ساجد: در نزد عالمان علوم تریبتی و در منظومهی دانش این رشته، نوع و کیفیت "محیط" فرد یا جامعهی مورد تربیت، از جایگاه ویژهای برخوردار است. به عبارت دیگر، مربیان بشر همواره بر چگونگی محیطی که انسان در آن زیست میکند نظر داشته و از آن به عنوان یکی از اصلیترین عوامل خارجی تأثیرگذار بر شخصیت در حال ساخته شدن، یاد میکنند. گرچه در علوم تربیتی، نقطهی ایدهآل پرداخت شخصیتی زمانیست که فرد، متأثر از شرایط بیرونی نبوده و افسار ساختن شخصیتش را، خودش بدست بگیرد اما در عالم واقع این اتفاق عمومیت ندارد و چون افراد در طیفی از تأثیرپذیری تا تأثیرناپذیری از محیط قرار میگیرند، در نتیجه به "محیط محل زیست انسان" عنایت خاصی دارند.
اگر بخواهیم برای "تأثیرپذیری از محیط" مثالی بیاوریم، تنها کافیست به مقایسهی رفتارهای برخی از مردم کشورمان در قبل از انقلاب با بعد از آن بپردازیم. با رجوع به گنجینهی تاریخ شفاهی انقلاب و دفاع مقدس که در دسترس همگان وجود دارد، با خاطراتی مواجه میشویم که موید تغییر افراد بواسطهی تغییر محیط اجتماعی ایشان است. چه بسا افرادی که قبل از انقلاب جزء افراد لاابالی محسوب میشدند، اما با دمیدن دم مسیحایی خمینی کبیر (رضوان الله) بر کالبد پوسیدهی ایرانی شاهنشاهی، دچار تحول شده و تا حدی از گذشتهی خویش پشیمان شدند که حتی عکسهای شخصی متعلق به آن دوران را نیز نابود کردند. و یا افرادی که متأثر از شرایط دفاع مقدس، حقیقتاً دچار انقلاب شخصیتی شدند و با قرار گرفتن در میدانی که جز حقیقت و مردن برای حقیقت، چیز دیگری وجود نداشت، از این رو به آن رو شدند.
اما در کنار این شرایط گذرا، برخی محیطها هستند که دائمی بوده و ویژگی تربیتی خود را همواره در اختیار دارند. مثلاً مسجد، یکی از این محیطهاست که همواره با قرار گرفتن فرد در آن، از آثار تربیتی محیطی آن بهرهمند میشود. یا یکی از نمونههای بسیار استراتژیک این قضیه، "موزههای جنگ" در کشورهای مختلف است. موزههایی که در ایران اسلامی ما به نام "موزههای دفاع مقدس" معروف بوده و تا الان تنها در دو استان خراسان رضوی و همدان دایر شده است و چند استان نیز، در حال ساخت چنین مجموعهی تاریخی-تربیتی هستند.
موزههای دفاع مقدس، مکانهایی هستند که قرار است مجموعه فعالیتهای هر استان را در خصوص مسئلهی جنگ نشان دهند. فعالیتهایی که توسط سپاه استان، نیروهای ارتشی مستقر در آن استان، جهاد سازندگی استان و نیروهای بسیجی و مردمی انجام گرفته است. به همین دلیل، هر موزهی جنگ از چند بخش ثابت تشکیل شده که هر بخش، معرف یکی از این نهادهای تأثیرگذار است. در هر کدام از بخشهای موزهی دفاع مقدس، شاهد جزئیات عملکرد واحد مربوطه هستیم. مثلاً در بخش جهاد سازندگی موزهی دفاع مقدس همدان، مخاطب با کلیهی فعالیتهای مهم و اساسی جهاد همدان در جنگ آشنا شده و دربارهی هر کدام از اینها شاهد چندین ماکت، مجسمه، نقشه، عکس، نقاشی و ... خواهد بود.
نحوهی حضور در این نمایشگاهها و موزهها نیز بدین شکل است که یک خط سیر مشاهداتی از سوی مدیران موزه طراحی شده (عموماً بر اساس اتفاقات تاریخی مربوط به جنگ) که لازم است مخاطب، این خط سیر را به همراه راوی حاضر در آنجا طی کند تا به طور کامل در جریان اتفاقات رخ داده در جنگ، قرار بگیرد. وجود برخی اسناد حقیقی از جنگ، (مثل لباس پاره شدهی شهید، تکههای یک بمب، خون پخش شدهی شهید بر روی سنگها و ...) ماکتسازی و تصویرسازی از دفاع مقدس، جلوهی خاصی به این موزهها داده است.
