به گزارش خبرنگار آئین و اندیشه فارس، نصرالله پورجوادی استاد فلسفه دانشگاه تهران در همایش «حکمت فردوسی» که با همکاری انجمن حکمت و فلسفه ایران و بنیاد فردوسی عصر امروز برگزار شد، طی سخنانی در بحث حکیم بودن فردوسی اظهار داشت: به چه دلیل به فردوسی حکیم میگوییم؟ کسی را که حکیم عنوان میکنیم با توجه به سابقه هزار و چند صد ساله است.
عضو پیوسته شورای فرهنگستان زبان و ادب فارسی افزود: در دوران مدرنکاری که ما باید انجام دهیم این است که نگاه تاریخی به گذشته بیندازیم و گذشته را به صورت ثابت در نظر نگیریم.
پورجوادی ادامه داد: وقتی ما از عقل میگوییم تصوری از عقل داریم که هزار و 400 سال تطور داشته است. مفاهیم نیز دارای تاریخ هستند و مانند انسان دوران کودکی، بلوغ و مرگ دارند و حکیم بودن فردوسی به چه معنا است و در زمان فردوسی به چه کسی حکیم میگفتند. البته هر کسی را در هر جایی لزوما حکیم نمیگفتند.
این استاد دانشگاه ادامه داد: یکی از بررسیهای تاریخی که باید انجام بگیرد درباره لفظ تصوف است. تصوف در زمانهای مختلف معنای متفاوت داشته است و افراد متفاوت را شامل میشده است و به تدریج بعد از آنکه شایع شده است بسیاری از حکما را نیز صوفی میگفتند.
وی گفت: در خراسان عدهای بودند که به اهل ملامتیه شهره بودهاند و از صوفیه متمایز بودند، بعدها لفظ صوفی باب شد و گروهی دیگر در شرق خراسان یعنی در سمرقند، بخارا و ترمذ بودند و در زمان خودشان به آنها حکیم میگفتند.
پورجوادی با بیان اینکه حکیم به فردی عنوان میکردند که اهل خرد و معنویت و فلسفه نه به معنای یونانی آن باشند و این اصطلاح در قرن پنجم به فلاسفه نیز اطلاق شد، ادامه داد: ناصر خسرو از دو نوع حکمت صحبت میکند: نخست حکمت یونانی و بعد حکمت دینی و برای بیان فلسفی دو نوع زبان داریم که میان فلاسفه شرق و غرب رایج بود.
وی گفت: نخستین زبان فلسفی زبان افلاطون است و دیگری زبان ارسطو است. زبان ارسطو زبان فلسفی خالص و زبان افلاطون به صورت تمثیل و داستان و حکایت است.
پورجوادی ادامه داد: ما در عالم اسلام نیز دو نوع بیان برای آثار فلسفی داریم که به طور مثال آثار سهروردی یک دسته ارسطویی است مانند «حکمت اشراق» و یک دسته افلاطونی است که از داستان و تمثیل استفاده میکند، مانند سهروردی که از تمثیلهای فردوسی استفاده کرده است.
وی گفت: ایرانیان از قدیمالایام برای بیان اهداف علمی و فلسفی خود از داستان و حکایت استفاده میکردند و این سنت در ایران بسیار ریشهدار و دیرین است.
این استاد دانشگاه گفت: ورای داستانهایی که از فردوسی میشنوید مطالب عمیق حکمی نهفته است که فردوسی میخواسته بگوید.
وی در پایان با انتقاد از اینکه بسیاری بر این اعتقادند که فردوسی اگر نبود ایران بعد از حمله اعراب به زبان عربی صحبت میکردند، افزود: این تصور کاملا غلط است و تقلیل دادن زبان بزرگ و پرصلابتی مانند زبان فارسی است و در قرن پنجم بعد از اینکه زبان فارسی شیوع پیدا کرد و در جهان اسلام پذیرفته شد شاهنامه نیز رایج شد.
انتهای پیام/ک