0

اخلاق و زهد آیت‌الله مهندسی/ ماجرای دزدیده‌شدن اتومبیل چه بود + فیلم

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

اخلاق و زهد آیت‌الله مهندسی/ ماجرای دزدیده‌شدن اتومبیل چه بود + فیلم

نسخه چاپيارسال به دوستان
میزگرد بررسی شخصیت استاد مهندسی در خبرگزاری فارس/2
اخلاق و زهد آیت‌الله مهندسی/ ماجرای دزدیده‌شدن اتومبیل چه بود + فیلم

خبرگزاری فارس: شاگرد آیت‌الله مهندسی گفت: استاد مهندسی ماجرای جالبی از دزدیده شدن اتومبیل و عکس‌العمل صاحب آن را در تلویزیون بیان کرد که بعد از درگذشت وی، فهمیدند ماجرای خودش بوده است.

خبرگزاری فارس: اخلاق و زهد آیت‌الله مهندسی/ ماجرای دزدیده‌شدن اتومبیل چه بود + فیلم

به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، آیت‌الله محمد مهدی مهندسی (ره) از اساتید برجسته اخلاق، حکمت و عرفان حوزه علمیه قم و عضو هیئت مدیره مجمع عالی حکمت اسلامی در سال 1332 در آباده به دنیا آمد. وی پس از ورود به حوزه علمیه قم از محضر اساتیدی همچون حضرات آیات حسن‌زاده آملی و میرزا جواد تبریزی استفاده کرد و با آیت‌الله انصاری شیرازی مأنوس بود.

این استاد برجسته حوزه و دانشگاه با اینکه از اساتید سطح عالی حوزه بود به دورترین نقاط کشور برای تبلیغ می‌رفت و از مبلغان نمونه حوزه علمیه قم بود. وی بر اثر عارضه قلبی چند روز در بیمارستان‌ بستری شد و بعد از ظهر 27 تیرماه 1390 دعوت حق را لبیک گفت و در حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام دفن شد.

به مناسبت سالگرد درگذشت این استاد برجسته اخلاق و عرفان، میزگردی با حضور حج اسلام والمسلمین محسن غرویان از اساتید فلسفه و خارج فقه حوزه علمیه قم و شاگردان استاد مهندسی، ذبیح الله رضانیا از اساتید علوم عقلی و عرفانی حوزه علمیه قم، غلامرضا حاجبی از مدرسان حوزه و دانشگاه، و مرتضی خانساری از فضلای حوزه علمیه قم در خبرگزاری فارس برگزار شد که بخش دوم آن از نظر می‌گذرد.

 

 

 

 

* قبل از درگذشت استاد مهندسی، نظر آیت‌الله انصاری شیرازی درباره ایشان چه بود؟

- خانساری: اول این نکته را خاطرنشان کنم حضرت امام خمینی (ره) برای وکالت شرعی و غیره از دو نفر تاییدیه می‌خواستند اما اگر کسی را حضرت آیت الله انصاری شیرازی تایید می‌کردند برای امام، کافی بود و تاییدیه دیگری نمی‌خواستند.

یعنی حضرت امام خمینی (ره) به آیت الله انصاری شیرازی عنایت ویژه داشتند به طوری که فرموده بودند اگر آقای انصاری کسی را برای وکالت امور شرعی و مانند آن تایید کند، برای من کافی است و نیازی به تایید فرد دیگری نیست که این نشان از اعتماد حضرت امام به ایشان بود.

حضرت آیت الله انصاری شیرازی درباره استاد مهندسی چنین فرموده بودند که شما «آیت الله» هستید و واقعا لقب آیت الله برازنده شماست و من باید شما را «آیت الله» خطاب می‌کردم اما چون می‌دانستم ناراحت می‌شوید با عبارت «حجت‌الاسلام والمسلمین» خطاب کردم.

به نظر من، چون آیت الله انصاری شیرازی بیشتر از همه، استاد مهندسی و قدرت علمی و عملی ایشان را می‌شناختند چنین بیانی داشته‌اند و اینکه فرموده‌اند «چون می‌دانستم ناراحت می‌شوید با عبارت «حجت الاسلام و المسلمین» خطاب کردم» نشان دهنده تواضع بسیار زیاد و مراقبت استاد مهندسی (ره) از نفس خود بود. واقعا تواضع و زهد عارفانه حضرت استاد مهندسی بسیار زیاد و خالص بود و خود را به هیچ عنوان نمی‌دید و با اینکه از اساتید صاحب نظر و متخصص در علوم فقه، اصول، تفسیر، کلام، فلسفه، اخلاق و به ویژه عرفان نظری و عملی بود اما هیچگاه خود را به هیأت علما و بزرگان در نیاورد و با القاب، میانه‌ای نداشت و طوری رفتار می‌کرد که چنین القابی برایش داده نشود.

