واحد دانش و تکنولوژی تبیان زنجان
گوگل به دنبال آن است که واقعیت افزوده ایجاد کند، و این مسئلهای از جنس طراحی است که فقط با الگوریتمنویسی (کاری که تخصص گوگل است) قابل حل نخواهد بود. گوگل هرگز یک کمپانی پیشرو در زمینه طراحی نبوده که با طراحی رابط کاربری زندگی ما را متحول کرده باشد.
در عوض، با ساخت محصولات و خدمات هوشمند فوق العاده ای مثل هوش مصنوعی به کار رفته در موتور جستجو، سیستم نقشههای هدایت گر، و اپلیکیشنهای مبتنی بر سیستم سینک ابری یا کلود محتواها که به ما امکان هم فکری روی پروژهها در سطح جهانی را میدهد، دنیا را به تسخیر خود در آورده است.
چند روز قبل، گوگل به طور رسمی از پروژهای رونمایی کرد که مطمئناً خلاقیت مهندسین این شرکت را به چالش خواهد کشید. پروژه Google Glass عبارت است از یک عینک که لایهای از اطلاعات دیجیتال را بر روی دنیای واقعی خواهد کشید، و واقعیت افزوده زندگی ما به شمار خواهد رفت.
عینک گوگل، در واقع یک تلفن هوشمند است که در جلوی چشمانتان آویخته خواهد شد. میتوانید پیامهای متنی را بخوانید. با دوربین تعبیه شده روی آن عکس بگیرید. (به لطف هدفونهای داخلی آن) به موسیقی گوش کنید. حتی میتواند به شما بگوید که ایستگاه مترو بسته است و مسیر پیاده به سمت مقصد را نشانتان دهد.
اما شاید برجستهترین واقعیت این باشد که هنوز هیچ یک از مشخصههایی که گوگل برشمرده به محصول واقعی تبدیل نشدهاند، و حتی به مرحله نزدیک به نهایی شدن هم نرسیدهاند. سخنگوی گوگل به Co.Design گفته: «ما میخواستیم مردم بدانند که مشغول چه کاری هستیم، و اینکه امید داریم با آن به چه چیزهایی نایل شویم. از جنبه گرافیکی، و سختافزاری، آزمایشهای بسیاری در حال انجام است. و در درون گروه، به سرعت نمونههای اولیه جدیدی ساخته میشود.»
به نظر میرسد ویدیوی مفهومی که گوگل ارائه کرد، حاکی از آن چیزهایی است که گروه طراحی محصول میپندارند «بیشترین اهمیت را برای مردم» دارند، و آنها به واقعیت بخشیدن به این موارد نزدیک هستند. حالا که ایده مفهومی در معرض افکار عمومی قرار گرفته، گوگل وارد مرحلهای شده که به آن «مرحله جمعآوری بازخوردها» میگوید و در آن به دنبال کسب اطلاع از مواردی است که مردم میخواهند (و البته مواردی که نمیخواهند) روی عینک ببینند.
و سپس به مرحله هماهنگ کردن محصول با این انتظارات و در آخر، نهاییسازی محصول خواهیم رسید. اما در حال حاضر کجای کار هستیم؟ آنچه که گوگل نشانمان داده خیلی امیدبخش است، ولی چالشهای پیش روی تیم طراحی نیز واضح است.
در ادامه مطلب با ما باشید تا به آنها بپردازیم.
۱. گوگل باید از «مشکل Segway» دوری کند.
حتماً علتی در بین هست که هنوز عینکهای ویدیویی فراگیر نشدهاند (البته منظور عینکهای واقعیت افزودهای مثل محصول گوگل نیست، منظور چیزی مثل Vuzix است). برای اینکه نامگذاری را راحت کرده باشیم، این مسئله را، مشکل Segway میخوانیم (Segway یک کمپانی آیندهنگر در زمینه ساخت وسایل نقلیه تکنفره است؛ سازنده وسیله نقلیهای که استیو وزنیاک را سوار بر آن میبینید).
تکنولوژی، گرچه میتواند نمادی از پیشرفتهای آینده باشد، اما میتواند درست برخلاف آن هم عمل کند و نشانهای از مسخرگی و مضحک بودن آینده به شمار رود. ایده تجاری Segway شکست خورده، چرا که گران است و به نوعی، بشر هنوز آنقدرها هم تنبل نشده. ولی یک دلیل روانی عمیقتر هم در ذات محصول نهفته است و آن این که: محصول Segway به جای آن که آیندهای الهامبخش را به تصویر بکشد، آیندهای احمقانه را پیش چشم ما آورده.
گوگل برای موفقیت نیاز به عرضه چیزی دارد که یا بسیار شیک یا از نظر کارکرد، نامرئی باشد. و اگر به کسی بر نمیخورد، اجازه دهید پیشنهاد کنیم که در این رویکرد باید از iPod ایده بگیرد. منظورمان این است که تکنولوژی را تا جای ممکن برای کاربران محو و کمرنگ کند تا با آن احساس راحتی کنند.
2. گوگل باید مشکل «همیشه روشن بودن» دستگاه را به طور مناسبی حل کند.
گرچه ویدیوی مفهومی گوگل الهامبخش و نو است، ولی باید اشاره کرد که در عین حال پر است از نوتیفیکیشنها که در اصل فرقی با آنچه که میتوانیم روی تلفنهای هوشمندمان داشته باشیم ندارند، جز اینکه مدام به طور سر زده جلوی چشم ظاهر میشوند.
حذف برخی عملکردها از روی عینک واقعیت افزوده، همان قدر مهم است که افزودن برخی دیگر از عملکردها حیاتی است. دستیابی به سطح مناسبی از اعلام نوتیفیکیشنها، آن هم از طریق ارتباط اینترنتی حاضر در همه جا، میتواند یکی از بزرگترین چالشهایی باشد که یک دستگاه تکنولوژیک، در طول تاریخ صنایع الکترونیک با آن مواجه شده است.
و از آنجایی که گوگل دارد یک قلمروی جدید را تعریف میکند، قاعدتاً خارج از حیطه تخصصی خود که در آن احساس راحتی میکرد گام بر میدارد. یعنی گوگل هیچ تخمینی ندارد که چه میزانی از نوتیفیکیشنها، باعث آزار کاربر خواهد شد. پس اگر فقط یک محصول باشد که گوگل در آزمایشگاههای خود، در بررسی میدانی آن به کمال پختگی رسیده باشد، همین پروژه Google Glass است.
۳. گوگل باید یک کاربرد اختصاصی پیدا کند.
اهالی دره سیلیکن عادت دارند که راجع به پیدا کردن کاربردهای اختصاصی حرف بزنند که منظور از آن، رسیدن به تعریفی از کاربردهای یک تکنولوژی است که میتواند فراگیری و عمومیت استفاده را برای آن به ارمغان بیاورد. و جای تعجب نیست که با وجود تکنولوژیهایی مثل واقعیت افزوده و پروژه عینک هوشمند، احتمالاتی که به ذهن میآیند از حد نیاز طبیعی هم فراتر روند. پیشتر گفته شد که عینک گوگل هنوز چیزی فراتر از کاربردهای رایج تلفنهای هوشمند ارائه نکرده است. پس برای چه باید به آن نیاز داشته باشیم؟
یک مثال خوب در این مورد iPad است. بسیاری از مردم وقتی که آیپد اول آمد، آن را نادیده گرفتند و گفتند «مطمئناً چیز باحالی است، ولی چرا کسی باید به یک کامپیوتر دیگر نیاز داشته باشد؟» واقعیت این است که گذر زمان نشان داد که اتفاقاً همان مردمی که فکر میکردند به یک تبلت نیاز ندارند، بیشتر از همه خواهان داشتن آن شدند.
کامپیوتری که مرور اینترنت در تختخواب و مبل را خیلی بامزه و راحت کرده. مطمئن نیستیم که دست اندر کاران پروژه Google Glass هنوز به یک کاربرد واقعاً اختصاصی رسیده باشند، چیزی که بتواند به سرعت جای خودش را در زندگی مردم باز کند. و اگر چه ممکن است ویژگیها و بازخوردهای تعاملی خاصی مد نظر آنها باشد، ولی هنوز هیچ یک واضح نیستند.
4. گوگل باید «مشکل بازخوردهای بسیار زیاد» را حل کند.
به قول سخنگوی گوگل، پروژه Google Glass هم اکنون در «مرحله جمعآوری بازخوردها» است، مرحلهای که بسیار ظریف است. استفاده از منابع گسترده مردمی میتواند به خلق محصولات عالی منجر شود. ولی وقتی نوبت به اختراع چیزی میرسد که هیچ کس پیشتر تصورش را هم نکرده، نیازمند رؤیاپردازیهای ناب هستیم، نه مخالفخوانیهای اینترنتی.
طراحی رابط کاربری کار هر کسی نیست، و در اینجا فرض میکنیم که تقریباً هیچ کس نمیتواند یک رابط کاربری کارا طراحی کند که هر روز هفته جلوی چشممان باشد. جمعآوری بازخوردهای عمومی مردم به طور غیرمحسوس، میتواند برای تعیین برخی ویژگیهای Google Glass مناسب باشد.
ولی در قلب مسئله، مهندسین گوگل باید به این نکته توجه داشته باشند که برای راضی کردن ما به پوشیدن عینک واقعیت افزودهشان، باید یک چشمانداز منحصر به فرد را ارائه کنند، نه اینکه فقط مخلوطی از پیشنهادات را تحویلمان دهند.
چیزهای کوچک و جنبههای ظریف طراحی، آینده Google Glass را در بازار مصرف رقم خواهد زد. مثلاً اینکه آیا رابط کاربری شلوغ است یا خلوت؟ دستورات صوتی فقط در برخی موارد به کار میآیند یا در تمام بخش ها؟ آیا نوتیفیکیشنها فقط در مرکز دیدمان ظاهر میشوند، یا میتوان جای آنها را شخصیسازی کرد؟ آيا عکسها کاملاً ناشفاف خواهند بود یا نیمهشفاف؟
وقتی جلوی کامپیوتر نشستهایم یا در حال رانندگی هستیم، Google Glass چه چیزی به ما نشان خواهد داد؟ تمام این موارد که به دور « چه حسی به من خواهد داد » میچرخند، به مراتب بیش از آن چه در تلفنهای هوشمند مهم است، در مورد عینک گوگل اهمیت خواهند داشت.
و در بالای این فهرست، شاید مهمترین مورد، این است که باید به کاربر یک دلیل منحصر به فرد داد تا بخواهد تلفن هوشمندش را به چشم بزند، چون جای فعلی آن (در جیب لباسها)، به نظر خوب میرسد. تا این لحظه، هنوز دلیل قانعکنندهای نداریم.
اکثر ما در طول روز حداقل با یکی از محصولات گوگل کار میکنیم. بسیاری از ما هر روز و در تمام مدتی که بیداریم با گوگل هستیم. چه اینکه طراحی خدمات گوگل تحسین شما را بر انگیخته باشد یا نه، باید اذعان کنید که رویکرد و کارکرد محصولات و خدمات گوگل هنوز به اندازه کافی عالی نیستند.
پوشیدن یک کامپیوتر، این پتانسیل را دارد که تجربه کاربری ما را حتی بیش از آنچه که کامپیوترهای شخصی و تلفنهای هوشمند دگرگون کردند، دست خوش تحول کند. گوگل با عینکش، این مأموریت تاریخی را بر عهده گرفته که رابط کاربری زندگی ما را بازطراحی کند، و در تصور نمیگنجد که چالشی بزرگتر از این، پیش روی تیم طراحی گوگل باشد.