تولد نهادي در 70 روزگي انقلاب
هنوز سن انقلاب نوپاي اسلامي به 70 روز نرسيده بود كه حضرت امام خميني(ره) در پيامي به شوراي انقلاب رسما تاسيس سپاه پاسداران را با هدف صيانت از آرمانها و دستاوردهاي انقلاب اسلامي اعلام كردند.
به دنبال فرمان امام در دوم ارديبهشت سال 58، شوراي انقلاب نيز تاسيس شوراي فرماندهي سپاه پاسداران را به تصويب رساند. پس از شوراي انقلاب نوبت خبرگان بررسي قانون اساسي بود كه روز سيام مهر سال 58 اين نهاد مقدس را به عنوان اصل 150در دل قانون اساسي نوظهور بگنجانند و به آن وجهه قانوني بيشتري ببخشند.
به اين ترتيب در كنار ارتش جمهوري اسلامي كه در جريان مبارزات انقلاب به مردم پيوست و هرچه از انقلاب ميگذشت، رنگ انقلابيتري به خود ميگرفت، يك ارتش ديگر نيز تشكيل شد؛ ارتشي كه بايد آن را هم نظامي دانست، همانتظامي و همعقيدتي.
اگر بخواهيم نگاهي به كارنامه اين نهاد طي 33 سال كه از تشكيل آن ميگذرد، بيندازيم، بايد تاريخ آن را به سهبرهه «از بدو تاسيس تا سی و یکم شهريور 59»، برهه «8 سال دفاع مقدس» و برهه «سالهاي بعد از جنگ» تقسيم كرد. از آنجا كه سازوكار اين نهاد طي اين سه دوره با دوران ديگر متفاوت است، بايد هر كدام را جداگانه مورد بررسي قرار دهيم.
از بدو تاسيس تا 31 شهريور 59
روزهاي اوليه تشكيل سپاه از آنجا كه هنوز جنگ تحميلي هشت ساله آغاز نشده بود، مهمترين ماموريت سپاه پاكسازي شهرها از دست ضدانقلابها بود؛ بويژه در استانهاي مرزي كه در هر استان و هر شهر با اسم، ضدانقلاب جولان ميدادند و با ايجاد رعب و ترس در ميان مردم كوچه و بازار، آنان را از انقلابيگري بر حذر ميداشتند.
از نخستين مسائلي كه انقلاب را تهديد ميكرد، مسأله تحريك قوميتها توسط گروهكهاي تجزيهطلب بود. با فرصتي كه ايجاد شده بود، اين گروهكها تحت تاثير ابرقدرتهاي جهاني و كشورهاي منطقه هركدام سعي داشتند قسمتي از كشور ايران را با ادعاي استقلالطلبي از نظام جدا سازند و يكي از عرصههايي كه سپاه در همان سالهاي اوليه به آن ورود كرد، مقابله با گروههاي ضدانقلاب و تجزيهطلب بود.
از اقداماتي كه سپاه در اين خصوص انجام داد، ميتوان به این موارد اشاره داشت:
دفع غائله گنبد و تركمنصحرا، جلوگيري از سقوط شهرهاي سنندج، پاوه و نقده و آزادسازي تمامي شهرهاي كردستان و آذربايجان غربي از گروههاي ضدانقلاب، برقراري امنيت در محورهاي مواصلاتي شمالغرب و مردميكردن امنيت در اين منطقه، از بينبردن زمينههاي رشد و فعاليت ضدانقلاب در كردستان عراق، مقابله با غائله سيستان و جلوگيري از جدايي زاهدان، خنثيسازي فتنه گروهك خلق مسلمان در تبريز، رفع فتنه خوانين قشقايي در فارس، رفع فتنه خلق عرب در خوزستان، دستگيري عناصر حزب توده و خنثيسازي فتنه كمونيستها، كشف و خنثيسازي كودتاي پيچيده نوژه، خنثيسازي توطئه هواپيماربايي، مقابله با اشرار و قاچاقچيان مواد مخدر در جنوب شرق و تسليمكردن برخي قبايل شورشي.