با دوستان به ایشان خیلی اصرار کردیم درس خارج بگذارند، قبول نمی‌کردند. یک بار گفتند چه خبر است این همه می‌گویید درس خارج، درس خارج! گفتیم لااقل به خاطر اسقاط خصم قبول کنید، فرمودند من هم به همین خاطر که اسقاط خصم است که نمی‌خواهم.

- غرویان: همه ما این نقطه را درک می‌کنیم که ما یک شخصیتی برای خودمان هستیم و یک شخصیتی برای مردم داریم یعنی مردم ما را چگونه می‌شناسند و ما را با چه عنوان و لقبی خطاب می‌کنند.

به نظر من امثال استاد مهندسی به مرحله‌ای از معرفت رسیده بودند که به عناوین و القابی که دیگران برایشان می‌دهند توجهی نداشتند و برایشان مهم نبود که طلبه عادی خطابشان کنند یا حجت‌الاسلام یا آیت الله و ...

بعضی‌ها دائما مدیریت زندگی خود و سلوک و رفتارشان را بر اساس همین قضاوتهای مردم و نوع رفتار مردم می‌گذارند و از واقعیت و حقیقت باطنی خود غافلند اما آدمهای جا افتاده جایگاه حقیقی خود را در عالم و نظام هستی می‌بینند و دنبال رشد روحی خود هستند. اگر کسی بخواهد تنها با گفتار و رفتار مردم، خود را تنظیم کند یک حالت نفاق مانندی در او رخ می‌دهد.

مرحوم استاد مهندسی، دنبال این عناوین نبودند. مردان بزرگ دنبال این هستند که در مقام واقع و ثبوت،‌ چه کسی هستند و این مهم است. این هم که حضرت آیت الله انصاری شیرازی درباره ایشان فرموده‌اند (شما آیت الله هستید ...) حق مسئله در عالم ثبوت و واقع همین است. حالا دیگران هم چنین بدانند یا ندانند، این مسائل، واقع و عالم ثبوت را عوض نمی‌کند و اصلا مردان خدا دنبال نظر دیگران نیستند.

استاد مهندسی و امثال ایشان به درجه‌ای از معرفت رسیده‌اند که می‌یابند که حقیقت کار خود را می‌کند. ماها اکثرا دلمان خوش به مَجازهاست ولی اولیای الهی و مردان بزرگ به این درجه می‌رسند که حقیقت همه کاره هست. حقیقت است که عالم را اداره می‌کند.

آقای مهندسی از اساتیدی بودند که اکثر درس‌ها را در منزل و به صورت خصوصی تدریس می‌کردند ولی چون ایشان در حد خود و در حد سعه وجودی خود متصل به حقیقت بودند، آن حقیقت کار خودش را کرده و من و شما اینجا جلسه تشکیل می‌دهیم و در مورد ایشان صحبت می‌کنیم. 

به هر حال این عالم، عالم اسباب و مسببات است. تا در شخصیت ایشان یک جاذبه‌ای نباشد من و شما اینجا جلسه تشکیل نمی‌دادیم و در مورد ایشان بحث و گفتگو نمی‌کردیم.

حقیقت عرفان هم همین است که انسان باور کند اسم و رسم و شهرت و مقام و پول و ... مجازند و حقیقت، خداوند متعال است.

 

* لطفا در مورد اخلاق استاد مهندسی مطالبی را عنوان کنید.

 

 

 

 

- غرویان:یکی از ویژگی‌های مرحوم استاد مهندسی این بود که ایشان استاد اخلاق بود. 

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: «انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق» و مکارم اخلاق هدف غایی بعثت انبیاست و همه معلمین و اساتید در همین مسیر باید حرکت کنند و نهایت درس و بحث و فقه و کلام و فلسفه باید به اخلاق منتهی شود و استاد مهندسی واقعا به این مرحله رسیده بودند.

در شهرستان آباده طبق اطلاعاتی که دارم کلاس اخلاق ایشان همواره برقرار بود و بسیاری از مسئولین نظام از درس اخلاق ایشان در شهرستان آباده و دیگر شهرها استفاده کرده‌اند. عنایت ایشان به مساله اخلاق بسیار درس آموز است.