در هر صورت، سخن دربارهی "موزههای دفاع مقدس" فراوان است. اما با توجه به مطالبی که در بالا آمد لازم به نظر میرسد که به این موزهها از منظر نقش تربیتیاش نگاهی بیاندازیم و این بناهای عظیم فرهنگی را از این منظر بررسی کنیم. نکتهی اساسی که در خصوص اینگونه موزهها وجود دارد آن است که موزههای دفاع مقدس، باید بتوانند نقش تربیتی خود را به بهترین وجه ایفا کنند و متولیان سازنده و اداره کنندهی آنها، اصلیترین نقشی که باید برای چنین موزههایی قائل باشند، نقش تربیتی آن است. هرگونه نقش اضافی دیگر، تنها در صورتی قابل پذیرش است که در راستای نقش تربیتی موزههای دفاع مقدس قرار بگیرند و یا حداقل، باعث کم شدن آن ویژگی استراتژیک نشوند.
حال اگر از منظر قاعدهی فوق، نگاهی به دو مجموعهی ساخته شده در کشور تحت عنوان موزهی دفاع مقدس داشته باشیم (باتمرکز بر مجموعهی همدان) باید بگوییم این نکته تا حد خوبی رعایت شده، اما نقاط ضعفی هم وجود دارد که لازم است تا در سایر مجموعههای اینچنینی، برطرف شود. آنچه در این دو موزه میبینیم، گردآوری جامع حوادث مربوط به آن استان در خصوص جنگ است که سعی شده تا با المانهای زیباییشناسی و هنری، ارزشهای مد نظر به مخاطب انتقال پیدا کند. وجود مواد تاریخی (مثل اسناد، دستنوشته و سایر وسایل مربوط به شهدا، ماکتهای توضیح دهنده و ...) با کیفیت که نشاندهندهی وقت و اهمیت لازم برای ساخت آن است و راویان آگاه و با شور و شعور، که اطلاعات لازم را به افراد حاظر در آنجا انتقال میدهند، از نقاط قابل توجه این موزههاست.
اما لازم است تا در کنار این نقاط مثبت، به یک مسئلهی ظریف که نقد وارد شده بر چنین موزههایست، اشاره کرد. این مسئلهی ظریف همان قرار گرفتن، مظروف ما از جنگ تحمیلی، در ظرفیست که قرار است ارزشهای ما را به مخاطب انتقال دهد. شاید برای کسانی که به این موزهها رفتهاند و مطلب فوق را میخوانند این سوال پیش بیاید که چرا در هنگام نام بردن از نقاط مثبت موزههای دفاع مقدس، از بناهایی عظیم آنها یادی نکردیم. علت این قضیه، دقیقاً به همین نقد وارد شده برمیگردد.
به عبارت دیگر، وقتی قرار است مثلاً یک بازی فوتبال را نگاه کنیم، یا میتوان در خانه، لم داد و زیر کولر بدون حضور کسی نشست و این بازی را دید. یا اینکه به ورزشگاه رفت و از روی سکوی تماشاچیان و با وجود همهی هیجانات موجود به تماشای بازی نشست. مسلماً تأثیر دیدن بازی فوتبال در ورزشگاه خیلی متفاوت از دیدن آن در خانه است. حال، این قضیه در خصوص موزههای جنگ نیز صادق است. موزههای فعلی با دوارهای تزیین شده و کف پوش سرامیکی و سقفهای کاذب زیبا، به مثابه ظرف ناهمگنی هستند که قرار است مظروف ارزشهای دفاع مقدس را به مخاطب انتقال دهد. در حالی که اگر فضای این موزهها، مانند فضای جنگی ساخته میشد، (همانطور که در برخی مکانهای محدود این موزهها ساخته شده) شدت تأثیرگذاری آنها به طور قابل ملاحظهای افزایش مییافت.
توجه به این مسائل ظریف از آن رو اهمیت دارد که برای ساخت چنین مجموعههایی، هزینههای بسیار فراوان شده، و نیرو و وقت زیادی را به خود اختصاص میدهند. در نتیجه، لازم است تا این هزینهی هنگفت خرج محصولی شود که کارویژهی خود را به درستی انجام دهد. در ضمن از آنجا که انجام تغییرات در این مجموعهها عموماً اندک بوده و امکان تغییرات اساسی در آنها وجود ندارد، لازم است تا قبل از ساخت آنها به طور کامل کار کارشناسی شود که چنین مشکلات ظریف اما تأثیرگذاری در آنها بروز نکند.