حفاظت از شخصيتهاي انقلاب، وظيفه ديگري بود كه طي دو سال اوليه انقلاب به سپاه سپرده شد. از آنجا كه مسئولان انقلاب سعي داشتند در ميان مردم باشند، اين فرصت براي ضدانقلاب فراهم شده بود كه براحتي هركدام از مسئولان را ترور كنند.
ترور شهداي هفتم تير، شهيد آيتالله بهشتي، شهيدان رجايي، باهنر و شهيد مطهري نمونهاي از اين ترورها بود كه پس از سپرده شدن حفاظت از شخصيتها به سپاه، اين نهاد توانست با شناسايي خانههاي تيمي گروهكهاي تروريستي چون منافقين و فرقان، مقاومت آنان را در هم بشكند و از آن تاريخ به بعد از حجم ترورهايي كه در سالهاي اول انقلاب صورت گرفت، بشدت كاسته شد.
سپاه و 8 سال دفاع مقدس
كمتر از دو سال از انقلاب نوپاي امام و امت نگذشته بود كه صدام با يك ارتش كاملا تجهيز شده توسط تمامي قدرتهاي نظامي آن روز جهان به مرزهاي غربي و جنوبي كشور حمله كرد. اين سپاه بود كه بايد در اين برهه تاريخي، نقش حساس خود را ايفا و فلسفه تشكيل خود را به مردم كشورمان و جهان بيشتر اثبات ميكرد.
سپاه پاسداران علاوه بر نيروهاي ثابت خود كه عضو رسمي سپاه بودند، از قدرت بسيج مردمي نيز برخوردار بود و اينگونه بود كه با پيام امام و سازماندهي سپاه، صدها هزار نيروي مردمي تحت قالب بسيج مستضعفان در كنار نيروهاي ارتش جمهوري اسلامي ايران راهي جبهه شدند و از كيان نظام اسلامي دفاع كردند.
سپاه در ابتداي جنگ علاوه بر اينكه هنوز از تجربه لازم براي يك جنگ تمام عيار برخوردار نبود، با يك مشكل ديگر نيز گريبانگير بود و آن بنيصدر بود كه عملا سعي ميكرد سپاه را از صحنه دفاعي كشور خارج سازد و با ترفندهاي مختلف سعي داشت اين نهاد را منزوي سازد.
اما با عزل بنيصدر، سپاه توانست با كمك ارتش، بسياري از حماسهها و از جمله فتح خرمشهر را كه هنوز براي بسياري از قدرتهاي نظامي جهان يك معماست، رقم بزند.
از زمان عزل بنيصدر تا پايان سال 63 مديريت جنگ با تعامل مشترك سپاه و ارتش صورت پذيرفت، به اين ترتيب كه بسياري از عملياتها به صورت مشترك ميان سپاه و ارتش انجام ميشد كه ميتوان در اين خصوص به عملياتهايي چون ثامن الائمه(ع)، طريقالقدس، فتحالمبين و بيتالمقدس اشاره داشت.
از آغاز سال 64 تا پايان جنگ، اداره جبهه به صورت مستقل توسط سپاه و ارتش صورت پذيرفت. بسياري از عملياتها نيز در اين دوران توسط سپاه مديريت شد كه ميتوان از ميان آنها به دهها عمليات چون والفجر 8 (آزادسازي بندر فاو) و كربلاي 5 اشاره داشت.
آخرين عملياتي كه سپاه در آن نقش داشت، عمليات مرصاد بود؛ عملياتي كه پس از قبول قطعنامه توسط ايران با محوريت منافقين و حمايت ارتش بعث انجام گرفت. بهرغم آنكه به خاطر قبولي قطعنامه، آمادگي دفاعي ارتش و سپاه كاهش يافته بود و بسياري از نيروهاي رزمي در مرخصي بودند، سپاه با بسيج سريع نيروهاي خود و حمايت بسيج مردمي توانست منافقين را در اسلامآبادغرب زمينگير ساخته و قلع و قمع كند، به گونهاي كه هزاران منافق كشته و عدهاي نيز به اسارت درآمدند.
سالهاي بعد از جنگ
مهمترين تفاوت ساختار سپاه با ساير ارتشهاي جهان علاوه بر بعد ايدئولوژيك و عقيدتي آن، چندوجهي بودن آن است. در واقع ساختار سپاه به اين گونه نيست كه خود را براي دوره دفاع و جنگ آماده كرده باشد و در دوراني كه جنگي در كار نيست فقط در حال آمادهسازي دفاعي خود براي روز مبادا باشد. طي دوران 23 ساله بعد از جنگ بايد عملكرد سپاه پاسداران را در چند بعد به صورت جداگانه بررسي كرد.
الف) سازندگي كشور، اولويت سپاه
پس از پايان پيروزمندانه دفاع مقدس، بيش از هر چيز بازسازي خرابيهاي جنگ و رفع محروميتها از نقاط مختلف كشور اولويت اساسي كشور بود. اينگونه بود كه سپاه نيز علاوه بر بازسازي دفاعي خود براي هر گونه تهديد نظامي جديد به فرمان رهبر معظم انقلاب، در بازسازي و سازندگي كشور وارد شد تا از تجربيات هشت ساله و توانمنديهاي مهندسي خود براي ساخت دوباره كشور بهره گيرد.
در همين راستا، سپاه طرحهاي كلاني را در سطح كشور به عهده گرفت كه بعضا جزو طرحهاي ملي محسوب شده و در منطقه بينظير يا كمنظير بود. اجراي صدها طرح بزرگ عمراني در سطح كشور همچون طراحي و ساخت دهها سد چون سد كرخه، طراحي و احداث دهها طرح بزرگ پتروشيمي همچون احداث مجتمع بندري پتروشيمي عظيم كشور در منطقه با نام پارس جنوبي، ساخت هزاران كيلومتر راه در كشور و هزاران طرح ديگر از اين جمله است.
ب) سپاه و مقابله با تهديدات نظامي
ماهيت انقلاب اسلامي و شعارها و آرمانهاي اين نظام الهي، از همان اول دو اردوگاه شرق و غرب آن روز را در هم ريخت. بنابراين طبيعي است كه ابرقدرتهاي نظامي جهان حتي يك روز از نقشه كشيدن براي اين نظام دست نكشند. اگر در اين سالها ميبينيم كه هر روز يك موضوع را همانند پرونده هستهاي، حقوق بشر، حقوق اقليتها، آزادي بيان، زندانيان سياسي و... علم كرده و روي آن مانور ميدهند، به دليل آن است كه سرويسهاي عريض و طويل اطلاعاتي غرب به صورت مستمر توان دفاعي و نظامي ايران اسلامي را رصد ميكنند. اين رصد اطلاعاتي است كه آنان را از هر گونه ريسك برحذر ميدارد. همانگونه كه رهبر فرزانه انقلاب نيز فرمودند آمريكا اگر ميتوانست شب را به صبح نميرساند و با حمله نظامي كار اين نظام را كه طي 33 همچون استخواني در گلوي او و اسرائيل گير كرده يكسره ميكرد و ديگر نيازي به اين همه صحنهسازي با نقابهايي كه بدانها اشاره شد نبود.
سپاه با درك اين حساسيتها طي دوران بعد از جنگ علاوه بر آن كه تمامعيار وارد بازسازي كشور شد، اما از تجهيز دفاعي خود و ارتقاي توانمنديهاي دفاعي كشور غافل نشد. ساخت انواع موشكهاي دوربرد، ناوچههاي جنگي، ساخت اسكلهها و بندرها و ساير سازههاي دريايي مورد نياز ناوگان دريايي، طراحي و ساخت انواع قايقهاي سبك تهاجمي و... بخشي از اقداماتي است كه سپاه در اين عرصه انجام داد. بيخود نيست كه بسياري از كارشناسان نظامي سپاه پاسداران را قويترين ارتش خاورميانه ميدانند.
ج) مقابله سپاه با جنگ نرم
از اولين روزهاي بعد از جنگ سياست خصمانه دشمن عليه ايران اسلامي با تغيير فاز اولويت وارد كانال فرهنگي شد. هرچند طي تمام اين سالها هيچگاه تهديد نظامي از دكترين تهاجمي آمريكا و اسرائيل حذف نشد، اما اين كشورها سعي كردند با تهاجم همهجانبه فرهنگي جوانان را از نظام جداسازند تا بتوانند اين نظام مقتدر را از درون متلاشي سازند. همانگونه كه در تعابير رهبر انقلاب نيز در برهههاي مختلف اين هجمه تمامعيار به تهاجم فرهنگي، در مرحله بعدي به ناتوي فرهنگي و بعد در مرحله آخر به جنگ نرم تعبير شد.
سپاه پاسداران نيز در تمام اين سالها همزمان با تهديدات فرهنگي غرب، سناريوهاي مختلفي را براي دفاع در مقابل اين هجمهها در دستور كار خود قرار داد.
حضور مقتدرانه در عرصه رسانه و فضاي مجازي در قالب ارتش سايبري از جمله اين فعاليتهاست كه ميتوان به ناامنكردن فضاي مجازي براي دشمن و نفوذيهاي آنان در داخل، برخورد با براندازان نرم، انهدام دهها شبكه و سايت مستهجن و دستگيري عوامل داخلي و خارجي آنها در اين خصوص اشاره داشت.
د) سپاه و فتنه عظيم
بعد از انتخابات رياست جمهوري سال 88، فتنه عظيم و پيچيده آغاز شد؛ فتنهاي كه حاصل تجربه 31 ساله ضدانقلاب داخل با تمام سرويسهاي جاسوسي غرب براي زمينگيركردن نظام بود. اينجا بود كه سپاه به عنوان حافظ كيان نظام بايد وارد صحنه ميشد و اين صحنه پيچيده را مديريت ميكرد. پيچيده از آن لحاظ كه بايد ابتدا فريبخوردگان و مردم عادي را از معاندين جدا ميساخت و سپس سرنخهاي اصلي مديريت فتنه را كشف و خنثي ميكرد.
سپاه پاسداران به كمك بسيج هميشه در صحنه مردمي، با ايثار و ازخودگذشتگي خود توانستند با تقديم چند شهيد غريب و مظلوم، نظام اسلامي را با سرافرازي از اين فتنه پيچيده خارج سازند و انقلاب اسلامي را براي سالها بيمه كنند. اقداماتي كه رضايت و تقدير رهبر حكيم انقلاب را در پي داشت.
سپاه پس از اين ماجرا نيز همچنان آماده است تا از كيان مقدس جمهوري اسلامي ايران در مقابل تهديدات دشمنان محافظت كند.
سپاه به روايت امام خميني(ره):
* اي كاش من هم يك پاسدار بودم. اگر سپاه نبود كشور هم نبود.
* سپاه بايد از جهت اخلاق نمونه باشد و باهمه مردم و ساير قوا برخورد صحيح و اسلامي بنمايد.
* نهاد مقدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامي بحق از بزرگترين سنگرهاي دفاع از ارزشهاي الهي نظام ما بوده و خواهد بود.
* من از سپاه راضي هستم و به هيچ وجه نظرم از شما بر نميگردد.
* من سپاه پاسداران را بسيارعزيز و گرامي ميدارم، چشم من به شماست شما هيچ سابقهاي جز سابقه اسلامي نداريد.
سپاه در بيان رهبر معظم انقلاب:
* سپاه در تاريخ شناخته شده خود ما، يك پديده كمنظير و شايد بينظير است؛ يعني سپاه موجودي است كه ولادت و رشد و نماي آن در صحنه انقلاب، آن هم در عرصه دشوارترين آزمونهاي انقلاب بود.
* حركت عظيم و فوقالعاده در دوران دفاع مقدس، نوآوري و ابتكار در زمينه تأمين نيازها، حفظ جوشش و روحيه انقلابي در جامعه و تربيت عناصر كارآمد در سرلوحه خدمات سپاه قرار دارد.
* سپاه پاسداران انقلاب اسلامي بايد همواره مردمي بودن خود را حفظ كند و به بسيج به عنوان بدنه ارزشمند خود بيش از پيش اهميت دهد.