- رضانیا: درس‌های ایشان صرفا درس نبود، اخلاق هم بود و به مناسبتهای مختلف، مسائل اخلاقی را بسیار زیبا مطرح می‌کردند و ما را در مسائلی که خیلی نیاز داشتیم، راهنمایی می‌کردند. اینکه چگونه باید رفتار کنیم، چگونه باید صحبت کنیم،‌ چگونه تقوا داشته باشیم و ما واقعا احساس می‌کردیم که اینها از دل و نهاد پاک و طیب بر می‌خیزد که بر دل ما می‌نشیند.

 

همسر استاد مهندسی می‌گفت: در طول زندگی از ایشان گناه ندیدم

- خانساری: همسر حاج آقای مهندسی گفته‌اند که من در طول مدت زندگی مشترکی که با ایشان داشتم حتی یک گناه هم از ایشان ندیده و سراغ ندارم.

این حرف، خیلی مهم است. همسر و اعضای خانواده انسان، بهتر از دیگران انسان را می‌شناسند و اخلاق انسان در منزل و نزد خانواده بهتر معلوم و روشن می‌شود و گرنه هر کس می‌تواند در بیرون و محیط کار یا تحصیل،‌ آدم خوبی جلوه کند.

- حاجبی: بسیار با خانواده خود مهربان بودند. یعنی در منزل، همسر و پدری مهربان و در بیرون استاد و مبلغی خستگی ناپذیر بودند.

 

استاد مهندسی در مسائل سیاسی هم به شدت مراقب بود تا گناه نکند

 

 

 

- رضانیا: ما در این مدت طولانی که در محضر ایشان بودیم واقعا این مساله گناه نکردن برایمان مشهود بود. ایشان حتی در مسائل سیاسی به شدت مراقب بودند که خدای نکرده در حق هیچ کس بی‌عدالتی نشود و درباره احدی حتی مخالف، حرف ناحق و نادرست گفته نشود.

توصیه می‌کردند در مسائل سیاسی هم مواظب باشید که بنا نیست اگر یکی مخالف ما بود ما دیگر آزاد باشیم هر حرفی را درباره شخصیتش و شخصش بزنیم.

می‌فرمودند باید بدانید ما تا کجا مجازیم درباره اشخاص، بحث کنیم و آنها را بشناسیم و به دیگران معرفی کنیم؟ خارج از عدالت نباید رفتار کرد حتی با مخالف.  

- رضانیا: دنبال عناوین نبودند، دنبال مطرح شدن نبودند. واقعا اگر یک پیرزن ایشان را به مجلس روضه دعوت می‌کرد، اگر قبلا جای دیگر وعده نداشتند می‌رفتند. به هیچ عنوان برایشان سنگین نبود و با افتخار هم می‌رفتند.

واقعا یک حالت انقطاعی به سوی حضرت حق، برایشان ایجاد شده بود و دنبال عنوان و تعریف و تمجید مردم اصلا نبودند. بلکه همیشه آماده برای انجام وظیفه، همیشه آماده برای نشر مطالب اهل بیت علیهم‌السلام بودند. 

 استاد مهندسی بعضی شب‌ها به فقرا کمک می‌کردند

- خانساری: یکی از شاگردان قدیمی استاد مهندسی به نام آقای توسلی نقل می‌کرد که بعضی از شبها استاد با من تماس می‌گرفتند و به محله‌های فقیر نشین قم می‌رفتیم و به فقرا کمک می‌کردیم.

 

*  لطفا درباره زهد استاد مهندسی مطالبی بفرمایید 

- غرویان: از زهد ایشان باید بگویم واقعا زاهد بودند نه متزهّد! این خیلی مهم است و همین جمله کوتاه، بسیار معنا و مفهوم دارد.

- رضانیا: استاد مهندسی در بحث موت اختیاری از حاج‌آقا موحد – استادشان - نقل می‌کردند که گاهی موارد به شما می‌گویند برو گم شو!

شاید به شما بر بخورد و ناراحت شوید ولی واقعا این هدیه است که به انسان داده می‌شود. برو گم شو! یعنی نباش، مطرح نباش، دنبال پر آوازه شدن و مطرح شدن و مشهور شدن نباش و پیدا نباش.

