلی به برکه عیناتا رسیدند و در حالی که تعدادی مجروح را بر روی برانکاد (به گفته رزمندگان شاهد این ماجرا، هفت برانکاد) حمل می کردند، در کمین نیروهای مقاومت گرفتار شدند، و در این جا بودکه با سلاح و آر پی جی و گلوله های خمپاره هدف قرار گرفتند و بر تعداد تلفاتشان افزوده شد و دو تانکی هم که برای این عقب نشینی به کار گرفته شده بودند، نیز منهدم شدند. ب
ه گفته یکی از فرماندهان مقاومت، اسرائیلی ها طی این نبرد، برانکادها و زخمی ها را روی زمین رها کردند، تا این که هواپیماها و توپخانه وارد عمل شدند و با ایجاد دیواری از دود در اطراف مجروحان، توانستند زمینه ای فراهم کنند تا نظامیان اسرائیلی آن ها را جا به جا و به سمت تپه فریز عقب نشینی نمایند.
نیروهای اسرائیلی به تلاش های شکست خورده خود بسنده نکردند وبرای مرحله سوم و آخرین بار نیز کوشیدند تا از تپه مسعود به سمت منطقه صف الهوا - بیمارستان صلاح غندور - پیشروی کنند. این پیشروی زمانی صورت گرفت که تصور می رفت پس از این همه بمباران هوایی و گلوله باران توپخانه ای و ویرانی گسترده ای که در منطقه به بار آمده، دیگر هیچ موجودی در آن جا زنده نمانده است. اما، رزمندگان مقاوت در آن جا حضور داشتند. نیروهای دشمن تلاش می کردند پرچم اسرائیل را حتی اگر شده بر روی یکی از ساختمان های تپه مسعود به اهتزار درآورند ، ولی با آتش تازه ای از جانب رزمندگان مواجه می شدند و به همین خاطر نیز تعدادی از سربازان دشمن کشته و مجروح شدند.
به گفته یکی از فرماندهان مقاومت ،بسیاری از شهدای مقاومت در بنت جبیل، بر اثر بمباران شهید شدند و تنها تعداد اندکی از آنان طی درگیری های رودر رو به شهادت رسیدند، چرا که در نبردهای میدانی، ما بر دشمن مسلط بودیم. علت این تسلط نیز شجاعت رزمندگان، پایداری آنها و شناختی بود که نسبت به طبیعت و سرزمینی که در آن می جنگیدند، داشتند. این ویژگی مدافعان است که همیشه در مقابل دشمن، نسبت به میدان نبرد، شناخت بهتری دارند.
متقابلا سربازان اسرائیلی در نبردهای میدانی، شکست می خوردند. تعداد سربازان اسرائیلی که در نبردهای بنت جبیل کشته شدند، 35 نفر بود و حدود 20 دستگاه تانک نیز منهدم شد. بعدها مشخص گردید تعداد نیروهایی که اسرائیلی ها در این نبرد به کار گرفتند، یک تیپ و یا حداقل سه گردان بوده است. تعداد رزمندگان مقاومت نیز در مقایسه با نظامیان اسرائیلی، پنج تا 10 درصد این نظامیان بود. 18 تن از نیروهای مقاومت که از فرزندان بنت جبیل بودند و 14 تن نیز از فرزندان عیناتا، به علاوه 18 شهروند (غیرنظامی) بنت جبیل در این نبرد به شهادت رسیدند.
از میان فرماندهان مقاومت نیز، "قاسم بزی" که به گفته اهالی شهر، 20 سال از جانب اسرائیلی ها تحت تعقیب بود، در خلال بمباران یک منزل و انهدام آن در محله قدیمی شهر، به شهادت رسید. به همراه او نیز "سید ابوطعام" مسئول حزب الله در بنت جبیل و رزمنده دیگری به نام "کفاح شراره" شهید شدند.
وقتی از یک فرمانده مقاومت پرسیده شد چرا قاسم در زمان بمباران و انهدام مرکز شهر، در آن جا بوده، توضیح داد که یک فرمانده ی میدانی باید در همه جا حضور داشته و با همه همنشین باشد و حضور ابوطعام در کنار وی نیز به اعزام کردن فرماندهان به جاهای مختلف مربوط می شود، چرا که ممکن است فرماندهان (به طور ناخواسته) در یک جا جمع شوند. قاسم از فرماندهان برجسته نبرد مارون بود، و سپس از آن جا به بنت جبیل منتقل شد. بعد از شهادتش، "محمد قانصو" معروف به "ساجد" جایش را گرفت و جنگ را تا شهادتش در منطقه"دوره" رهبری کرد. "حسنی بزی" که در خلال جنگ، در بنت جبیل ماند، نقل می کند اولین خمپاره ساعت هفت و نیم روز پنجشنبه سیزدهم جولای به شهر اصابت کرد، و براثر آن، "هشام بزی" به شهادت رسید و "کامل العشی" مجروح شد. صبح روز بعد تپه های مشرف بر شهر، به ویژه تپه مسعود، بمباران شدند، اما این بمباران ها هنوز به شکل گسترده نبود. بمباران ها تا هجدهم جولای ادامه یافت و در این زمان، یک منزل متعلق به آل حمید هدف قرار گرفت و این نشانه آن بود که اسرائیل بمباران را از تپه ها به خانه ها کشانده است.
طبق گفته ها، 13 سرباز اسرائیلی در خلال عملیات پیشروی از تپه مارون الراس به سمت مهینه بنت جبیل کشته شدند. به گفته یکی از شاهدان نبرد، رزمنده ای به نام "علی عادل" یک کمین در منطقه جذع تینه در مسیر سربازان اسرائیلی ایجاد کرد و به همراه تعداد دیگری از رزمندگان، تلفات سنگینی به نظامیان اسرائیلی وارد ساخته و سپس به شهادت رسید.
هنگامی که تانک های اسرائیلی از راه اصلی به سمت مهینه در حرکت بودند، رزمندگان مقاومت نخستین تانک را با انفجار بمب، منهدم کردند و یک سرهنگ دوم اسرائیلی را که داخل آن بود، کشتند. در این موقع، نیروهای اسرائیلی مسیر خود را عوض کردند و لودرها را به کار گرفتند و مسیر ویژه ای را برای تانک ها در حد فاصل میان روستای عیترون و بنت جبیل، ایجاد کردند. این پیشروی آرام به خاطر ایستادگی رزمندگان، تا بیست و پنجم جولای ادامه داشت.
در روز بیست و ششم ، هواپیماهای دشمن بخش قدیمی شهر را به مدت 10 ساعت بمباران کردند و روز بیست و هفتم، این بمباران به مدت 11 ساعت ادامه داشت، در روز بیست و هشتم، بمباران به 13 ساعت و روز بیست و نهم تا 21 ساعت کشیده شد. بمباران ها از ساختمان های بزرگ شروع شد و هشت ساختمان که در بخش شرقی شهر برجسته تر بودند منهدم شدند. بعد از آن، ویران سازی خانه ها با توپخانه سنگین و موشک شروع شد و این عملیات ویران سازی تا چهار روز ادامه یافت.
بازخوانی پرونده ی جنگ 33 روزه در خبرگزاری فارس
انتهای پیام/