«نمادهاي نازيبا»عنوان يادداشت روز روزنامه تهران امروز است كه در آن ميخوانيد؛مشكل اقتصاد ايران نفت نيست، مشكل اقتصادايران تحريم نيست، مشكل اقتصاد ايران سوء مديريت است. انتشار تصاويري از ازدحام مردم براي خريد چند كيلو مرغ دولتي بيش از آنكه كمك و اهتمام مديران اجرايي براي حل مسائل اقتصادي باشد نشانهاي از آثار و پيامدهاي سوءمديريت درعرصه اقتصاد است كه به اين شكل خود را نشان ميدهد.گراني مرغ به هر دليل يا دلايلي باشد، به نماد نوع مديريت دولت در عرصه اقتصاد تبديل گشته و اگر براي رفع عوارض چنين سوءمديريتي برنامهاي قوي و منسجم انديشيده نشود اين احتمال ميرود كه به ساير حوزهها كشيده و مردم را در تامين عادي قوت غالبشان با دردسر بيشتري مواجه كند.
گشتي در بازارهاي مختلف از جمله مواد غذايي و كالاهاي اساسي نشان مي دهد كه در اين بازارها ثبات قيمتي وجود ندارد و تدابير اعمالي براي مهار، ولو يك ماهه بازارها، رضايت بخش نبوده است.
سوال اصلي اين است كه چرا بازارها با چنين وضعيتي روبهرو شدهاند و آيا زيبنده است كه مردم را براي دريافت چند كيلو مرغ اينگونه در صف خريد نگه داشت و آخرالامر هم به همه متقاضيان، مرغ دولتي نرسد؟ آيا مي توان همواره براي رفع مسئوليت از خود نقش دستهاي نامرئي و ناپيدا را پيش كشيد؟
حتي بر فرض محال چنين دستهاي ناپيدا و ناديدهاي هم وجود داشته باشد،علت اينكه آنها معرفي نميشوند،چيست؟ اين دستهاي ناپيدا كجاست و چرا برخي بهصورت سربسته كدهايي ميدهند اما حاضر به صريحگويي نيستند؟
بر كسي پوشيده نيست كه اگر مديريت درتوزيع و مصرف بهينه منابع صحيح باشد و تصميمسازي وتصميمگيري درست و بهينه باشد دستهاي نامرئي و توطئهگر حتي اگر هم بخواهند نميتوانند كاري از پيش ببرند و در برابر مديريت قوي بازنده از زمينبازي خارج خواهند شد. برعكس اگر مديران در ساماندهي اوليه به مسائل اقتصادي از خود ضعف نشان بدهند آنگاه دستهاي نامرئي و توطئهگر هم ميتوانند كارگر بيفتند و بر مشكلات موجود بيفزايند.
بررسي بازارهاي مختلف نشان ميدهد مديران اجرايي در اتخاذ يك تصميم قاطع و موثر براي سامان دادن به بازارها ناموفق بوده اند و حتي گويي به نوعي اقتصاد را رها كردهاند. رهاسازي كارها هم باعث شده تا مشقات آن به گردن مردم بيفتد و صفهاي شبانه براي خريد چند كيلو مرغ را شاهد باشيم.
كشيدهشدن مشكلات اقتصادي به كالاهاي اساسي مانند مواد غذايي موضوعي صرفا اقتصادي نيست و شايسته است تمامي پيامدهاي احتمالي آن بررسي شود.چرا كه تامين حداقل زندگي مردم يكي از وظايف اصلي مسئولين است و سزاوار است مديران به جاي ارائه سخنرانيهاي فلسفي حاشيه سازكمي هم به وظايف اصلي خود بپردازند.