واحد اقتصاد تبیان زنجان-
تا توسعه کشور به حد مطلوبي نرسيده ثبات ارزش پولي غير ممکن است. البته بايد به اين نکته نيز توجه کرد که در زمان توسعه ممکن است به جايي برسيم که پايين تر رفتن قدرت خريد و قدرت پول خطرناک باشد. در چنين مقطعي حرکت جامعه از توسعه به ثبات تبديل ميشود.
سرمايه گذاري در مرحله اول تورم زا و در آخر خاصيت تورم زدايي دارد.
در همه کشورهاي جهان چنين بوده که مسايل توسعه و بازسازي، هر دو تورمطلب بودهاند.
اگر در مرحله اول پول را ثابت نگه داريم نمي توانيم خيلي از مسائل کشور را مانند جنگ پشت سر بگذاريم.
در تورم پول از جيب مردم به سرمايه گذاري منتقل ميشود.
وضع مطلوب در اقتصاد رسيدن به پول ثابت است.
معمولاً توسعه و پيشرفت نمايانگر تورم پايين است به طوري که ميتوان بيان نمود که اکثر کشورهايي که به توسعه اقتصادي و اجتماعي مطلوب رسيده اند، داراي تورمهاي کمتر از 15درصد بودهاند. اما چند استثناء نيز وجود دارد از جمله برزيل، آرژانتين و ترکيه.
7- تورم چه تأثيري بر نظام کل کشور دارد؟
نمي توان تورم را عامل تمام مشکلات يا حتي بخش مهمي از آنها دانست ولي صاحبنظران اقتصادي و اجتماعي غالباً تورم را به منزله شاخص کشمکشها و اغتشاشات اجتماعي و شاخص اعلام خطر و ... قلمداد ميکنند و معتقدند که:
کشور هايي که در آنها ثبات قيمت (عدم تورم) وجود داشته ثبات سياسي و اجتماعي نيز وجود داشته است و بالعکس در کشورهايي که بحرانهاي سياسي و اجتماعي بوجود آمده تورم نيز کم کم دچار رشد صعودي شده است.
در تورم زياد درآمد به صورت ناعادلانه تقسيم ميشود زيرا افرادي که در ابتدا سرمايه ي غير نقدي زياد دارند به مرور زمان با افزايش ارزش آن سرمايه توسط تورم به ثروت عظيمي دست مييابند و در عوض افرادي که در ابتدا سرمايه کمي دارند يا سرمايه آنان غير نقدي است به مرور زمان با افزايش نرخ تورم بخشي از دارايي خود را از دست ميدهند.
تورم باعث تقليل پس انداز ميشود زيرا ارزش پول متغير است و در نتيجه پس انداز ناامن است. البته اين مشکل راه حلي نيز دارد که آن سرمايه گذاري در چيزيست که ارزش آن با تورم زياد شود.
تورم باعث افزايش قيمت کالا در تجارت بين المللي ميشود که نتيجه آن کاهش ميزان صادرات و افزايش واردات است.
بر اساس بند قبل، افزايش تورم باعث کاهش ارزش پول ميشود.
تورم باعث عدم مصرف بهينه منابع ميگردد و از اين رو تمايل به سمت کالاها و خدمات گرانتر بيشتر ميشود در صورتي که اين کالاها ضرورتاً مفيدترين کالاها نيستند.
در زمان تورمي مقدار زيادي از وقت، انرژي، منابع مالي مردم بجاي بکار افتادن در مسير مولد و مفيد صرف فعاليت هايي ميشود که هدف از انجام آنها جلوگيري از کاهش ارزش داراييها و کسب منافع غير عادي از طريق معاملات سوداگرانه است.
توليد کنندگان که خريداران مواد اوليه هستند سرمايه گذاري نمي کنند ، لذا کارهاي دلالي رواج پيدا ميکند.
آيا تا کنون کشوري توانسته است تورم را به طور کامل ريشه کن کند؟
بله، يکي از اين کشورها آلمان است.
آلمان در بازسازي اقتصادي به اين نکات توجه کرده است:
طراحي نظام اقتصادي و اجتماعي بازار با در نظر گرفتن تعادل اجتماعي، بر پايه اخلاق انسانگرايانه
معيار اساسي اقتصاد براي انسانها نه انسانها براي اقتصاد
تکيه بر اين امر که در جو سرشار از ثبات پولي، رشد اقتصادي مطمئن تر تحقق مييابد
قدرت خريد حداقل درآمد را تثبيت کردند
اهميت دادن به توزيع در آمد عادلانه
اعمال سيستم جامع و موثر بيمههاي اجتماعي (آلمانيها بدين منظور بيش از 15 درصد ارزش توليد ملي را پس از جنگ به اين امر اختصاص دادند)
حاکميت مربع سحرآميز ثبات پولي، اشتغال کامل، تعادل تراز پرداخت ها، تناسب در توزيع درآمدها
خارج نمودن پول بيش از ظرفيت توليدي:
طراحان اقتصادي در سال 1948 با رفرم پولي، پول موجود در دست مردم را از 100 واحد به 5/6 واحد تنزل دادند