استاد مهندسی اصلا دنبال مطرح شدن و مشهور شدن نبود و به ما توصیه می‌فرمودند اصلا به دنبال شهرت نباشید.

ما کاملا احساس می‌کردیم استاد مهندسی هیچ وابستگی به مسائل دنیوی ندارد. همین زهدی که استاد غرویان فرمودند واقعا ما آن را در استاد می‌دیدیم.

- خانساری: در مورد زهد ایشان عرض کنم یک روز به ایشان گفتم وقتی در تلوزیون هستید لباس خوب و شیک می‌پوشید اما وقتی سر درس می‌آیید لباس معمولی به تن دارید. فرمودند من در عمرم سه قبا بیشتر ندارم. یکی رنگش تیره هست که در ایام محرم و صفر و عزاداری می‌پوشم. دوتای دیگری هم روشن هستند که یکی را برای مجالس می‌پوشم و یکی هم دم دستی هست.

من با خودم فکر کردم، ایشان در این مدت زندگی، و با این مشغله مثل حضور در تلوزیون، رادیو، کشورهای خارجی، مناطق مختلف کشور، دانشگاهها و حوزه، تنها تا به حال سه قبا داشته‌اند، این زهد بسیار بالای ایشان را می‌رساند و واقعا ایشان با این زهد خود، سعی می‌کردند کاری کنند که مردم نفهمند که زاهدند همین که استاد غرویان فرمودند.

 

ماجرای دزدیده شدن اتومیبل استاد مهندسی

- رضانیا: جریان دزدیدن ماشین ایشان بعد از وفاتشان معروف شد. البته ما همان زمان می‌دانستیم. حتی ایشان این قضیه را در برنامه سمت خدا شبکه سوم سیما گفتند ولی نفرمودند که جریان خود من بود که بعد از وفات، در برنامه سمت خدا اعلام کردند که این قضیه برای خود استاد مهندسی اتفاق افتاده بود و عوامل آن برنامه بعدا متوجه این قضیه شدند.

قضیه این بود که ایشان پیکانی داشتند که پسر بزرگشان آن را برداشت و رفت تهران و وقتی برگشت، به استاد گفته بود بابا یک خبر بد! استاد گفته بودند چیه؟ پسرش گفته بود: ماشین را به سرقت بردند! پارک کرده بودم، برگشتم و دیدم نیست! این طرف و آن طرف هم تحقیق کردم اما به جایی نرسیدم.

ایشان فرموده بود: طوری می‌گویی خبر بد که آدم فکر می‌کند دروغی گفته شده، غیبتی شده، نماز صبحت قضا شده، چشمت به نامحرم افتاده، این‎که تو می‌گویی باباجان خبر بدی نیست. یک مشت آهن‎پاره در دست ما بود و به خاطر اینکه ما آن را در اختیار داشتیم، چقدر دردسر برای ما به وجود آورده بود. غصه بنزین آن، غصه لاستیک آن، غصه روغن و تعمیر آن. خب حالا در اختیار دیگری قرار گرفته، تمام این نگرانی‌ها را با خودش منتقل به او کرده است. این خبر بدی نیست.

اگر مجبور می‌شدی جایی دروغی می‌گفتی، غیبتی می‌کردی، تهمتی به کسی می‌زدی، نماز صبحت قضا می‌شد، مال کسی را ضایع می‌کردی، آن خبر، خبر بدی بود. این‎که تو می‌گویی، خبر بدی نیست.

استاد در درس خود به ما فرمودند: این مسائل دنیوی نباید ذره‌ای در انسان تاثیر بگذارد که اگر آمد انسان خیلی خوشحال شود یا اگر رفت غمگین و ناراحت شود. بلکه اینها امانت‌هایی است که روزی می‌دهند و روزی پس می‌گیرند. می‌فرمودند به بچه‌ها هم گفته‌ام به هیچ عنوان در شما تغییری ایجاد نشود.

استاد گفته‌ بودند: خدایا اول من را هدایت کن و بعد آن دزد را هدایت کن، من خودم به هدایت، نیازمندتر از دیگرانم. خدایا از سر تقصیر من بگذر، از سر تقصیر آن هم بگذر. من آن شخص را حلال کردم روز قیامت به قدری گرفتارم که وقت رسیدن به حساب او را ندارم.

 

 

 
فیلم ماجرای دزدیده شدن اتومبیل

 

ادامه دارد ...

انتهای پیام/ک

 
 
جمعه 23 تیر 1391  5:41 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها