باور کن چهار ستون بدنم می لرزد وقتی این برنامه های فرهنگی را برای ترویج حجاب و عفاف در مدارس می خوانم. دانش آموزان کارنامه حجاب می گیرند! پناه بر خدا! یک عالم طرح دیگر هم دارند و البته از انصاف نگذرم بعضی هایش اگر درست اجرا شود خوب است مثل آگاه سازی والدین یا تقویت بنیان های فکری محجبه ها یا محرم سازی مدارس، اما اغلبش تخیلات فانتزی کسانی است که نشسته اند دور هم طرح های فرهنگی داده اند و انگار هیچ گونه تماسی با واقعیت های جامعه و ذهنیت های بچه ها ندارند. یعنی دق می دهند آدم را. چهل حدیث راجع به حجاب را بدهیم به سه زبان بچه ها تمرین خوشنویسی کنند. حالا اساسا خواندن این چهل حدیث چه تاثیری دارد- که به ندرت دارد- و چه مضراتی دارد- از حساسیت زدایی نسبت به کلام حکیمانه و سوخت دادن آن تا دلزدگی- به کنار. این سه زبانش دیگر برای چه است. یعنی اینطوری شیک تر به نظر می رسد؟ یا مثلا برای دفاع از حجاب به سه زبان مسلط می شود ؟یا چه. نصب منشور حجاب و عفاف در مدارس! چقدر خلاقانه واقعا. انگار تا به حال مشکل این بوده که بچه های مدرسه نمی دانسته اند که چنین قانونی وجود دارد. انگار تا به حال ندیده اند بچه ها با قوانین چطور برخورد می کنند. بچه های مثبت مدرسه ی اسلامی ما اینقدر ان قلت دارند راجع به دفترچه قوانین شان. تا توجیه نشوند که کار فرهنگی نمی شود. بدتر موضع می گیرند و برای اثبات شجاعت و جسارت و استقلال، هدفشان می شود پیچاندن قانون و ایستادن جلوی آن. تشویق دختران نمونه ی محجبه هم از آن راهکارهای قدیمی فسیل شده است که معمولا به بدترین نحو اجرا می شود و از یک طرف باعث دلخوری دیگرانی می شود که حجابشان کامل نیست اما مثلا دانش آموز موفقی هستند؛ و از طرف همین دخترهای محجبه را در چشم بقیه منفور می کند. تاثیر گذاری از این بهتر دیگر ممکن است؟!
می خواهند به بچه ها نشان بدهند چه دست هایی در رسانه های بیگانه در کار است تا بی حجابی و بی عفافی را رواج دهد در جامعه. این هم از آن راهکارهایی است که ظرافت فوق العاده ای می خواهد تا در اجرا موفق شود و من اصلا چشم ام آب نمی خورد در مقیاس کلان وزارت آموزش و پرورش امکان چنین اجرای موفقی را داشته باشد. مخصوصا وقتی با مخاطب عام طرف است. حتی جمعی از بچه های خانواده های مذهبی هم در این زمینه ها موضع دارند از همان سن راهنمایی- چرایی اش خود، محل بحث است- چه برسد به بچه هایی که در خانواده شان اصلا کانال های داخلی را نمی بینند. این را بگذار کنار تفاوت مخاطب ها در مناطق مختلف کشور. خیلی خیلی شعور لازم است که محتوایی تولید شود که برای همه قابل استفاده باشد. یا حتی چند محتوا برای چند گروه.
مدیر نمونه در حوزه حجاب و عفاف می خواهند انتخاب کنند. شاخص نمونه گی چیست نمی دانم. تعداد برنامه های فرهنگی- از همین جنس که همه جای کشور می بینیم برای پر کردن بیلان کاری؟ تعداد کسانی که نمره ی کمی یا کیفی حجابشان در کارنامه عالی است؟ تعداد پوسترهای مدرسه؟ یا چه؟ این کار، عشق و احساس وظیفه ی مدیر را می خواهد. اصلا بعید نیست مدیرانی برای کسب این عنوان نقض قرض کنند و کلا چه فضایی بین مدیران پیش خواهد آمد، بماند. کاش برنامه می گذاشتند و کادر آموزش و پرورش را بدون ایجاد زدگی و دافعه، حقیقتا و عمیقا در این حوزه حساس می کردند.
قبول دارم که خودم راهکار حاضر و آماده ندارم اما حداقل آدم نمی تواند چیزی را درست کند، اینطور اهتمام به خراب تر کردن وضعیت نداشته باشد. دلم می خواهد بدانم این گروه کارشناسی چطور به این تصمیم ها رسیده اند.
منبع: وبلاگ سعی